نماد در منطق الطير عطار نيشابوري (3)
موسيچه :
شيخ عطار آدمي را -و سالک را به چشم موسيچه مي بيند .و از شفاحت لفظي موسي و موسيچه [موسي + چه ]بهره گرفته -براي گام نهادن در گردنه هاي سلوک و وصول -به سالک دل مي دهد که اگر نتواني به پايگاه پيامبر اوالعزمي چون «موسي »برسي ،موسيچه [موسي کوچک ]مي تواني باشي .(2)
خه خه اي موسيچه ي موسي صفت
خيز و موسيقيار زن در معرفت
کرد از جان مرد موسيقي شناس
لحن موسيقي ز خلقت اقتباس
همچو موسي ديده اي آتش زدور
لاجرم موسيچه اي بر کوه طور
هم ز فرعون بهيمي دور شو
هم به ميقات آي و مرغ طور شو
پس کلام بي زبان و بي خروش
فهم کن بي عقل و بشنو ني بگوش (3)
هماي:
پيش جمع آمد هماي سايه بخش
خسروان را ظلّ او سرمايه بخش
زان هماي بس همايون آمد او
کز همه در همت افزون آمد او
گفت اي پرندگان بحر و بر
من نيم مرغي چو مرغان دگر
همت عاليم در کار آمده
عزلت از خلقم پديدار آمده
نفس سگ را خوار دارم لاجرم
عزت از من يافت افريدون و جم
پادشاهان سايه پرورد من اند
خو گدا طبعان کجا مرد من اند
نفس سگ را استخواني مي دهم
روح را زين سگ اماني مي دهم (6)
دراج :
دُرّاج در منطق الطّير نماد آدمي است که در روز الست به معراج پيمان با خدا رفت ،از خداوند «الست بربکم »شنيد و پاسخ «بلي » داد ،و با اين «بلي گفتن :تاج شرافت بندگي را بر سر نهاد .(9)
خه خه اي دراج معراج الست
ديده بر فرق بلي تاج الست
چون الست عشق بشنودي به جان
از بليّ نفس بيزاري ستان
چون بلي نفس گرداب بلاست
کي شود کار تو بي گرداب راست (10)
بوف :
به معني بوم ظاهراً مصحف کوف است .در ادبيات زرتشتي نام جغد «بهمن مرغ »آمده است کوف همان بوف است .(11)شاهد شعريش همان است که در مورد کوف آورده شد .
شاهين :
در وجه تسميه اين پرنده به شاهين گويند چون در سيري و گرسنگي نهايت اعتدال را نگاه دارد ،به شاهين تراز در اعتدال تشبيه شده است .(12)
خه خه اي شاهين به پرواز آمده
رفته سرکش سرنگون باز آمده
سرمکش چون سرنگوني مانده اي
تن بنه چون غرق خون مانده اي
بسته ي مردار دنيا آمدي
لاجرم مهجور عقبي آمدي
هم ز دنيا هم ز عقبي درگذر
پس کلاه از سر بگير و در نگر
چون بگردد از دو گيتي راي تو
دست ذوالقرنين باشد جاي تو (13)
سوزن :
سوزني چون ديد با عيسي بهم
بخيه اي اي بر رو فکندش لاجرم (15)
خر عيسي :
نفس را همچون خر عيسي بسوز
پس چو عيسي جانبه جانان برفروز
خر بسوز و مرغ جان را کار ساز
تا تو را روح الله آيد پيشباز (17)
ماهي :
فردوسي گفته :
يکي را ز ماهي به ماه آورد
يکي را زمه زير چاه آورد
ماهي در اين بيت نماد خيال و ماه نماد کمال و جمال است (18)
بر خيالي که توان اين ره سپرد
تو به ماهي کي تواني مه سپرد (19)
چين :
آن پر اکنون در نگارستان چينست
اطلبوا العلم و لو بالصين ازينست (21)
خوک :
در نهاد هر کسي صد خوک هست
خوک بايد کشت يا زنار بست (23)
مگس :
اي مگس عرصه ي سيمرغ نه جولانگه توست
عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري (24)
صد بلا در هر نفس آنجا بود
طوطي گردون ،مگس آنجا بود (25)
منابع و مآخذ :
1-معين ،محمد ،فرهنگ فارسي ،امير کبير ،تهران ،1362.
2-عطار ،منطق الطير،237.
3-مشکور ، منطق الطير،ص39.
4-فروزانفر،شرح احوال و نقد آثار عطار،نقل از منطق الطير به تصحيح و شرح رضا انزايي نژاد ،سعيد قره بگلو ،صص255و254.
5-منزوي ،سي مرغ و سيمرغ، نقل از منطق الطير به تصحيح و شرح رضا انزابي نژاد ،سعيد قره بگلو ،صص255
6-مشکور ، منطق الطير،ص59و58.
7-دهخدا ،علي اکبر ،لغت نامه ،چاپ سيروس ،تهران ،مهر 1339،ج22
8-معين ،فرهنگ فارسي ،ذيل دراج
9-عطار ،منطق الطير،ص241.
10-مشکور ، منطق الطير،ص41و40
11-دهخدا،لغت نامه،چ11.
12-همان ،ج30.
13-مشکور ، منطق الطير،صص43و42.
14-عطار ،منطق الطير،ص204.
15-مشکور ، منطق الطير،ص3.
16-عطار ،منطق الطير،ص241.
17-مشکور ، منطق الطير،ص41.
18-عطار ،منطق الطير،ص246.
19-مشکور ، منطق الطير،ص46.
20-عطار ،منطق الطير،ص247.
21-مشکور ، منطق الطير،ص47
22-عطار ،منطق الطير،ص273.
23-مشکور ، منطق الطير،ص91.
24-عطار ،منطق الطير،ص334.
25-مشکور ، منطق الطير،ص215
منبع: نشريه پايگاه نور شماره 9