سخن را با کلامی از رهبر انقلاب مقام معظم رهبری شروع می کنیم: که فرمودند.در تخریب فرهنگی، کاری که تخریب کنندگان فرهنگ انجام میدهند این است:
که بهجای عزم راسخ ملّی، تردید را در مردم ترویج میکنند. یک ملّت تا عزم راسخ نداشته باشد، نمیتواند به هیچجا برسد؛
سعی میکنند عزم راسخ ملّت را در مسائل مهمّ مربوط به سرنوشت کشور به هم بزنند، در آنها تردید ایجاد کنند؛
جای احساس عزّت و اعتمادبه نفس ملّی، احساس حقارت ملّی را به آنها تزریق میکنند؛ جای ایمان راسخ، شبههافکنی و بیاعتقادی؛ جای کار و تلاش و همّت بلند، لذّتجویی و شهوترانی و از این قبیل؛
این کارها کارهایی است که انجام میگیرد. دستگاههای رسمی فرهنگی کشور بایستی وظایف خودشان را در مقابل اینها انجام بدهند(1)
در این چهار دههای که از پایان سلطنت طاغوتی پهلوی میگذرد مدام شبهاتی در خصوص نوع عملکرد محمدرضا نسبت به مواجههاش با انقلاب مردم ایران مطرح میشود.
شبهههایی مانند اینکه پهلوی پسر به خاطر دل مهربانش بود که نتوانست تاج و تخت را حفظ کند و تا حس کرد مردمش او را، به هر دلیلی نمیخواهند کشورش را ترک کرد.
و شبهه دیگر اینکه: در وصیتنامه امام آمده است که:: نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد
سوال این است که : انقلابی که نباید بزاریم دست نا اهلان بیوفته، اساساً چه موقع دست اهلش بوده که ما نگهش داریم!!
شبهه اول:
هر شاهی که شاه نیست. شاه داریم تا شاه، مرد داریم تا مرد. از قدیم گفتند. نه هر که سر بتراشد قلندری داند.شاه ایران رفت تا خونی از دماغ کسی نریزد، زیرا قلبا کسی نبود که بخواهد مردمش را به دلیل اغتشاشات اعدام کند!
فرق است بین شاه ایران و رئیس جمهور روسیه که ماند تا این همه قتل و عام صورت بگیرد.
سوال : فرق بین شاه ایران و سوریه
1-شاه ایران(محمد رضا) رفت تا هیچ خونی ریخته نشود.
2-شاه روسیه (بشار اسد) ماند تا هزاران خون ریخته شود.
پاسخ به شبهه اول:
یا از جنایات پهلوی در حق هم وطنانش بیاطلاعید و نیز از اوضاع سوریه بیخبرید، یااینکه تحلیلتان مغرضانه یا کودکانه است.ملت ایران دهها سال بود که اصرار داشتند پهلوی از قدرت برکنار شود. مگر سال ۱۳۳۲ نبود که شاه را از ایران فراری دادند.
اما با کودتای طراحی انگلیس و آمریکا در ۲۸ مرداد و باریختن خون هموطنانمان، شاه را برگرداندند.
چرا رئیس جمهور روسیه نرفت؟
مصر ، یمن ، تونس ، لیبی ،..... مردمانشان بپا خواستند و رژیم ها سرنگون شد اما بالعکس در سوریه چون مردم حامی حاکمیت هستند ، تمام غرب با تمام توانشان علیهاش شدند امانتوانستند حکومت را ساقط کنند.خود غربی ها اقرار کردهاند که همه جانبه از مخالفان دول تسوریه حمایت کردهاند و داعش را تاسیس کرده اند
اگر مردم کشوری بیشتر از 50 درصد حمایت کنند، به عنوان یک اکثریت قابل توجه در نظر گرفته میشود. در این صورت، حکومت از این حمایت مردمی برای بقا و پایداری خود بهره میبرد.
حمایت بیشتر از نصف جمعیت کشور نشان دهنده قدرت و تأثیرگذاری حکومت در برخورد با چالشها و کنترل موضع میباشد.
با این حمایت، حکومت میتواند اقدامات و سیاستهای خود را با اطمینان بیشتری اجرا کند و مردم نیز ممکن است .
اعتماد بیشتری به حکومت داشته باشند. این میتواند به استقرار یک پایه مستحکم برای حکومت و ایجاد ثبات در کشور کمک کند.
بنابراین، حمایت بیشتر از 50 درصد مردم از حکومت، میتواند به عنوان یک اصل برای بقای حکومت در نظامهای دموکراتیک در نظر گرفته شود.
حمایت مردمی از بشار اسد میتواند به دلایل متعددی بازگردانده شود. در ادامه، برخی از این دلایل را برای شما ذکر میکنم:
استقلال ویکپارچگی ملی: برخی مردم سوریه، به علت احساس وفاداری نسبت به کشور و ایدئولوژیهای ملی، از بشار اسد حمایت میکنند.
آنها اعتقاد دارند که اسد به عنوان یک نماد استقلال و یکپارچگی ملی در مقابل تداخل خارجی میایستد.
ترس از ناامنی و آشوب: برخی مردم نیز به دلیل ترس از ناامنی، آشوب و فرسودگی اجتماعی، به بشار اسد حمایت میکنند. آنها فکر میکنند که حفظ حکمرانی اسد میتواند استقرار و ثبات را در کشور حفظ کند.
عوامل اقتصادی: برخی ممکن است به دلیل وابستگی اقتصادی به رژیم یا مشکلات اقتصادی، حمایت از بشار اسد را انتخاب کنند.
آنها ممکن است امیدوار باشند که حکومت اصلاحاتی را در حوزه اقتصادی اجرا کند و مشکلات روزمره آنها را حل کند.
افسردگی و ناامیدی از جنبش معارض: برخی ممکن است به دلیل عدم اطمینان یا ناامیدی از جنبشهای معارض، حمایت از بشار اسد را انتخاب کنند.
آنها ممکن است باور داشته باشند که تغییرات سیاسی ممکن است به بروز هرج و مرج و ناامنی بیشتر منجر شود.
مهم است توجه داشت که این عوامل ممکن است متفاوت باشند و نظرات و دیدگاههای مردم درباره حکومت و رهبرانشان متنوع است.
قضاوت نهایی درباره حمایت مردمی از بشار اسد نیازمند تحلیلهای بیشتر و گستردهتر است.
پشتوانه نظامی و امنیتی: بشار اسد در ابتدا از پشتوانه قوی نظامی و امنیتی برخوردار بود. نیروهای مسلح سوریه و نیروهای حماسه وفادار به رژیم، بخش بزرگی از نیروهای نظامی و امنیتی را تشکیل میدهند و به او کمک کردند تا در برابر مخالفان و اعتراضات مردمی مقاومت کند.
حمایت خارجی: بشار اسد از طریق روابط بینالمللی و همکاری با برخی کشورهای خارجی، از جمله روسیه و ایران، حمایت قوی را دریافت کرد.
این حمایت خارجی شامل کمکهای نظامی، مالی و سیاسی بوده است که به او کمک کرده است تا قدرت خود را حفظ کند و برخی از تحرکات مخالفان را مهار کند.
تقسیمات داخلی: تقسیمات و اختلافات درونی در جامعه سوریه، از جمله بین اقلیتها و اکثریت، از یک سو و بین گروههای مختلف مخالف و موافق با رژیم،
از سوی دیگر، باعث شده است که مخالفان نتوانند با یکپارچگی عمل کنند و از طریق یک حرکت مشترک به رژیم مقابله کنند.
کنترل رسانهها: رژیم بشار اسد توانسته است رسانهها را کنترل کند و اطلاعات را به نفع خود تحریف کند.
این کنترل بر رسانهها و جریان اطلاعات، به رژیم اجازه داده است که نظر عمومی را تحت کنترل داشته باشد و اعتراضات را کنترل کند.
چرا شاه ایران رفت رفت؟
آیا واقعا شاه ایران بدون هیچ مداخله ای و یدون هیچ قتل و عامی از کشور رفت. آیا واقعا خون از دماغ کسی نیامد. پاسخ خواهیم داد که:شاه رفت چون دیگر توان مقابله با سیل اعتراضات مردم را نداشت. چون دیگر نمیتوانست با کشتار و زندان و تبعید در مقابل خیل عظیم ملت معترض مقاومت کند.
اگر ملت یک کشور تمام قد در مقابل حکومت جورش بپا خیزد، بالاخره آن حکومت رفتنیست، حتی اگر ابرقدرها ازآن حکومت حمایت کنند.
اما شاه رفت تا هیچ خونی ریخته نشود . برای پاسخ وقتی به تاریخ انقلاب از سال 1342 تا 1356 نگاه می کنیم این شبهه را بهتر پاسخ خواهیم داد.
آیا فدائیان اسلام که به نا حق خونشان ریخته شد ایرانی نبودند؟
فدائیان اسلام در ماجرای ملی شدن صنعت نفت هم فعال ظاهر شدند و با ترور حاجعلی رزمآرا نخستوزیر وقت که به شدت با ملی شدن صنعت نفت مخالفت کرده بود، راه ملی شدن نفت را گشودند.در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ زمانی که اتومبیل رزمآرا جلوی مسجد امام (شاه سابق) توقف کرده بود و نخستوزیر برای شرکت در مراسم ختم آیتالله فیض قصد ورود به صحن مسجد را داشت،.
خلیل طهماسبی از اعضای فدائیان اسلام بیدرنگ از پشتِ سر با شلیکِ سه گلوله او را از پای درآورد و خود نیز توسط مأموران دستگیر شد.
آیتالله کاشانی همان زمان در مصاحبهای در رابطه با قتل رزمآرا گفت: «این عمل (ترور رزمآرا) به نفع ملت ایران بود و آن گلوله و ضربه عالیترین و مفیدترین ضربهای بود که به پیکر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد»
یکی از نقاط روشن تاریخ در خصوص عملکرد محمدرضا در مواجهه با مخالفین، سرگذشتی بود که گروه فدائیان اسلام، به دستور سران رژیم برایش رقم خورد.
آنجا که تعدادی از جوانان ایران نتوانستند بنشینند و خیانت نخست وزیر و برخی دیگر از عمال پادشاهی را در خصوص موضوع ملی شدن صنعت نفت ببینند و دست به مبارزه برای منافع ملت خود زدند.
در ساعت سه و نیم بعدازظهر روز دوم آذرماه ۱۳۳۴ به دنبال ترور نافرجام حسین علاء، سیدمجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام به همراه دو تن دیگر از اعضای این گروه بازداشت شدند.
اعضای موثر جمعیت فدائیان اسلام بازداشت شده و به زندان افتادند و کمتر از دو ماه بعد در روز ۲۶ دیماه ۱۳۳۴ در پی برگزاری جلسه دادگاه، نواب صفوی و سه تن از یارانش به نامهای خلیل طهماسبی، سیدمحمد واحدی و مظفرعلی ذوالقدر به اعدام محکوم شدند.
دادگاه تجدیدنظر هم همان روز برگزار شد. به دنبال تثبیت حکم اعدام برای هر چهار نفر، سحرگاه روز ۲۷ دیماه ۱۳۳۴،
سیدمجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام بعد از ۱۰ سال مبارزه بیوقفه، در سن ۳۱ سالگی به همراه سه یار دیگرش در میدان تیر لشکر ۲ زرهی تهران با بستن به تیرهای چوبی تیرباران شدند.
پیکر نواب ابتدا در مسگرآباد تهران دفن شد اما بعد از مدتی به قبرستان وادیالسلام قم انتقال یافت.
آبا کسانیکه در 15 خرداد 1342 بخاک و خون کشیده شدند ایرانی نبودند؟
مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به سوی تظاهرکنندگان تیراندازی کردند.تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و تعدادی از مردم کشته و مجروح شدند. حسین فردوست در خاطراتش ادعا کرده که اگر به کمک اویسی نرفته بود با ندانم کاریهایش نزدیک بود.
تاج و تخت محمدرضا(شاه) را برباد بدهد ولی او با استفاده از یک آییننامه آمریکایی برای مقابله با تظاهرات خیابانی و انتقالش به اویسی شاه و حکومتش را از مخمصه سقوط نجات داده است. (2)
دهقانان کفنپوش ورامینی نیز که در پشتیبانی از امام خمینی راهی تهران شده بودند، با مأموران نظامی در سر پل باقرآباد روبرو شده و تعدادی کشته یا زخمی شدند.(3) یک کمیسیون تحقیق، تعداد کشتهها را ۸۶ نفر و زخمیها را ۱۹۳ نفر اعلام کرد.(4)
آیا خون هایی که در خیابان چهارمردان قم ریخته شد ایرانی نبودند؟
صبح نوزدهم دی 1356با تعطیل شدن حوزههای علمیه، کلاسهای درس و نماز جماعت در شهر قم، مردم در مدرسهی خان جمع شدند و از آنجا به سوی منزل آیتالله حسین نوری، راهپیمایی آرامی انجام دادند.بعد از شنیدن سخنرانی در منزل ایشان، به سمت خانهی میرزا محمد باقر سلطانی حرکت کردند و از آنجا به سوی خانهی مراجع دیگر رفتند.
در هر خانه آنقدر میماندند تا تاییدی بر حرکت خود و اعتراض به چاپ مقالهی توهینآمیز روزنامهی اطلاعات به دست آورند.
با گذشت زمان، جمعیت بیشتر و بیشتر میشد. پلیس سعی در پراکنده کردن مردم داشت، اما این اقدام نیز مثل تهدیدها و تیرهای هوایی، بیفایده بود.
مردم با سنگ و چوب به خودروهای نظامی حمله کردند. نمایندگی روزنامهی اطلاعات به آتش کشیدهشد. تابلوی حزب رستاخیز و شیشههای بانگ شکست و تیراندازی آغاز شد.
خیابان چهار مردان قم به خون کشیدهشد. دست کم شش نفر به شهادت رسیده و دهها تن مجروح شدند.
ساعتها طول کشید تا پلیس و نیروهای امنیتی موفق به سرکوبی تظاهرات شدند. بعد از پراکنده شدن مردم، ساواک در جستجویی خانهبهخانه، عدهی زیادی را دستگیر کرد. تعدادی از رهبران شورش شبانه از قم تبعید شدند.
محله چهارمردان قم (خیابان انقلاب) یکی از محلات شاخص، قدیمی و انقلابی در هسته مرکزی این شهر است که در دوران انقلاب نیز مهمترین مرکز قیامهای مردمی و تظاهرات شبانه به همراه محله«آذر» بود.
به همین دلیل نام این خیابان پس از پیروزی انقلاب، به خیابان «انقلاب» تغییر یافت.
نام انقلاب که امروز روی تابلوهای این خیابان حک شده در واقع یادآور خونهایی است که روزگاری در این خیابان به زمین ریخته شد.
خونهایی که برای قمیها یادآور روزهای پرالتهاب انقلاب و یادآور مسئولیتهایی بس سنگین است.
کسانیکه خونشان در زندان مشترک توسط ساواک ریخته شد ایرانی نبودند؟
تنها اگر خود زندان کمیته مشترک را که برای ساواک بود توصیف کنیم میتواند گواهی باشد بر آنچه که به سر زندانیها میآمد.کشیدن ناخن، دستگاه آپولو، تخت الکترونیکی، کابلهایی برای زدن شلاق، سوزاندن بخشهای حساس بدن، تجاوز به زنان برای اعتراف گیری و ... در ساختمانی مخروطی شکل که به گونهای ساخته شده بود تا فریاد احدی هنگام شکنجه بیرون نیاید.
و محوطهای که گنجایش ۲۰۰ نفر را داشت، اما گاهی ۸۰۰ نفر در آن نگهداری میشد. کف سلولها آنقدر چرک و خون زندانیان پس از شکنجه ریخته بود که دیگر قابل تشخیص نبود آنچه کف سلول افتاده گلیم است یا زیلو.
شاه از آنچه تحت حکومتش میگذشت بیخبر بود؟
شاید شما هم که آن سالها را درک نکردهاید با این سوال مواجه شدهاید که نکند محمدرضا پهلوی از وجود چنین رفتارهایی با مخالفینش بیاطلاع بود؟جواب این سوال را از زبان بهمن نادریپور (تهرانی) که از شکنجهگران معروف ساواک است، بخوانید: «در ساواک و به ویژه کمیتهها رسم بر این بود.
که اگر شخصی دستگیر و یا به فعالیت گروهی خاتمه داده میشد، چگونگی کشف گروه، تعداد افراد دستگیر شده و مدارک به دست آمده طی بولتن ویژهای که نوشته میشد.
در چهار نسخه تهیه میشد، نسخه اول برای مطالعه شاه و یا دفتر ویژه اطلاعات، نسخه دوم رئیس ساواک، نسخه سوم اداره دوم عملیات و نسخه چهارم در بایگانی اوین ضبط میشد.»
همچنین فرجالله سیفی (کمالی) یکی دیگر از شکنجهگران ساواک میگوید: «هر کس را دستگیر میکردند، بدون شکنجه نبود و پرویز ثابتی علنا در کمیسیونها اظهار میداشت:
دستور شاه است. باید بزنید و اعتراف بگیرید و ریشه این خرابکاریها را پیدا کنید. در نتیجه هر کس را به کمیته مشترک میآوردند، حتی اگر یک اعلامیه خوانده بود شکنجه میکردند.»
آیا مردمی که در قیام ۱۹ دی به خاک و خون کشیده شدند ایرانی نبودند؟
حضرت آیتالله خمینی به مناسبت وقایع 19 دیماه قم و مشهد پیامی فرستادند. در بخشی از این پیام آمدهبود:«جنایات 29 محرم، 19 دی ماه امسال نقطهی عطفی است در جنایات شاهانه. رحمت خداوند بر مقتولین 15 خرداد و 19 دی امسال. محرم چه ماه مصیبتزا و چه ماه کوبنده و سازندهای است.
محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیاء خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد.»
عامل اصلی قیام ۱۹ دی، انتشار مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات بود.(5)
این مقاله به مناسبت روز کشف حجاب و نزدیکی سالگرد انقلاب سفید در ۱۷ دی ۱۳۵۶ش به چاپ رسید. (6) نام نویسنده احمد رشیدی مطلق بود که آن را مستعار دانستهاند. (7) بهگفته سر آنتونی پارسونز.
سفیر سابق انگلیس در ایران، با توجه به سلسله مراتب تصمیمگیری در حکومت پهلوی، تصمیم به نگارش و انتشار این مقاله از طرف شخص محمدرضا پهلوی یا ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) یا هیئت دولت بوده است. (8)
بر اساس گزارش ساواک، شمار تظاهرکنندگان حدود ده هزار نفر بوده است. (9) روزنامه اطلاعات در ۲۰ دی، تعداد کشتهشدگان را شش تن و شمار زخمیها را نُه تن گزارش کرده است. (10)
بهگفته سید حسین موسوی تبریزی از دستاندرکاران تظاهرات نیز، شمار مجموع شهیدان و مجروحان پانزده تن بوده است. (11)
البته در منابع غیررسمی، از «گروه زیادی»(12) «هفتاد تا سیصد»(13) و «دهها» شهید(14) سخن گفته شده است. بیشتر شهیدان واقعه ۱۹ دی در قبرستان بقیع قم دفن شدند. (15)
آیا مردمی که در جمعه خونین، قتل عام شدند، ایرانی نبودند؟
قتل عام مردم تهران در 17 شهریور، در میدان ژاله (شهدا)، یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی ایران به شمار می آید.امام خمینی در پی این حادثه و کشته شدن تعداد زیادی از مردم غیور ایران به دست منادیان و مدعیان حقوق بشر(رژیم پهلوی) اعلام عزای عمومی و ادامه اعتصابات را اعلام نمودند. (16)
هفده شهریور، تداعی کننده 15 خرداد 1342 بود که در این حادثه سفاکی و خونریزی رژیم پهلوی بیش از همیشه نمایان ش.
د و دنیا بیش از پیش به ماهیت انقلابی نهضت ایران پی برد و هویت مردم ایران که در تبلیغات نظام شاهنشاهی مردمی آشوبگر و مخالف اصلاحات به حساب می آمدند؛ به مردمی متدین و انقلابی با شعارهای اصیل و رهبری روحانیتی ریشه دار تغییر یافت.
با قتل عام مردم توسط رژیم پهلوی در جمعه سیاه، این واقعه، سرآمد اخبار و اطلاعات به شمار می آمد به طوری که بازتاب این جنایت بزرگ، جهانی شد و نه تنها مطبوعات داخلی کشور بلکه رسانه های خارجی نیز به این مهم می پرداختند.
رسانه های داخلی که تحت کنترل رژیم پهلوی بودند به صورت مختصر و تحریف شده به این حادثه پرداختند. ( 17)
ولی بازتاب جهانی آن گسترده بود و در داخل کشور نیز مردم از طریق ارتباطات مردمی ابعاد فاجعه را برای همگان روشن کردند.
آیا قتل عام درسال های ۵۶-۵۷ درکل کشور ایرانی نبودند؟
مگر آنهایی که سینه شان هدف گلوله های رژیم پهلوی در تظاهراتهای سال ۵۶-۵۷ قرارمیگرفت هموطنان شاه نبودند؟کشتهشدگان انقلاب ۱۳۵۷ افرادی هستند که در جریان انقلاب ۱۳۵۷ در ایران یا اتفاقات پس از آن، جان خود را از دست دادهاند.
نقض حقوق بشر توسط حکومت شاه و برخی از رخدادها مانند تلفات آتشسوزی سینما رکس آبادان و کشتار مردم در تظاهرات ۱۷ شهریور توسط ارتش به گردن نیروهای شاه افتاد. و در سقوط پهلوی نقش داشت
.[الف] ناظران در مورد تعداد جان باختگان اختلاف نظر دارند. بنا به آمار رسمی ارائه شده توسط رهبر حکومت اسلامی روحالله خمینی، حدود ۶۰٬۰۰۰ نفر از انقلابیون توسط نیروهای محمدرضاشاه پهلوی کشته شدهاند
مورخ نظامی اسپنسر تاکر با اشاره به این رقم اشاره میکند که «رژیم خمینی تعداد کشتههای انقلاب را برای اهداف پروپاگاندا به شدت اغراق کردهاست». ( 18)
تاکر توضیح میدهد که اجماع مورخان در مورد تلفات تخمینی در طول انقلاب ایران (از ژانویهٔ ۱۹۷۸ تا فوریهٔ ۱۹۷۹) بین ۵۳۲ تا ۲٫۷۸۱ نفر است. ( 19)
چارلز کورزمن، جامعهشناس، با تکیه بر سوابق دقیقتر بعدی جمهوری اسلامی، معتقد است که این تعداد نزدیک به ۲٫۰۰۰ تا ۳٫۰۰۰ نفر بودهاست.
عمادالدین باقی میگوید تعداد کشتهشدگان ۳٫۱۶۴ نفر از ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷ بودهاست. ( 20)
بنا به مجموعه ای که توسط لالههای انقلاب، کتابی که توسط یک نهاد دینی پس از انقلاب نوشته شدهاست، گرد آورده شدهاست، عمده کشتهشدگان در روزهای زیر جان خود را از دست دادهاند:
۳۵ نفر در هشتماهه اول سال ۱۹۷۸
۳۳ نفر در شهریور ۱۳۵۷
۱۸ نفر در مهر ۱۳۵۷
پس از اعلام حکومت نظامی در مهر ۵۷:
۴۵ نفر در آبان ۱۳۵۷
۸۵ نفر در آذر ۱۳۵۷
۱۳۷ نفر در دی ۱۳۵۷
۱۷۹ نفر در بهمن ۱۳۵۷(21)
دلایل متعدی برای فرار شاه ایران وجود دارد.
شاه محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) از ایران فرار کرد و دلایل متعددی برای این اقدام وجود داشت.یکی از دلایل اصلی فرار شاه، برگزاری انقلاب ایران بود که با خروج آیت الله خمینی از تبعید به فرانسه، قدرت مردمی را به خود جلب کرده بود.
قدرت مردم و شورش های وسیع در سراسر کشور، شاه را مجبور کرد تا از قدرت خود صرفنظر کند و به منظور حفظ جان خود و حفاظت از خانواده اش، تصمیم به فرار کرد.
علاوه بر این، فشارهای سیاسی و اجتماعی بر شاه در طول سالهای پایانی حکومتش نیز تاثیرگذار بود.
اعتراضات مردمی، اعتصابات، تظاهرات و نفوذ قدرتمندان اصلاح طلب به دولت و مجلس، شاه را در مواجهه با چالش های بزرگی قرار داد.
افزون بر این، شاه با مشکلات اقتصادی و بیکاری مواجه بود و مردم ایران از نظام سلطه شاهی خسته شده بودند.
همچنین، تداخلات خارجی در امور داخلی ایران نیز در تصمیم شاه برای فرار نقش داشت. تداخلات آمریکا و بریتانیا در امور سیاسی و اقتصادی ایران، به خصوص پیش از انقلاب ۱۹۵۳ و برجام ۱۹۵۵، نقش مهمی در افزایش نارضایتی مردم و دستیابی آنها به آزادی و عدالت اجتماعی داشت.
در نهایت، فرار شاه به خارج از کشور، باعث تشدید تنش ها و بروز ناآرامی های بیشتر در ایران شد.
این رویداد نیز باعث شکل گیری جمهوری اسلامی ایران و برگزاری انتخاباتی که به قدرت خروجی انقلابی هدایت شد، شد.
شبهه دوم:
این انقلابی که نباید بزاریم دست نا اهلان بیوفته، اساساً چه موقع دست اهلش بوده که ما نگهش داریم!!
1- ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﺿﺪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﻮﺩ (ﻣﻨﺘﻈﺮﻱ)
2-ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﻌﻪ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺣﺎﻣﻲ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﺑﻮﺩ (ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ)
3-ﻣﻌﻠﻢ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﻟﺘﻘﺎﻃﻲ ﺑﻮﺩ (ﺷﺮﻳﻌﺘﻲ)
4-ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﺳﻮﺱ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻮﺩ! (ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻥ)
5-ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺟﺎﺳﻮﺱ ﻣﻨﺎﻓﻘﯿﻦ ﺑﻮﺩ! (ﺑﻨﯽ ﺻﺪﺭ)
6-ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻟﻪ ﺟﻨﮓ ﮐﻪ ﺍﺻﻞ ﻓﺘﻨﻪ ﺍﺳﺖ (ﻣﻮﺳﻮﯼ)
7-ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺍﺻﻼﺡ ﻃﻠﺐ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺣﺎﻣﯽ ﻓﺘﻨﻪ ﺍﺳﺖ (ﻣﺤﻤﺪﺧﺎﺗﻤﯽ)
8-ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﻣﺠﻤﻊ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﻧﻈﺎﻡ ﺳﺎﮐﺖ ﻓﺘﻨﻪ ﺍﺳﺖ! (ﻫﺎﺷﻤﯽ)
9-ﺍﯾﻦ ﺁﺧﺮﯾﻪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﯿﻪ! (ﺍﺣﻤﺪﯼ ﻧﮋﺍﺩ)
10-ﺭﺋﯿﺲ ﺩﻭ ﺩﻭﺭﻩ ﻣﺠﻠﺴﻤﻮﻧﻢ ﮐﻪ ﻓﺘﻨﻪ ﮔﺮ ﻭ ﻋﺎﻣﻞ ﺍﺳﺘﮑﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺩﺭﺍوﻣﺪ (ﻣﻬﺪﯼ ﮐﺮﻭﺑﯽ)
ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻄﺮﺡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﺭﻭ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﺩﺳﺖ ﻧﺎ ﺍﻫﻼﻥ ﺑﯿﻔﺘﻪ، ﺍﺳﺎﺳﺎ ﮐﯽ ﺩﺳﺖ ﺍﻫﻠﺶ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻧﮕﻬﺶ ﺩﺍﺭﯾﻢ؟
ضرب مثلی داریم که :خورجین شخصى را دزدیدند.
مردمان بگفتند:سوره یاسین بخوان که آن مال پیدا شود. مالباخته بگفت: کل قرآن به یکجا درون خورجینم بود!
اینجا دیاریست ﮐﻪ ﺑﺮﺧﻰ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﺪﻩﻫﺎﻯ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎﻯ ﺿﺪ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ.
و به بهترین بیمارستانهای دنیا میروند ﺗﺎ ﻭﺭﻭﺩﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺣﺪ ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﯾﻖ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ... و مردم ساده دل را برای مداوا به امامزاده ها میفرستند!!!
پاسخ به شبهه
1. مطرح شدن آقای منتظری به عنوان “قائم مقام رهبری"، از سوی امام (ره) نبود. ایشان از همان ابتدا وی را شایسته این مسئولیت بزرگ نمیدانستند .ضمن اینکه انقلاب در دستان ایشان نبود ! نامه به اقاى منتظرى(عدم صلاحیت وى براى رهبرى نظام) (22)
2. مرحوم آیتالله طالقانی، به هیچ وجه حامی منافقین نبودند و اتفاقا نگاه بسیار منفی در خصوص آنها داشتند .(23)
3. لقب معلم انقلاب برای مرحوم دکتر شریعتی در افواه عمومی رایج گردید و شناخت و ارزیابی ایشان کار دشواریست. وجه غالب تفکرات و آثار ایشان جنبه اسلامی آن بوده و اقبال مردم به ایشان نیز از همین رو بوده است .(24)
4. بر اساس کدام سند آقاى بازرگان جاسوس آمریکا معرفی شده است ؟ ایشان صرفا فردى ملى گرای مذهبی و غربزده غرب گرا بودند .(25)
5. در خصوص روابط بنی صدر با منافقین و سایر خیانتهای او لینک زیر را مطالعه نمایید .(26)
6. نخست وزیری میرحسین موسوی در سایه ریاست جمهوری مقام معظم رهبری قرار دارد و اصولا موسوی در همان زمان نیز صرفا در مسیر جنگ و انقلاب کارشکنی می نمود .(27)
7. انقلاب رویشها و ریزشهایی دارد . لذا گذشته افراد نمی تواند ملاک ارزیابی آنها قرار گیرد.
چه بسا برخی از عناصر دخیل در انقلاب با تغییر مواضع و مسیر از قطار انقلاب پیاده شوند و چه بسا افرادی با سوابق غیر همسو سوار بر این قطار گردند .
چنانچه امام (ره) فرموند: "ملاک حال فعلى افراد است."
8. عمده تحرکات جریان انحرافی به دولت دوم آقاى احمدى نژاد باز می گردد .این مطلب از نقاط ضعف ایشان بود اما باید توجه داشت که دولتهای نهم و دهم نقاط قوت زیادی نیز داشته اند .(28)
9. مواضع آقای کروبی تا پیش از فتنه 88 معتدل و در مخالفت با جریانهای برانداز بود. اما متاسفانه دنباله روی از میرحسین موسوی موجب انحراف اساسی وی از خط انقلاب گردید .(29)
این انقلاب متعلق به امام زمان (عج) است و سکان آن در دستان با کفایت رهبر انقلاب می باشد. صاحبان آن نیز مردم هستند که با حضور در عرصه های مختلف مانند انتخاباتها ، راهپیمایی ها و ... انشاالله مراقبند انقلاب چونان گذشته به دست نااهلان و نامحرمان نیفتد.
چهار پاسخ کلی به شبهه
1- در جمهوری اسلامی بدلیل وجود مردم سالاری دینی، مردم خود مسوولین حکومتی خود را انتخاب میکنند.حتی رهبری هم با یک واسطه توسط مجلس خبرگان که توسط مردم انتخاب میشوند انتخاب و تایید میشود و این نشان از آزادی سیاسی در کشور ما دارد.چیزی که شاید در خیلی از کشورهای مدعی آزادی سیاسی وجود ندارد.
در ایران قانون حکومت میکند و قانون بیان میکند ک مسوولین با انتخاب مردم گزیده شوند.بنابراین رهبر یا هیچ شخص دیگری نمیتواند شخصا ریاست جمهوری یا مسوولین مردمی را انتخاب کند.
2- انتخاب یک مسوول در کشور ایران دارای روندی قانونی است ک قبل از انتخاب توسط مردم باید صلاحیت او تایید شود(بعنوان مثال ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان).
بنابراین اگر در پرونده هر یک از نامزدها مشکل یا فسادی موجود باشد اجازه تایید صلاحیت وجود نخواهد داشت.
اگر نظری به افرادی ک در متن پیام گفته شده بیندازید متوجه میشوید ک بعد از رسیدن به مقام و مسوولیت دچار انحراف شده اند و برخی در دوره های بعدی تایید صلاحیت نشده و توسط مردم و مسوولین مطرود شده اند.
3- همیشه امکان اشتباه در هر انسانی وجود دارد.بهمین دلیل است که امام علی ع در خطبه های نهج البلاغه به تقوا در امر حکومت تاکید دارند.
حتی در حکومت امام علی ع بعنوان یک معصوم هم بودند کارگزارانی که از خطوط قرمز اسلام خارج شده و به وسوسه های دنیوی و شیطانی آلوده شدند و با نامه های تند و خطابهای شدید حضرت مواجه شدند. (نامه های نهج البلاغه)
4- بعد از تایید صلاحیت مسوولین توسط شورای نگهبان، تا زمانیکه نشانه های انحراف فردی از خطوط، محرز نشده اجازه برچسب زدن به فرد نداریم.
و همه افراد در جامعه، خودی محسوب میشوند و بیگانه و نااهل مفهومی ندارد.اما زمانیکه فساد و ایجاد فتنه توسط افراد محرز شده اقدامات لازم توسط حکومت انجام میگردد.
چنانکه امام خمینی ره در مورد بنی صدر حکم عزل از مقام فرماندهی کل قوا را صادر نمود و پس از عدم توجه بنی صدر و ادامه کارشکنیهایش به پیشنهاد مجلس حکم عدم کفایت سیاسی وی صادر شد.یا در مورد آقای کروبی و خاتمی به همین صورت.
اما نکته ای ک مهم است بالا رفتن بصیرت سیاسی مردم در حکومت اسلامی است.درست است ک آزادی سیاسی وجود دارد.
ولی باید بصیرت سیاسی مردم هم بالا رود و از تجربیات تلخ خود بهره برده و جریانهای انحرافی و نفاق را در داخل و خارج کشور شناسایی کنند و این معنی همان جمله امام ره است ک فرمودند نگذارید این نظام به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.
نتیجه:
و در رابطه با شبهه اول می گوئیم.اکثر این وقایعی که در بیان شد هم مربوط به سالها پیش از انقلاب سال ۵۷ است که محمدرضا پهلوی شخص اول مملکت کاملا از آن باخبر بوده است.و برخلاف آنچه از زبان برخیها مطرح میشود، مبنی بر اینکه محمدرضا پهلوی کشور را ترک کرد تا خون بیشتری نریزد، او با چمدانی از اموال همین مردم از ایران فرار کرد،.
زیرا میدانست ایران یکصدا نخواستنش را فریاد میزند و ابرقدرتها هم دیگر حمایتش نخواهند کرد. چنان که کشورهای اروپایی و آمریکا در آن روزها اجازه ندادند او پایش را در خاک آنها بگذارد.
پس عامل همه خونهای ریخته شده، سیاستهای غلط و مداخله جویای غرب است. مگر آمریکا وکیل الرعیای مردم کشورهاست که برای آنها حکومت تعیین میکند.
مگر نه این است که مردم هر کشوری، خود باید سرنوشتشان را تعیین کنند ؟؟ پس دخالت وجنگ افروزی آمریکا برای چیست.
باید از نویسنده ی شبهه پرسید که آیا اگر بشاراسد صحنه را خالی میکرد و تسلیم داعش و اربابانش میشد، حکومتی که آنها تشکیل میدادند مطابق خواست مردم سوریه بود؟؟؟ چه انتظار ابلهانه ای...
و در رابطه با شبهه دوم خواهیک گفت ملاک انتخاب افراد شرایط و مقتضای فعلی خال افراد است.
حال اگر انسانهای به ظاهر درست و افراد متقی بعد از به از رسیدن به مقام خیانت کردند بازهم این اشکال وجود دارد؟
مگر سازمان یا افرادی که اینها را انتخاب کردند علم غیب دارند که سران کشور بعد از رسیدن به مقام و پست دنیایی حیانت نمی کنند.
پی نوشت:
1.بیانات در حرم مطهر رضوی (.۱۳۹۳/۰۱/۰۱)2. (https://psri.ir/?id=ak4y6xfo) فردوست؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول، ص۵۱۰- ۵۱۹.
3..نقش قیام ۱۵ خرداد در شکلگیری انقلاب اسلامی، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران.
4. اسدالله عَلَم، بذر سعود در زمین پارس»، خبرگزاری ایسنا.
5. اباذری، وادی عشق، ۱۳۹۰ش، ص۳۶۹.
6.حسنزاده، «تحلیلی بر واقعه ۱۹ دی ۱۳۵۶ قم»، ص۱۶۸.
7.حسنزاده، «تحلیلی بر واقعه ۱۹ دی ۱۳۵۶ قم»، ص۱۶۹.
8.نعیمی، «ارزیابی مقاله ایران استعمار سرخ و سیاه به عنوان عامل شتابزا در انقلاب اسلامی ایران»، ص۴۸.
9.«جنایت رژیم پهلوی در ۱۹ دی ۵۶»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
10.«در تظاهرات خونین قم ۶ نفر کشته و ۹ نفر زخمی شدند»، روزنامه اطلاعات.
11.موسوی تبریزی، خاطرات آیتالله سید حسین موسوی تبریزی، ۱۳۸۷ش، ص۴۰۱.
12.ملاییپور، آذرخش انقلاب، ۱۳۸۳ش، ص۳۹.
13.امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۶۸ش، ص۳۱۵.
14.ملاییپور، آذرخش انقلاب، ۱۳۸۳ش، ص۳۹.
15.موسوی تبریزی، خاطرات آیتالله سید حسین موسوی تبریزی، ۱۳۸۷ش، ص۴۷۸.
16.صحیفه امام؛ ج3، ص 463 - 462
17.تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور ؛ صص 93، 114 - 109
18.Harney، D (۱۹۹۹). The Priest and the King: An Eyewitness Account of the Iranian Revolution. London. ص. ۲۵.
19. Tucker, Spencer C. (2017). The Roots and Consequences of Civil Wars and Revolutions: Conflicts that Changed World History. ABC-CLIO. p. 439.
20.«A QUESTION OF NUMBERS». Emad Baghi. ۲۰۰۳-۰۸-۰۸. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۷-۳۰.
21. Kurzman, Unthinkable Revolution, (2004), p.109. sources: "On martyrs of the revolution see Laleh'he-ye Enqelab; this volume, published by a religious institution, features photographs of `martyrs of the revolution,` including name, age, date and place of death, and sometimes occupation; the method of selection is not described. I am indebted to Prof. James A. Bill for directing me to Laleh'ha-ye Enqelab, which he too has used as sampling of revolutionary fatalities (Bill, James, The Eagle and the Lion, p.48
22.صحیفه نور ج21 ص331.
23.http://shohadayeiran.com/fa/news/46236
24.https://sajedin.kowsarblog.ir/
25.http://www.tarikhirani.ir/fa/files/87/bodyView/876
26.http://www.siasi.porsemani.ir/content/خیانت-یا-عدم-خیانت-بنی-صدر؟
27.http://www.598.ir/fa/news/52483
28.http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22546
29. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930925001173
منابع:
http://old.roshd.ir/Default.aspx?tabid=601&SSOReturnPage=Check&Rand=0#1340011
https://irdc.ir/fa/news/8720/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%AD%D8%A7%D8%AF%D8%AB%D9%87
https://www.google.com/search?client=firefox-b-e&q=
https://fa.wikishia.net/view/
https://fa.wikifeqh.ir/%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85_%DB%B1
https://www.google.com/search?client=firefox-b-e&q=
http://emamkhamenei1368.blogfa.com/post/1230
https://fa.wikipedia.org/wikiکشتهشدگان انقلاب ۱۳۵۷
https://fa.wikifeqh.ir/حمله مأموران شاه به فیضیه
https://www.tabnak.ir/fa/news/405523/1
http://antishobheh.blogfa.com/post/11
https://fa.wikishia.net/viewواقعه فیضیه
https://www.irna.ir/news/84178071
https://www.598.ir/fa/news/52483
https://fa.wiki.khomeini.ir/wiki/
https://sajedin.kowsarblog.ir