انتخابات عالیترین مظهر حضور مردم در عرصه سیاسی و مهمترین مجرای تحقق حاکمیت مردم است
شرکت در انتخابات حق بزرگ و مهمی است و امروز مردم بسیاری در جهان برای داشتن حق رای می جنگند و عده زیادی در این راه کُشته می شوند.
این مقالهبه مسئله ی انتخابات اختصاص یافته،که با استفاده از آیات و روایات و قانون سیاسی، ارزش انسان و اهمیت و جایگاه انتخاب را بیان می کند؛ هم چنین ملاک های انتخاب بهترین فرد مورد نظر را بیان می کند.
پس سه موضوع کلی با زیر مجموع های آن مورد بررسی قرار ی گیرد.
1- ارزش انسان و اهمیت انتخاب؛
2- جمهوری اسلامی، حضور مردم؛
3- ملاک های انتخاب بهترین منتخب
انتخابات حماسه سبز حضور
1- ارزش انسان و اهمیت انتخاب
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» (1) ما انسان را در (مقام) احسن تقویم و به نیکوترین صورت در مراتب وجود بیافریدیم.
برترین مخلوق
خداوند انسان را آفرید و در میان همه مخلوقات و موجودات او را برترین قرار داد؛ کرمنا بنی آدم» : «انسان را کرامت دادیم. فضلنا : او را فضیلت دادیم.»
ای انسان
خلق لکم: (جهان را) برای تو خلق شده.
سخر لکم: در تسخیر تو در آمده.
متاعا لکم: برای بهره بری تواست.
رزقا لکم: روزی برای تو است.
منافع لکم: برای نفع و سود بردن تواست.
ارزش انسان به چیست؟
خداوند انسان را به بهترین صورت و ترکیب و کیفیت و موقعیت آفرید و جهان را برای او قرار داد. حال انسان برای به ثمر رسیدن و نتیجه بخش شدن، و رسیدن به تکامل و هدف خلقت بر سر دو راهی انتخاب حق یا باطل، خدا یا شیطان و هوای نفس، دنیا یا آخرت، بهشت یا دوزخ، راه یا بیراهه است.
و ارزش انسان به انتخاب اوست. و برای این انتخاب آزاد است و هیچ اکراه و اجباری بر او نیست.
خداوند می فرماید :لاَإِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» (2) اکراه و اجباری در انتخاب دین نیست، (ولی) رهیابی راه از بیراهه برای انسان (ازجانب خداوند) روشن و نمودار گشته است.
و در آیه دیگر می فرماید : « إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا» (3) ما راه را بر انسان نمودیم حال او (انتخابگر است که) یا شکر گزار است و یا ناسپاس
انسان موجودی آزاد و انتخابگر و مسئول
آری انسان نه تنها در یک مورد و بُعد از زندگی بلکه در همه موارد و ابعاد اعتقادی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، تربیتی و ... و در تمام حالات و ایام و مدت عمر خویش برای هر کار حق و باطل و زشت و زیبایی در حال انتخاب است. و نسبت به هر انتخابی مسئول و پاسخگو می باشد.
خداوند می فرماید :إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»(4) زیراگوش و چشم و قلب (که این موارد به عنوان نمونه آمده است) همه مورد پرسش واقع خواهند شد.» و رسول گرامی اسلام می فرماید:
اَلا کُلُّکُم راعٍ، وَ کُلُّکُمْ مسئولٌ عَنْ رعْیَّتهِ» (5) «آگاه باشید: همه شما نگهبان و همه شما مسئول برای یکدیگر هستید.»
پس تا انسان است و دنیا، عقل است و هوای نفس و شهوت، انبیاء و رهبران دینی هستند و شیطان، انسان بر سر دو راهی «انتخاب» است.
بهشت و انتخاب انسان
انسان زمانی که با ایمان و عمل صالح و خالص به بهشت جاویدان راه پیدا می کند (و بر این نعمت خدای بزرگ را ستایش کرده و شکرگزاری می کند.) به او این آزادی داده می شود که هر کجای بهشت را می خواهد انتخاب نماید؛
«وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاء فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ. » (6)
آن ها (بهشتیان) می گویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد و زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد که هر جا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم؛ چه نیکوست پاداش عمل کنندگان.
دو نمونه انتخاب
کربلا سرزمینی است که دو گروه در مقابل هم ایستاده اند یک گروه برای انجام وظیفه و به دست آوردن رضای خدا. وگروه دیگر با حیله و خدعه و نفاق و در راه رسیدن به مظاهر دنیا، در میان طرفداران باطل یک نفر به نام «حربن یزید ریاحی» است.
که ماموریت یافته راه را بر حسین بن علی ویارانش ببندد و از «یزید» طاغوت زمان جایزه بگیرد که با برخوردهای اخلاقی و انسانی آن حضرت منقلب شد.
و با اظهار پشیمانی به لشکریان حق پیوسته و اولین نفری است که در راه خدا شربت شهادت می نوشد. دیگری «عمر سعد» است که خود می گوید:
مدت زیادی با خودم جنگیدم که آیا دنیا را انتخاب کنم یا آخرت را، بهشت یا دوزخ، آخر، دنیا و مظاهر آن بر من چیره شد دنیا را انتخاب کرده و برای مقابله با حسین بن علی آماده شدم.(گر چه به بهای شهادت او و یارانش و اسارت زن و فرزندانش بوده) که من به دنیا و لذت های آن برسم.
شیوه انتخاب
راه های روی کارآمدن نظام ها و مسئولان آن در دنیا؛
الف- از طریق کودتا و اعمال قدرت و زور و ظلم
ب- ازطریق اقلیت وپارلمان های شخصی و تحت نفوذ.
ج- از طریق جانشینی و مورثی (پادشاهی)
د- از طریق انتخابات و همه پرسی.
ه_ راه الهی، توسط رهبران معصوم که از طریق خداوند معین می شوند. (که تنها راه صحیح و بی عیب همین است.)
همه پرسی و رأی اکثریت حق است یا راه حل؟
انتخابات و رأی اکثریت هرگز واقعیت را تغییر نمی دهد نه حقّی را باطل و نه باطلی را حق می کند.
حق اگر حق است با طرفداران کم باطل نمی شود و باطل اگر باطل است با رأی و انتخاب اکثریت حق نمی شود.
اصولاً نظام دینی و حکومت اسلامی بر پای جعل و تأیید الهی استوار است (نه اکثریت و نه اقلیت) چون حکومت، حکومت خداست و بس، خدایی که هم بهتر می داند و هم مهربانتر است.
قرآن و رأی اکثریت
حدود هشتاد مرتبه در قرآن از اکثریت مذمت شده است، خداوند در یکی از آیات می فرماید؛
« وَ اِنْ تُطِعْ اَکثَرَ مَنْ فِی الأَرضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سبیلِ اللهِ اِنْ یَتَّبِعُونَ اِلّا الظَّنَ وَ اِنْ هُم الّا یَخرُصُون.» (7)
و اگر از بیشتر افراد روی زمین اطاعت کنی، تو را از راه خداوند منحرف و گمراه می کنند، زیرا آنان جز از گمان پیروی نمی کنند و آنان، جز به حدس و گمان نمی پردازند.»
اکثریتی که به جای حق، در پی حدس و گمان باشند قابل پیروی نیستند، در انتخاب حق، دلیل و برهان لازم است نه حدس و گمان، پس اکثریت همه جا نه تنها دلیل بر حقانیت نیست بلکه گاهی به قیمت نابودی و انحراف انسان تمام می شود.
راستی اگر مردم گرد سِفال آمدند دُرّ می شود و اگر طلا را رها کردند سفال می شود؟
امام باقر می فرماید؛ «وَ اَعْلَمْ بِاَنَّکَ لا تَکونُ لَنا وَلیّاً حَتّی لَو اجتَمَعَ علیکَ أهلَ مصرِکَ و قالوا إنَّکَ رَجُلٌ سوءِ لَمْ یَحْزُنُکَ و لو قالوا إنَّکَ رجُلٌ صالحٌ لمْ یُسِرُّکَ و لکن أعرِض نَفسَکَ علی ما فی کتاب اللهِِ.» (8)
ای جابر: بدان اینکه: تو وَلیّ ما نمی شوی مگر زمانی که اگر تمام مردم شهر درباره تو بگویند فلانی مرد بدی است ناراحت نشوی و اگر هم گفتند مرد خوبی است شاد نشوی.
بلکه برای شناخت خود، خود را به کتاب خدا عرضه نمایی.آری اکثریتی که رشد نکرده و تربیت نشده نباید مورد توجه و عنایت و تأیید قرار گیرد.
اسلام و شوری
در اسلام شوری نه مربوط به نظام است و نه تعیین رهبر و نه وضع قانون، بلکه مربوط به کیفیت اجراء احکام اجتماعی است.شور و مشورت به معنای استخراج بهترین نظریه ها است. مشورت یک مثلث است؛
یک ضلع آن آشنایی با نظریات است.
و یک ضلع آن تصمیم گیری به حق بالاترین مسئول.
و ضلع دیگر و اصلی ترین آن توکل به خداوند.
دانشمندان و رأی اکثریت
البته دانشمندان هم به این حقیقت اعتراف دارند که اکثریت در همه جا نشان دهنده واقعیت نیست ولی در عین حال چون از راه های دیگر عیبش کمتر است مجبور به پذیرش آن شده اند.
تجربه های تلخ تاریخی
بارها تاریخ نشان داده که در انتخابات افرادی با رأی اکثریت انتخاب شده اندولی دیر یا زود اشتباه این گونه انتخابات بر همه روشن شده، چه افرادی را ما بهترین انسان ها می دانستیمکه علاوه بر رأی دادن حاضر بودیم جان به فدایش کنیم و او چنان با ریا و تظاهر و سیاست گام بر می داشت که احتمال خلاف در او نمی دادیم. ولی در برخورد با حوادث حقایق روشن شد و چیز دیگری از آب در آمدند.
در قرآن می خوانیم که مردم می گفتند: چرا قرآن بر مرد سرشناسی از دو قریه مکه و طائف نازل نشد؟
وقالوا لَوْ نُزِّلَ هذاالقرآنُ عَلی رَجُلٍ مِنَ القریتینِ عَظیم» (9) آن ها خیال می کردند همینکه فلان شخص سرشناس و معروف یا سرمایه دار است باید وحی هم بر او نازل شود.
در قرآن آمده که جناب طالوت از طرف خدا فرمانده لشکر شد. بسیاری از مردم او را فقط به خاطر فقر و تهیدستی نپذیرفتند. (10)
مگر نه این است که پیامبر مشغول خواندن خطبه نمازجمعه بود که صدای طبل مال التجاره (جمعه بازار) بلند شد که ناگاه همه مردم از پای خطبه رسول خدا پا به فرار و به سوی بازار برای خرید رفتند و جز چند نفر باقی نماندند. (11)
و مگر نه این است که حضرت موسی چهل شبانه روز به دستور خداوند از مردم جدا شد و هارون برادرش را به جای خود معرفی کرد، مردم در این فاصلة کوتاه گوساله پرست شدند. (12)
راه حق
قرآن می فرماید؛ «اِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی» (13) به یقین هدایت کردن برماست. تنها راه حق و صحیح راه اسلام و قرآن و ملاک های ارزشی است که در قرآن آمده است .و بر همین اساس و اعتقاد امت مسلمان ایران با شناختن راه حق به رهبری امام خمینی
نظام شاهنشاهی را برچیده و پایه های نظام جمهوری اسلامی را استوار ساختند و با شناخت حق به مترقی ترین قانون اساسی رأی مثبت دادند.
قانون مترقی نظام جمهوری اسلامی هم به آرائ ملت مسلمان که با ملاک های اسلامی و قرآنی متصل به وحی الهی
افراد را انتخاب می کنند احترام می گذارد و هم برای اطمینان و تأکید بیش تر و نظارت بر صحّت و اصلاح امور در مقابل انحرافات احتمالی تنفیذ و تأیید رهبر دینی را شرط می داند.
این نوع انتخاب و همه پرسی که برگرفته از انگیزه های الهی و دینی است و از طرفی مورد تأیید فقیه جامع الشرایط قرار می گیرد مورد افتخار است.
آری در نظام اسلامی همه لامپ ها تا وصل به برق نشوند روشنایی در کار نخواهد بود و رأی همه مردم هم تا از طریق وحی و راه خدا نورانی نشود ارزش الهی نخواهد داشت.
این گونه همه پرسی و رأی اکثریت از نظر مصونیت از اشتباه و انحراف قابل مقایسه با همه پرسی های صوری و فرمایشی رایج در دنیا نیست و به این صورت در حقیقت انتخاب مردم، هم ارزش خدایی دارد و هم مایه افتخار و الگوشدن برای همه جوامع بشری است. (14)
تعیین سرنوشت
به گفتة قرآن تعیین سرنوشت هر انسان، جامعه و امّتی به دست خود اوست. این یک قانون کلّی و مومی، سرنوشت ساز، حرکت آفرین و هشداردهنده است.انَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقومٍ حتّی یُغَیِّروا ما بأَنفسِهِم.» (15) «به یقین خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن ها خود تغییر دهند.»
این سنت و قانون الهی که یکی از پایه های اساسی جهان بینی و جامعه شناسی در اسلام است، به ما می گوید؛ که مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کس در دست خود شماست.
و هر گونه تغییر و دگرگونی در جهت خوشبختی و بدبختی جامعه در درجه اوّل به خودِ آن ها بازگشت می کند.
آنچه اساس و پایه است این است که هر ملّتی اگر خود بخواهد می تواند سربلند، سرافراز، پیروز، پیشرو، مترقی و متمدّن باشد، و یا به عکس خودش تن به ذلّت، زبونی و شکست بدهد.
لذا لطف خداوند، یا مجازات او، بی مقدمه، دامان هیچ ملّتی را نخواهد گرفت، بلکه این اراده و خواست انسان ها و ملّت ها، و تغییرات درونی است که آن ها را مستحقّ لطف یا مستوجب عذاب خدا می سازد.
به تعبیر دیگر؛ این اصل قرآنی که یکی از مهم ترین برنامه های اجتماعی اسلام را بیان می کند، به ما می گوید هرگونه تغییرات برونی متّکی به تغییرات درونی ملّت ها می باشد،.
و هرگونه پیروزی و شکستی از همین جا سرچشمه می گیرد و قدرت های سلطه گر و استعمار کننده و جهانخوار هم تا پایگاهی در درون یک جامعه نداشته باشند کاری از آنان ساخته نیست.
مهم آن است که پایگاه های سلطه گران و استعمار کنندگان و جبّاران را در درون جامعة خود درهم بکوبیم و بر محور اسلام
و دین و ارزش های معنوی و اخلاقی و انسانی دست به دست هم داده متّحد شویم، آنگاه لطف، عنایت و قدرت خداوند هم پشتیبان چنین ملّت و امّتی می شود تا بتوانند در مقابل توطئه های دشمن ایستاده و از طرفی راه های پیشرفت و ترقی و عزّت و پیروزی را بپیماید.
آری رهبرانی هم توانسته اند پیروز و موفق شوند که ملّت خود را بر اساس این اصل مهم و قرآنی رهبری کنند و جامعه را متحول و دنیا را تحت تأثیر حرکت خود قرار دهند و الگو شوند برای همه ملّت های مسلمان و مستضعفان جهان.
تاریخ اسلام و تاریخ معاصر، بر این اصل اساسی و جاودانی شواهدی گویا و روشن دارد. (16)
نقش پشتیبانی و حضور مردم
با توجه به آیات و روایات و قانون اساسی جمهوری اسلامی بدون شک حضور گسترده و مداوم مردم در صحنه و پشتیبانی از نظام دینی و مواضع انقلاب و جمهوری اسلامی و پیاده شدن احکام اسلام و اجرای عدالت نقش اول را ایفا می کند.در دنیا حکومت هایی صاحب قدرت واقعی هستند که با پشتیبانی مردم و حضور گسترده امت، اقتدار و استقلال و پایه های حکومتشان استقرار و ثبات پیدا کند.
جمهوری اسلامی ایران بر اساس معیارهای الهی و ملاک های قرآنی در سایه رهبری دینی حکومتی است که بر پایه آراء مردم نقش بسته است.
برقراری این نظام الهی و ملاک های قرآنی با فداکاری ها، جانفشانی ها، از خودگذشتگی ها و هدیه کردن هزاران جوان، معلول و اسیر، آن هم با اراده ای پولادین و توکل به خدای قادر متعال بوجود آمده است.
قرآن می فرماید؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ و أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...»(17)
«همانا ما پیامبران خود را با دلیل های روشن (معجزات و استدلال های عقلی و فطری) فرستادیم، و برایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند.»
در این آیه محورهای اساسی نظام و حکومت اسلامی مشخص می شود؛
الف) رهبر الهی و دینی.
ب) حاکمیّت قانون.
ج) حضور وپشتیبانی مردم.
به یقین هر کدام از این اصول اساسی نباشد، حکومت اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد.
حضور آگاهانه و هوشمندانه مردم در امور اجتماع و سیاست، حضور فعّال و بادوام، درک صحیح از مسائل جاری، توجه ویژه به نقشه های شیطانی جهانخواران و مستکبران جایگاه ویژه ای در تعیین سرنوشت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد.
یکی از نمادهای این حضور کارساز گزینش و انتخاب کارگزارانی متعهد، شایسته، لایق، کارآمد و اصلح است، که ثمربخشی آن در اجرای احکام اسلام و قوانین مترقی جمهوری اسلامی و اجرای عدالت نمودار می شود.
3-جمهوری اسلامی، حضور مردم
یکی از افتخارات جمهوری اسلامی به رهبری بنیانگذارش، امام خمینی ، حضور گسترده و پشتیبانی همیشگی و همه جانبه مردم مسلمان در تمام عرصه های انقلاب تا استقرار و تداوم نظام در تمام مقاطع است، که این نیز در شرایط مختلف همراه با امدادهای غیبی مکرر خداوند بوده است.انتخاب و حضور طاغوت شکن
بهترین دلیل براین افتخار، حضور آگاهانه و میلیونی مردم برای درهم شکستن نظام 2500 ساله طاغوتی شاهنشاهی و بیرون راندن و منزوی کردن نیروهای وابسته به آن بود. که در تاریخ به عنوان یک برگ درخشان به نام امت مسلمان ایران ثبت و ضبط گردید.
حضور مکرر، گسترده و دشمن شکن
و دیگر اینکه در طول ربع قرن عمر این انقلاب و نظام، این مردم آگاه و شریف بودند که برای استقرار این نظام و حکومت الهی و اجرای قوانین و احکام حقه اسلام عزیز حدود 25 بار با عزمی جزم و قاطع و حضوری افتخارآمیز، آگاهانه و مایوس کننده دشمن و برباد دهنده تبلیغات مسموم آن ها، به پای صندوق های رای حاضر شده اند.
و دلیل اهمیت این حضور و پشتیبانی آن است که هر بار دشمنان قسم خورده اسلام و امت اسلامی با تمام توان و قدرت و سرمایه گذاری های فراوان بواسطه بوق های تبلیغاتی و دست های خارجی و داخلی سعی در مایوس کردن مردم در این باره داشته، که «الحمدلله» به نتیجه نرسیده اند.
شکی نیست که دلیل این عزم و پشتیبانی آن است که امت در قبال اسلام و خون شهدا خود را مسئول می داند.
اهمیت حضور در صحنه
رسول گرامی اسلام می فرماید :«مَنْ اَصْبَحَ وَلایَهْتَمَّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ»(18) آن کس که صبح کند و به امور مسلمانان اهمیت ندهد مسلمان نیست .
به دلیل آنکه ما بر آن اعتقادیم که : «دین ما عین سیاست ما، و سیاست ما عین دیانت ماست.» چه کاری از امور مسلمانان از دخالت در سرنوشت جامعه اسلامی و دفاع از دین و استقلال و مایوس کردن دشمنان از نفوذ و سلطه بر امور مسلمانان مهمتر است.
آری حضور در صحنه برای دفاع از احکام و اهداف عالیه حکومت اسلامی یک کار عبادی، سیاسی است که خوب است با قصد قربت و برای رضای خدا و انجام فرمان او و به دور از هوی وهوس انجام شود.
انتخابات و قانون اساسی
عصاره انقلاب، خون شهدا، مفقودان، اسیران، معلولان و پشتیبانی های بی دریغ امت اسلامی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که با رای قاطبه امت تایید و به تنفیذ رهبر کبیر انقلاب رسیده و صاحبنظران براین ادعا هستند که جزء مترقی ترین قوانین اساسی دنیاست.
حال در این مجموعه قوانین، انتخابات، حضور مردم و پشتیبانی های مستمر و مداوم امت از نظام، جایگاه ویژه ای دارد که ما در این مختصر به بعضی از آن ها اشاره می کنیم ؛
الف: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت خویش حاکم ساخته است و هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند. (اصل 56)
ب: در جمهوری اسلامی امور کشور باید با اتکا به آراء عمومی اداره شود. (اصل6)
ج: در جمهوری اسلامی دعوت به خیر از وظایف همگانی است. در اینجا لازم به تذکر می دانیم که راه ما راه خدا و اسلام است. و در چهارچوب و مبانی اسلام لیاقت و شایستگی و ارزش واقعی انسان ها مشخص و جامعه توحیدی می ماند و گرنه شرک حاکم می شود.
حق یابی و انتخاب نیکو
هر مسلمان حداقل شبانه روزی 10 مرتبه از خداوند می خواهد که ؛ «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ، اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ» ؛ «(خدایا) ما فقط تو را عبادت کرده (بنده و تسلیم تو هستیم و در راه هدایت) فقط از تو کمک می خواهیم. (خدایا) ما را به راه راست هدایت کن.
اگر ما مسلمان و در راه حق هستیم و هدفمان جلب رضایت خداوند است. باید در هر مرحله و زمان و مسئله ای با استمداد از قدرت بی منتهای الهی پیمودن راه حق و صراط مستقیم را انتخاب نمائیم.
بر این اساس است که امت اسلامی باید با حضور دائمی در صحنه و در جهت تعیین سرنوشت اجتماعی، سیاسی با تلاش و تحقیق، انتخابی نیکو و شایسته و مورد رضای حق داشته باشد.
از طرفی با بیداری و هوشیاری، از انحراف، سقوط، غفلت، نا آگاهی و تقلید کورکورانه، دوری و پرهیز نماید. امام سجاد از خداوند می خواهد که: «وَلا الْعَمی عن سَبِیلِکَ»(19) خدایا به راه تو کورو غافل نشوم.
و چه پرتگاه خطرناکی است غفلت که خداوند می فرماید:«وَمَن کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الآخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً.» (20)
و هر کس در این ( دنیا ) کور «دل» باشد در آخرت (هم) کور «دل» و گمراه تر خواهد بود. بعد می فرماید: «قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ کُنتُ بَصِیرًا» (21) انسان در قیامت گوید:
پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور کردی با آنکه من (در دنیا) بینا بودم؟ (جواب می شنود: قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی» (22)
(خداوند) می فرماید: همانطور که (تو در دنیا) آیات و نشانه هایی که برای تو آمد فراموش کردی (و غافل شدی) امروز همان گونه فراموش می شوی.»
3- ملاک های انتخاب بهترین
1-ایمان و تقوا
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (23) «گرامی ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست.2-علم و حکمت
«وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا»(24) وهنگامی که به بلوغ و قوت رسیده ما «حکم» و «علم» به او دادیم.»3-.سابقه خوب و روشن
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ» : (25) پیشی گیرندگان (ایمان و جهاد، اطاعت و خدمتگزاری) از نزدیکانند.علی درباره دقت در حسن سابقه کارگزاران به مالک اشتر می فرماید؛.«إنَّ شَرَّ وُزرائِکَ مَنْ کانَ للأشرارِ قَبلَکَ وَزیراً وَ مَنْ شَرَکَهُمْ فِی الأثامِهِ فَلا یَکُونَنَّ لَکَ بِطانَةً» (26)
بدترین وزراء تو کسانی هستند که وزیر اشرار و زمامداران پیش از تو بوده اند، کسی که با آن گناهکاران در کارها شرکت داشته، نباید جزء صاحبان سرّ (وکارگزاران) تو باشند.
و در جای دیگر می فرماید؛ «حُسْنُ الشُّهرةِ، حِصْنُ الْقُدْرَةِ» (27) «نیک نامی و سابقة خوب، نگه دارنده قدرت است.
4-انقلابی و مجاهد راه خدا
وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَیالْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا»(28) «وخداوند مجاهدان را بر وانشستگان افزونی و برتری داده است.5- هجرت
وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یُهَاجِرُواْ مَا لَکُم مِّن وَلاَیَتِهِم مِّن شَیْءٍ حَتَّی یُهَاجِرُواْ…» (29) و کسانی که ایمان آوردند (ولی در راه خدا) هجرت نکردند، شما را نشاید دوستی و پیوند با آن ها تا هجرت کنند.6و7- داشتن توان و قدرت کار و امانت دار
بهترین کسی که تو برای کار اجیر می کنی (دو صفت دارد)؛ انَّ خَیرَ مَنْ اسْتَاجَرَتْ:الف: «القَویُّ» : تواناست:
ب: «الأمینْ» : «امانت دار است.» (30)
امانتداری به خصوص برای مسئولان حکومت اسلامی که امین اسلام، خون شهیدان و اعتماد مردم و بیت المال و امکانات نظام هستند از حساسیت ویژه ای برخوردار است.
امام صادق درباره این مسئله حساس می فرماید: گر قاتل حضرت علی شمشیری که با آن امام علی را به شهادت رسانده، به امانت نزد من بسپارد.
و سپس آن را طلب نماید، امانت را به او برمی گردانم.» (31) آری بدون شک قبول مسئولیت در نظام اسلامی یک امانت سنگین الهی است.
8-لایق
«إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَی أَهْلِهَا» (33) «خداوند امر فرموده شما را که؛ امانات را به اهلش بسپارید.در تفسیر این آیه آمده است که مسئولیت ها را به افراد لایق بسپارید. آری مثل مجلس شورای اسلامی که وظیفه نماینده منتخب مردم قانونگذاری است، قانونگذار باید تا حدود زیادی، اسلام شناس، مکتبی و متعبد به قانون باشد.
9. رشید
فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ» (34) پس اگر از آنان رشدی (خردمندی و حسن تدبیر) دیدید مال هایشان را بدهید.»نشانه رشد
یکی از نشانه های رشد این است که اگر در صحنه رقابت، دیگری را از خود برتر و شایسته تر دید کار و سنگر را به او واگذار کند والا خیانت کرده است.امیرمومنان علی می فرماید: مَنْ تَقَدَّمَ عَلَی قَوْمٍ وَ هُوَ یَرَی فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَفْضَلَ فَقَدْ خَانَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ المُؤمِنینَ» (35) کسی که خود را بر مردم مقدم دارد (و بخواهد مسئولیتی را بپذیرد).
و حال آنکه می بیند که دیگری بر او فضیلت دارد و مقدم است (اگر کناره گیری نکند و مسئولیت را به او واگذار ننماید) به خدا و پیامبرش و مومنین خیانت کرده است.»
10- مقاوم
«وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا» (36) و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما بوده، از آن رو شکیبائی ورزیده (و بر مشکلات صبر نموده اند11-شجاع و قاطع
لَایَخَافُونَ فِی اللهِ لَومَةَ لائِمٍ» (37) و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای نمی ترسند.12- سوز و عشق به دین و مردم
حضرت موسی از خداوند سئوال کرد که چرا مرا برای پذیرفتن این مسئولیت انتخاب نمودی؟ خداوند فرمود: ای موسی در تو سوز و عشقی بود که در دیگران نبود. (38)13-داشتن تجربه و حیاء
علی به مالک اشتر درباره گزینش افراد برای واگذاری مسئولیت ها چنین می فرماید: وَ تُوَخَّ مِنْهُمْ اَهْلَ التَّجْرُبَةِ وَ الحَیاءِ» (39) «و برگزین از آن هایی که باتجربه و با حیاء هستند»14- داشتن اصالت خانوادگی
و آن حضرت در همان خطاب می فرماید: مِنْ اَهْلِ البُیُوتَاتِ الصَّالِحَةُ» (40) (فرد انتخاب شده) اصالت خانوادگی داشته باشد»15- داشتن روحیه خدمتگذاری
پیامبر فرمود: «سَیِّدُ الْقَومِ خَادِمُهُمْ» : «آقا و برترین مردم کسی است که خدمتگذار آن ها باشد.» (41)امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران؛ «به من خدمتگذار بگویند بهتر است که رهبر بگویند.»
شهید مظلوم دکتر بهشتی : ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت
رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیه الله خامنه ای ؛ «فلسفه وجودی ما نوکری و خدمتگذاری به مردم است.»
16. قانون مدار
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ،کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُون» (42)«ای کسانی که ایمان آورده اید: چرا سخنی می گوئید (و طرفداری و تصویب می کنید) که عمل نمی کنید؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگوئید که عمل نمی کنید.»
قانونگذار» خود باید حریم قانون را نگه بدارد که او به حفظ و نگهداری و مقابله با قانون شکنی از هر کس سزاوارتر است.
پیامبر می فرماید: «لَو وُضِعَتِ الشَّمْسُ فِی یَمِینِی وَالقَمَرُ فِی یَسارِی مَا تَرَکْتُ هَذا القَولِ حَتّی اَنْفَذَهُ اَوْ اَقْتُل دُونَهُ»(43)
«اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار بدهند هرگز از حرفی که زده ام (از عهد و پیمان و قرار دادی را که قبول کرده ام)
برنمی گردم تا آنکه یا به نتیجه رسیده و به آن عمل شود، یا در راه آن کشته شوم. کارگزار و مسئول نظام همان روزهای اول در مقابل خدا و اسلام و قرآن و امت سوگند یاد می کند که به وظائف و مسئولیت خود وفادار بوده و از آن تخطی ننماید.
17- مدیر و نیرومند
علی می فرماید: «انَّ اَحَقَّ النّاسِ بِهَذا الأًمْرِ اَقْواهُمْ عَلَیهِ وَ اَعْلَمُهُمْ بِاَمرِاللهِ خَیرٌ» (44) «بدرستی که شایسته ترین مردم، قوی ترین و داناترین آن ها به امر خدا در آن کاری است (که به او واگذار می شود.18-متین و خوش برخورد
یکی از نشانه های لیاقت، صلاحیت و شایستگی، متانت و خوش اخلاقی است. که به خصوص هنگام تبلیغات انتخاباتی معرف شخصیت او می گردد.که آیا در زمان سخنرانی ها و معرفی خود، لیاقت های خود را جهت خدمتگذاری به اسلام و امت اسلامی مطرح می کند یا برای جلب توجه مردم رقیب خود را انگ زده، متهم و خراب می کند.
امیر مومنان علی اینچنین خود را معرفی می کند؛ - «سَلُونِی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِی»(45) : «هر چه می خواهید از من سئوال کنید قبل از آنکه من در میان شما نباشم.
اِنَّ مَعِی لَبَصِیرَتِی»(46): «من دارای آگاهی و بصیرتی هستم. وَإِنّی لَعَلَی یَقِینٍ مِنْ رَبِّی» (47): « بدرستی که من دارای یقین و باوری از جانب پروردگارم هستم.
إِنَّ الْکِتابَ لَمَعِی مَا فَارَقْتُهُ» (48): « بدرستی کتاب (قرآن) با من است و هرگز از آن جدا نشده ام.»
19-مردمی و دلسوز
داشتن پایگاه مردمی آن هم برمبنای ارزش های علم، ایمان، تقوا، سوز و عشق که در راه خدمتگذاری به اسلام و امت اسلامی به دست می آید،.البته غیر از سر و صداهای تبلیغاتی و بوق و کرنا ها، خود یک ارزش مضاعفی است بر صلاحیت انسان در جهت مسئولیت پذیری که باید از طرف منتخبین مورد توجه ویژه قرار گیرد.
علی به مالک اشتر می فرماید: «انَّمَا یَسْتَدَلّ الصّالِحینَ بِمَا یَجْرِی اللهُ لَهُمْ عَلَی اَلْسُنِ عِبَادِهِ»(49) «راه شناخت بندگان صالح (و انسان های شایسته و مفید) آن است که همیشه مردم در راه خدا او را به خیر و نیکی یاد کنند.»
20- سخت گیر در مصرف بیت المال
علی در خطاب به یکی از کارگزاران حکومتی می فرماید: «اَلَا وَ إِنَّ حَقُّ مَنْ قَبْلِکَ وَ قَبْلِنَا مِنَ المُسلِمینَ فِی قِسْمَةِ هَذا الفَیء سَواءٌ » (50)آگاه و بیدار باش؛ که از جانب مسلمین بردوش تو بر تساوی حقوق آن ها در مصرف بیت المال حقی است.
21تا27- خیر خواه، حق گرا، خاضع، فرمانبر، خالص، باهمت، معتدل و بدون انحراف
خداوند علت برگزیدن و انتخاب حضرت ابراهیم را چنین می فرماید: ابراهیم (به تنهایی) امتی بود (خیرخواه) مطیع فرمان خدا، خالی از هر گونه انحراف، و از مشرکان نبود.»شَاکِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ» (2) شکرگزار نعمت های پروردگار بود؛ خدا او را برگزید؛ و به راهی راست هدایت نمود.
وَآتَیْنَاهُ فِی الْدُّنْیَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِی الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» (3) :ما در دنیا به او (همت) نیکویی دادیم، و در آخرت از نیکان است.»
28.خوش اخلاق؛
اخلاق نیکو و شایسته و حسن ارتباط با مردم یکی از بهترین صفات کارگزار نظام اسلامی است. پیامبر به یکی از یاران به هنگام واگذاری مسئولیت می فرماید؛ أحْسِنْ خُلقُکَ لِلنّاسِ» (4) اخلاقت را با مردم نیکو گردان:و علی می فرماید؛ لایُراسُ مَنْ خَلا عَنِ الْأَدَبِ» (55) کسی که اخلاق اسلامی ندارد رئیس نمی شود. (نباید مسئولیت به او واگذار شود)
29.ارتباط، پاسخگویی و رفع مشکلات مردم
چون فلسفة وجودی کارگزاران و مسئولان، خدمتگذاری به مردم است آن ها باید به صورت مستمر با مردم ملاقات و جلسه برقرار نموده تا شخصاً به مشکلات آن ها رسیدگی نمایند.چون خدمتگذاران مردم برای تأمین مصلحت عمومی، و رفع ابهامات و سؤالات و اعتراضات آن ها نیاز به ارتباط مستمر و مستقیم دارند. علی در این باره می فرماید؛
وَاجْعَلْ لِذَوی الْحاجاتِ مِنکَ قِسماً، تُفَرِّغُ لَهُمْ فیهِ شَخْصَکَ وَتَجلِسُ لَهُم مَجلِساً عامّاً، فَتَتَواضَعُ فیهِ للهِ الذّی خَلَقَکَ»(56)
برای (مردم و) مراجعان خود وقتی قرار بده که شخصاً به نیاز آن ها رسیدگی کنی! جلسة عمومی و همگانی تشکیل بده و به خاطر خدایی که تو را خلق کرده در آن مجلس نسبت به مردم تواضع کن.
30- حامی محرومان و مستضعفان
از وظایف اصلی کارگزاران نظام دینی حمایت از محرومان و مستضعفانی است که با پشتوانة رأی و حمایت آن ها به این مقام رسیدند.امیرمؤمنان در این باره می فرماید؛: ثُمَّ اللهَ، اللهَ فی الطَّبَقةِ السُّفْلی، مِنَ الذَّینَ لاحیلةَ لَهُمْ مِنَ الْمساکینَ و المُحتاجینَ وَ أَهلِ البُؤْسی و الزَّمنی.» (57)
خدا را، خدا را، درمورد طبقة پایین، (سفارش می کنم) آن ها را که چاره ندارند، یعنی مستمندان، و نیازمندان و تهیدستان و از کارافتادگان.
پی نوشت:
1- تین /42-بقره /256
3-انسان /3
4-حدید /25
5- در المنثور 6/244
6-زمر /74
7-آل عمران /159
8-بزرگسالان 1/341
9.زخرف /31
10.بقره /274
11.جمعه /11
12.اعراف /142
13.لیل /12
14.با استفاده از کتاب اصول عقائد استاد قرائتی
15.رعد / 11
16.با استفاده از تفسیر نمونه
17.حدید /25
18.اصول کافی 2/163
19.دعای مکارم الاخلاق
20.اسراء /72
21.طه /125
22.طه /126
23. حجرات /13
24.یوسف /22
25. واقعه /10و11
26.نهج البلاغه نامه 35
27.غررالحکم /حکمت 481
29.نساء /95
30.انفال /72
31.قصص /26
32.بحار الانوار 75/114
33. نساء /58
34. نساء /6
35. الغدیر 8/291
36. سجده /24
37.مائده /54
38.اصول کافی 2/123
39. نهج البلاغه نامه به مالک اشتر
40. نهج البلاغه نامه به مالک اشتر
41.من لا یحضره الفقیه 4/378
42. صف /2و3
43.بحارالانوار 35/86
44.نهج البلاغه خطبه 173
45- نهج البلاغه کلام 189
46.نهج البلاغه خطبه 10
47.نهج البلاغه خطبه 97
48.نهج البلاغه کلام 122
49.نهج البلاغه نامه به مالک اشتر
50.نهج البلاغه نامه 43
51.نحل /120
52.نحل /121
53.نحل /122
54.الموطاً لمالک 2/902
55.غررالحکم /حکمت 10875
56-نهج البلاغه نامه 53
57.نهج البلاغه نامه 53