گرمايش زمين ،رسانه ها و فاجعه قريب الوقوع

اگرچه گرمايش زمين پديده اي آن چنان روشن و غيرقابل انکاراست که اثرات آن را در تمام نقاط جهان مي توان به وضوح مشاهده کرد ،اما وضعيت در آمريکا به گونه اي ديگراست .رسانه هاي اصلي اين کشور که همگي در خدمت گروه...
يکشنبه، 9 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گرمايش زمين ،رسانه ها و فاجعه قريب الوقوع

گرمايش زمين ،رسانه ها و فاجعه قريب الوقوع
گرمايش زمين ،رسانه ها و فاجعه قريب الوقوع


 

نويسنده آن رابرتسون و بيل لومر(1)




 

چکيده :
 

اگرچه گرمايش زمين پديده اي آن چنان روشن و غيرقابل انکاراست که اثرات آن را در تمام نقاط جهان مي توان به وضوح مشاهده کرد ،اما وضعيت در آمريکا به گونه اي ديگراست .رسانه هاي اصلي اين کشور که همگي در خدمت گروه هاي صاحب منافع و شرکتي هستند ، آگاهانه و سنجيده ، نه تنها تلاش دارند از دامن زدن به اين مقوله ، حتي با وجود رويدادهايي خبري همچون کنفرانس کپنهاک اجتناب کنند ، بلکه در مواردي حتي مي کوشند با طرح مباحث منحرف کننده اي چون ترديد در اصل وجود گرمايش زمين،دراذهان مردم اين ترديد را ايجاد کنند که گويي اصولاً چنين مقوله اي وجود ندارد .نويسنده اين مقاله ضمن پرداختن به چند مورد از اين دست تبليغات رسانه اي ، از مردم آمريکا مي خواهد همچون اروپاييان که خود را در گروه هاي معترض نسبت به سياست هاي مخرب براي محيط زيست متشکل کرده اند ، اعتراض خود را نسبت به اقدامات ويرانگر شرکت هاي آمريکايي که هيچ چيز ديگري جز نفع خود را نمي بينند نشان دهند .
تا چندي ديگر پرزيدنت باراک اوباما با پيشنهاد خود که به طرز رقت انگيزي ناکافي ، براي کاهش آلودگي هاي گازهاي گلخانه اي تا هفده درصد سطوح سال 2005 تا سال 2020 است ،راهي کپنهاک خواهد شد .(2)اين مقدار در اصل به معناي راندن محيط زيست به سمت پرتگاه با سرعت هشتاد و سه مايل به جاي صد مايل در ساعت است . اين پيشنهاد فقط آلودگي هاي ما را سه تاچهار درصد
پايين تر ازسطوح سال 1990خواهد رساند .ما مي دانيم که دماي سياره زمين در دهه 1980از دهه 1970و در دهه 1990 از دهه 1980 بيشتر بود . دوره زماني بين سال هاي 2000 تا 2009 گرم ترين دهه به ثبت رسيده در روزگار جديد است . بنابراين صرفاً بازگشتن به سطحي کمي پايين تر از سال 1990 به اين معنا خواهد بود که گرمايش زمين همچنان بيشتر خواهد شد . در واقع ما بايد توقفي بي درنگ و کامل را در افزايش آلودگي هايي که باعث گراميش زمين مي شوند ايجاد کنيم و بعد با کاهش شديد ، اين روند را دنبال کنيم .
پيشنهاد پرزيدنت اوباما مانع از ذوب شدن يخچال هاي قطب شمال که تاکنون چهل درصد آنها ذوب شده نمي شود .ال گور پيش بيني مي کند که چنانچه روندهاي فعلي تداوم يابد ،ظرف پنج تا پانزده سال آينده تمام اين يخ ها ذوب خواهند شد .اين پيشنهاد ناشي از سيل بي سابقه در بخش اعظم کشور نيست و موجب توقف مرگ ميليون ها درختي که در غرب به خاطر خشکسالي هاي ناشي از گرمايش زمين مي ميرند نمي شود .ما بايد به جاي صرفاً کند کردن روند افزايش آنها ، به منظور پرداختن به فجايعي که بخش زيادي از کشور را مي بلعند و پشت سر خود درد و رنج را براي ميليون ها نفر از مردم بر جاي مي گذارند ، کاهشي مطلق را در سطوح گازهاي گلخانه اي ايجاد کنيم .
اما چرا صداي اعتراضات نسبت به گرمايش زمين در ايالات متحده خاموش است ،درحالي که در اروپا شديداً به گوش مي رسد ؟ يکي از دلايل اين امر در اين واقعيت نهفته است که چگونگي پوشش مقوله گرمايش زمين توسط رسانه هاي آمريکايي ، بذر سردرگمي ، بي تفاوتي و فلج حسي را در ميان افشانده است .
براي مثال اخيراً CNN قريب يک هفته را صرف پرداختن به ايميل هايي از يک دانشمند رايانه اي انگليس کرد ، ايميل هايي که ترديدي جدي را نسبت به شواهد انبوهي مي پراکندند که نه تنها وجود گرمايش زمين بلکه نتايج فاجعه باري که هم اکنون نيز مقابل چشممان جريان دارد را اثبات مي کنند .مجريان سي ان ان سؤالاتي را همچون اين سؤال مطرح مي کردند که «آيا اين ايميل ها ثابت مي کنند که گرمايش زمين يک کلک و حقه است ؟» اما زماني که CNN اين اجازه را داد تا به اصطلاح دو تن از کارشناسان خود به اين سؤالات پاسخ گويند ، ورود به هر گونه استنتاج دقيقي عملاً غيرممکن بود . خود اين سؤال که به شکل دل پيچه آوري تکرار مي شد ، پاسخ آن به وجدان ببيندگان واگذار شد و نهايتاً آنها را در يک حالت ترديد و گمان بي وقفه رها کرد .
درموردي جديدتر AOL پس از يک توضيح کوتاه در دوازدهم دسامبر 2009 در وب سايت خود اين پرسش را مطرح کرد که «آيا اين بدان معناست که چيزي با عنوان گرمايش زمين وجود ندارد؟ و گفت که ظرف چند روز مي توان به نوعي ، چندين دهه اطلاعات را مخدوش کرد .
اما «آسوشيتدپرس »با مقاله اي به قلم ست بورنشتاين تحت عنوان «آماده باشيد ، کارشناسان مي گويند ، يا خود را سازگار کنيد يا بميريد » جايزه بدترين پوشش خبري را گرفت . اين مقاله اين گونه آغاز مي شد :
« در حالي که جهان در جنگ عليه گرمايش زمين تا اينجا در حال بازنده شدن است ، کارشناسان هشدار مي دهند که انسان ها بايد الگوي طبيعت را انتخاب کنند : يا سازگارشوند يا بميرند ».
«اين حرف به معناي بلندتر کردن ساختمان هاي ،ساختن سدهاي بلندتر و ساختن ديواره هايي دريايي ،بازسازي و تغيير مسير سيستم هايي آب رساني ، جلوگيري از برخي توسعه ها ،تغييرعملکردهاي کشاورزي و نهايتاً جابه جا کردن مردم ، گياهان و درختان به خارج از مسير آسيب است . »
اين مقاله درادامه به پروانه آبي رنگ «آدونيس »انگليسي اشاره مي کند که به دليل اين که نمي توانست تا مسافت هاي دور پروازکند و گرمايش زمين ، زيست بوم او را غيرقابل زندگي کرده بود ، در معرض خطرانقراض قرارداشت ؛ اما با تکامل بال هاي اين پروانه و بزرگ تر شدن آنها پرواز کردن براي آن امکان پذير شد .
کارکردهاي مختلف اين مقاله که به اندازه کافي آشکار هستند ، به کلي بيهوده است . اين مقاله نشان مي دهد که به ظاهر ، جلوگيري از گرمايش زمين غير ممکن است ، اما به طور جبري بايد اين واقعيت را پذيرفت .اين مقاله «راه حل هايي »را پيشنهاد مي کند که به کلي غير قابل دفاع است ؛راه حل هايي چون انتقال درختان و حيوانات و انسان ها از مسير آسيب. اين مقاله گام هايي را براي برداشتن پيشنهاد مي کند که به کلي فراتر از حوزه توانايي تک تک افراد است ؛کارهايي نظير تغيير مسير سيستم هاي آب رساني ، بلندتر کردن ساختمان ها و غيره . اين امر ما را وا مي دارد ما به دنبال راه حل ها در جهتي برويم که خنده دار هستند ، مثل تکامل باله ها يا شايد پاهايي به طول بيست فيت براي غلبه بر سطح در حال بالا آمدن آب درياها . با توجه به اين پوشش رسانه اي ، اگر مشاهده کرديم که در ايالات متحده کسي متقاعد شده که گرمايش زمين يک تهديد است و از دولت خود مي خواهند که براي جلوگيري از آن دست به اقدام بزنند، بايد هم شگفت زده شويم .
اما در تجزيه و تحليل نهايي ، در پشت رسانه ها منافع شرکت قدرتمندي قرار دارند که عليه تمهيداتي که جداً تلاش دارند با گرمايش زمين مقابله کنند ، شديداً به لابي گري مي پردازند .صنايع اتومبيل سازي عليه الزامات بهينه کردن سوخت مبارزه کرده اند . صنايع زغال سنگ کوشيده اند ما را نسبت به وجود «زغال سنگ تميز » متقاعد کنند ، چيزي که همان اندازه واقعيت دارد که اسب تک شاخ و زنگ خانه به دوش واقعيت دارد . شرکت هاي نفتي فعالانه در ذوب کردن يخچالهاي قطب شمال مشارکت دارند ،چرا که پس از اين اتفاق ، استخراج هاي نفتي جديد و گسترده اي در اين مناطق آغازخواهد شد . بسياري از اين شرکت ها نيز به دانشمندان پول پرداخت کرده اند تا بذرهاي ترديد را نسبت به حقيقت داشتن مقوله گرمايش زمين در ميان مردم بپراکنند .
سرمايه داري از طريق ترويج طمع و دنبال کردن منافع خود ، يک بار ديگر در حال قرباني کردن خير مشترک در مقابل حاشيه هاي سود يک اقليت کوچک قدرتمند است ، در حالي که اجازه مي دهند آلودگي هاي گازهاي گلخانه اي به شدت افزايش يابند. اما اين باراين خود سرمايه داري است که در معرض خطر قرار گرفته است ؛ اما نگوييم که وجود خود بشريت ، زندگي روي اين سياره به شکلي که ما مي شناسيم ، مورد تهديد واقع شده است .
1-Ann Robertson &Bill Leumerاسناد مدعو دانشگاه ايالتي سان فرانسيسکو و يکي از اعضاي «انجمن استعداد يابي کاليفرنيا»است.بيل لومر يکي از اعضاي «برادري بين المللي »است .هر دوي آنها از نويسندگان «ورکر اکشن»هستند.
2-اين مقاله پس ازبرگزاري اجلاس کپنهاک ترجمه شده است.
منبع :www. countercurrents. org
منبع:نشريه سياحت غرب ،شماره 80



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما