پاسخ به چند سوال در مورد رزق و روزی

آیا تفاوت و اختلاف  در رزق و روزى افراد با عدالت خداوند سازگار است؟

آیا تفاوت و اختلاف در رزق و روزى افراد با عدالت خداوند سازگار است؟ اگر رزق تقسیم شده چرا اینقدر گرسنه داریم.
سه‌شنبه، 1 اسفند 1402
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
آیا تفاوت و اختلاف  در رزق و روزى افراد با عدالت خداوند سازگار است؟

مقدمه:

رزق به معنای روزی و عطای دائمی می‌باشد، حال چه دنیوی و چه اخروی و چه مادی و چه معنوی باشد رزق می‌گویند.
 
1- روزانه زندگی و نیازهای اساسی است. در اسلام، اعتقاد بر این است که خداوند منحصراً مسئول تأمین روزی هر فرد است و او به تنهایی تصمیم می‌گیرد که چگونه و به چه اندازه رزق و روزی را به ما عطا کند.
 
2- آیا ایجاد تفاوت و اختلاف از نظر رزق و روزى در میان مردم با اصول عدالت پروردگار و مساواتى که باید بر نظام جوامع بشرى حاکم باشد ، سازگار است ؟
 
3- با وجود اینکه وسعت و تنگی رزق و روزی دست خداست پس کار و کوشش انسان چه فایده ای خواهد داشت؟
 
4- چرا خداوند روزی بعضی از بندگان را زیاد و روزی برخی دیگر را کم قرار داده است؟
 
5- از نظر امام علی(علیه السلام) «رزق و روزی» انسان ها به چند دسته تقسیم می شود؟
 
6- با اینکه قرآن کریم فرموده: «روزی همه موجودات تضمین شده است»، پس چرا این همه فقیر وجود دارد و گروهی از مردم گرسنه اند؟!
 
7- آیا این سخن صحیح است که "رزق و روزی هر موجودی تقسیم شده و مشخص است"؟
 
در این مطلب با توجه به تفاوت‌ها وتوانایی‌ها، استعدادها و تلاش‌های هر فرد برای کسب رزق و روزی به سوالات فوق پاسخ می دهیم.
 

آیا تفاوت و اختلاف در رزق و روزى افراد با عدالت خداوند سازگار است؟

رزق و روزى و عدالت خداوند

وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ عَلى‌ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (1)
 
و خداوند بعضى از شما را بر بعضى دیگر در روزى برترى داده است، پس کسانى که برترى داده شده‌اند، رزق خود را بر زیردستان خود ردّ نمى‌کنند تا همه با هم برابر شوند. پس آیا نعمت خدا را انکار مى‌کنند؟
 
در اینجا این سؤال پیش مى آید که آیا ایجاد تفاوت و اختلاف از نظر رزق و روزى در میان مردم با اصول عدالت پروردگار و مساواتى که باید بر نظام جوامع بشرى حاکم باشد ، سازگار است ؟
در اینجا این سؤال پیش مى آید که آیا ایجاد تفاوت و اختلاف
 
از نظر رزق و روزى در میان مردم با اصول عدالت پروردگار و مساواتى که باید بر نظام جوامع بشرى حاکم باشد ، سازگار است ؟
 

مساوی و یکسان بودن در رزق و روزی

بعضى از رفتارها در موارد مختلف آثار گوناگونى دارد؛ مثلًا ترحّم نسبت به دیگران کارى پسندیده است، ولى گاهى به قول شاعر:
 
 
ترحّم بر پلنگ تیز دندان، ستمکارى بود بر گوسفندان. و یا آموزش کار پسندیده‌اى است، لیکن آموزش دادن به بعضى مثل دادنِ تیغ‌ به‌دست زنگى مست است.(2)
 
لیکن رفتار عادلانه همه جا ونسبت به همه یک ارزش است ورعایت عدالت هیچگاه ناپسند نمى‌شود. لیکن معناى عدالت، آن نیست که خداوند همه مردم را در یک درجه از استعداد و شرایط قرار دهد،
 
 زیرا اگر همه مردم در برخوردارى از نعمت‌ها مساوى باشند، استخدام و تعاون و همکارى که براى زندگى اجتماعى یک ضرورت است از بین مى‌رود.
 
 قرآن در آیه 32 سوره زخرف مى‌فرماید: «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا».
 
 یعنى ما بعضى انسان‌ها را بر بعضى دیگر برترى دادیم تا بدین وسیله، استخدام پیش آید. ( «سُخْرِیًّا» به معناى تسخیر و استخدام و «سُخْرِیًّا» به معناى استهزا است)
 

جکمت تفاوت در رزق  و روزی

تفاوت مردم در رزق، یکى از برنامه‌هاى حکیمانه الهى است، زیرا اگر همه مردم یکسان و یکنواخت بهره مى‌بردند، کمالات معنوى آنان ظاهر نمى‌شد.
 
 مثلًا سخاوت، صبر، ایثار، حمایت، شفقت، تواضع و امثال آن، زمانى معنى پیدا مى‌کند که تفاوت‌هایى در میان انسان‌ها باشد.
 
ممکن است معناى آیه این باشد که خداوند از بخل مردم انتقاد مى‌کند که چرا افراد کامیاب، زیردستان خود را در امکانات خود شریک نمى‌سازند و ممکن است معناى آیه چنین باشد که امکان انتقال بعضى نعمت‌ها به دیگران نیست،
 
 مثلًا چگونه مى‌توان زیبایى چهره یا صوت یا عقل یا نبوغ یا محبوبیّت یا نفوذ کلام را به دیگران منتقل کرد. این تفاوت‌ها رمز تکامل و یکى از نعمت‌هاى الهى است. چرا آن را انکار مى‌کنید؟
 
گاهى کامیابى‌ها در اثر ظلم، حق‌کشى واستثمار به دست مى‌آید که اسلام این‌گونه درآمدها را حرام شمرده است،.
 

رزق و روزی و استعداد

 لیکن گاهى توسعه رزق صددرصد خدادادى و از طریق حلال وبصورت طبیعى است. مثل دو نفر که مشغول ماهیگیرى مى‌شوند، یکى صدها ماهى در تورى که او افکنده مى‌رود، ولى دیگرى چند ماهى به تور مى‌اندازد.
 
 در اینجا غنى و فقر، الهى است که براى آزمایش غنى و فقیر و بروز استعدادهاى آنهاست و هیچ جنبه‌ى منفى ندارد. این آیه نظر به این‌گونه موارد دارد. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ»(3)
 
ابوذر از پیامبراکرم صلى الله علیه و آله نقل مى‌کند که حضرت فرمودند، نسبت به بردگان خود مساوات‌
 
داشته باشید، آنان برادر شما هستند، از لباسى که خود مى‌پوشید به آنان بپوشانید و از غذایى که خود مى‌خورید به آنان بخورانید. «انما هم اخوانکم فاکسوهم مما تکسون و اطعموهم مما تطعمون» (4)
 
در روایات مى‌خوانیم: افرادى جز با غنا وافرادى جز با فقر و تهیدستى، اصلاح نمى‌شوند، بنابراین به خواست خداوند حکیم راضى باشید. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ»
 
1- رزق انسان، همیشه با زرنگى نیست. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ» چنانکه در جاى دیگر آمده: «نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ» (5)
 
2- انسان حاضر نیست با تقسیم امکانات زیردست خودش را شریک خود قرار دهد. پس چگونه سنگ و چوب را شریک خداوند قرار مى‌دهد؟ فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُوا ... فَهُمْ فِیهِ سَواءٌ
 
3- بى‌تفاوتى وترک کمک به دیگران، کفران نعمت است. «أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ»
 

تفاوت استعدادهاى و رزق و روزی

بدون شک اختلافى که در میان انسانها از نظر بهره هاى مادى و درآمدها وجود دارد قسمت مهمش مربوط به تفاوت استعدادهاى آنها است ،
 
 این تفاوت استعدادهاى جسمانى و روحانى که سرچشمه تفاوت در کمیت و کیفیت فعالیتهاى اقتصادى مى شود بهره بعضى را بیشتر ودرآمد بعضى را کمتر مى کند .
 
البته تردیدى نیست که گاهى صرفاً حوادثى که از نظر ما جنبه تصادف دارد سبب مى شود که بعضى به مواهب بیشترى دست یابند ،.
 
 ولى اینها را مى توان امور استثنائى شمرد ، آنچه پایه و ضابطه اصلى در غالب موارد است ، همان تفاوت در کمیت یا کیفیت تلاشها است
 
(البته موضوع بحث ما یک جامعه سالم و خالى از استثمار و بهره کشیهاى ظالمانه است ، نه جوامع منحرف که از قوانین آفرینش و نظام انسان برکنارند) .
 
حتى کسانى را که گاهى ما آنها را انسانهاى بى دست و پا و بى عرضه اى مى پنداریم و از اینکه در آمدهاى قابل ملاحظه اى دارند تعجب مى کنیم.
 
 اگر با دقت بیشترى در جسم و روان و اخلاق آنها بیندیشیم و قضاوتهائى که از مطالعات سطحى سرچشمه مى گیرد ، دور بیفکنیم ،
 
 خواهیم دید که آنها غالباً نقطه قوتى داشته اند که به جائى رسیده اند (باز تکرار مى کنیم موضوع بحث ما جامعه سالمى است که ازاستثمار دور باشد) .
 
بهر حال این تفاوت درآمدها از تفاوت استعدادهائى سرچشمه مى گیرد که آن هم نیز از مواهب الهى است
، ممکن است در پاره اى از موارد اکتسابى باشد ولى درپاره اى از موارد نیز قطعاً غیر اکتسابى است ، بنابراین حتى در یک جامعه سالم از نظر اقتصادى نیز تفاوت درآمدها غیر قابل انکار است ،
 
 مگر اینکه بتوانیم انسانهاى قالبى همشکل و همرنگ و هم استعداد بسازیم که هیچگونه تفاوتى باهم نداشته باشند و تازه اول دردسر و مشکلات است! .
 

رزق و روزی و تفاوتها ی طبیعی و ضروری

بدن یک انسان ، یا اندام یک درخت ، یا یک بوته گل را در نظر بگیرید ، آیا امکان دارد این ساختمان موزون با تساوى میان اعضاء و اندامها ، از هر نظر پیدا شود ؟
 
 آیا قدرت مقاومت و استعداد ریشه درختان مى تواند با گلبرگهاى لطیف شکوفه ها ، واستخوان پاشنه پا با پرده هاى ظریف شبکیه چشم از هر نظر یکسان باشد ؟
 
و اگر ما بتوانیم آنها را یکسان کنیم آیا فکر مى کنید کار صحیحى انجام داده ایم ؟ !
 
اگر از «شعارهاى» کاذب و خالى از «شعور» بگذریم ، فرض کنید ما یک روز بتوانیم همان انسانهاى قالبى و خیالى از هر نظر بسازیم و کره زمین را از پنج هزار میلیون نفر انسان همشکل و همقواره و هم ذوق و همفکر و همسان از هر نظر ، درست مانند سیگارهائى که به یک کارخانه سفارش داده اند ، پرکنیم .
 
آیا آن روز زندگى خوبى نصیب انسانها خواهد شد ؟ مسلماً نه ، جهنمى پیدا مى شود که همه در آن در زحمت خواهند بود ، همه به یکسو حرکت مى کنند ، همه یک چیز مى خواهند همه یک پست مى طلبند ،
 
همه یکنوع غذا را دوست دارند ، و همه مى خواهند یک کار واحد انجام دهند .
 
بدیهى است خیلى زود عمر چنین زندگى پایان مى یابد و به فرض باقى بماند زندگى خسته کننده بى روح و یکنواختى خواهد بود که چندان تفاوتى با مرگ ندارد .
 
بنابراین وجود تفاوت در استعدادها و آنچه لازمه این تفاوت است ، براى حفظ نظام جامعه و حتى براى پرورش استعدادهاى مختلف ، نهایت لزوم را دارد ، و شعارهاى کاذب هرگز نمى تواند جلو این واقعیت را بگیرد .
 
اما مبادا این سخن را چنین تفسیر کنید که ما جامعه طبقاتى و نظام استثمار و استعمار را با این سخن مى پذیریم ، نه ، هرگز ، منظور تفاوتهاى طبیعى است.
 
 و نه مصنوعى و تفاوتهائى است که در عین حال مکمل یکدیگر و معاون یکدیگر بوده باشند ، نه سدّى بر سر راه پیشرفت یکدیگر ایجاد کنند و به تجاوز و تعدى بپردازند .
 
اختلاف طبقاتى (توجه داشته باشید منظور از طبقات همان مفهوم اصطلاحى آن یعنى طبقه استثمار کننده و استثمار شونده است) .
 
هرگز موافق نظام آفرینش نیست، آنچه موافق و هماهنگ نظام آفرینش است ، تفاوت استعدادها و تلاشها و کوششها است و میان این دو از زمین تا آسمان فرق است (دقت کنید) .
 
و به تعبیر دیگر ، تفاوت استعدادها باید در مسیر سازنده به کار افتد ، درست مانند تفاوت ساختمان اعضاء یک بدن
 
، یا اندام یک گل ، آنها در عین تفاوت معاون یکدیگرند ، نه مزاحم یکدیگر .
 
کوتاه سخن اینکه: نباید تفاوت استعدادها و درآمدها باعث سوء استفاده در راه ایجاد جامعه طبقاتى گردد .
 
وبه همین دلیل در پایان آیه مورد بحث مى فرماید: «آیا آنها نعمت خدا را انکار مى کنند» (افبنعمة الله یجحدون) .
 
اشاره به اینکه این تفاوتها در صورت طبیعیش (نه صورت مصنوعى و ظالمانه) از نعمتهاى خدا است که براى حفظ نظام مجتمع بشرى ایجاد شده است . (6)
 

نسبت «تقدیر الهی» و تلاش برای کسب روزی

سوال این است که :با وجود اینکه وسعت و تنگی رزق و روزی دست خداست پس کار و کوشش انسان چه فایده ای خواهد داشت؟
 
یعنی این همه بدبختی انسان برای چیست ؟ اگر رزرق را خدا می دهد چه لزومی به تلاش انسانها می باشد؟
 
از بسیارى از آیات «قرآن مجید» و روایات «مقدّر بودن روزى» و در منابع مختلف استفاده مى شود که وسعت و فراخى روزى یا تنگى و ضیق آن، به اراده و مشیّت خداوند نسبت داده شده است، تا بندگان خود را بیازمایند.
 
به تعبیر دیگر: به هر کس آنچه مصلحتش بوده است داده و براى هر کس آنچه مایه صلاح حالش بوده مقرّر فرموده. این تعبیرات سؤالات متعدّدى بر مى انگیزد.
 
نخست اینکه: اگر چنین است پس تلاش و کوشش، براى رزق و روزى چه مفهومى مى تواند داشته باشد؟
دیگر اینکه: این گونه برداشت ها سبب رکود فعّالیت هاى اجتماعى و عقب ماندگى جامعه مى گردد؛
 
جامعه اى که باید پر نشاط و پر امید به فعّالیت هاى گسترده بپردازد و در میدان رقابت از جوامع غیر مسلمان عقب نماند.
 
«قرآن مجید» مى فرماید: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ»(7)؛
 
 (ما معیشت و [روزى] آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم).
 
ولى پاسخ این سؤال ها در روایات اسلامى آمده است که هرگاه کنار هم چیده شود، دیگر ابهامى باقى نمى ماند. از یک سو، در «نهج البلاغه» و کلمات مولی علی(علیه السلام) مى خوانیم:
 
«إِنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکَ، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتاکَ»(8)؛ (روزى بر دو گونه است:
 
قسمتى از آن، تو باید به دنبالش بروى و قسمتى از آن، او به دنبال تو مى آید به گونه اى که اگر به سراغش نروى به سراغ تو خواهد آمد).
 
واقعیت نیز چنین است که قسمت مهمّى از روزى چیزى است که انسان باید در راه آن تلاش و کوشش کند و تمام هوش و استعداد و توان خود را به کار گیرد و بدون اینها هرگز به آن نخواهد رسید؛
 
 ولى بخش دیگرى از روزی ها، روزى هاى ناخواسته است که به سراغ انسان مى آید و به او نشان مى دهد که اگر چه تلاش و کوشش یک اصل مهم است،
 
 امّا رازقیّت خدا منحصر به آن نیست و در همه حال باید به او دل بست و همه چیز را از او دانست.
 
در روایت دیگرى مى خوانیم: از جمله دعاهایى که مستجاب نمى شود، دعاى انسان سالمى است که در خانه نشسته و دست از تلاش و کوشش برداشته و عرضه مى دارد:
 
خدایا به من روزى ده! [فرشتگان الهى] به او مى گویند: این دعاى تو مستجاب نیست، برخیز و تلاش کن.
 
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «أَرْبَعٌ لاَیُسْتَجَابُ لَهُمْ دُعَاءٌ: الرَّجُلِ جَالِسٌ فِی بَیْتِهِ، یَقُولُ: یَا رَبِّ ارْزُقْنِی! فَیَقُولُ لَهُ: أَلَمْ آمُرْکَ بِالطَّلَبِ».(9)
 
از سوى دیگر، تقدیرات الهى در بسیارى از موارد هماهنگ با تدبیرات ما است؛  یعنى خداوند مقدّر کرده آنها که تلاش و کوشش مى کنند سهم بیشترى داشته باشند و آنها که سُست و تنبل اند سهم کمتر.
 
 این هماهنگىِ تقدیر و تدبیر، پاسخ روشنى به کسانى مى دهد که به بهانه تقدیر از تدبیر سرباز مى زنند و تن به تنبلى مى دهند.
 
از سوى سوم، بى شک استعداد جسمانى و فکرى همه انسان ها یکسان نیست و افراد بشر از نظر هوش و استعداد و مدیریّت اقتصادى و توان جسمى براى کار کردن بسیار تفاوت دارند و همین، سرچشمه تفاوت بهره هاى آنها در این قسمت مى شود؛
 
آن کس که این تفاوت ها را مقدّر کرده، طبعاً تفاوت هاى روزى را نیز مقدّر فرموده است و انتظار یکسان بودن همه انسانها از نظر روح و جسم، انتظار
 
 بسیار بى جایى است؛ مانند انتظار مساوى بودن همه اعضاى بدن و تمام استخوان ها و عضلات؛ چرا که در مجموعه بدن، هر عضوى مأموریتى دارد و توان او به اندازه مأموریت اوست.
 
 و مجموعه جهان انسانیّت نیز، همانند یک بدن است با تفاوت ها در جهات مختلف و طبعاً با تفاوت در بهره هاى روزى.
 
نتیجه اینکه: آنچه در آیات و روایات درباره تقدیر ارزاق آمده، مى تواند اشاره اى به تمام آنچه در سه نکته بالا گفتیم بوده باشد و این چیزى بر خلاف عدالت نیست؛ بلکه عین عدالت و حکمت است.(10)
 

«عدالت» در تقسیم روزی بندگان

چرا خداوند روزی بعضی از بندگان را زیاد و روزی برخی دیگر را کم قرار داده است؟
امام علی(علیه السلام) در فرازی از خطبه 91 «نهج البلاغه» مى فرماید: (خداوند روزى ها را مقدّر کرد و اندازه گیرى فرمود؛ گاه آن را زیاد و گاه کم نمود؛ گاه با تنگى و گاه با وسعت، روزى [بندگان] را تقسیم کرد)؛
 
«وَ قَدَّرَ الْأَرْزَاقَ فَکَثَّرَهَا وَ قَلَّلَهَا، وَ قَسَّمَهَا عَلَى الضِّیقِ وَ السَّعَةِ»، و از آنجا که ممکن است این چنین توّهم شود که تفاوت گذاشتن میان بندگان، با عدالت سازگار نیست در جمله بعد مى افزاید: (خداوند ارزاق را به طور عادلانه تقسیم کرد)؛ «فَعَدَلَ فِیهَا».
 
 اشاره به این که عدالت به معناى مساوات و برابرى نیست؛ بلکه عدالت آن است که به هر کس آنچه مصلحت او است بدهند.
 
 چنان که در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) آمده است که فرمود: خداوند مى فرماید: «فَإِنَّ مِنْ عِبَادِىَ الْمُؤْمِنینَ مَنْ لَایُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَاقَةَ وَ لَوْ أَغْنَیْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذلِکَ، وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الصِّحَّةُ وَ لَوْ أَمْرَضْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذلِکَ ...»(11)؛
 
 (بعضى از بندگانِ با ایمان من هستند که جز تنگدستى آنها را اصلاح نمى کند و اگر آنها را غنى سازم موجب فسادشان مى شود و بعضى از بندگان من هستند که جز سلامت [و غنا] آنها را اصلاح نمى کند و اگر آنها را بیمار [و فقیر] کنم موجب فسادشان مى شود؛
 
[بنابراین به هر یک آنچه سبب صلاح حالشان مى شود مى دهم]). سپس در این زمینه شرح بیشترى مى دهد؛ مى فرماید:
 
 (هدف از آن تقسیم این بوده است که هر که را بخواهد به وسعت روزى، یا تنگى آن بیازماید [و به تعبیر دیگر:] به وسیله آن، شکر و صبر غنى و فقیر را امتحان کند)؛
 
«لِیَبْتَلِیَ مَنْ أَرَادَ بِمَیْسُورِهَا وَ مَعْسُورِهَا، وَ لِیَخْتَبِرَ بِذلِکَ الشُّکْرَ وَ الصَّبْرَ مِنْ غَنِیِّهَا وَ فَقِیرِهَا».
 
ممکن است این تفاوت در اشخاص مختلف باشد؛ گروهى از نعمت فراوان بهره گیرند تا در میدان آزمایش نشان دهند که آیا شکر این همه نعمت را به جا مى آورند.
 
و بخشى از ثروت خداداد را در اختیار محرومان قرار مى دهند و آنچه را دارند در جاى خود مصرف مى کنند،
  
 یا به عکس، فزونى ثروت، آنها را از خدا و خلق بیگانه مى کند و در غرور و غفلت فرو مى برد؛ یا این که تنگى روزى، صبر و استقامت آنها را درهم مى شکند و آنان را به حرام و ناشکرى و اعتراض بر پروردگار وادار مى سازد.
 
حتّى در یک انسان ممکن است هر دو حالت واقع شود: گاه غنى و بى نیاز، و گاه فقیر و تنگدست؛ و هر کدام از این دو، میدان آزمون الهى است، میدان آزمون شکر و صبر و عدم استقامت و بى تابى.
 
در ادامه این سخن، به این نکته اشاره مى کند که فقر و غنا و سلامتى و بیمارى، چنان از هم جدا نیستند که انسان بتواند بر یکى تکیه کند؛
 
 بلکه چنان به هم نزدیک یا آمیخته اند که بر هیچ یک نمى توان اعتماد کرد؛ مى فرماید: (سپس روزىِ وسیع را با باقیمانده فقر و بیچارگى درآمیخت،
 
 و تندرستى را با حوادث دردناک توأم ساخت، و شادى و سرور را با غصّه و اندوه قرین کرد)؛ «ثُمَّ قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِیلَ فَاقَتِهَا، وَ بِسَلَامَتِهَا طَوَارِقَ آفَاتِهَا، وَ بِفُرَجِ أَفْرَاحِهَا غُصَصَ أَتْرَاحِهَا».(12)
 
تا هیچ کس در حال غنا و سلامت و شادى و سرور مغرور نگردد و همگان بدانند این امور همیشه و همه جا و در مورد هر کس در معرض زوال و نابودى و تبدیل به ضدّ است و به گفته شاعر:
 
بر مال و جمال خویشتن غرّه مشو *** کان را به شبى برند و این را به تبى!
 
با توجّه به اینکه «عقابیل» جمع «عقبوله» (بر وزن جرثومه) به معناى بقایاى بیمارى و مشکلات و آثارى که از «تب» به صورت «تبخال» بر لبها باقى مى ماند، مى باشد.
 
 تعبیر بالا نشان مى دهد که مشکلات و گرفتارى ها و آثار و بقایاى آن، همواره در کنار خوشى ها و راحتى ها قرار دارد و هرگز از آن جدا نمى شود .
 
و جمله «بِفُرَجِ أَفْرَاحِهَا غُصَصَ أَتْرَاحِهَا» تأکید دیگرى بر این معنا است؛ چرا که «أَتْرَاح» جمع «ترح» (بر وزن فرح) به معناى غم و اندوه است؛
 
در نتیجه امام(علیه السلام) مى فرماید: «شادى ها با اندوه ها آمیخته و غصّه ها در کنار شادمانى نشسته است».(13)
 

اقسام «رزق و روزی»

از نظر امام علی(علیه السلام) «رزق و روزی» انسان ها به چند دسته تقسیم می شود؟
امام علی(علیه السلام) در بخشی از نامه 31 «نهج البلاغه» درباره رزق و روزى هایى که بسیارى از مردم با حرص و ولع به دنبال آنند مى فرماید:
 
(پسرم بدان که روزى بر دو گونه است: یک نوع، روزى است که به جستجوى آن برمى خیزى [و باید برخیزى] .
 
و نوع دیگرى آن که به سراغ تو خواهد آمد حتى اگر به دنبالش نروى خود به دنبال تو مى آید)؛ «وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکَ، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاکَ».
 
این جمله به قرینه جمله مشابه؛ اما مفصل ترى که در کلمات قصار(14) آمده ناظر به آن است که انسان نباید در تحصیل روزى حریص باشد و نیز نباید سست و تنبل شود.
 
منظور امام(علیه السلام) از روزى هایى که انسان باید به دنبال آن برود کسب و کارهاى روزانه است؛ مانند زراعت، صنعت، تجارت و امثال آن و منظور از روزى هایى که به دنبال انسان مى آید،
 
هرچند انسان به دنبال آن نرود امورى مانند ارث، هدایا و یا تجارت و درآمدهاى غیر منتظره اى است که انسان به چنگ مى آورد؛
 
 بنابراین اگر روزى هاى قسم اوّل براى او تنگ شود نباید از لطف خدا مأیوس گردد و در عین تلاش و کوشش بیشتر انتظار روزى هاى ناخواسته را داشته باشد.
 
هنگامى که انسان در جهان خلقت، موارد زیادى از نوع دوم را مى بیند، این امید در دل او قوت بیشترى پیدا مى کند. روزى جنین در عالم رحم از طریق بند ناف متصل به مادر تأمین می شد.
 
 و بعد از تولد آنچه را براى حیات خود لازم دارد از سینه مادر مى مکد، «قرآن مجید» مى گوید: «وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِى الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِى کِتاب مُبینٍ»(15)؛
 
(هیچ جنبده اى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خداست. و او قرارگاه و محل نقل و انتقالشان را مى داند؛ همه اینها در کتاب مبین [لوح محفوظ] ثبت است).
 

رزق وروزى که سراغ انسان می آید

 مخصوصاً اگر انسان با تقوا باشد و از درآمدهاى حرام بپرهیزد، خداوند مژده وسعت رزق را به او داده است «وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَّهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب».(16)
 
از سوى دیگر مشاهده مى کنیم که در جهان خلقت روزى هاى بسیار گرانبها و ضرورى براى زندگى انسان به طور فراوان به مقتضاى رحمانیّت خداوند به همه انسان ها اعم از مؤمن و کافر ارزانى داشته شده همچون نور خورشید، برکات زمین، باران و اکسیژن هوا که زندگى بدون آن غیر ممکن است.
 
 اینها همه روزى هایى هستند که به سراغ انسان مى آیند، هرچند او به سراغش نرود. «قرآن مجید» نیز مى فرماید: «وَ فِى السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ»(17)؛
 
(و روزى شما در آسمان است و نیز آنچه شما وعده داده مى شوید). نیز مى فرماید: «وَ ما أَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِّزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»(18)؛
 
(از آیات و نشانه هاى خدا رزقى [بارانى] است که از آسمان براى شما نازل مى کند و بوسیله آن زمین را بعد از مردنش حیات مى بخشد).
 
 گرچه این آیه به قراینى موجود در آن، تنها ناظر به دانه هاى حیات بخش باران است؛ ولى آیه قبل مفهوم گسترده ترى دارد.
 
 که شامل نور آفتاب که منبع هرگونه حرکت در روى کره زمین است و هوا که مایه حیات همه موجودات زنده است نیز مى شود.
 

داستان رزق و روزی عماد الدوله

در تاریخ پیشینیان، گاه داستان ها از حوادثى پرده برمى دارد که مصداق زنده روزى هایى است که به دنبال انسان مى آید بى آنکه او بخواهد.
 
 از جمله داستانى که ابن ابى الحدید در شرح این جمله از عماد الدوله (از سلاطین آل بویه) نقل مى کند: «و آن زمانى بود که عماد الدوله وارد شیراز شد و ابن یاقوت را که بر آن حکومت مى کرد مجبور به فرار نمود.
 
این در حالى بود که وضع مالى عماد الدوله بسیار بد بود. هنگامى که از بیابان مى گذشت یکى از پاهاى اسب او ناگهان در زمین فرو رفت. ناچار شد از اسب پیاده شود. غلامان به کمک او آمدند و او را نجات دادند. ناگاه دیدند در آنجا نقب وسیعى است.
 
عماد الدوله دستور داد آن را حفر کنند. ناگهان انبار عظیم و ذخایر پرقیمتى را که مربوط به ابن یاقوت بود در آنجا یافتند.
 
 روز دیگرى در همان شهر استراحت کرده بود و به پشت خوابیده بود همان خانه اى که قبلاً ابن یاقوت در آن ساکن بود.
 
 ناگهان مارى را بر فراز سقف مشاهده کرد. به غلامان گفت: بالا بروید و مار را بکشید. مار فرار کرد و در لابه لاى چوب هاى سقف پنهان شد. عماد الدوله دستور داد چوب ها را بشکنید و مار را بیرون بیاورید و بکشید.
 
 هنگامى که چوب ها را شکستند دیدند بیش از پنجاه هزار دینار در آنجا ذخیره و جاسازى شده است. در حادثه دیگرى، نیاز به دوختن لباسى داشت، گفتند:
 
 در اینجا خیاط ماهرى است که پیش از این لباس هاى ابن یاقوت را او مى دوخت و او مردى است باایمان و اهل خیر. تنها اشکال او این است که کر است و چیزى نمى شنود [اما مى تواند سخن بگوید] عماد الدوله دستور داد او را احضار کردند؛
 
ولى او بسیار متوحّش و ترسان بود هنگامى که نزد عماد الدوله حاضر شد به او گفت: من مى خواهم لباسى این گونه و آن گونه براى من بدوزى. [خیاط چون کر بود نفهمید و ذهنش به مسئله دیگرى منتقل شد، لذا] خیاط لرزید و با صدایى لرزان گفت:
 
 به خدا سوگند اى مولاى من ابن یاقوت بیش از چهار صندوق در نزد من امانت نداشت اگر دشمنان من چیزى غیر از این بگویند باور نکن.
 
عمادالدوله تعجب کرد و دستور داد صندوق ها را حاضر کنند. دید تمام آنها مملوّ از طلا و زینت آلات و جواهرات است که همه تعلق به ابن یاقوت داشته و او به عنوان غنیمت آنها را تصاحب کرد.(19)،(20)
 

«تضمین روزی» با وجود این همه فقیر؟!

در آیات قرآن این حقیقت به خوبى منعکس است که خداوند روزى همه موجودات زنده را بر عهده گرفته؛ و هرجا باشند به آنها مى رساند.
 
 ولى این سؤال پیش مى آید که پس چرا در دنیاى کنونى و در طول تاریخ گروهى از گرسنگى مرده و مى میرند؟ آیا روزى آنها تأمین نشده است؟!
 
در پاسخ این سوال باید به این نکات توجّه کرد:
 
اولا: تأمین و تضمین روزى به این معنى نیست که آن را براى انسان عاقل با شعور فراهم ساخته به در خانه‌اش بفرستند یا لقمه کنند و در دهانش بگذارند؛ بلکه زمینه ها فراهم شده است.
 
 و تلاش و کوشش انسان شرط تحقق و به فعلیت رسیدن این زمینه ها است. حتى مریم(سلام الله علیها) در آن شرائط سخت وضع حمل و در آن بیابان خاموش که خداوند روزى اش را به صورت خرماى تازه (رطب) بر شاخسار نخلى که در آن بیابان بود ظاهر ساخت، مأمور شد
 
حرکتى کند و مخاطب به جمله «وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا»(21)؛ (و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، تا رطب تازه اى بر تو فرو ریزد) گردید.
 
ثانیاً: اگر انسان‌ هایى در گذشته و حال غصب حقوق دیگران کنند و روزى‌ هاى آنها را به ظلم از آنها بگیرند دلیل بر عدم تأمین روزى از ناحیه خدا نیست.
 
 به تعبیر دیگر علاوه بر مسأله تلاش و کوشش، وجود عدالت اجتماعى نیز شرط تقسیم عادلانه روزى‌ ها است؛
 
 و اگر گفته شود: خداوند چرا جلوی ظلم ظالمین را نمى‌ گیرد؟ مى‌ گوئیم اساس زندگى بشر بر آزادى اراده است تا همگى آزمایش شوند نه بر اجبار و اکراه؛ و گرنه تکاملى صورت نخواهد گرفت. (دقت کنید)
 
ثالثاً: منابع زیادى براى تغذیه انسان‌ ها در همین کره خاکى وجود دارد که باید با هوش و درایت آنها را کشف و به کار گرفت؛ .
 
و اگر انسان در این زمینه کوتاهى کند مقصّر خود او است. ما نباید فراموش کنیم مناطقى از آفریقا که مردم‌ اش از گرسنگى مى‌ میرند، بعضآ از غنى‌ ترین مناطق جهان است؛ ولى عوامل ویرانگر که در بالا به آن اشاره شده آنها را به این روز سیاه انداخته‌ اند.
 
این بحث فشرده را با سخنى از على(علیه السلام) در نهج‌البلاغه پایان مى‌دهیم؛ آنجا که فرمود:
 
 «أُنْظُرُوا اِلىَ النَّمْلَةِ فِى صِغَر جُثَتِّها وَ لَطافَةِ هَیْئَتِها لا تَکادُ تُنالُ بلَحْظ الْبَصَر وَ لا بِمُسْتَدْرَکِ اِلْفِکَرِ کَیْفَ دَبَّتْ عَلى أَرْضِها، وَ صُبَّتْ عَلى رِزْقِها تَنْقُلُ الْحَبَّةَ الى جُحْرِها وَ تُعِدُّها فِى مُسْتَقرِّها، تَجْمَعُ فى حَرِّها لِبَرْدِها، وَ فى وِرْدِهَا لِصَدْرِها»(22)؛
 
 (به این مورچه با آن جثّه کوچک و اندام ظریفش بنگرید که از کوچکى و لطافت به خوبى به چشم دیده نمى‌ شود، و در اندیشه نمى‌ گنجد،
 
 چگونه روى زمین راه مى‌ رود و براى به دست آوردن روزى تلاش مى‌ کند، دانه‌ ها را به لانه منتقل مى‌ سازد و در جایگاه مخصوص نگهدارى مى‌ کند، در فصل گرما براى سرما و در هنگام وجود امکانات براى زمانى که ممکن نیست ذخیره مى‌ کند!).(23)
 

تقسیم «رزق و روزی»؟!

آیا این سخن صحیح است که "رزق و روزی هر موجودی تقسیم شده و مشخص است"؟
 
در بعضى از آیات قرآن آمده است که رزق هر جنبنده‌ اى بر خدا است؛ و خدا آن را تکفل فرموده است؛ «وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِى اْلأَرْضِ اِلّا عَلَى اللهِ رِزْقُها...»(24)؛
  
(هیچ جنبنده اى در زمین نیست مگر این که روزى او بر خداست...)، و در بعضى دیگر آمده است که وسعت و تنگى روزى به خواست خدا است.(25)
 
در روایات اسلامى نیز به این معنى اشاره شده است؛ امیرمؤمنان(علیه السلام) مى‌ فرماید: «وَقَدَّرَ الأَرْزاقَ فَکَثَّرَها وَ قَلَلَّها وَ قَسَّمَها عَلىَ الضِّیْقِ وَ السَّعَةِ»(26)؛
 
(خداوند ارزاق را مقدّر ساخته و زیاد و کم نموده و برحسب تنگى و وسعت معیشت آن را تقسیم کرده است).
 
همچنین در حدیث دیگرى از آن حضرت مى‌ خوانیم که در تشویق براى تحصیل علم مى‌ فرماید:
 
«اِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَیْکُمْ مِنْ طَلَبِ الْمالِ، اِنَّ الْمالَ مَقْسُوْمٌ مَضْمُوْنٌ لَکُمْ قَدْقَسَّمَهُ عادِلٌ بَیْنَکُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَیَفِى لَکُمْ وَ الْعِلْمُ مَحْزُوْنٌ عِنْدَ اَهْلِهِ اُمْرِتُمْ بِطَلَبِهِ...»(27)،
 
(طلب دانش بر شما از طلب مال لازم‌ تر است؛ چرا که مال تقسیم و تضمین شده و عادلى آن را قسمت نموده و ضمانت کرده و وفا مى‌ کند، ولى علم و دانش در نزد اهل آن است و شما مأمور به طلب آن هستید...).
 
اکنون این سؤال پیش مى‌ آید که اگر چنین باشد تلاش و کوشش براى تحصیل معاش و روزى و برنامه ریزى براى بهبود وضع اقتصادى یک جامعه چه مفهومى خواهد داشت؟
 

فراهم کردن زمینه رزق و روزی

 ولى با توجّه به سایر آیات و روایات هنگامى که همه در کنار هم چیده شود، پاسخ این سؤال روشن مى شود که منظور از تضیمن رزق از سوى خداوند و تکفّل و تعهّد و تقسیم آن، فراهم آوردن زمینه‌ ها است.
 
زمینه‌ هایى در خارج از وجود انسان و زمینه‌ هایى در درون وجود او است که هرگاه دست به دست هم دهند انسان سهم خود را از روزى دریافت مى‌ کند.
 
 این درست به آن مى‌ ماند که حقوق کارکنان یک دستگاه از ناحیه رئیس آن دستگاه تعیین مى‌ شود؛ ولى هرگز حقوق را در خانه آنها نمى‌ آورند؛ بلکه آنها باید کار کنند، سپس شخصآ بروند و لیست حقوق را پر کنند و حق خود را دریافت دارند.
 
این نکته را نیز نباید فراموش کرد که خداوند براى اینکه مردم، در عالم اسباب گم نشوند و روزى را نتیجه منحصر به فرد تلاش و کوشش‌ هاى خود ندانند؛
 
 گاه به اشخاصى روزى مى‌ رساند که تلاش چندانى نکرده‌ اند؛ و گاه روزى را از کسانى مى‌ گیرد که پرتلاش‌ اند تا روشن سازد در پشت این دستگاه، قدرت دیگرى حاکم است.
 
 ولى نباید فراموش کرد اینها در حقیقت استثناء هایى است، اما اصل اساسى همان تلاش و کوشش است.شاید به خاطر همین امر در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلوات الله علیه و آله) آمده است که فرمود:

«وَاعْلَمُوا أنَّ الرِّزْقَ رِزْقانِ: فَرِزْقٌ تَطْلُبُونَهُ وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکُمْ فَاطلبُوا أَرْزاقَکُمْ مِنْ حَلالٍ، فَأِنَّکُمْ اِنْ طَلَبْتُمُوها مِنْ وُجُوْهِها أَکَلْتُمُوْها حَلالا وَ اِنْ طَلَبْتُمُوها مِنْ غَیْرِ وُجُوهِها أَکَلْتُمُوها حَراما»(28)؛
 
(بدانید رزق دو گونه است رزقى که شما به دنبال آن مى‌ روید و رزقى که به دنبال شما مى‌ آید. بنابراین رزق را از طریق حلال طلب کنید که اگر از طریق صحیح آن بطلبید آن را به صورت حلال مى‌ خورید، و اگر از غیر طریق صحیح بطلبید همان را به صورت حرام مى‌ خورید!).
 
 این دوگانگى روزى در واقع دلیلى است بر جمع میان آیات و روایاتى که روزى را مقسوم و تضمین شده مى‌ شمرد؛
 
 و آیات و روایاتى که در نقطه مقابل آن، جد و جهد و تلاش را شرط بهره‌ گیرى از روزى معرفى مى‌ کند.(29)
 
به علاوه آن، آگاهى بر این دوگانگى رزق، سبب مى‌ شود که افراد حریص از حرص باز ایستند و مؤمنان خود را آلوده کارهاى حرام براى طلب روزى بیشتر نکنند و محرومان نیز به یأس و نومیدى کشیده نشوند.(30)
 

نتیجه:

رزق بر حسب تلاش فرد است. خداوند در قرآن می‌فرماید: "وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ" که به معنی "روزی شما در آسمان است و همچنین در آنچه به شما وعده شده است" می‌باشد
 
با این حال، تلاش فرد نه تنها شامل کار کردن و تحصیل، بلکه شامل استفاده از استعدادها و مهارت‌های خود نیز می‌شود.
 
 اسلام تشویق می‌کند که فرد در تلاش برای بهبود وضعیت خود باشد و از منابع و فرصت‌هایی که خداوند برایش فراهم کرده است بهره‌برداری کند.
 
همچنین، در قرآن آمده است: "وَأَنَّ لَیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ" که به معنی "و بنی‌آدم جز آنچه که کاوش کرده ندارد" است
 
از نظر اصول دینی، خداوند بزرگ و بخشنده است و رزق هر فرد را بر عهده می‌گیرد. اما به عنوان انسان‌ها، ما نیز مسئولیت داریم.
 
خداوند به عنوان خالق و مالک همه آفرینش، رزق هر فرد را مشخص می‌کند و بر اساس تلاش و کوشش هر فرد تقسیم می‌کند.
 
 باید توجه داشت که رزق به معنای مادی و معنوی نیازهای زندگی ماست. رزق ممکن است شامل مال، غذا، آب، سلامتی، علم و هر آنچه برای زندگی لازم است، باشد.
 
اما تلاش و کوشش برای کسب رزق نباید به طمع و حرص تبدیل شود و باید با اخلاق و اصول اسلامی در تلاش برای کسب روزی عمل کنیم.
 

پی نوشت:

1.سوره نمل ، آیه 71
2.تفسیر نور جلد 4 - صفحه 550
3.تفسیر نورجلد 4 - صفحه 551
4. تفسیر کنزالدقائق.
5..سوره زخرف، 32.
6 . تفسیر نمونه 11/312
7. سوره زخرف، آیه 32.
8. نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین‏، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏1414 قمری، چاپ: اول، ص 404، (نامه 31).
9). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ‏1407 قمری، چاپ: چهارم، ج ‏2، ص 511، (باب من لا تستجاب دعوته).
10. گردآوری از کتاب: پیام امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة‏، تهران‏، 1386 شمسی‏، چاپ: اول‏، ج 4، ص 175.
11. الأمالی، طوسى، محمد بن حسن‏، دار الثقافة، قم‏، 1414 قمری، ‏چاپ: اول‏، ص 166 شبیه همین معنا مخصوصاً در مورد غنا و فقر و همچنین سلامت و بیمارى و توفیق عبادت و عدم توفیق، در علل الشرائع‏، ابن بابویه، محمد بن على‏، کتابفروشى داورى‏، قم‏، 1385 شمسی / 1966 میلادی، چاپ: اول‏، ج ‏1، ص 12، (باب علة خلق الخلق و اختلاف أحوالهم) از پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) از خداوند متعال نقل شده است.
12. «أتراح» جمع «ترح» (بر وزن فرح) به معناى غم و غصه است و غالباً آن را به معناى ضدّ فرح تفسیر کرده اند؛ ولى گاه به معناى هلاکت و قطع خیر و خوبى نیز اطلاق شده است.
13. گردآوری از کتاب: پیام امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة‏، تهران‏، 1386 شمسی‏، چاپ: اول‏، ج 4، ص 172.
14. نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین‏، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏1414 قمری، چاپ: اول، ص 543، (حکمت 379).
15. سوره هود، آیه 6.
16. سوره طلاق، آیات 2 و 3.
17. سوره ذاریات، آیه 22.
18. سوره جاثیه، آیه 5.
19. شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، أبو حامد عز الدین عبد الحمید بن هبة الله بن محمد بن محمد‏، محقق / مصحح: محمد ابوالفضل ابراهیم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، قم،‏ 1404 قمری، چاپ: اول، ج 16، ص 114.
20. گردآوری از کتاب: پیام امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة‏، تهران‏، 1386 شمسی‏، چاپ: اول‏، ج 9، ص 665.
21. قرآن کریم، سوره مریم، آیه 25.
22. نهج البلاغه، سید رضی، انتشارات هجرت، قم، چاپ اول، 1414 هـ ق، ص 270، خطبه 185.
23. پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ نهم، 1386 هـ ش، ج 2، ص 357.
24. قرآن کریم، سوره هود، آیه 6.
25. همان، سوره روم، آیه 37 و آیات دیگر.
26. نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین‏، محقق / مصحح: للصبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏1414 ق، چاپ اول، ص 134، خطبه 91.
27. الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ‏ ‏1407 ق، چاپ چهارم، ج ‏1، ص 30، باب «فرض العلم و وجوب طلبه و الحث علیه».
28. الأمالی، ابن بابویه، محمد بن على‏،کتابچى‏، تهران، ‏‏1376 شمسی‏، چاپ: ششم، ص 293، المجلس التاسع و الأربعون؛ وسائل الشیعة، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام‏، مؤسسة آل البیت علیهم السلام‏، قم، ‏‏1409 ق، چاپ اول، ج ‏17، ص 47، باب 12 «استحباب الإجمال فی طلب الرزق و وجوب الاقتصار على الحلال دون الحرام».
29. براى اطلاع از این روایات به، وسائل الشیعة، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام‏، مؤسسة آل البیت علیهم السلام‏، قم، ‏‏1409 ق‏، چاپ اول، ج 17 کتاب التجارة، صفحات 9 و 16 و18 و 22 و 24 و 26 مراجعه شود.
30. پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ش، چاپ نهم، ج 2، ص 355.
 

منابع:

مکارم شیرازی ناصر، 1305- یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ بر گرفته از تفسیر نمونه تدوین جمعی از فضلاآ حوزه علمیه قم مشخصات نشر : قم دفتر نشر برگزیده 1378.
https://www.makarem.ir/maaref/fa/article/index/411709https://www.makarem.ir/maaref/fa/article/index/415599
https://www.makarem.ir/maaref/fa/article/index/41579
https://www.makarem.ir/maaref/fa/article/index/415790/
https://www.makarem.ir/maaref/fa/article/index/41559
https://www.makarem.ir/maaref/fa/article/index/411710
https://www.iribnews.ir/fa/news/3132806
https://wiki.ahlolbait.comآیه 71 سوره نحل


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.