تاثيرات خارجي جنبش ملي نفت ايران (2)

اصولاً جنبش هاي مختلف اجتماعي سياسي با اوج گيري خود، طرف مقابل را دچار سردرگمي ، هراس و انفعال مي سازد و اين مسأله اي است که در مورد جنبش ملي نفت به خوبي نمايان بود . انگليس در مقابله با جنبش ملي ايران و چالش پيش رو، ناگزير از توسل به عمليات جنگ رواني در برابر ايران شده بود. اين نوع عمليات در واسط
پنجشنبه، 13 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاثيرات خارجي جنبش ملي نفت ايران (2)

تاثيرات خارجي جنبش ملي نفت ايران (2
تاثيرات خارجي جنبش ملي نفت ايران (2)


 

نويسنده:علي فرهمند عراقي




 

ايران، انگليس و عمليات جنگ رواني
 

اصولاً جنبش هاي مختلف اجتماعي سياسي با اوج گيري خود، طرف مقابل را دچار سردرگمي ، هراس و انفعال مي سازد و اين مسأله اي است که در مورد جنبش ملي نفت به خوبي نمايان بود . انگليس در مقابله با جنبش ملي ايران و چالش پيش رو، ناگزير از توسل به عمليات جنگ رواني در برابر ايران شده بود. اين نوع عمليات در واسط سده ي بيستم- با توجه به نبود شبکه هاي تلويزيوني و ماهواره اي، اينترنت و بسياري از وسايل ارتباط جمعي ديگر- بيشتر از راه مطبوعات و رسانه هاي گروهي موجود اعمال مي شد.
بررسي مطبوعات آن روز جهان، بيانگر پتانسيل عظيم جنبش ملي ايران از يک سو و سردرگمي و هراس طرف مقابل آن يعني دولت بريتانيا از سوي ديگر مي باشد. چنان که هفته نامه ي «شورش»به نقل از «ديلي هرالد»(ارگان حزب کارگري انگليس)در اين رابطه نوشت:«هر ماه و شايد هر هفته يک خبر جديد از پيروزي ايران و شکست انگلستان در قضيه ي نفت، در جهان منتشر مي گردد و با حدوث هر يک از خبرهاي مزبور، ملت انگليس يک قدم به عقب بر مي گردد».(9)
هيمن طور روزنامه ي «الاوقات البغداديه» به نقل از روزنامه ي محافظه کار انگليس يعني «اکونوميست»درباره ي نگراني محافظه کاران انگليس نوشت:«...چنانچه اين جنبش آتشين ملي روبه ازدياد گذارد، خطر بزرگي به وجود خواهد آورد؛ احساسات ملي با سرعت هر چه تمام تر در خاورميانه منتشر مي شود . اختلافات حاصله بين ايران و شرکت نفت، اختلافات داخلي نبوده و انتظار مي رود پاره اي از دول خاوري نيز در اين باره به ايران تأسي کنند».(10)
به عنوان نمونه اي ديگر در اين رابطه، سرمقاله ي «جوش و خروش ايران»از روزنامه ي «الشعب»نيز حاوي نکات جالبي مي باشد:«اکنون در ايران وضع عجيب و مبهمي حکم فرما است و آتش شورش که در آنجا کمين کرده ، نزديک است به خارج سرايت کند...وحشت و هراس انگلستان و آمريکا در ايران از تاريخ تشکيل حکومت خود مختار آذربايجان در سال 1946تا کنون به اين درجه نبوده،*زيرا وضع ايران توليد خطر حتمي براي مصالح نفت دولت هاي معظمتين مي نمايد. مطبوعات و راديوهاي انگلستان و آمريکا در روزهاي اخير موضوع نفت ايران را در مقدمه ي مقالات و امور مورد بحث قرار داده و اهتمام مطبوعات و راديوها به درجه اي است که ميزان نگراني دولت ها را به خوبي آشکار مي سازد. توجه به اين موضوع منحصر به مطبوعات و راديو نبوده بلکه به محافل رسمي نيز سرايت کرده است ».(11)
همزمان با عمليات جنگ رواني وسيع انگليس برعليه ايران، دولت ايران نيز به منظور خنثي نمودن عمليات حريف، دست به واکنش مشابهي زده و تمام امکانات خود را در سراسر دنيا، براي اين امر بسيج کرد و به نظر مي رسد در عمليات خود لااقل در کشورهاي جهان سوم و حتي در بين مطبوعات و محافل منصف غربي به طور کامل موفق بوده است، چرا که برخورداري از پشتيباني عمومي در مبارزه ي ميان ايران و انگليس، از آن ايران بود. از جمله ي اقدامات مؤثر دولت ملي ايران در زمينه ي عمليات جنگ رواني اين بود که در بهار 1330گروهي از خبرنگاران داخلي و خارجي را براي مشاهده ي وضع اسف انگيز زاغه نشين هاي جنوب شهر تهران به آن منطقه فراخواند و دکتر مصدق در مصاحبه با خبرنگاران در ساختمان مجلس شوراي ملي در ساعت ده و نيم صبح روز جمعه سوم خرداد اعلام کرد:
«مردمي که صاحب گنج نهفته اي هستند که ماري بر سرآن خفته و آنها را از استفاده از ذخايرسرشار آن محروم ساخته است. مردمي که قوت لا يموت و ستر عودت ندارند، داراي ثروت بي پاياني هستند که صرف عيش و نوش بيگانگان مي شود و خود آنها با فقر و بيماري و جهل دست به گريبان و در درياي مذلت و خواري غوطه ورند. اين وضع قابل دوام نيست ، زيرا صبر و بردباري هم حدي دارد و روزي که پيمانه ي صبر اين مردم بدبخت پرشود، تنها خدا مي داند که شرق ميانه و بالنتيجه دنيا به چه وضع هولناکي دچار خواهد شد».(12)
سفارتخانه هاي ايران نيز در سراسر دنيا با تکذيب انتشارات تبليغاتي شرکت نفت سابق و تضمين جبران خسارات احتمالي هر يک از مشتريان نفت ايران در برابر اقدامات مخرب شرکت مزبور، فعالانه واکنش نشان داده و با راه هاي مختلف از قبيل مناظره ي تلويزيوني ، برگزاري سمينار، سخنراني در محافل دانشگاهي، اجتماعي و فرهنگي و تکذيب مطالب غير واقع مطبوعات، به آگاهي و تنوير افکار عمومي کشور محل اقامت خود، در رابطه با ماهيت واقعي جنبش ملي نفت ايران، مي پرداختند.
به عنوان نمونه «دکتر عليقلي اردلان»سفيرکبير و نماينده ي دائم ايران در آمريکا، در مکاتبه اي با وزارت خارجه، خبر از تنظيم متني براي ايراد آن توسط دکتر جلال عبده **در شبکه ي (N.B.C)نيويورک داد و دليل اين اقدام را اطلاع از قرار برگزاري مناظره اي تلويزيوني در شبکه مزبور ميان «ترن برگ»کارشناس نفت در شرکت ماوراء بحار، و «سرنورمان انجل»نماينده ي مجلس سابق انگلستان و برنده ي جايزه ي نوبل 1933،پيرامون مسأله ي نفت ايران، بيان کرد. دکتر اردلان يادآور شد که اين اقدام اثر گذاري مثبتي داشته و در پايان اين برنامه ي تلويزيوني آقاي «اليوت روزولت»متصدي برنامه مذکور، ضمن اظهار نگراني از وضعيت خطرناک پيش آمده، ايران و انگليس را به خويشتن داري دعوت کرده بود. موضوع نفت ايران با شرکت دکتر عبده يک هفته ي بعد در شبکه ي N.B.Cمجدداً دنبال شد .(13)
در اقدامي ديگر ، مؤسسه ي امور بين المللي پاکستان در کراچي مبادرت به برگزاري کنفرانسي درباره ي حقانيت ايران در مسأله ي ملي شدن نفت کرد که در جريان آن«آقاي صفوي»وابسته ي سفارت ايران، به رد اظهارات دبير سفارت انگليس در استناد به «قرارداد 1933»پرداخت و بنا به گزارش روزنامه ي اطلاعات «پاکستاني ها به طوري عليه اين قرارداد ابراز احساسات نمودند که اشک شوق از چشم هر ايراني جاري گرديد».(14)براي اطلاع بيشتر، در اينجا به طور مختصر به نمونه هايي از اقدامات نمايندگان سياسي ايران مقيم خارج از کشور در اين رابطه اشاره مي کنيم:
-مبادرت «نمايندگي دائمي ايران در سازمان ملل متحد» به برگزاري کنفرانس در يکي از سازمان هاي مذهبي نيويورک به منظور خنثي سازي تبليغات مخرب انگليس.(15)
-سخنراني «آقاي کاظم نيا»رايزن سفارت ايران، در محل جمعيت موسوم به «شوراي هند براي امور جهان»،(Indian Council of World Affairs).(16 ).
-تبليغ در ميان مردم و عشاير عراقي در خانقين.(17)
-سخنراني «عبدالحسين حمزه»رايزن مطبوعاتي سفارت لندن، در راديو کانادا.
-کنفرانس رايزن مطبوعاتي سفارت ايران در انگليس در دانشگاه آکسفورد و «انجمن مترقي مديران صنايع، بانک ها و مؤسسات تجاري».(18)
-دعوت از روزنامه نگاران سوريه به سفارت ايران در دمشق و تشريح دلايل حقانيت ايران در ملي کردن نفت.(19)
اقدام ديگر دولت ايران در عمليات جنگ رواني که ضربه ي حيثيتي سنگيني به انگليس وارد ساخت؛ صدور اعلاميه ي قطع روابط سياسي ايران با انگلستان بود که در مهرماه 1331به وسيله ي «دکتر حسين فاطمي»وزير امور خارجه ي دولت مصدق، اعلام شد و بازتاب گسترده اي در مطبوعات خاورميانه پيدا کرد. چند ماه پيش از آن(در 21دي 1330)دولت ايران در يادداشتي به سفارت انگليس بر لزوم تعطيلي تمام کنسولگري هاي انگلستان در سراسر ايران تا مهلت سي ام دي، تأکيد کرده بود. در پي تعطيلي کنسولگري هاي انگليس در ايران، مردم به جشن و سرور پرداخته و حسين مکي در اجتماع مردم اعلام داشته بود که پليس موظف شده است به محض برخورد با پرچم انگليس برفراز هر يک از ساختمان هاي کنسولگري انگليس، فوراً آن را به پايين کشيده و پاره کند.(20)
جا دارد پيش از ورود به مبحث بعدي، اشاره اي نيز به همراهي فعالانه دانشجويان ايراني خارج از کشور در خنثي نمودن عمليات جنگ رواني دشمن کرده باشيم. انجمن دانشجويان ايراني مقيم ژنو به مطالب دروغين روزنامه ي «تريبون دوژنو»(Tribun de Geneve)بر عليه جنبش ملي نفت ايران اعتراض کرده و در مکاتبه اي با سفارت ايران در برن، اشاره کرده بود:«به اين نحو جريده ي مزبور مي خواهد برخلاف واقع يک جنبش ملي را که در آن قاطبه ي ملت ايران شرکت دارد، ابتکار مشتي ناسيوناليست تندرو و نمايندگان فئودال ها جلوه دهد. اين روزنامه ميتينگ هاي چندين ده هزار نفري(ميدان)بهارستان و نمايشات مردم در کوچه هاي تهران و شهرستان ها را ناديده انگاشته و مبارزه ي عمومي که در آن همه طبقات(کارگر، دهقان، پيشه ور و دانشجو)شرکت دادند را فراموش مي کند».(21)
بدون شک يکي از دلايل تأثيرگذاري جنبش ملي ايران بر ساير حکومت هاي منطقه و حرکت هاي بعدي و پشتيباني ساير ملل از جنبش ايران، علاوه بر حقانيت آن، به اقدامات بي وقفه ي ايران در پاسخ گويي به تبليغات دروغين دشمن در عرصه ي جنگ رواني باز مي گردد، چرا که در صورت بي تحرکي دولت ايران در برابر تبليغات مخرب، انگليس موفق مي شد سررشته ي افکار عمومي دنيا را به دست خود گرفته و به هر سو که مي خواهد بکشاند و حتي جنبش ايران را يک حرکت آنارشيستي معرفي کند.

پشتيباني از جنبش ملي ايران
 

همان طور که اشاره شد، روشنگري هاي صورت گرفته درباره ي ماهيت رويارويي ايران و انگليس و اثبات حقانيت ايران و زياده خواهي انگليس، منجر به راه افتادن سيل حمايت هاي مختلف از سوي محافل و نهادهاي مختلف مدني و مردمي از جنبش ايران در بيشتر نقاط دنيا شده بود که بيانگر پيروزي ايران برانگليس در عمليات جنگ رواني مي باشد.
روزنامه ي «اليقظه»بغداد در سرمقاله ي شماره ي 29فروردين ماه خود با نام«آيا عراق اجازه مي دهد دولت انگلستان از تکيه گاه هاي داخلي عراق به ايران تجاوز نمايد؟»به بررسي موضوع جنبش ملي کردن نفت در ايران و لشکرکشي انگليس به منطقه به منظور برخورد با ايران پرداخته و ضمن دفاع از حقانيت مبارزات ايراني ها هشدار داد، حکومت عراق نبايد اجازه دهد که انگلستان از خاک آن کشور براي حمله به ايران استفاده کند:«اکنون اقتضاي تعهدات معنوي و مادي ما آن است که در مقابل منويات انگلستان در اتخاذ تدابير تأديبي عليه ايران، مقاومت ورزيم؛ خاصه آن که کاملاً به عدالت تقاضاهاي ايران پي برده ايم و مصالح ما با يکديگر ارتباط دوستانه و همسايگي و همپيماني دارد که خيلي قوي تر از روابط موهوم بين ما و انگلستان مي باشد. انگلستان هميپماني است که جز خيانت و پيمان شکني و مکيدن خون همپيمان خود و نيرنگ و نمک نشناسي سود ديگري ندارد».(22)
همچنين وزير امور خارجه ي پاکستان در مصاحبه اي مطبوعاتي به ابراز حمايت از ملي شدن نفت پرداخته وگفت:«هيچ دولتي در دنيا،حتي انگلستان،نمي تواند مخالف ملي شدن نفت گردد. هيچ کس نمي تواند منکر حق قانوني ايران در ملي نمودن صنايع نفت بشود. تصميم دولت ايران بهترين قدمي است که به منفعت ملت و دولت برداشته است».(23)
به عنوان نمونه اي از حمايت جمعيت ها و گروه هاي سياسي از مبارزه ي ملت ايران در راه احقاق حقوق خود، به تلگراف ارسالي «بازرس کل جمعيت اخوان المسلمين»و «وکيل مجلس شوراي سوريه »به آقايان دکتر مصدق، مکي و کاشاني و مدير کل خبرگزاري اخبار ايران، اشاره مي شود که حاوي نکات جالبي مي باشد:«قيام مردانه ي ايران در مقابل شرکت ها و دولت هاي استثماري براي مدافعه از حقوق خويش، ملل آزاد جهان را به تحسين واداشته است و اعراب و مسلمين از آن پشتيباني مي کنند...اخوان المسلمين در مقابل اين قيام شما سرتعظيم فرود مي آورند و از هر کمک و ياري که برادري اسلامي مقتضي آن است ، دريغ نخواهد ورزيد . زنده باد ايران آزاد و بزرگوار».(24)نشريه ي خبرگزاري سوريه ضمن انتشار خبر اين تلگراف افزود:«محافل سياسي و ملي سوري از جرأت و پهلواني ملت ايران کمال مسرت را دارند. اين ملت خود را از استعمار سياسي و اقتصادي رهانيده است و پس از ملي شدن نفت ايران، نوبت به عراق خواهد رسيد».(25)
در بين اسناد به جا مانده از آن زمان، موارد بسياري از پشتيباني هاي مدني مختلف در سراسر دنيا از جنبش ملي ايران به چشم مي خورد که براي درک ملموس تر فضاي آن روز دنيا در اين رابطه، به مواردي از آنها، فهرست وار اشاره مي شود تا قبل از ورود به بحث تأثيرات خارجي جبنش ملي نفت برساير حرکت هاي ضد استعماري، بستري که حرکت هاي مزبور در آن صورت گرفتند، بهتر شناخته شود:
ـ مکاتبه ي «شوراي زنان ايران » با «اتحاديه ي بين المللي زنان».
ـ نامه ي اعلام حمايت دبير «سازمان موتمر عالم اسلامي»در کراچي.
ـ تظاهرات ايرلندي هاي مقيم آمريکا در نيويورک و پخش بيانيه هايي ضد انگليسي و حمايت از ملي شدن صنعت نفت ايران در اين بيانيه ها.
ـتلگراف اعلام حمايت «سازمان جوانان زرتشتي هند».
ـدرخواست دسته جمعي احزاب عراق از دولت آن کشور مبني بر ندادن اجازه به انگليس براي استفاده از پايگاه هاي عراق در حمله به خاک ايران.
ـپشتيباني هاي پارلمان عراق از موضع ايران.
ـ ابراز همدردي اخوان المسلمين سوريه با ايران.
ـتجمع گروهي از شهروندان آمريکايي در سفارت ايران در واشنگتن به منظور اعلام پشتيباني از اقدام ايران در ملي کردن صنعت نفت خود.
ـ درخواست دانشجويان «دانشگاه ادنبورگ»از دکتر مصدق براي پذيرش نامزدي رياست افتخاري دانشگاه مزبور(26)
ـ و...
اين موج برخاسته در حمايت از ايران، حاکي از مقبوليت دکترين(نامکتوب و عملي)جنبش ملي نفت ايران مي باشد و وقتي انديشه اي مقبوليت يافت، آن گاه بايد منتظر حرکت هايي بود که براي تحقق آن انديشه پديدار مي شود و اين نکته اي است که در مورد تأثيرات جنبش ملي ايران در منطقه ي خاورميانه صدق مي کند. مطلب ذيل از روزنامه ي «المصري»شاهدي براين مدعاست که استراتژي جنبش ملي ايران از مقبوليت و حقانيت لازم در نزد ملل اسلامي و شرقي برخوردار بوده است:
«نبايد فراموش کرد که ايران در مبارزه با انگلستان تنهانيست، زيرا منطق واقع مي گويد که مصر و کليه ي دولت هايي که گرفتار زورگويي استعمار هستند، شريک درد و محنت ايران مي باشند و به همين جهت مصلحت عمومي و مشترک ايجاب مي کند که ميان همه ي اين کشورها همکاري برقرار باشد تا بتوانند از سختي و بدبختي رهايي يابند. اکنون دل ها و احساسات و افکار ملت عرب و عموم ملل اسلامي و شرقي نيز در اين باره مانند مصري ها مي باشند، زيرا کشاکش بين حق و باطل است و با حقوق دولت هاي کوچک که در گذشته مورد تجاوز دولت هاي استعماري قرا ر گرفته اند، ارتباط دارد».(27)
_____
*وحشت آمريکا و انگليس از تشکيل حکومت خود مختار آذربايجان به دليل اطلاع ايشان از ماهيت حرکت مزبور بود که در راستاي استراتژي پيشروي گام به گام کمونيسم در ايران و توسط عمال بازي خورده ي شوروي در کردستان و آذربايجان به اجرا در مي آمد.
**معاون هيأت نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد.
منبع:پايگاه نور 33



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط