آیا در نماز شیعیان بدعت و شرک وجود دارد؟

آیا در نماز شیعیان بدعت و شرک وجود دارد؟ چرا وهابیون حدیث نصب العین امام در نماز را بدعت و شرک میدانند؟ پاسخ به این شبهه چیست؟
يکشنبه، 24 دی 1402
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
آیا در نماز شیعیان بدعت و شرک وجود دارد؟

مقدمه:

وهابیون عربستان در یک کشور پهناور صحرایی زندگی می کردند که فضای تبادل افکار به ویژه در گذشته در آن وجود نداشته است .
 
و فضای حس گرا و احساس گرا بر آن حاکم است. از طرفی رشد وهابیت در نقاطی بود که حالت قبائلی و صحرایی داشت و عموم مردم از سطح آگاهی چندانی برخوردار نبودند؛
 
 مثل پاکستان و افغانستان، چون فقط در این فضاهای سنتی است که قدرت باز سازی و بازتولید خود را دارد و در فضاهای علمی و یا غیر قبائلی رشدی ندارد.
 
از این رو وهابیون با استفاده از ضعف بینشی این گونه افراد نسبت به اسلام و ضعف قدرت تحلیلی و فکری آنان توانستند افکار باطل خود را به خوردشان داده و آن ها را با خود همراه سازند.
 
 اما هرقدر از عمر این گروه متوحش می گذرد و هرچه بیشتر عقایدشان در سطح جوامع شهری و علمی مطرح می شود، مورد اقبال کمتری قرار گرفته و حتی مورد طرد قرار می گیرند .
 
 به گونه ای که حتی بسیاری از رشدیافتگان این مذهب نیز از باورهای قبلی فاصله گرفته و به سوی حقیقت رهنمون می شوند ـ زیرا باطل بودن عقاید آنان روشن تر و واضح تر می شود.
 
این نوشتار به دنبال پاسخی است برای شبهه ای که وهابیون در مورد حدیثی بیان می کنند که شیعیان در نماز بدعت و شرک وارد کرده اند. شبهه و پاسخ را در ذیل اشاره می کنیم.


آیا در نماز شیعیان بدعت و شرک وجود دارد؟

اصل شبهه:
شیعه در هنگام نیت شروع نماز نیز یکی از ائمه را نصب العین خود قرار میدهد و نماز می خواند؟ آیا این شرک نیست؟

به دروغ از امام علی بن موسی الرضا رحمة الله علیه نقل کرده اند که :وانو عند افتتاح الصلاة ذکر الله، وذکر رسول الله صلى الله علیه وآله، واجعل واحدا من الأئمة نصب عینیک
 
هنگام شروع نماز در ضمیر خود یاد خدا و یاد رسول خدا را پیش آور و سپس یکی از ائمه را در جلوی چشمان خود قرار ده. (1)
 
نمازی که نیت آن با شرک و بدعت آغاز شود، چه سرانجامی جز آتش جهنمی خواهد داشت !
 
با توجه به روایتی که می گوید «واجعل ‏واحداً من الأئمة نصب عینیک...» ؛ آیا می توان برای حضور قلب در نماز تصور کرد که یکی از امامان در مقابل ما ایستاده است؟
  

پاسخ اول: ظاهرا کتاب منتسب به امام رضا نیست:

▫استناد وهابی به نقلی از کتاب " فقه الرضا علیه السلام " است .
 
این کتاب منسوب به امام رضا ع است اما برخی از علما با این انتساب مخالفت کرده و محتویات این کتاب را سخنان امام رضا علیه السلام نمی  دانند ،.
 
 افرادی مانند شیخ حر عاملى، سید خوانسارى، وحید بهبهانى و سید حسن صدر و ... و اینگونه استدلال مى‏کنند:
 
" اگر این کتاب به امام رضا علیه السلام تعلق داشت، چرا هزار سال از آن خبرى نبود و چهار امام بعد از امام رضا علیه السلام نیز به آن اشاره‏اى نداشته‏ اند؛
 
 در غیر این صورت در میان اصحاب و علما مشهور مى‏شد و حداقل نام آن را در کتب روایى خود مى‏آوردند.
 
اگر این کتاب نوشته امام رضا علیه السلام باشد، باید حتما على بن بابویه- پدر صدوق- و یا خود شیخ صدوق در کتاب« عیون أخبار الرضا» به آن اشاره مى‏کرد. "(2)
 
انّ فقه الرضا لیس کتاباً للإمام الرضا (علیه السّلام) " (3)
 

پاسخ دوم: عبادت مختص خداست

  قرآن به روشنی دستور می دهد که نماز و عبادات انسان باید برای خداوند باشد , چنانچه می فرماید : " بگو:
 
 نماز و تمام عبادات من و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانیان است. " " قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین‏ "(4)
 
اهلبیت علیهم السلام هم تاکید داشتند که آیه فوق در هنگام نماز خوانده شود تا انسان توجه ویژه پیدا کند که جز برای خداوند نماز و عبادتی انجام ندهد : "
 
 عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: یُجْزِیکَ فِی الصَّلَاةِ مِنَ الْکَلَامِ فِی التَّوَجُّهِ إِلَى اللَّهِ أَنْ تَقُولَ ..." إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِ‏ الْعالَمِین"(5)
 
بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگى من و مرگ من براى خداوند، پروردگار جهانیان است.
 
روایت شده که رسول اکرم صلى الله علیه و آله در آستانه‌ى نماز این آیات را مى‌خواند. (6)
 
مرگ، بر حیات احاطه دارد و حیات بر نُسُک، و نُسُک بر نماز. بنابراین، نماز، هسته‌ى مرکزى در درون عبادات است.
 
اسلام، به معناى تسلیم بودن در برابر امر خداوند است و به همه‌ى انبیا نسبت داده شده است. حضرت نوح علیه السلام خود را مسلمان دانسته است، «أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ» (7)
 
 حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند مى‌خواهد که او و ذریّه‌اش را تسلیم او قرار دهد. «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ» (8)،
 
 حضرت یوسف علیه السلام نیز از خداوند مسلمان مردن را درخواست مى‌کند: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» (9) و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیز اوّلین مسلمان است،
 
«وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ» به این معنا که یا در زمان خودش، یا در رتبه و مقام تسلیم، مقدّم بر همه است.
 

پاسخ سوم: توسل قبل از نماز

نقل مذکور از کتاب " فقه الرضا علیه السلام " اشاره به موضوع توسل به ائمه علیهم السلام است و این که انسان قبل از نماز بتواند با توسل به امامان و خواندن نماز , قرب خود به خداوند را تقویت و تسریع کند .
 
چنانچه که خداوند می فرماید : " اى کسانى که ایمان آورده‏اید پرهیزگارى پیشه کنید و وسیله‏اى براى تقرب به خدا انتخاب نمائید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید. " " یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ ... " (9)
 
لذا در نقلهای دیگر آمده است که قبل از شروع نماز , انسان توسل به پیامبر گرامی اسلام و اهلبیت ایشان کند.
 
 و به وسیله آن بزرگواران به خدا توجه کرده و به سوی خداوند تقرب بجوید و از خداوند بخواهد که به آبروی اهلبیت ع نمازش قبول و گناهانش بخشیده و دعایش مستجاب شود :
 
" کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ مَنْ قَالَ هَذَا الْقَوْلَ کَانَ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ- إِذَا قَامَ قَبْلَ أَنْ یَسْتَفْتِحَ الصَّلَاةَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ- وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَیْ صَلَاتِی وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَیْکَ فَاجْعَلْنِی بِهِمْ وَجِیهاً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة "  "(10)
 
 قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أُقَدِّمُ إِلَیْکَ مُحَمَّداً ص- بَیْنَ یَدَیْ حَاجَتِی وَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَیْکَ فَاجْعَلْنِی بِهِ وَجِیهاً عِنْدَکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ وَ اجْعَلْ صَلَاتِی بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذَنْبِی بِهِ مَغْفُوراً وَ دُعَائِی بِهِ مُسْتَجَاباً  " (11)(12)
 
متاسفانه وهابی به نقل فوق که اشاره به موضوع مورد تاکید قرآن یعنی توسل است و ارتباطی نیز با شرک ندارد , اشکال کرده است در حالی که به ابوحنیفه امام بزرگ اهلسنت ,
 
 اشکال نمی کند که با صراحت فتوا می دهد که " انسان می تواند الاغی را به نیت قربة الی الله عبادت کند " " سمعنا ابا حنیفه یقول لو ان رجلا عبد هذا البغل تقربا بذلک الی الله جل و علا لم ار بذلک بأسا "
 

پاسخ چهارم: جمله به روایت اضافه شده است

این جمله در میان منابع روایی شیعه تنها در کتاب فقه الرضا (علیه اسلام ) ذکر گردیده و علامه مجلسی (ره) می فرماید: «این مطلب در روایت دیگری ذکر نگردیده» و مصحّح بحارالانوار نیز می نویسد:
 
«این جمله از افزوده های ابن ابی العزاقر الشلمغانی است که از اصحاب حلول و اتحاد بوده است».(13)
 
در مورد اینکه آیا کتاب «فقه الرضا» از امام رضا علیه السلام است یا خیر اقوال مختلفی مطرح است و در انتساب کتاب به آن حضرت تردید جدی وجود دارد .
 
و کمتر فقیهی به صورت قطعی حکم به انتساب آن به حضرت رضا علیه السلام نموده است. برخی آن را کتاب فتوایی پدر مرحوم صدوق دانسته اند.
 
 و برخی آن را کتاب اصحاب و یا اولاد آن حضرت دانسته اند(14)بنابراین نمی توان مطلب مورد سوال را روایت قطعی دانست. (15)
 
این جمله با آن چه در متن «فقه الرضا» آمده است متناقض است که «با تمام قلبت به خدا توجه کن تا خداوند به تو توجه کند» (16)
 
علاوه بر اینکه روایات صحیحی داریم که نباید در حال نماز و عبادت متوجه غیر خدا بود که در این صورت شرک محسوب می شود. (17)
 
صوفیان جهت سرپوش نهادن به اعمال خلاف شرع خود، دست به دامان این گونه احادیث متشابه و یا ضعیف شده اند.
 
 که اگر چه می توان وجه صحیحی برای آن ها یافت و توضیحی خردمندانه از آن ها به دست داد، ولی آنان به جهت مقاصد خود به تأویلاتی روی آورده اند.
 
 که با قرآن و احادیث ائمه (ع) قابل تطبیق نیست و هیچ سنخیتی با اصول مسلم و صحیح اسلامی ندارد.
 
آنها در مورد جمله «تذکّر رسول اللّه (ص) واجعل واحدا من الائمة نصب عینیک؛ رسول خدا (ص) را به یاد آر و یکی از ائمه (ع) را نصب العین خود قرار ده.»
 
 می گویند غرض از نصب العین قرار دادن یکی از ائمه (ع)، در نظر گرفتن و حاضر ساختن صورت مرشد است در دل، تا از تفرقه و وسوسه شیطان خلاصی یافته شود. (18)
 

بنا بر صحت روایات دو احتمال دجود دارد.

بر فرض قبولی این جمله به عنوان روایت، دو احتمال در مورد آن مطرح می شود.
  این که مراد از نصب العین و مورد توجه قرار دادن یکی از امامان این باشد که نماز گذار ـ نَستجیرُ بالله ـ ائمه را مورد عبادت و پرستش قرار دهد.
 
 این مطلب، مخالف با قرآن و روایات ائمه معصومین است که «عبادت غیر خداوند و شریک گرفتن برای خدا در عبادت جایز نیست و کفر است».
 
این که هنگام نماز ائمه را وسیله توجه خود به خداوند قرار دهد. چنانکه امیرالمؤمنین در دعای توجهِ هنگام نماز می فرمودند:
 
 «خدایا من متوجه می شوم به سوی تو به محمد و آل محمد و آنها را مقدم می دارم در مقابل نمازم و تقرب می جویم.
 
 به آنان به سوی تو. پس قرار بده مرا به سبب ایشان صاحب جاه و مقام در دنیا و آخرت و از مقربانی که منت گذاشته ای بر آنان به معرفت ایشان.» (19)
 
به احتمال زیاد همین مطلب مقصود از عبارت کتاب فقه الرضا عله السلام است که «هنگام شروع نماز در نظر بیاور یاد خدا را و یاد رسول خدا را و یکی از امامان را در مقابل نظر خود آور.» (20)
 
 یعنی با نصب العین قرار دادن یکی از امامان، آنان را واسطه خود و خداوند قرار دهد و به وسیله آنان به خداوند نزدیک شود و این همان مضمون آیه قرآن است که می فرماید:
 
« وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَة» ؛ «به سوی خداوند وسیله بجویید» (21) وکدام وسیله نزدیک تر به خداوند است از شخص پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیه السلام.
 

پاسخ پنجم: کلام امام معصوم دارای معانی متعددی است

مراد و مقصود امام علیه السلام از فرمایشاتی که میفرمایند یک معنی نیست که بتوان احصاء کرد و خود ایشان فرموده‌اند:
 
 که انا نتکلم بالکلمة و نرید منها سبعین وجها لنا من کلها المخرج و شاید که مراد از سبعین بیان کثرت باشد .
 
و بیش از اینها هم در نزد ایشان از وجوه داشته باشد و احدی غیر از خود ایشان احصای همه آن وجوه را نمی‌کند.
 
 و کلمات ایشان محتمل معانی چند هست که از حد ادراک خلایق بیرون است و چگونه میتواند احدی غیر ایشان حقیقت مراد و مقصود ایشان را بیان کند و حال اینکه درک آن را نکرده است ،
 
 ولی باز وجوه دیگر در کلام ایشان هست که هر وجهی از آنها مناسب با طبقهٔ از طبقات خلق است و آنچه مناسب طبقه بالا است اهل طبقه پائین درک آن را نمیکنند.و از بیان آن عاجزند ،
 

پاسخ ششم: آنچه پیامبر (ص) و ائمه می فهمند عامه مردم نمی فهمند.

 پس مثلا آنچه انبیاء خدا سلام الله علیهم از کلام ایشان باعلی مدارک خود که مختص بایشان است درک میکنند اولیائی که دون درجه ایشان هستند درک نخواهند کرد.
 
 و آنچه اولیاء خدا و کاملین از اهل ایمان بمدارک مختصه خود درک میکنند ضعفاء ایشان و جهال و ناقصین از قبیل این ناچیز هرگز درک آن را نمیکنند .
 
و از عهده بیان آن بطریق اولی برنمیآیند زیرا که ممکن است انسان مطلبی را درک بکند اما لفظی که درست از آن مطلب حکایت کند نداشته باشد.
 
 پس عاجز از بیان شود اما وقتی که اصل مطلب را درک نکرده است بطریق اولی عاجز از بیان است .
 

پاسخ هفتم: اهل عناد و عدوان هیچ وقت کلام معصوم را درک نخواهند کرد.

پس از این درجات و مراتب که گذشتی بعضی قشور و ظواهر می‌ماند که مبذول بر امثال ما است و همان هم نیز در نزد کسانی که بمنتهی درجه نادانند.
 
 یا آنکه نعوذ بالله از اهل عناد و عدوان و منکرین فضایل آل‌محمد علیهم السلام ،  باز چنان از افهام ایشان دور است که بمحضی که اظهار کردی منکر میشوند ،
 
 
 نهایت ضعفای دوستان از جهالت و دشمنان از فرط نصب و حسد و عداوت و شقاوت ، پس ملاحظه فرمائید که چه میتوان گفت و چقدر از مراد و مقصود ایشان را بطور وضوح میتوان نوشت ،
 
 پس این است که اولا معذرت میخواهم و ثانیا از خداوند مسألت دارم که زبانی و بیانی کرامت فرماید که اهل تسلیم از دوستان از آن منتفع شوند.
 
 و مطلب را دست بیاورند و غیر ایشان از فهمیدن آن محروم بمانند و جعلنا من بین ایدیهم سدّا و من خلفهم سدّا فاغشیناهم فهم لایبصرون .
 

پاسخ هشتم: غرض و و هدف نمار و خدا را نمی دانیم.

فرموده است امام علیه السلام و انو عند افتتاح الصلوة ذکر الله و ذکر رسول الله صلی الله علیه و اولا باید غرض از نماز را دانست .
 
و چه بسیار اشکالات که برای انسان پیدا میشود از همین باب که غرض خداوند را نمیداند و اگر غرض را بداند علانیه می‌بیند که آنچه محل نظر او است عینا مطابق واقع است و مؤدی بسوی مراد . 
اراده فرمود خداوند که فراموش نکنند مردم ذکر محمد صلی الله علیه و آله را پس فرض فرمود بر ایشان نماز را که ذکر کنند محمد صلی الله علیه و آله را در هر روزی پنج مرتبه ندا کنند.
 
 باسم او و تعبد شده‌اند بنماز و ذکر خداوند تا اینکه غافل از او نشوند پس فراموش کنند او را پس کهنه شود ذکر او .
 
 پس از علل عظیمه نماز همین بوده است که مردم ذکر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله را بنمایند و اگر چه ذکر خداوند هم اصل و اول و اعظم علل است بدون شبهه.
 
 ولی ذکر پیغمبر صلی الله علیه و آله هم بعد از ذکر خداوند اعظم علل است و از همین باب است که شهادت برسالت آن حضرت را مقرون بشهادت بتوحید فرموده است .
 
و حضرت امام رضا علیه السلام در حدیث علل اذان میفرماید که بعد از تکبیر ، شهادتین قرار داده شده بجهت اینکه اول ایمان توحید است .
 
و اقرار از برای خدا بوحدانیت و ثانی اقرار است از برای رسول برسالت و بدرستی که طاعت خدا و رسول و معرفت آن دو مقرونند بهم هستند
 
پس ببین که شهادت برسالت و طاعت و معرفت پیغمبر صلی الله علیه و آله مقرون است بشهادت بتوحید و طاعت و معرفت خدا .
 
و حضرت صادق علیه السلام میفرماید که هر چه ذکر خدای عزوجل و ذکر پیغمبر صلی الله علیه و آله را بکنی آن از نماز است .
 
حضرت صادق (ع) میفرماید در حدیثی که هر که نماز کند و صلوات بر پیغمبر (ص) نفرستد و آنرا متعمدا ترک کند پس نمازی برای او نیست بدرستی که خداوند تعالی ابتدا بصلوات فرموده پیش از نماز پس فرموده است.
 
 قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی ، و فرمود آن حضرت که هرگاه یکی از شما نماز کند و ذکر پیغمبر صلی الله علیه و آله را در نماز خود نکند سلوک میشود بنماز او بغیر سبیل جنت :
 
 فرمود که صلوة بر نبی صلی الله علیه و آله از تمام نماز است و نماز نیست برای شخص هرگاه ترک کند صلوة بر پیغمبر را صلی الله علیه و آله .
 
خلاصه که از اخبار کثیره ظاهر است که غرض اصلی از نماز ذکر خداوند و ذکر پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده است.
 
 و از باب اینکه هر عمل خیری را با نیت باید کرد این است که امر فرموده‌اند که در وقت افتتاح نماز قصد کن ذکر خدای عزوجل و ذکر رسول صلی الله علیه و آله را .
 

پاسخ نهم: ذکر پیامبر (ص) و ائمه علیهم السلام شرک نیست

و بعض جهال و منافقین امت همچو گمان میکنند که ذکر پیغمبر صلی الله علیه و آله با ذکر خداوند شرک است نعوذ بالله و خطا کرده‌اند و سابق بر این هم بودند و همین قسم ایرادات میکردند و خدا و پیغمبر و ائمه اطهار صلوات الله علیهم بر ایشان رد کردند
 
چنانکه در کتاب المبین نقل شده است از تفسیر کنز الدقایق که نقل شده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود که هر که مرا دوست دارد پس بتحقیق که خدا را دوست داشته و هر که مرا اطاعت کند پس بتحقیق که خدا را اطاعت کرده.
 
پس ببین چگونه در این مقام صلوة را مخصوص بصلوات بر پیغمبر و آل او صلوات الله علیهم فرموده است و هیچ کفر و شرکی از این لازم نمی‌آید
 
 زیرا که بامر او است و هر چه بامر خدا شد عبادت او است و توحید است زیرا که اگر امر او نبود و رضای او نبود بنده چنین نمیکرد و اخبار شاهد این مطلب است چنانکه خواهد آمد .
 
بلکه حقیقت نمازِ مأمور بها همین هست ولو اینکه الفاظ و عبارات و وضعها مختلف شود و راهی بسوی ذکر خداوند مگر بذکر پیغمبر صلی الله علیه و آله نیست .
 
چنانکه هر معامله با خداوند بعینها معامله با پیغمبر است صلی الله علیه و آله
 

پاسخ دهم: ذکر ائمه علیهم السلام در راستای اسم پیامبر (ص)

 پس اصل غرض از نماز و علت امر بآن ذکر خداوند و ذکر پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده است و خداوند خواسته که مردم از یاد پیغمبر نروند و بدیهی است که از تمامیت ذکر پیغمبر صلی الله علیه و آله ذکر ائمه اطهار است صلوات الله علیهم بلکه جزء همان است.
 
 زیرا که ائمه صلوات الله علیهم اجزاء پیغمبرند و پاره تن اویند و چگونه میشود که انسان ذکر کل کسی را بکند و از جزء او اعراض کند و غافل شود و در حدیث نورانیت فرمود:
 
 حضرت امیر علیه السلام بسلمان و جندب که بودم من و محمد صلی الله علیه و آله نور واحدی از نور خداوند عزوجل پس امر فرمود :
 
خدای تبارک و تعالی آن نور را که منشق شود پس بیک نصف فرمود محمد باش و بنصف دیگر فرمود علی باش پس از این جهت فرمود پیغمبر صلی الله علیه و آله که علی از من است و من از علی هستم و ادا نمیکند از من مگر علی .
 
و اخبار باین معنی بسیار است و درباره همه ائمه صلوات الله علیهم بهمین مضامین وارد شده و از این جهت ذکر ایشان لازمه ذکر پیغمبر است صلی الله علیه و آله ، و در صلوات مخصوصا امر فرموده‌اند که ذکر آل پیغمبر صلوات الله علیهم با او باید بشود .
 

اذان شعار شیعیان

شعار شیعه شده است که در اذان و اقامه ذکر آن بزرگوار را میکنند و اگر چه بعضی در صدد موافقت نیستند.
 
 اما بهترین الفاظ در ذکر آن حضرت در اذان و اقامه همین است که ملاحظه میکنی در حدیث شریف وارد شده پس بگو اشهد ان علیّاً امیرُالمؤمنین ولی الله و خلوّ سایر اخبار از ذکر این مطلب مانع نیست ،
 
اولا که می‌دانی تقیهٔ که پیغمبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار صلوات الله علیهم داشته‌اند مانع از اظهار این مطلب بوده است.
 
 حتی بدرجهٔ که بعد از آنکه خداوند امر فرمود پیغمبر (ص) را که امر ولایت را اظهار کند پیغمبر (ص) که حال امت را میدانست سه مرتبه جبرئیل را برگردانید:
 
 و عرض کرد خدایا امت من قریب العهدند بجاهلیت و متحمل این امر نیستند تا خداوند نازل فرمود بلّغ ما انزل الیک من ربک فی علیّ و ان لم‌تفعل فمابلّغت رسالته پس فورا امتثال فرمود ،
 
 پس تقیه آن حضرت در این باب شدید بود ، و اما تقیه ائمه اطهار صلوات الله علیهم که دیگر واضح است و ثانیا اینکه ما نمیگوئیم که این ذکر جزو اصل اذان و اقامه است .
 
ولی چون نهیی از آن نشده و هم محض تبرک و تیمن این ذکر را هم میکنیم و مبطل اذان نیست چنانکه اگر سخن دیگر هم بگوئی مبطل نیست .
 
خلاصه که غرض آن است که ذکر امیرالمؤمنین (ع) از تمامیت ذکر پیغمبر است (ص) و از او جدا نمیشود و همچنین ذکر ائمه اطهار صلوات الله علیهم که همه پاره تن او هستند و اجساد و نور و طینت ایشان یکی است و از او جدا نمیشوند
 

پاسخ یازدهم: غرض و هدف فراموش نکردن اهل بیت علیهم السلام

مقصود ذکر مراد از این فرمایش است که میفرماید و اجعل واحدا من الائمة نصب عینیک و این وجه که عرض شد یکی از معانی است که ابدا محل اشکال نیست.
 
 و هیچ ضرر بجائی نمیرساند زیرا که شبهه نیست که اصل غرض از نماز ذکر خدا و رسول و ائمه اطهار صلوات الله علیهم بوده است.
 
 و خداوند خواسته که مردم از ایشان فراموش نکنند و این است که مخصوصا امر فرموده که یکی از ایشان را نصب عین خود داشته باش که غافل و ساهی از ایشان نباشی و اما ذکر خداوند که اعظم شروط نماز است .
 
چون بدیهی است که خدا را نمیتوان نصب عین گرفت از این جهت امر بآن نفرموده‌اند اما این قدر را فرموده‌اند که اعبد الله کأنک تراه فان لم‌تک تراه فانه یراک و فرموده‌اند لم‌تره العیون بمشاهدة العیان و لکن رأته القلوب بحقایق الایمان :
 
پس رؤیت او بتمثل در خیال نیست و لکن بحقایق ایمان و تصدیق باو باید دید که بعد ان شاء الله اشاره بآن میشود .
 

پاسخ دوازدهم: مقصود از روایت کیفیت نماز خواندن مثل ائمه علیهم السلام

و معنی دیگر از برای این فقره مبارکه که باز از معانی ظاهره است آن است که یکی از ائمه را (ص) نصب عین خود داشته باش باین معنی که در نماز خود تابع ایشان باشی .
 
و آن طور که از ایشان آموختهٔ نماز کنی مثل اینکه کسی که مشق خط میکند سرمشق خط استاد را نصب عین خود میکند و سعی مینماید در اینکه موافق آن بنویسد.
 
 و چون افعال نماز حرکاتی چند هست که باید موافق حرکات صاحب شرع در نماز باشد این است که فرموده‌اند یکی از ایشان را نصب عین خود داشته باش .
 
و از این باب است که ائمه صلوات الله علیهم علاوه بر اینکه کیفیت نماز را بزبان و بیان تعلیم اصحاب داده بودند گاه بجهت تعلیم نماز میفرمودند.
 
 چنانکه در روایت حماد بن عیسی است که حضرت صادق علیه السلام دو رکعت نماز فرمود و فرمود این طور نماز کن ، و از پیغمبر صلی الله علیه و آله روایت می‌کنند که فرمود:
 
 صلّوا کما رأیتمونی اصلّی و همچنین خود آن حضرت حج فرمود و مناسک و اعمال حج را تعلیم مردم فرمود و حسنین علیهما السلام وضو ساختند بجهت تعلیم وضو ، و سنت فعلیه امری معلوم و مسلم است .
 
و بدیهی است که انسان در حرکات خود اگر بخواهد متابعت کسی را بکند باید متوجه او باشد تا موافق عمل او عمل کند پس این است:
 
 که فرموده‌اند یکی از ایشان را نصب عین خود داشته باش و نصب عین داشتن ایشان منافی با ذکر خداوند نیست چنانکه استقبال کعبه هم منافی ذکر خداوند نیست.
 
 و ناچاری از آن ، زیرا که خداوند امر بآن فرموده و اگر عمدا و بدون عذر تخلف بکنی نماز تو مقبول نیست و هر چه بگوئی که خداوند فرموده اینما تولّوا فثمّ وجه الله و من رو از کعبه گردانیده‌ام.
 
 در نماز اما معذلک رو بخدا کرده‌ام از تو پذیرفته نمیشود زیرا که حکم محکم او این بوده است که در نماز رو بکعبه کنی و همچنین است :
 
امر در سایر آنچه امر شده مثلا در حال قیام بمحل سجده نظر کن و در حال رکوع بین قدمین و در حال سجده دو طرف بینی و در حال قعود روی دامن و در هیچ جا هم رخصت چشم بهم گذاردن نیست:
 
 مگر در حال رکوع که رخصت داده‌اند و نمیتوان گفت که نظر کردن باین مواضع اسباب پریشانی ذهن است و مانع از ذکر خداست.
 
 و من اگر چشم بر هم بگذارم توجهم خالص‌تر می‌شود بلکه توجه خالص همان است که با کیفیات مخصوصه که امر شده باشد نه هر طور که من بخواهم ،
 
 پس نماز صحیح هم آن است که بتبعیت و موافقت صاحب شرع باشد و البته لازمه موافقت تذکر صاحب شرع هم هست و الا تبعیت او نمیشود
 
چنانکه اگر بالفرض کسی بمیل و هوای خود نمازی بهمین صورت بکند از او پذیرفته نیست چنانکه حضرت باقر (ع) در حدیثی در امامت فرمود که آگاه باشید که اگر مردی شب خود را قائم باشد و روزش را صائم و بجمیع مال خود صدقه دهد و حج کند جمیع دهر را و نشناسد
 
 ولایت ولی خدا را پس دوست بدارد او را و جمیع اعمالش بدلالت ولی خدا باشد حقی در ثواب بر خداوند ندارد و از اهل ایمان نیست .
 
پس قبول شدن اعمال بدلالت ولی خدا باید باشد و اگر بدلالت او شد لامحاله شخص در وقت عمل متذکر دلیل و راهنمای خود باید بشود و چاره از آن نیست .(22)
 

نتیجه:

این حدیث به جهت ابتداء نماز بوده است یعنی امام رضا علیه السلام میفرمایند: یکی از ائمه علیهم السلام را پیش چشم قرار داده.
 
کسی را که غیر خدای واحد جل‏ شأنه را عبادت کند به استقلال یا به شرکت، اگر چه پیغمبر آخرالزمان باشد صلوات ‏الله علیه و آله که جایز نیست.
 
 در حال عبادت صورت او را به نظر گرفتن و او را عبادت ‏کردن و بدعت است و شرک است بلا شک و بلا ریب چه خواسته که غیر او باشد؟
 
از معانی ظاهر حدیث فوق این است که نصب عین داشتن ائمه علیهم السلام یعنی در چگونگی نماز خواندن تابع ایشان باشیم و موافق شارع حرکات نماز را انجام دهیم،
 
همانطور که گفته شد خواست خداوند است که باید ذکر ایشان را بکنیم تا غافل از ایشان نباشیم. و اگر بگویید که توجه به ائمه علیهم السلام سبب پریشانی و غفلت از خداست، میگویم که این حرف مانند آن است که خداوند فرموده رو به کعبه باید نماز بگذاریم.
 
 و ما بخواهیم طبق قول خداوند که فرموده اینما تولوا فثم وجه الله در نماز رو از کعبه بگردانیم یا آنکه فرموده اند در حال قیام به محل سجده نظر کنیم .
 
و در حال رکوع بین قدمین و در حال سجده دو طرف بینی و در حال قعود روی دامن و در هیچ جا رخصت نداده اند که چشم بهم بگذاریم .
 
مگر در حال رکوع، حال نمیتوان گفت که نظر کردن به این مواضع مانع ذکر خداوند است و من اگر چشم بر هم بگذارم توجهم خالص تر میشود.
 
در حالی که توجه خالص همان است که به کیفیت مخصوصی که شارع از جانب خداوند امر نموده عمل کنیم چرا که مشاهده خداوند، ایمان به او و تسلیم اوامر
 
از این جهت است که برای ذکر خداوند که اعظم شروط نماز است، امام علیه السلام نصب العینی قرار نداده اند، چرا که بدیهی است خداوند را نمیتوان متصور شد.
 
و رؤیت خداوند به تمثل در خیال نیست و لکن به تصدیق او و حقایق ایمان مشاهده میشود. و این نه تنها شرک نیست بلکه تنها معنی توحید در نماز است
 

پی نوشت:

1. فقه الرضا علیه السلام ص ۱۰۵
2. رسائل فی درایه الحدیث ج 2 ص 333 الفائدة التاسعة: فی الفقه المنسوب إلى‏ الرضا علیه السلام‏
3. موسوعة طبقات الفقهاء، سبحانی , مقدمةج‏1، ص: 12
4.سوره انعام آیه162
5. تهذیب الأحکام ج‏2، ص: 67
6. تفسیر قرطبى.
7. یونس، 72.
8. بقره، 128.
9. یوسف، 101. تفسیر نورجلد 2 - صفحه 596
10.سوره  مائده 35
11.الکافی ج 2 ص 544 _ التهذیب ج 2 ص 287
12.لمنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ج 8 ص 133
13.اعترف قدّس سرّه بأن قوله «و اجعل واحدا من‏ الأئمّة نصب‏ عینیک» لم یذکر فی خبر آخر، لکنه لم یتعرض لبیانه و لا لرده، لکنک بعد ما عرفت مرارا أن هذا الکتاب هو کتاب التکلیف لابن أبی العزاقر الشلمغانى، یهون علیک قوله ذلک، و قد تحول الرجل بعد ذلک حلولیا من أصحاب الحلول و الاتّحاد. (بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏81 ؛ 217)
14.حاج شیخ حسین نهاوندی غروی می نویسد: شیخ حر عاملی «فقه الرضا» را از کتب مجعوله و موضوعه می داند و در «وسائل الشیعه» ابدا از آن خبری ذکر نکرده است. هم چنین مرحوم صدوق در «عیون» و کلینی در «کافی» اسمی از فقه الرضا نبرده اند (تنبیه الغافلین، ص 30)
همچنین در این کتاب به پاره ای از احکام فقهی اشاره شده است که با فقه مذهب تشیع هیچ گونه هم آهنگی ندارد.
برای اطلاعات از ادله کسانی که کتاب فقه الرضا را منسوب به امام رضا علیه السلام نمی دانند به آدرس زیر مراجعه نمائید.
15.الفقه المنسوب، مقدمه، ص 34 به بعد
16.وَ أَقْبِلْ عَلَى اللَّهِ بِجَمِیعِ‏ الْقَلْبِ‏ وَ بِوَجْهِکَ‏ حَتَّى‏ یُقْبِلَ‏ اللَّهُ‏ عَلَیْکَ‏ (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام ؛ ص 102
17.بحارالانوار، ج 4، ص 166
18.طرائق الحقائق، ج 1، ص 431؛ گنابادی، مجمع السعادات، ص 121 و 122- فصلنامه پژوهش و حوزه، شماره 8؛ نقد و تحلیل دیدگاه های متصوفه درباره حدیث، دهقان زاده، ابراهیم
19.عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: مَنْ قَالَ هذَا الْقَوْلَ کَانَ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا قَامَ مِنْ‏ قَبْلِ أَنْ یَسْتَفْتِحَ الصَّلَاةَ:" اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَیْ صَلَوَاتِی‏، وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَیْکَ‏ ، فَاجْعَلْنِی بِهِمْ وَجِیهاً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ‏، مَنَنْتَ‏ عَلَیَ‏ بِمَعْرِفَتِهِمْ‏، فَاخْتِمْ لِی بِطَاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وَلَایَتِهِمْ؛ فَإِنَّهَا السَّعَادَةُ، وَ اخْتِمْ‏ لِی‏ بِهَا؛ فَإِنَّکَ‏ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ" (کافی (ط - دار الحدیث) ؛ ج‏4 ؛ ص470)
20.وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ ع نُصْبَ عَیْنَیْکَ»
21. سوره مائده : 35
22.رساله در شرح حدیث فقه رضوی (ع)/ از تصنیفات عالم ربانی و حکیم صمدانی/ مرحوم آقای حاج زین‌العابدین خان کرمانی اعلی الله مقامه (از صفحه 5 تا 25)
 

منابع:

رساله در شرح حدیث فقه رضوی (ع)/ از تصنیفات عالم ربانی و حکیم صمدانی/ مرحوم آقای حاج زین‌العابدین خان کرمانی اعلی الله مقامه (از صفحه 5 تا 25)
http://m-kermani.ir/2017/09/16شرح فقره ای از حدیث فقه رضوی (ع)
http://m-kermani.ir/2017/09/16شرح فقره ای از حدیث فقه رضوی (ع)
https://qunoot.net/App/knows.quests.item.php?showid=118
https://www.alabrar.info/library/H837_M09/f0000#pg_11
http://www.rafed.net/books/fegh/feqh-reza/feqeh2.html.
https://web.eitaa.com/#@Rahnamye_Behesht
https://wiki.ahlolbait.comآیه 162 سوره انعام
http://fehadi.blogfa.com/post/221
http://m-kermani.ir


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما