یکی از مسائلی که در سال های اخیر مورد استناد اقناعی – جدلی قرار گرفته، خیلی هم عالمانه و دقیق نیست مسأله پوشش کنیزان صدر اسلام و زمان اهل بیت(ع) است. این مقوله از چند زاویه دارای اهمیت است؛
چرا که ما مدعی هستیم حجاب سبب کنترل روابط زن و مرد و جلوگیری از مفاسد جنسی است، ولی عده ای در سال های اخیر این بحث را مطرح کرده اند که اگر حکم حجاب برای کنترل حریم جنسیتی زنان است.
پس چرا درباره کنیزان حکم حجاب وجود ندارد، مگر آنان دارای جذابیت های زنانگی نیستند؟ چرا اسلام در این مورد چیزی نفرموده است؟
از طرفی هم تعدادی از مادران و همسران امامان معصوم(ع) کنیز بوده اند. به هر حال این مسأله جدی است و جریان رقیب از این مسأله استفاده می کند.
در این مطلب به این سو ال ها پاسخ داده می شودکه: چرا در آن روزگارها داشتن حجاب برای کنیزان واجب نبود؟ چرا حجاب کنیزان به کاملی حجاب زنان آزاد نبود؟
و چرا امروزه علما حجابی برای کنیزان دادهاند؟ وخلاصه اینکه: چرا مسئله ی حجاب کنیزان مورد توجه قرار گرفته است؟
چرا مسئله ی حجاب کنیزان مورد توجه قرار گرفته است؟
طرح بحث حجاب کنیزان با چه انگیزهای بوده است؟
جریاناتی در تلاش هستند بگویند، چون مادران برخی ائمه(ع) کنیز بوده اند و کنیزان نیز حجاب مناسبی نداشته اند پس تعدادی از مادران و همسران ائمه اطهار(ع) در مدینه بدون حجاب بوده اند؟!و آرام آرام این را به جامعه مدافعان حجاب القا کنند که شما از امری دفاع می کنید که قابل دفاع نیست. طرح مسأله حجاب کنیزان دست کم دو هدف عمده را نشانه رفته است:
نخست آنکه می خواهند مقوله عفاف را از مقوله حجاب جدا کنند یعنی القاء کنند که کنیزان به عفت امر شده اند، اما به حجاب امر نشده اند.
و از این نتیجه بگیرند که پس عفاف و حجاب دو چیز جدا از هم هستند! دوم آنکه می خواهند با طرح مسأله مادران ائمه ع از پوشش حجاب قدسیت زدایی کنند و القاء کنند مادران ائمه(ع) قدسیت داشتند، اما حجاب نداشتند!
اگر بخواهیم درباره حجاب کنیزان صحبت کنیم، ابتدا باید پوشش «صلاتی» را از پوشش «ناظری» جدا کنیم. پوشش صلاتی پوششی است که زن باید در حال نماز رعایت کند،
یعنی از شرایط صحت نماز(یک حکم وضعی) است که مشهور این است کنیز در این مورد خاص مستثنی شده و با سر و گردن برهنه نیز نمازش صحیح است، ولی بنا بر نظر فقها پوشش ناظری و اجتماعی یک حکم تکلیفی است نه وضعی.
چه دلیل هایی برای استثنا کردن حجاب کنیز وجود دارد؟
برای مستثنی کردن کنیز از حکم وجوب تکلیفی پوشش ناظری، دلیل قانع کننده ای نداریم. ما یک سری عمومات متعددی داریم که آن عمومات درباره وجوب تستّر زن عام هستند. مثل عمومات قرآنی ، سیره متشرعه، روایات و اجماع که به آنها اشاره خواهیم کرد.آیا دلیل عمومی قرآن حجاب کنیزان را اثبات می کند ؟
یکی از این عمومات تعبیر «مومنات» در آیه قرآن «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ…» شامل زن آزاد و کنیز می شود.اگر فقیهی بخواهد این دلیل عام را تخصیص بزند؛ اولاً باید دلیل مخصّصی در دست داشته باشد و ثانیاً دلیلش از نظر اعتبار صدوری و اقوائیت لسانی آن قدر قابل قبول باشد که بتواند آن عمومات را تخصیص بزند، .
اگر از نظر تاریخی ادله را جستجو کنیم در زمان حیات ظاهری خود پیامبر هیچ مخصصی وجود ندارد بلکه حتی در زمان پیامبر(ص) روایت داریم که رعایت حجاب و پوشش درباره کنیز سفارش شده است.
در روایتی داریم که حضرت(ص) به خانه عایشه آمدند و وقتی کنیز عایشه را دیدند پرسیدند: آیا این کنیز به سن بلوغ و تکلیف رسیده؟ وقتی حضرت(ص) متوجه می شوند.
آن کنیز به سن بلوغ و تکلیف رسیده است، بخشی از عمامه خویش را پاره می کنند و به عنوان پوشش به او میدهند و سفارش می کنند به پوشاندن سر آن کنیز.
این یک روایت و دلیل که عامی است، ولی مشابه این دلیل را در روایات امامیه داریم. پس از پیامبر(ص) سعی شد کنیزان را از عمومات خارج کنند
آیا دلیل اهل سنت حجاب کنیزان را اثبات می کند ؟
اهل سنت دلیل دارند که خلیفه دوم جلوی کنیزانی که خمار میپوشیده اند را گرفته است تا کنیزان شبیه به زنان آزاد نشوند، البته محققان اهل سنت اشکال کرده و گفته اند خلیفه دوم این کار را می کرده که زنان کنیز شبیه زنان آزاد نشوند،در حالی که آنچه ویژه زنان آزاده بود خمار نبود بلکه جلباب بود و کنیزان با پوشیدن خمار شبیه به زنان آزاد نمی شدند بلکه با پوشیدن جلباب بود که می توانستند شبیه به زنان آزاد بشوند؛
بنابراین منطقا خلیفه باید آنان را از پوشیدن جلباب نهی کرده باشد که نه از پوشیدن خمار! از طرفی خود محققان اهل سنت سند این روایت را نیز ضعیف می دانند.
نه فقط محققان اهل سنت بلکه حتی عبدالله بن عمر خودش برای کنیزانش خمارهای قیمتی می خریده از جنس خز که خمارها خمار «صفاق» هم بوده یعنی نازک نبوده است،
پس پسر خلیفه دوم درباره پوشش کنیزانش برخلاف آنچه که به خلیفه نسبت داده می شود عمل می کرده است؛ بنابراین روایات نهی خلیفه را برخی محققان اهل سنت هم قبول ندارند چه رسد به فقهای امامیه.
آیا دلیل سیره متشرعه حجاب کنیزان را اثبات می کند ؟
مخصصه ای دیگری نیز برای اثبات حجاب نداشتن کنیزان ارائه می شود: یکی از این مخصص ها «سیره» است. ادعا می کنند سیره متشرعه از زمان اهل بیت(ع) این بوده که کنیزان با سر برهنه ظاهر می شده اند و لباس کامل نداشته اند.درباره سیره، هم مشکلاتی وجود دارد؛ محقق کرکی در تبیین سیره می گوید: که کنیزان با روی باز بیرون می آمده اند(نه با موی باز)، لذا اصل تحقق سیره مورد ادعای آنان مخدوش است.
اگر هم محقق بشود اصلا به تأیید اهل بیت نرسیده است. در حقیقت کنیزان منتسب به اهل بیت کاملا باحجاب و متستّر و خانه نشین بوده اند.
یکی از شواهدی که نشان می دهد کنیزان منتسب به اهل بیت(ع) بسیار به تستّر و پوشش مقید بوده اند، روایات مربوط به وصیت امام کاظم(ع) و اجرای وصیت آن حضرت بوده است؛
یکی از کنیزان منتسب به اهل بیت(ع)، «ام احمد» مادر حضرت شاهچراغ و همسر امام کاظم(ع) که زنی بسیار بزرگوار و مقید به ولایت بوده اند، وقتی در وصیت امام کاظم(ع) بر ولایت امام رضا(ع) تاکید می شود،
این بانوی با کرامت همه امانات و چیزهایی که مربوط به امام رضا(ع) بوده را به ایشان تقدیم می کند، برخی پسرانِ امام کاظم(ع) به امام رضا(ع) حسادت می کنند،
به همین دلیل به قاضی مدینه شکایت می برند. وقتی حضرت رضا(ع) در دادگاه حاضر می شود، بانو «ام احمد» نیز به عنوان شاهد حاضر می شود؛ برادران ناتنی امام رضا(ع) در حضور قاضی اعتراض می کنند که این بانو صورتش را پوشانده،
از کجا بدانیم که او واقعا «ام احمد» است، باید کشف وجه کند و در آنجا بانو «ام احمد» نقابش را در حد صورت بالا می زند.
پس از دادگاه این بانو با ناراحتی به فرزندانش می گوید که امام کاظم(ع) از قبل به من خبر داده بودند روزی این فرزندان، شما را از خانه بیرون می کشانند و مجبور می شوی صورتت را آشکار کنی.
امثال این روایات نشان می دهد کنیزان خانه اهل بیت(ع) چگونه به امر حجاب و پوشش مقید بوده اند. به عنوان مثال دیگر نقل شده سعیده خاتون که از کنیزان خانه امام صادق(ع) بود ملازم بیتشان بوده اند.
به طوری که تنها برای زیارت خانه خدا و قبر پیامبر(ص) از خانه خارج می شده اند. کنیزان حضرت ام کلثوم نیز همین گونه بوده و با لباس کامل و با حیا از خانه خارج می شده اند.
در روایات آمده است که کنیزان حضرت ام کلثوم در مدینه وقتی او را همراهی می کردند، «متخفرات» بودند.
متخفر یعنی پوشش شدید همراه با حیا لذا اگر کسی ادعا کند سیره ای از کشف حجاب کنیزان وجود داشته، باید گفت این سیره مورد تایید ائمه اطهار(ع) نبوده است.
به صورت خلاصه باید گفت که سیره قابل اثبات نیست و با چنین سیره ای نمی شود عمومات قرآن درباره حجاب را تخصیص زد.
آیا دلیل اجماع حجاب کنیزان را اثبات می کند ؟
مخصص سوّمی که ممکن است ادعا کنند این است که بگویند: اجماع داریم. این اجماع هم چیزی را ثابت نمی کند. چرا که اولا اجماع نداریم تا بگوییم فقهای شیعه همه بر این حرف و ادعا متفق القول هستند،بنابراین چنین اجماعی محرز نیست. اگر هم باشد مدرکی است.
آیا روایات حجاب کنیزان را اثبات می کند ؟
مخصص چهارمی که مدعیان بخواهند برای تخصییص عمومات قرآنی حجاب به آن استناد کنند روایات است. باید گفت روایاتی که ما درباره عدم وجوب حجاب سر برای کنیزان داریم،.اولا با هم تعارض دارند. ثانیا در اسناد این روایات اصلا ضعف وجود دارد. به عبارت دیگر باید گفت یک روایتی داریم که از سویی سندش ضعیف است،
از سویی معارض دارد. در این ظرف تعارض هم اولا خودش موافق با عامه است و از طرفی هم مخالف با کتاب است.
اینگونه روایات توان تخصیص زدن عمومات قرآنی را دارند؟ مرحوم مجلسی می گوید اینگونه روایات تقیه ای است!.
آیا کنیز بدون حجاب می تواند با عفت باشد؟ آیا عفاف و حجاب ربطی به هم ندارند؟
هدف این افراد و جریانات اولا این است که بگویند حالا که ائمه اطهار(ع) نسبت به حجاب کنیزان خودشان حساسیت نداشته اند پس مسأله غیرت و عفت از مسأله حجاب جداست،در حالی که ما این گونه پاسخ می دهیم که حجاب، عفاف و غیرت درهم تنیده اند و این پوسته و هسته بدون یکدیگر فایده ای ندارند.
کنیزان ائمه (ع) نیز مطابق روایت و سیره و دلایل فراوان به شدت مقید به حجاب بوده اند. به نظر می رسد هدف از طرح این مباحث جدا کردن مقوله عفاف از حجاب است.چرا؟
تا بگویند بدون داشتن حجاب هم می شود عفت داشت و لزومی به رعایت حجاب برای داشتن عفاف نیست. حال آن که این دو مقوله از هم تفکیک ناپذیر هستند.
آنان می خواهند نتایج اجتماعی مورد نظر خود را بگیرند و قداست حجاب را زیر سوال ببرند که البته در کنار همه اینها از عملیات روانی و تروریسم فرهنگی دشمن نیز نباید غافل شد.
هدف دوم شان نیز این است که با بی حجاب نشان دادن مادران و همسران اهل بیت از مسأله حجاب قدسیت زدایی کنند.
ما در واقع یک حجاب تکلیفی ناظری داریم و یک حجاب وضعی و صلاتی برای نماز. هر آنچه در مورد کنیز داریم که مثلا فلان کنیز با سر برهنه نماز خوانده یا دعا کرده، باید گفت در خانه اش بوده است و ربطی به اصل حجاب ندارد.
از طرفی نیز باید گفت عمومات حجاب ناظری همه زنان کنیز و غیر کنیز را در بر می گیرد. درباره زنان کنیز مخصّصاتی وجود دارد که قادر به تخصیص عمومات نیست.
اگر درباره عدم رعایت حجاب کنیزان اجماع وجود داشته باشد، مدرکی است. اگر روایات وجود دارد با یک دیگر معارض هستند. اگر سیره وجود دارد حتی در مورد نقل سیره در بین فقها اختلاف وجود دارد.
و اگر هم گزارش های تاریخی وجود دارد که برخی کنیزان در مدینه حجاب نداشته اند شاید آن کنیزان، کافر یا مسیحی بوده اند وگرنه کنیزان مسلمان به ویژه کنیزان منتسب به اهل بیت پوشش کامل اسلامی را رعایت می کردند
چه فلسفه و دلیلی برای بی حجابی کیزان وجود دارد؟
طبق منابع داشتن حجاب برای کنیزان واجب نبوده است. مثلاً امام صادق (علیهالسلام) با استفاده از عبارت قرآنی «وَ لَا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ [احزاب/۵۵] و نه برای کنیزانشان».بحث عدم لزوم حجاب برای این قشر از اجتماع آن روز را مطرح کردهاند. علمای ما نیز با توجه به آنچه از قرآن و روایات فهمیدهاند،.
حکم به جواز بیحجابی برای کنیزان دادهاند؛ یعنی آنها مجوز نمایان ساختن موها و تمام صورت خود را دارند. و در نماز نیز مانند پوشش مردان داشته باشند کافی است [۱]؛
امّا فهم چرایی و فلسفه این حکم شرعی و هر حکم شرعی دیگر آسان نیست. در اصل فلسفه احکام شرعی تنها برای خداوند و معصومین (علیهمالسلام) روشن است.
و آنچه به ذهن دیگران میرسد تنها برخی از حکمتهای آن مسئله شرعی است. متفکر بزرگ شهید مطهری سر این مطلب را در کارکرد کنیزان در آن دوران دانستهاند.[۲]
نکتهی دوم:
احادیث مشخصی نیز در این بحث مطرح است. در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) این چنین نقل کردهاند: « قَدْ کَانَ أَبِی إِذَا رَأَى الْخَادِمَ تُصَلِّی وَ هِیَ مُقَنِّعَةٌ ضَرَبَهَا لِتُعْرَفَ الْحُرَّةُ مِنَ الْمَمْلُوکَة[۳]
پدرم (امام باقر (علیه السلام) زمانی که میدید کنیزان در نماز مقنعه پوشیدهاند، آنها را مورد ضرب قرار میداد تا زن آزاد از کنیز تمایز داده شود.»
نکتهای که لازم است در این حدیث مطرح شود، این است که این حدیث با توجه به متن و مفهوم آن، از روی تقیه بیان شده است.
ضرب توسط امام بیانگر حرمت است.
در حالیکه حکم تشیع که برخاسته از آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهمالسلام) است؛ بیانگر جواز حجاب برای کنیز و عدم وجوب آن برای این قشر خاص در آن زمان است.
از آنجا که بیحجابی کنیزان گناه به حساب نمیآید، پس ضرب معنا و مفهومی دیگر مییابد. نتیجه آنکه این حکایت کردن امام صادق (علیهالسلام) به عنوان تقیه بیان شده و احادیثی که از روی تقیه بیان شود، نمیتواند منبع احکام شرعی قرار گیرد.
این مطلب را علامه عاملی اینچنین بیان داشته است: « برترین روایات این مجموعه از نظر سند روایت ابی خالد قماط است، ولی در مقام تقیه است.
وقتی که میدانیم پوشیدن سر برای «امه» قطعاً حرام نیست.....و شناخت کنیز از آزاد آن هم در نماز چه فایده ای دارد و چه انگیزهای برای آن وجود دارد؟ پس همه این امور دلالت بر تقیه بودن این روایات است.» [4]
نکتهی سوم:
در نهایت بهترین فلسفه این حکم را شهید مطهری (ره) بیان داشته و فرمودند: « به طورکلى بردگان اعمّ از جنس زن یا مرد از نظر اسلام در بسیارى از احکام استثناهایى دارند.
مثلا از نظر خود پوشش و حرمت نظر، کنیزان با زنان آزاد فرق مىکنند. بر کنیزان واجب نیست که سرهاى خود را بپوشانند و حال آنکه بر زنان آزاد لازم است سر خود را بپوشانند. ظاهراً سرّ مطلب، خدمتکارى آنهاست.»[۵]
یعنی از آن جهت که کنیزان کارهای بسیار سخت و مشقتباری در بیرون از خانه داشتند؛ مختار بودند که سر خود را نپوشانند.
به هرحال گرچه ما از باب وظیفه سعی کردیم این شبهه را پاسخ دهیم، اما با توجه به اینکه سالهاست کنیزی وجود ندارد و امروزه بحث درباره آن کاربرد عملی ندارد، بهتر است رفع شبهه از مباحث مهمتر و کاربردی تر را در اولیویت کار قرار دهیم.
آیه (59 احزاب) در مورد حجاب کنیز چه بیانی دارد؟؟
آیه 59 احزاب به شرح زیر است: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما.اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها [روسرىهاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آن ها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.
در مورد این آیه دو تفسیر هست :
گروهی گفته اند: به زنان مومن آزاد بگو هنگام بیرون رفتن از خانه با پیچاندن چادر بر خود به دیگران نشان دهند که زن آزاد هستند از کنیزان نیستند تا مورد آزار قرار نگیرند زیرا وقتی چادر بر خود پیچیده باشند، افراد می فهمند که اینان کنیز نیستند.گروه دوم گفته اند:ای زنان به هنگام خروج از منزل با پوشیدن چادر بر خود، عفت و حیای خود را نشان دهید تا دیگران شما را به عفت و حیا و پاکی بشناسند . بدانند اهل بی بند و باری نیستید . در مورد شما طمع نکنند و مزاحم نشوند.
بسیاری از مفسرین تفسیر دوم را برگزیده اند ،ولی تفسیر اول هم با توجه به توضیحی که در مورد وضعیت جامعه می دهیم، صحیح است.
در جامعه آن روز کنیزان را به فحشا سوق می دادند. تربیت آن جامعه بر این مبنا بود که کنیزان در خدمت عیاشی صاحبان شان باشند . بسیاری از افراد کنیزان خود را به فحشا می کشاندند .
از این راه به درآمد زایی می پرداختند و...؛ با توجه به این تربیت، غالب کنیزان اهل فحشا و بی بند و باری بودند . جوانان و افراد عیاش نیز به راحتی به خود اجازه ارتباط پیدا کردن با آنان را به خود می دادند .این در آن جامعه هیچ قبحی نداشت.
قرآن از سویی از واداشتن کنیزانی که عفت می طلبند به فحشا، نهی می کند: وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحیم؛[6]
کنیزان خود را براى دستیابى متاع ناپایدار زندگى دنیا مجبور به خود فروشى نکنید، اگر خودشان مىخواهند پاک بمانند!
هر کس آن ها را (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد،) خداوند بعد از این اجبار آن ها غفور و رحیم است! (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد).
از طرف دیگر هم به زنان مؤمنی که می خواهند از آزار افراد هرزه در امان بمانند ، توصیه می کند که چون کنیزان هرزه و بی بند و بار، بی پوشش بیرون می آیند و افراد هرزه دنبال آن ها هستند، شما پوشش بردارید تا از کنیزان هرزه متمایز گردید.
البته این دستور منع کنیزان عفیف از داشتن پوشش نیست همچنان که آیه منع از واداشتن کنیزان به فحشا، جواز واداشتن در باره دیگر کنیزان نیست.
کنیزان اهل فحشا را کسی به فحشا وادار نکرده تا او را از وادار کردن منع کنیم بلکه باید کنیزان تربیت شوند تا از فحشا دست بکشند.
بنا بر این مناسب است تا زمانی که این تربیت حاکم نشده، زنان مؤمن (اعم از کنیزان عفیف و زنان آزاد مؤمن) را به متمایز کردن خود از این گروه سوق داد.
کنیزان و بردگان با توجه به روایات به طور کلی در احکام و وظایف و حقوق و کیفر با افراد آزاد فرق داشتند. فرق ها هم حکمت ها و مبانی محکم داشت.
تفاوت کنیز با زن آزاد در حجاب این است که بر کنیز واجب نیست که سرش را بپوشاند، نه این که از سر پوشاندن آن ها منع شده باشد. شهید مطهری در علت تفاوت می فرماید: ظاهرا سر مطلب ،خدمتکاری آن ها است.
یعنی چون معمولا کنیزان کارهای داخل و خارج از خانه را انجام می دادند و مرتب در فعالیت بودند ، برای اینکه در این زمینه راحت تر باشند ،این تکلیف از آنان برداشته شده است.
یکی از فلسفه های حجاب این است که جلوی خود نمایی و جلوه گری زن را بگیرد.از آن جا که کنیزان معمولاً کار می کردند و به سر و صورت خود رسیدگی نمی کردند ،
آشکار بودن موی شان نباید چندان نقشی در جلب توجه نگاه مردان و جلوه برای مردان داشته باشد .
از آن روزگار نقل نشده که مردم پیش اولیای دین آمده باشند و بگویند که آشکار بودن موی کنیزان سبب فساد و فحشا گردیده است. این حکم اسلامی برای زنانی که سن شان بسیار بالا رفته و جاذبه جنسی نیز ندارند ، نیز آمده است.
بنا بر این حتی بر مبنای تفسیر اول هم آیه دعوت کنیزان به بی حجابی و هرزگی و ...نیست بلکه دستوری به زنان مؤمن با توجه به شرایط موجود اجتماعی است.
قران در مورد حجاب کنیزان در صدر اسلام چه بیانی دارد؟
۱ - حجاب کنیز
یـایها النبی قل لازوجک وبناتک ونساء المؤمنین یدنین علیهن من جلـبیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلایؤذین.. [7]ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها (روسریهای بلند) خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.
احتمال داده شده که متعلق «یعرفن»، «من الاماء» باشد. [8]ابن عباس و مجاهد گویند: جلباب مقنعه و روسری زنست یعنی با آن بپوشند سر و گردنشان را هر گاه برای حاجتی بیرون روند بخلاف کنیزهایی که با سر و گردن باز بیرون میروند.
جبائی و ابی مسلم گویند: مقصود از جلباب پیراهن و لباس و روسری و هر چیزیست که زن با او پوشیده میشود.
۲ - جلوگیری از هرزگی
ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین یعنی این نزدیکتر است به اینکه شناخته شوند بزی خودشان که اینها زنان آزاد و نجیبه هستند و کنیز نیستند پس اهل هوا و شهوات ایشان را با مزاح و شوخی و متلک گفتن خود اذیت- نکنند،چون آنها با کنیزان شوخی میکردند، و چه بسا بود که منافقین از شوخی با کنیزان تجاوز کرده و سربسر زنان آزاد و نجیبه هم میگذاشتند، پس وقتی به ایشان میگفتند چرا این کار را کردی، میگفتند ما خیال میکردیم کنیز و برده هستند، پس خدا عذر ایشان را قطع نمود. [9]
حجاب کنیزان در نگاه قرآنی و روایی
آیا در اسلام، پوشاندن سر بر کنیزان واجب نبوده و آنان در صورت پوششی باید تنبیه شوند؟پرسش
در حدیثی از امام صادق(ع) در «علل الشرائع» باب 54 نقل شده است که از ایشان پرسیدند: آیا کنیز در نماز سر خود را بپوشاند؟ فرمودند: «او را بزنید که سرش را نپوشاند تا زن آزاده از کنیز ممتاز گردد». لطفاً در مورد این روایت توضیح دهید.
پاسخ:
با توجه به واقعیت بردهداری در زمان ظهور اسلام، این دین با وجود مبارزه تدریجی با آن، [10] احکامی نیز برای بردگان در نظر گرفت که یکی از آنها موضوع حجاب کنیزان بود. با توجه به آیات و روایات مرتبط؛ حجاب زنان و کنیزان را میتوان به چند دوره تقسیم کرد:
1- دوره همگونی حجاب زنان آزاد با حجاب کنیزان
با توجه به برخی آیات قرآن، گویا حجاب همه زنان (اعم از کنیز و غیر کنیز) تا زمان نزول این آیات همانند و شبیه بوده است و پس از آن، تفاوتی بین حجاب آنان ایجاد شده است.آیه 31 سوره نور به طور خاص؛ دستور حجاب کاملتر به زنان مؤمنه میدهد و جزئیاتی از حجاب را مطرح میکند که قبلاً رعایت نمیشده، مثلاً میفرماید: «...روسریهاى خود را بر سینه خود افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود]...». [11]
از آیه 59 احزاب برمی آید که رعایت حجاب کامل اسلامی از طرف زنان قبل از نزول این آیه لازم نبوده و فرقی بین زنان آزاد و کنیزان نبوده است.
2- دوره تفاوت حجاب زنان آزاده و کنیزان
در بررسیهای قرآنی - تاریخی، نقطه جدایی و تفاوت حجاب کنیزان با زنان آزاده را میتوان نزول آیه 59 سوره احزاب دانست. در شأن نزول این آیه [12] چنین آمده است:عدهای از افراد لا ابالی؛ به خصوص شبهنگام؛ مزاحم دختران و زنان پاکدامن میشدند و بهانه آنان؛ شباهت ظاهریشان با زنان فاسده و کنیزان بود؛ خداوند در اینباره دستور جدیدی ابلاغ کرد و فرمود:
«اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها(روسریهاى بلند) خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛
[و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند] خداوند همواره آمرزنده رحیم است». [13] یعنی؛ اگر این حجاب کامل را رعایت کنند از دیگر افراد متمایز شده و به صورت معمول مورد آزار و اذیت قرار نمیگیرند.
تکمیل حجاب در این آیه با توجه به معنای آن؛ مربوط به حجاب سر و گردن است [14] و بر طبق روایات؛ [15]مخصوص زنان آزاد بود و میتوان فهمید که در جامعه آن روز به این قسمت از حجاب اهمیتی داده نمیشد و دست کم بودند دختران و زنانی که چنین حجابی نداشتند.
باید دقت شود که معنای این آیه شریفه؛ لزوم بیحجاب بودن کنیزان نیست، همانطور که نمیتوان اجازه اذیت و آزار کنیزان و نظر شهوانی و گفتوگوهای هوس انگیز با آنان را از آیه برداشت کرد.
اولین گزارش اجبار کنیزان به نپوشاندن سر در دوران خلیفه دوم نقل شده است. «بغوی» در تفسیر خود روایتی نقل میکند: «روزی کنیزکی که روی خود را پوشیده بود از جلوی دیدگان عمر؛ خلیفه دوم، گذشت.
عمر به او دشنام داد و با شلاق به او ضربه زد و گفت: آیا خودت را شبیه زنان آزاد کردهای؟!». [16]ظاهراً همین روش دست کم تا زمان عمر بن عبدالعزیز؛
یعنی سالهای پایانی قرن اول در بین لایه حکومتی و عموم مردم ادامه داشت. از دستورات عمر بن عبدالعزیز نیز آن بود که مانع شوند کنیزان، حجاب خود را مانند زنان آزاد قرار دهند. [17]
اولین روایات شیعی موجود در این باب نیز مربوط به اواخر همین قرن است.
راوی میگوید از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا کنیز هم باید سر خود را بپوشاند و نماز بخواند؟ آنحضرت فرمود: «بر کنیز واجب نیست که مقنعه بر سر کند» [18]
از امام صادق(ع) پرسیده شد: آیا کنیزى که نماز میگذارد [باید] سر خود را بپوشاند؟ آنحضرت فرمود: «خیر، پدرم هر گاه میدیدند کنیز خادمه نماز میخواند و مقنعه بر سر کرده او را میزد تا مقنعهاش را بردارد.
و بدین ترتیب زن حرّه(آزاده) از مملوکه مشخص گردد».[19]]ما روایت دیگری نیز از امام صادق(ع) نقل شده است که در آن؛ زدن کنیزان را به دیگران نسبت دادهاند: ابی خالد قماط نقل میکند از امام صادق(ع) پرسید: آیا کنیز باید سر خودش را بپوشاند؟
آنحضرت فرمود: «اگر خواست میتواند بپوشاند و میتواند نپوشاند (مخیر است) شنیدم که پدرم میفرمود: این کنیزان زده میشدند و به آنان گفته میشد که خود را شبیه زنان آزاد نکنید». [20]
اینکه امام باقر(ع) در این روایت، سنت تنبیه کنیزان در صورت حجاب را به دیگران نسبت داده، شاید نشانگر آن باشد که اصرار بر نپوشیدن مقنعه و روسری برای کنیزان پیش از آنکه سنت اسلام باشد، سنت خلیفه دوم بوده است.
بیهقی از انس بن مالک چنین نقل کرده است: «کنیزکان عمر بن خطاب در حالی به ما خدمت میکردند که موهای ایشان پیدا بود و بر سینههایشان ریخته بود».[21] البانی این روایت و رجال آنرا ستوده است. [22]
همین سنت خلیفه دوم بعد از او پیگیری شد و در این مدت یعنی تا سالهای پایانی قرن اول که عمر بن عبدالعزیز مجدداً بر این سنت تأکید کرد، ما گزارشی در این زمینه نداریم.
روایات شیعی نیز در سالهای پایانی قرن اول و اوائل قرن دوم - یعنی درست مصادف با احیاء مجدد روش تنبیه توسط خلیفه وقت- صادر شده است.
بنابراین، احادیثی که در آن سخن از تنبیه و زدن کنیزان است و حتی در عبارات آن؛ عباراتی شبیه عبارت خلیفه دوم وجود دارد، میتواند نشانگر نوعی تقیه در آن باشد [23]
برخی از اندیشمندان اهل سنت نیز چنین تنبیهی را در دورههای بعدی روا ندانسته و در صدد توجیه رویکرد خلیفه دوم برآمدند: «جلوگیری از حجاب کنیزان در زمان عمر، یک سیاست شرعی (حکم دولتی و نه حکم شرعی) بوده است».[24]
برخی نیز این سیاست را سیاستی موقّت خواندهاند که در زمان خلیفه دوم و احیاناً در زمانی محدود اجرا و سپس انکار شده است. [25]
هر چه از زمان عمر بن عبدالعزیز و اوائل قرن دوم به بعد میرویم حقیقت این مطلب رخنمایی میکند، همانطور که ذکر شد، در برخی روایات امام صادق(ع) دیگر صحبتی از اجبار به بی حجابی کنیزان نیامده، بلکه آنان را در اختیار حجاب آزاد قرار داده است. [26]
مشهور فقها نیز قائل به عدم وجوب پوشش سر برای کنیزان - در نماز و غیر نماز – شدهاند، اگرچه حکم به استحباب حجاب برای آنان دادهاند. [27]
نتیجه:
از جمعبندی روایات و گزارشهای موجود میتوان به این نتیجه رسید که بر اساس مکتب شیعی، پوشش سر برای کنیزان - در نماز و غیر آن - واجب نیست. البته منعی هم ندارد، بلکه میتواند مستحب باشد. بیشتر فقهای متقدم نیز به همین فتوا دادهاند.از طرفی، اولین گزارش تنبیه کنیزان در صورت داشتن پوشش سر، مربوط به زمان خلیفه دوم است. و روایاتی در زمینه چنین تنبیهی در منابع شیعی نیز وجود دارد که شاید ناشی از تقیه بوده و بیانگر تفکر حاکم باشد.
با بررسی روایات شیعی که بیشتر آنها مربوط به حجاب در نماز برای کنیزان است، میتوان نتیجه گرفت که کنیزان در پوشش سر و یا نپوشاندن آن آزادند،
اگرچه عفاف و پوشش در هر حال برتری و استحباب دارد. همچنین نمیتوان به روایات تنبیه کنیزان در صورت پوشاندن سر، اعتماد چندانی کرد.
پی نوشت :
1.محمد حسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج۳، ص۳۷۳.2. شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۴۸۹.
3.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۴، ص۴۱۲.
3.نک: عاملی، سید جواد بن محمد، مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه، ج۲، ص ۱۷۲، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، طبع قدیم، بی تا.
5.مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۴۸۹.
6.نور(24) آیه33.
7. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹..
8. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۱۱، ص۲۶۵.
9. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۸۱.
10.ر.ک: «اسلام و برده داری»، سؤال 513.
11.نور، 31. نیز ر.ک: «حجاب در اسلام»، سؤال 431؛ «کیفیت تشریع حجاب»، سؤال 11202.
12. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 4، ص 307، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
13. احزاب، 59.
14.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 427، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
15. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص 581، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش.
16.بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 664، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1420ق.
17.عمر بن عبد العزیز کتب: أن لا تلبس أمه خمارا و لا یتشبهن بالحرائر»؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: عطا، محمد عبد القادر، ج 5، ص 296، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
18. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 394، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
19.شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 4، ص 411، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
20عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْأَمَةِ أَ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا قَالَ إِنْ شَاءَتْ فَعَلَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ کُنَّ یُضْرَبْنَ فَیُقَالُ لَهُنَّ لَا تَشَبَّهْنَ بِالْحَرَائِرِ»؛ همان، ص 412.
21.بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، محقق: عطا، محمد عبد القادر، ج 2، ص 320، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق.
22.قلت: و إسناده جید رجاله کلهم ثقات»؛ البانی، محمد ناصر الدین، إرواء الغلیل فی تخریج أحادیث منار السبیل، ج 6، ص 204، بیروت، المکتب الإسلامی، چاپ دوم، 1405ق.
23.علامه عاملی در این باره می گوید: « برترین روایات این مجموعه از نظر سند روایت ابی خالد قماط است، ولی در مقام تقیه است، چرا که عمر (خلیفه دوم) در این باره؛کنیزان را می زد و می گفت: خودتان را به زنان آزاده تشبیه نکنید؛ با این که زدن -اگر بخواهد مشروع باشد-باید برای ترک واجب یا انجام حرام باشد، و حال آن که می دانیم پوشیدن سر برای «امه» قطعاً حرام نیست.....و شناخت کنیز از آزاد آن هم در نماز چه فایده ای دارد و چه انگیزه ای برای آن وجود دارد؟ پس همه این امور دلالت بر تقیه بودن این روایات است.» نک: عاملی، سید جواد بن محمد، مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه، ج2، ص 172، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، طبع قدیم، بی تا.
24. سایس، محمد علی، تفسیر آیات الاحکام، ص 668، بیروت، المکتبة العصریة، چاپ اول، بیتا.
25. ر.ک: ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 21، ص 329، بیروت، مؤسسه التاریخ، چاپ اول، بیتا.
26.وسائل الشیعه، ج 4، ص 409.
27.. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی ثوبه الجدید، ج 4، ص 487، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت(ع)، چاپ اول، 1421ق.
منابع:
https://www.porseman.com/article حجاب و دیگر احکام کنیز: http://www.islamquest.net/fa/archive/fa45048
https://hawzah.net/fa/Article/View/98289/
https://www.pasokhgoo.ir/node/17803
حجاب کنیز (قرآن): https://fa.wikifeqh.ir
https://btid.org/fa/news/99991
https://hadana.ir