درجست وجوي خوشبختي
نويسنده:سيده مريم طباطبايي ندوشن
خوشبختي چيست؟
خيلي ازما اين جمله ها رو ممکنه به زبون بياريم. يا دست کم، اين حرف ها از فکرمون بگذره.بايد بدونيم،حتي اگه هيچ مشکلي نداشته باشيم، اگر خوشبخت بودن خودمون رو باور نکنيم، باز هم خوشبخت نيستيم.
شايد ديده باشيد يا حتماً ديديد آدمايي که تو زندگيشون هيچ چيزي کم ندارن! واز همه واژه هايي که براي ما تداعي کننده خوشبختيه ،دارن:شهرت،ثروت، تحصيلات بالا، هرچيزي رو که ثروت با خودش مياره، مثل ماشين آخرين سيستم، خونه بزرگ با همه امکانات وخيلي موقعيت هاي مادي ديگه،ولي خيلي ازاين آدما خوشبخت واقعي نيستن. البته شاخص هاي مادي وعيني خوشبختي رو دارن،ولي چيزي که مهم تره،احساس خوشبختي رو ندارن.اين احساس ،همون آرامشه و آرامش ،عين خوشبخت بودنه.
شايد ديده باشيد يا حتماً ديديد زن هاي ومردهايي که زندگي هاي ساده اي دارن؛ ساده وبي آلايش وبي زرق وبرق،ولي وقتي کنارشون هستي،ازآرامش درونشون لذت مي بري وگاهي غبطه هم مي خوري،انگار توهم ازآرامش اونها سهم
مي بري. اين همون خوشبختيه؛ يعني رسيدن به اين باورکه داشته هاشون بيشتر از نداشته هاشونه.اونها باوردارن که هيچ پناهگاهي دربرابرحوادث تلخ روزگار،ايمن تر ازحريم امن خداي مهربون نيست.
اونها مثل بقيه آدم ها براي زندگي تلاش مي کنن وشايد خيلي بيشتراز بعضي ها زحمت مي کشن،ولي فرقشون با بقيه اينه که، نتيجه روبه دست کارساز آفرينش وتوفيق آفرين هستي مي سپارن وبا نشاط روحي وقوت قلب، سعادتمند زندگي مي کنن. اينها همونايي هستن که مولوي درباره شون مي گه:
راه لذت از درون دان نز(1) برون
احمقي دان جستن ازقصر وحصون(2)
آن يکي درکنج زندان مست وشاد
وان دگر درباغ ، ترشن وبي مراد
پی نوشت ها :
1-نز:نه از .
2-حصون :جمع حصن ،يعني قلعه ها
منبع:نشريه گلبرگ ،شماره 114.