اعتدال و میانه روی
نویسنده : مجید مرتضوی
منبع : سایت راسخون
منبع : سایت راسخون
چکیده
مقدمه
ما در این مختصر مواردی را مطرح نمودیم تا مشت نمونهای از انبوه باشد.
همان گونه که سستی و کندی در زندگی موجب عقب افتادن و شکست است و انسان عاقل همیشه و در همه کارها برای موفقیت تلاش می کند، زیاده روی در هر کاری نیز عبث و بیهوده است. هنگامی که برنامهی زندگی و یا گفتار پیشوایان دین را میبینیم، در مییابیم که آن بزرگواران دارای برنامه بودهاند و آن برنامه را نیز به مسلمانان توصیه کردهاند. مثلا از امیر المؤمنین (ع) روایت شده که در رابطه با برنامه ریزی انسان مؤمن عاقل فرمودند:
للمؤمن ثلاث ساعات، فساعة یناجی فیها ربه، و ساعة یرمَّ معاشه، و ساعة یخلّی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل؛ و لیس للعاقل ان یکون شاخصا الا فی ثلاث؛ مرمة لمعاش او خطوة فی معاد او لذة فی غیر محرم.(1)
انسان عاقل مؤمن کسی است که شبانه روزش را برای انجام سه کار، زمان بندی نماید؛ در بخشی از این زمان به کارهای روز مره و امور زندگیاش رسیدگی کند تا در زندگی محتاج دیگران نباشد، در بخشی به عبادت و مناجات با خداوند مشغول شود و در بخش سوم، از انچه برای زندگی تهیه کرده، استفاده نماید.
این، برنامه زندگی یک انسان عاقل است؛ بنا بر این اگر کسی تمام وقتش را برای انجام یک کار صرف نماید، کار نیکی نکرده است.
امیر المؤمنین (ع) افراط و تفریط، یعنی زیاده روی و همچنین سستی و کندی را از نشانههای جهل و نادانی دانسته، فرمودند:
لا تَری الجاهلَ اما مفرِطا او مفرِّطا.(2)
جاهل یا افراط گر و یا کوتاهی کننده است.
انچه در معارف دینی ما مورد تأکید قرار گرفته، میانه روی است که از آن به «اعتدال» و «اقتصاد» نیز تعبیر میشود؛ گر چه کلمهی اقتصاد، اکثر اوقات در میانه روی در امور مالی به کار میرود.
اعتدال در برنامه ریزی
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً.(3)
خداوند است كه شب را براى شما آفريد تا در آن آرامش يابيد، و روز را داراى ديد (روشن) قرار داد (تا همه چيز را ببينيد و بتوانيد كار كنيد).
امیر المؤمنین (ع) در نامهای به مالک اشتر(4) ، وی را به اعتدال امر نمود:
فضع كلّ أمر موضعه، و أوقع كلّ عمل موقعه.(5)
پس، هر چيز را در جاى خود قرار ده، و هر كار را به هنگام انجامش، انجام ده.
همچنین به مالک فرمود:
امض لكلّ يوم عمله، فإنّ لكلّ يوم ما فيه(6).
هر روز كار همان روز را انجام ده (و كار امروز را به فردا مينداز)، زیرا هر روزى كارى براى خود دارد.
این، یعنی پرهیز از زیاد کار کردن در یک روز و بیکار بودن در روز دیگر.
اعتدال در ساعات شبانه روز
امام صادق (ع) در رابطه با حکمت پروردگار در تقسیم بندی شبانه روز، خطاب به مفضل فرمودند:
فكّر يا مفضّل في مقادير النّهار و اللّيل، كيف وقعت على ما فيه صلاح هذا الخلق، فصار منتهى كلّ واحد منهما إذا امتدّ إلى خمس عشرة ساعة لا يجاوز ذلك. أ فرأيت لو كان النّهار يكون مقداره مائة ساعة أو مائتي ساعة، ألم يكن في ذلك بوار كلّ ما في الأرض من حيوان و نبات؟ أمّا الحيوان فكان لا يهدأ و لا يقرّ طول هذه المدّة، و لا البهائم كانت تمسك عن الرّعي لو دام لها ضوء النّهار، و لا الإنسان كان يفتر عن العمل و الحركة، و كان ذلك سيهلكها أجمع و يؤدّي إلى التّلف.(7)
اى مفضّل، در اندازههاى شب و روز بينديش، كه چگونه موافق با صلاح و مصلحت آفريدگان مقرّر شده است، و حدّ اعلاى هر يك از آنها، از پانزده ساعت تجاوز نمىكند. در آن بينديش كه اگر مقدار روز صد ساعت يا دويست ساعت مىشد، حاصل آن جز هلاك همه جانداران و گياهان چيزى نمىبود؟ امّا جانور در طول اين مدّت به استراحت نمىپرداخت، و چارپايان تا هنگامى كه روشنايى روز باقى بود از چرا خوددارى نمىكردند، و انسان از كار و جنبش دست نمىكشيد؛ و اين، سبب از دست رفتن همگان مىشد ...
البته امام (ع) توجه دارند که ممکن است برخی نتوانند کارهای خود را در روز انجام دهند، لذا در بخش دیگری میفرمایند:
ربما احتاج النّاس إلى العمل باللّيل، لضيق الوقت عليهم في تقصّي الأعمال بالنّهار، أو لشدّة الحرّ.(8)
بسا هست كه مردمان احتياج دارند كه در شب كار كنند، براى اينكه در روز همه كارشان تمام نمىشود، يا از شدّت گرما نمىتوانند درست كار كنند.
ولی در باره کسانی که بخواهند تمام شب کار کردن را یک روش و سیره برای خویش قرار دهند، فرمودند:
من بات ساهرا في كسب و لم يعط العين حظّها من النّوم، فكسبه ذلك حرام.(9)
هر كس شب براى كسب بيدار بماند و حق و بهره چشم را از لحاظ خواب ادا نكند، چنين كسبى براى او حرام است.(10)
الصّنّاع إذا سهروا اللّيل كلّه، فهو سحت.(11)
صنعتگران چون تمام شب را بيدار بمانند، كارشان حرام كردهاند.
اين دو حديث ما را به رعايت كردن حد، و اجتناب از افراط زيانبخش، و ضرورت استراحت به همراه كار، و حفظ تندرستى كه مهمتر است هدايت مىكند. امروزه در كشورهاى صنعتى و پيشرفته، بر استراحت به همراه كار، مرخصی اجباری و پرداختن به تفريح و تجديد نيرو، توجّهى ويژه ميشود. و ما مسلمانان با داشتن اين تعاليم، مانند بسيارى دیگر از تعاليم سازنده - در بعد فردى و اجتماعى- از آنها غفلت کردهایم.
اعتدال در خوردن و آشامیدن
«کلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین»(12)
بخورید و بیاشامید و اسراف نکنیدع به تحقیق که او اسرافکاران را دوست نمیدارد.
اعتدال در انفاق
«و الذین ادا انفقوا لم یُسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما»(13)
مؤمنین و بندگان صالح خدا کسانی هستند که در انفاق کردن، نه زیاده روی میکنند و نه سختگیری، بلکه راه اعتدال و میانهای را انتخاب میکنند.
اعتدال در عقاید
اعتدال در قصاص
و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل ....(14)
کسی که مظلوم کشته شود، برای ولیّ او سلطه (قصاص قاتل را) قرار دادیم اما او نباید در قصاص و کشتن اسراف کند.
خداوند حکیم قصاص عادلانه را این گونه مطرح نمود که یک جان در مقابل یک جان، و در قصاص اعضاء بدن نیز مقابله به مثل رعایت گردد.
و کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس و العین بالعین و الانف بالانف و الاذن بالاذن و السن بالسن و الجروح قصاص...(15)
و بر بنی اسرائیل در تورات مقرر داشتیم که جان در مقابل جان و چشم در مقابل چشم و بینی در برابر بینی و گوش در مقابل گوش و دندان در مقابل دندان میباشد و هر زخمی قصاصی دارد ....
امیر المؤمنین (ع) پس از ضربت خوردن در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، خطاب به اقوامشان که نزد ایشان حاضر بودند فرمودند:
یا بنی عبد المطلب، لا الفینکم تخضوضون دماء المسلمین خوضا تقولون قتل امیر المؤمنین ..... الا لاتقتلن الا قاتلی(16)
ای فرزندان عبد المطلب، نکند بعد از شهادت من دست در خون مسلمین فرو برید و بگویید امیر المؤمنین کشته شد و به این بهانه خون ریزی شود، ...... آگاه باشید به خاطر من، تنها قاتلم را باید بکشید.
این در حالی بود که برخی به بهانه کشته شدن عثمان، جنگ جمل را به راه انداختند و عدهای از مسلمانان در این نبرد جان خویش را از دست دادند.
اعتدال در عبادت
در پایان ذکر این نکته لازم است که اعتدال در تمام شؤن زندگی موجب نجات خواهد بود.
پی نوشت ها :
1. نهج البلاغة، حکمت 390.
2. نهج البلاغة، حکمت 70.
3. غافر، 61.
4. هنگامی که وی را مأمور حکومت مصر نمود.
5. نهج البلاغة، نامه 53.
6. نهج البلاغة، نامه 53.
7. توحید مفضل، ص 137.
8. توحید مفضل، ص 132.
9. کافی، ج 5، ص 127، ح6.
10. این که ایا این روایت حمل بر کراهت میشود یا نه، بحث فقهی میطلبد و از گنجایش این نوشتار بیرون است.
11. کافی، ج 5، ص 127، ح 7.
12. اعراف،31.
13. فرقان، 67.
14. اسراء، 33.
15. مائده، 45.
16. نهج اللبلاغة، نامه 47.
قرآن کریم
نهج البلاغه
کافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش
توحید مفضل، قم، مکتبة الداوری، 1969 م