طرح مسأله و ضروت بحث
خداوند تبارک و تعالى در قرآن کریم می فرماید:«إِنَّ رَبَّکمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهارَ یطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَک اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ؛
پروردگار شما آن خدایى است که آسمان ها و زمین را در شش روز خلق کرد؛ آن گاه بر عرش قدرت استیلا یافت. روز را با پرده شب پوشاند که با شتاب در پى آن حرکت می کند و خورشید و ماه و ستارگان مسخر امر او هستند. آگاه باشید که ملک و آفرینش، خاص خداست و حکم نافذ، فرمان اوست. اوست که منزه و بلند مرتبه و پروردگار عالمیان است.»1
در زمانى که عقیده مردم، ثبوت و سکون زمین بود، قرآن کریم بر حرکت و شناور بودن زمین و تمام اجرام آسمانى در پهنه وسیع هستى تاکید کرد؛ اما از آنجا که گفتن این حقایق در زمان نزول وحى به مصلحت نبود قرآن به صورتى لطیف، زیبا و غیرمستقیم به آنها اشاره کرد تا نپذیرفتن این حقایق، مردم را از نور رسالت خاتم و این هدیه الهى بىنصیب نکند.
قرآن کریم به تعدادى از حقایق جهان هستى که در آن زمان از سطح دانش مردم فراتر بود از جمله حرکات زمین به صورت خلاصه و غیرمستقیم و در عین حال دقیق، جامع و کامل اشاره نموده است تا با پیشرفت سریع علم همچنان بر علم بشر احاطه داشته باشد و دلیلى بر این نکته باشد که این کتاب، کلام آفریدگار جهان است و پیامبر از جانب خدا به عنوان معلم و مؤید عظمت و شگفتى این کتاب، برگزیده شده است.
حرکات زمین
قرآن کریم در اشاره به حرکات زمین از عباراتى مانند پى در پى آمدن شب و روز و جابجایى آنها، پوشاندن روز به وسیله شب و بالعکس، داخل کردن هرکدام از این دو در یکدیگر و بیرون کشیدن آنها از هم و حرکت ابر گونه کوه ها استفاده نموده است؛ همچنین در اشاره به حرکات انتقالى زمین از شناور بودن شب و روز سخن به میان آورده است.الف: پوشاندن روز توسط شب
آیات مربوط به پوشاندن روز توسط شب در سوره اعراف و سوره رعد ذکر شده که بعدا به آنها می پردازیم.ب: پى در پى آمدن شب و روز
کندى سرعت گردش زمین به دور محور خود، در جسم گیاهان و سایر موجودات منقرض شده نمایان است. در پنج آیه از آیات قرآن کریم به کروى بودن زمین و گردش آن به محور خود در مقابل خورشید اشاره شده است. خداوند متعال در این آیات می فرماید:1. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ... لآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ؛
به درستى که در آفرینش آسمان ها و زمین و پى در پى آمدن شب و روز... نشانه هایى براى عاقلان وجود دارد.»2
2. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ؛
به درستى که در آفرینش آسمان ها و زمین و پى در پى آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه هایى است.»3
3. «إِنَّ فِی اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللّهُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَّقُونَ؛
در آفرینش شب و روز و آنچه خداوند در آسمان ها و زمین آفریده براى متقین نشانه هایى است.»4
4. «وَ هُوَ الَّذِى یحیى وَ یمیتُ وَ لَهُ اختِلافُ اللَّیلِ وَ النَّهارِ أفَلاتَعقِلونَ؛
اوست که زنده می کند و می میراند و پى در پى آمدن شب و روز از اوست چرا در این امور تفکر نمی کنید؟»5
5. «إنَّ فِى خَلقِ السَّمَواتِ وَ الأرضِ لاَیاتٍ لِلمُؤمِنینَ * وَ فِى خَلقِکم وَ ما یبُثُّ مِن دابَّةٍ آیاتٌ لِقَومٍ یوقِنونَ * وَ اخِتلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ ما أنزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِن رِزقٍ فَأحیا بِهِ الأرضَ بَعدَ مَوتِها وَ تصریفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَومٍ یعقِلونَ؛
به درستى که در آسمان ها و زمین نشانه هایى براى مومنین وجود دارد و نشانه هایى نیز در خلقت شما و پراکنده شدن جنبندگان براى اهل یقین است و در رفت و آمد شب و روز و آنچه خداوند از آسمان به صورت روزى نازل می کند و زمین را پس از مرگ زنده می کند و در جابجایى بادها براى اهل تعقل نشانه هایى وجود دارد.»6
پى در پى آمدن شب و روز در قرآن به تعابیر دیگرى نیز ذکر شده است:
6. «وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ اللَّیلَ وَ النَّهارَ خِلفَةً لِمَن أرادَ أن یذَّکرَ أو أرادَ شُکورا؛
همان کسى که شب و روز را براى اهل ذکر و گروه شاکران پشت سر هم قرار داد.»7
7. «وَ اللَّیلِ إذا أدبَرَ * وَ الصُّبحِ إذا أسفَرَ؛
قسم به شب هنگامى که پشت می کند و قسم به صبح هنگامى که آشکار می شود.»8
8. «وَ اللَّیلِ إذا عَسعَسَ * وَ الصُّبحِ إذا تَنَفَّسَ؛
قسم به شب، هنگامى که تاریک می گردد و قسم به صبح، هنگامى که دمیده می شود.»9
ج. جابجایى شب و روز
در سوره نور این چنین آمده است:«یقَلِّبُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ إنَّ فِى ذَلِک لَعِبرَةً لِأولِى الأبصارِ؛
او شب و روز را جابجا می کند و این کار براى اهل بصیرت مایه عبرت است. این آیه به موضوع دوران زمین به دور محور خود اشاره دارد.»10
د. داخل کردن شب وروز در یکدیگر
1. «تُولِجُ اللَّیلَ فِى النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّیلِ؛روز را در شب و شب را در روز داخل می کنى.»11
2. «ذَلِک بِأنَّ اللهَ یولِجُ اللَّیلَ فِى النَّهارِ وَ یولِجُ النَّهارَ فِى اللَّیلِ وَ أنَّ اللهَ سَمیعٌ بَصیر؛
این بدان جهت است که خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل می کند و خداوند شنوا و بیناست.»12
3. «ألَم تَرَ أنَّ اللهَ یولِجُ اللَّیلَ فِى النَّهارِ وَ یولِجُ النَّهارَ فِى اللَّیلِ ...؛
آیا نمی بینى که خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل می کند.»13
4. «یولِجُ اللَّیلَ فِى النَّهارِ وَ یولِجُ النَّهارَ فِى اللَّیلِ؛
شب را در روز و روز را در شب داخل می کند.»14
5. «یولِجُ اللَّیلَ فِى النَّهارِ وَ یولِجُ النَّهارَ فِى اللَّیلِ وَ هُوَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدورِ؛
شب را در روز و روز را در شب داخل می کند و او آگاه به ضمایر انسان هاست.»15
ولوج در لغت به معنى دخول است و از آنجایى که دخول یک زمان در زمانى دیگر غیر ممکن است براى ما روشن می شود که مقصود از شب و روز در اینجا مکانى است که شب و روز آن را می پوشاند. این مکان همان زمین است به این معنى که خداوند تبارک و تعالى نصف تاریک زمین را به تدریج در نصف دیگر که روشن و روز است داخل می کند و به همان نسبت نصف روشن زمین را نیز وارد نصف دیگرى که تاریکى شب بر آن خیمه افکنده می گرداند؛ این موضوع به طور غیرمستقیم اما دقیق و جامع و کامل به کروى بودن زمین و گردش آن به دور خود اشاره می کند.
ه. بیرون کشیدن روز از شب
خداوند متعال میفرماید:«وَ آیةٌ لَهُمُ اللَّیلُ نَسلَخُ مِنهُ النَّهارُ فَإذَا هُم مُظلِمونَ؛
نشانه دیگر براى آنها شب است که روز را از آن بیرون می کشیم تا ناگاه همه در تاریکی فرو روند.»16
این بدان معناست که خداوند متعال نور روز را از مناطقى از زمین که شب، آن را فرا گرفته است به آرامى می گیرد، مانند گوسفندى که پوست بدنش را به آرامى جدا می کنند؛ این موضوع جز با گردش زمین به دور محور خود امکانپذیر نخواهد بود. در این آیه به نازک بودن طبقه روز در سمتى که در مقابل خورشید است اشاره شده است؛ این امر حقیقتى است که بشر در نیمه دوم قرن بیستم با شروع فضانوردى به آن دست یافته است.
امروزه ثابت شده که ضخامت لایه روز پیرامون زمین از 200 کیلومتر بالاتر از سطح دریا بیشتر نمی شود اگر این مسافت را به نسبت فاصله تا خورشید محاسبه کنیم (که در حدود 150 میلیون کیلومتر است) به این نتیجه می رسیم که تقریبا معادل 000/7501 آن است. حال اگر این فاصله را نسبت به قسمت قابل رؤیت هستى که چیزى معادل ده هزار میلیون سال نورى (9/5 میلیون میلیون کیلومتر) است بسنجیم ناچیز بودن این مقدار آشکار می گردد.
این اشاره اعجاز آمیز قرآنى نیز بیرون آوردن لایه نازک روز از شب را به کندن پوست گوسفند قربانى از بدنش تشبیه کرده است. در این آیه بر اصل بودن تاریکى در هستى اشاره شده و بیان شده است که نور روز پدیده اى نازک و عارضى است که تنها در طبقات پایین اتمسفر زمین و آن هم در نیمکره رو به خورشید دیده می شود.
و. آیات شناور بودن شب و روز
این آیات کنایه از شناور بودن زمین در مدارهاى مختلف خود است. خداوند در این باره می فرماید:1. «وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ اللَّیلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ کلٌّ فِى فَلَک یسبَحونَ؛
اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفریده است و هر یک از آنها در مدار خود شناورند.»17
2. «لَا الشَّمسُ ینبَغِى لَها أن تُدرِک القَمَرَ وَ لَا اللَّیلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کلٌّ فِى فَلَک یسبَحونَ؛
نه خورشید می تواند به ماه برسد و نه شب می تواند از روز پیشى گیرد و همه در مدارى شناورند.»18
ز. حرکت کوه ها
قرآن در این رابطه می فرماید:«وَ تَرَى الجِبالَ تَحسَبُهَا جامِدَةً وَ هِی تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنعَ اللهِ الَّذِی أتقَنَ کلَّ شَیءٍ إنَّهُ خَبیرٌ بِما تَعمَلونَ؛
به کوه ها می نگرى و می پندارى که آنها ثابتند، در حالى که مثل ابرها حرکت می کنند؛ اینها آفزینش خدایى است که همه چیز را به بهترین نحو می آفریند و او به کارهایى که انجام می دهید آگاه است.»19
حرکت ابرگونه کوه ها کنایه از گردش زمین حول محور خود و حرکت و شناور بودن آن در مدارهاى مختلف است؛ این به آن علت است که اتمسفر زمین که ابرها در درون آن به حرکت درمى آیند با نیروى جاذبه زمین مرتبط است و حرکت آن با حرکت زمین و ابرهاى موجود در آن هماهنگى کامل دارد.
پوشیده شدن روز توسط شب
این موضوع در دو آیه از قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است:1. «إنَّ رَبَّکمُ اللهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَواتِ وَ الأرضَ فِى سِتَّةِ أیامٍ ثُمَّ استَوَى عَلَى العَرشِ یغشِى اللَّیلَ النَّهارَ یطلُبُهُ حَثیثا وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجومَ مُسَخَّراتٍ بِأمرِهِ ألَا لَهُ الخَلقُ وَ الأمرُ تَبَارَک اللهُ رَبُّ العَالَمینَ؛
پروردگار شما آن خدایى است که آسمان ها و زمین را در شش روز خلق کرد سپس به خلقت عرش پرداخت. روز را به پرده شب پوشاند که با شتاب در پى آن می آید و خورشید و ماه و ستارگان به اطاعت او درآمدند؛ بدانید که آفرینش و قدرت حکومت از آن اوست و بلند مرتبه و بزرگ و آفریننده عالمیان است.»20
2. «وَ هُوَ الَّذِى مَدَّ الأرضَ وَ جَعَلَ فیها رَواسِی وَ أنهارا وَ مِن کلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوجَینِ اثنَینِ یغشِی اللَّیلَ النَّهارَ إنَّ فِی ذَلِک لاَیاتٍ لِقَومٍ یتَفَکرونَ؛
او همان خدایى است که زمین را گستراند و کوه ها را برافراشت و نهرها را در زمین جارى کرد و از هر میوه اى جفت جفت قرار داد و روز را با پرده شب پوشاند. به درستى که در این امور نشانه هاى زیادى براى اهل تفکر وجود دارد.»21
همچنین آشکار شدن خورشید توسط روز و پوشاندن شب نیز در قرآن آمده است:
«وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها * وَ القَمَرِ إذا تَلاها * وَ النَّهارِ إذا جَلَّاها * وَ اللَّیلِ إذا یغشاها؛
قسم به آفتاب و تابش آن و قسم به ماه که در پى آن می آید و قسم به روز وقتى که آن را (خورشید) روشن می کند و به شب وقتى که آن را فرا می گیرد.»22
در جایى دیگر نیز این عبارات بدون تفضیل ذکر شده:
«وَ اللَّیلِ إذا یغشَى * وَ النَّهارِ إذا تَجَلَّى؛قسم به شب هنگامى که پرده می افکند و به روز هنگامى که روشن می شود.»23
فعل یغشى به معنى روکش و پرده گرفته شده است، اغشاء به معنى او را پوشاند است؛ مصدر این فعل نیز غشیه، غشیان، غشاوه و غشاء است؛ غاشیه هم به معنى پرده به کار می رود؛ البته یکى از صفات قیامت هم هست و به این خاطر یکى از صفات قیامت شده است که ترس هاى روز قیامت مردم را احاطه می کند؛ جمع آن غواشى است.
از آن چه گذشت آشکار شد که معنى (یغشِى اللَّیلَ النَّهارَ) این است که: خداوند نور روز را که در سطح زمین وجود دارد، کم کم با تاریکى شب می پوشاند و شب می شود و تاریکى را نیز، با نور روز می پوشاند و به تدریج روز می شود. این موضوع، اشاره اى لطیف و ظریف به کروى بودن زمین و گردش آن به دور خود در هر 24 ساعت دارد که با تفاوتى اندک به شب و روز تقسیم شده است و به آرامى پشت سر هم قرار می گیرند؛ همچنین یکى از نشانه هاى قدرت خداوند است؛ زیرا اگر زمین کروى شکل نبود نمی توانست به دور محور خود بچرخد و اگر به دور محور خود نمی چرخید، شب وروز پدید نمی آمد.
در بسیارى از موارد، قرآن کریم واژه شب و روز را به شکل مجازى براى اشاره به سیاره زمین به کار برده است؛ همچنین به عنوان کنایه براى تاریکى و روشنایى متوالى و سایر پدیده هاى همراه آن از این واژه استفاده کرده است؛ مثل آیه:
«وَ الشَّمسِ وَ ضُحاها * وَ القَمَرِ إذا تَلاها * وَ النَّهارِ إذا جَلَّاها * وَ اللَّیلِ إذا یغشاها؛
قسم به خورشید و نورش و قسم به ماه آن گاه که در پى او می آید. قسم به روز آن گاه که آن را آشکار می کند و به شب آن گاه که خورشید را می پوشاند.»24
در این آیات، خداوند متعال به روز که خورشید را آشکار می کند، قسم می خورد. آشکار کردن خورشید در اینجا به معنى واضح کردن و نشان دادن آن به اهل زمین است.
این حقیقت علمى را دانشمندان در نیمه دوم قرن بیستم و با شروع عصر فضا نوردى کشف کردند و متوجه شدند که ضخامت نور خیره کننده روز، از ارتفاع 200 کیلومترى سطح دریا در نیمکره رو به خورشید فراتر نمی رود. این کمر بند نازک که بخشى از اتمسفر زمین است، به علت ارتفاع از سطح زمین، خالى از آلاینده ها است و هر چه به سمت بالا می رویم از فشردگى آن کاسته می شود؛ در حالى که هر چقدر به سمت زمین نزدیک می شویم فشار و نسبت ذراتى مثل بخار آب و گرد و غبار در آن بیشتر می گردد؛ این فشردگى و غبارهاى موجود در هوا باعث پراکنده شدن نور خورشید و تکرار انعکاس نور آن و در نتیجه، رؤیت آن به صورت نور سفید می شود. این حالت، به لایه پایینى اتمسفر اختصاص دارد، در حالى که بیشتر قسمت هاى هستى قابل رؤیت، در تاریکى فرو رفته است و اگر در خارج از این لایه نورانى به خورشید نگاه کنیم آن را به صورت قرصى آبى رنگ در یک صفحه سیاه خواهیم دید. از اینجا می توانیم مقصود این کلام الهى را دریابیم که می فرماید: روز، خورشید را آشکار می کند؛ این در حالى است که تا اواخر قرن بیستم، همه مردم معتقد بودند که این خورشید است که روز را به همراه دارد؛ پس پاک و منزه است خداوندى که این حقیقت علمى را 1400 سال قبل از این که توسط دانشمندان کشف شود، بیان کرده است.
همچنین خداوند متعال، در سوره لیل به این صورت قسم یاد می کند:
«وَ اللَّیلِ إذا یغشَى * وَ النَّهارِ إذا تَجَلَّى؛قسم به شب آن گاه که می پوشاند و قسم به روز آن گاه که ظاهر می شود.»25
یعنى قسم به شب که نصف کره زمین را که دور از خورشید است می پوشاند و قسم به روز که نور خورشید را در نیمکره زمین که رو به خورشید دارد روشن می کند. زندگى در روى زمین، مرهون پى در پى آمدن شب و روز است؛ همین امر انسان را قادر می سازد تا گذشت زمان و تاریخ حوادث را درک کند.
هنگامى که تاریکى شب، نیمى از کره زمین را در برمى گیرد این تاریکى به تاریکى آسمان متصل می شود و همه جا را فرا می گیرد؛ در همان حال در نیمکره دیگر زمین، روز با نور زیباى خود جلوه گرى می کند و خود را با یک کمربند نورانى از تاریکى هستى جدا می کند.
خداوند با توالى شب و روز بر ما منت نهاده و می فرماید:
«قُل أرَأیتُم إن جَعَلَ اللهُ عَلَیکمُ اللَّیلَ سَرمَدا إلَى یومِ القیامَةِ مَن إلهٌ غَیرُ اللهِ یأتیکم بِضِیاءٍ أفَلَا تَسمَعونَ * قُل أرَأیتُم إن جَعَلَ اللهُ عَلَیکمُ النَّهارَ سَرمَدا إلَى یومِ القیامَةِ مَن إلهٌ غَیرُ اللهِ یأتیکم بِلَیلٍ تَسکنونَ فیهِ أفَلَا تُبصِرونَ * وَ مِن رَحمَتِهِ جَعَلَ لَکمُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ لِتَسکنوا فیهِ وَ لِتَبتَغوُا مِن فَضلِهِ لَعَلَّکم تَشکرونَ؛به آنها بگو چه می کردید اگر خداوند شب را تا روز قیامت بر شما پایدار می کرد؟ چه کسى جز خداوند بود که روشنایى روز را براى شما بیاورد؟ چرا این نصیحت ها را نمی شنوید! به آنها بگو اگر خداوند روز را تا قیامت بر شما جاودان می ساخت چه می کردید. غیر از خداوند کدام خدا بود که شب را براى شما بیاورد تا کمى در آن آرام گیرید؟ چرا کمى با تامل در این آیات نمی نگرید! این از رحمت خداوند است که روز و شب را براى شما قرار داد تا در شب، آرامش یابید و در روز از فضل خدا به دنبال روزى خود بروید، شاید خدا را سپاس گویید.»26
و در جاى دیگرى می فرماید:
«وَ جَعَلنَا اللَّیلَ لِباسا * وَ جَعَلنَا النَّهارَ مَعاشا؛شب را پوشش شما و روز را وسیله رزق و روزى شما قرار دادیم.»27
پوشش شتابان روز به وسیله شب
ممکن است این سؤال براى قارى قرآن پیش آید که ویژگى (حَثیثا) که در آیه 54 سوره اعراف آمده، اما در سایر آیات مربوط به پوشش شب و روز ذکر نشده است به چه معناست؟در پاسخ باید گفت: این آیه در رابطه با مراحل اولیه خلقت آسمان ها و زمین است؛ در حالى که بقیه آیات به طور عموم به این پدیده اشاره می کنند. کلمه (حَثیثا) به معنى شتابان و حریص است؛ این آیه به این نکته اشاره می کند که سرعت توالى شب و روز در آغاز آفرینش، بیشتر از سرعت فعلى آن بوده است. این موضوع، اخیرا با بررسى مراحل رشد اسکلت حیوانات و تنه درختان بسیار قدیمى و فسیل ها به اثبات رسیده است؛ بررسى این پدیده در تنه درختان در رشته جدید دانشگاهى با عنوان «دار زمان شناسى»28 انجام می گیرد.
این علم با بررسى حلقه هایى که سالانه در تنه درختان شکل می گیرد، آغاز گردید. این حلقه ها ـ از مرکز ساقه تا لایه پوشش خارجى که بافت لنفى نامیده می شود ـ نشانگر مراحل رشد گیاه هستند؛ ضمن آن که شرایط آب و هوایى و محیطى اطراف این درخت ها را نیز نشان می دهند. از آن جایى که حلقه هاى سالانه، به واسطه تنوع در سلول هاى ساخته شده توسط گیاه در فصول مختلف سال به وجود می آید، این لایه ها در موقع خشکسالى، بسیار نازک و در زمان هاى بارانى ضخیم تر هستند.
پژوهشگران با مطالعه این حلقه هاى سالیانه در تنه تعدادى از درختان زنده با عمر طولانى مثل صنوبر خاردار توانستند تغییرات آب و هوایى را تا بیش از هشت هزار سال مورد بررسى قرار دهند و سپس به بررسى فسیل ها در طول دوره هاى مختلف زمین پرداختند. با پیشرفته شدن تکنولوژى، آنها به این نتیجه رسیدند که این حلقه هاى سالیانه29 و خطوط رشد در اسکلت حیوانات30 را می توان بر اساس فصل و ماه هاى سال و همچنین خود سال ها تقسیم بندى نمود. این تقسیم بندى حتى شامل هفته، سال و شبانه روز نیز می شود. این تحقیقات نشان می دهد که تعداد روزها در سال با افزوده شدن عمر هر نمونه رو به فزونى گذاشته است. این بدان معنى است که سرعت گردش زمین به دور خود در زمان هاى گذشته، بیشتر از امروز بوده است و در این جاست که زیبایى تعبیر قرآنى (یطلُبُهُ حَثیثا) در هنگام آغاز خلقت مشخص می شود.
افزایش تعداد روزهاى سال، همزمان با افزایش عمر زمین و رابطه آن با سرعت حیرت انگیز زمین به دور محور خود در ابتداى آفرینش که از بررسى شرایط آب و هوایى و محیطى لایه هاى درختان و اسکلت حیوانات قدیمى به دست آمده است، این موضوع را براى پژوهشگران مشخص کرده که هر قدر در طول زمان به عقب برگردیم، تعداد روزها در سال افزوده خواهد شد و افزایش تعداد روزها در سال نیز نتیجه مستقیم افزایش سرعت زمین در گردش به دور محور خود است.
با تطبیق دقیق این موضوع در فسیل ها، مشخص شده است که تعداد روزهاى سال در دوره کامبرین31، یعنى حدود ششصد میلیون سال قبل، به 425 روز در سال می رسیده است؛ این تعداد در اواسط دوره اردوویسیت32، یعنى چهار صد و پنجاه میلیون سال قبل، 415 روز بوده است و در اواخر دوره تریاس33، یعنى دویست میلیون سال قبل، 385 روز بوده است. این روند کاهش تدریجى، همچنان ادامه داشته تا این که در زمان حاضر به 25/365 روز در سال (365 روز و 5 ساعت و 49 دقیقه و 12 ثانیه) رسیده است.
با تکمیل این تحقیقات، مشخص شد که زمین به علت دو فرایند جزر و مد و وزش بادهاى مخالف، در هر قرن یک هزارم ثانیه از سرعت حرکت به دور محور خود را از دست می دهد؛ به عبارت دیگر، این دو فرایند در میزان سرعت زمین، مثل ترمز عمل می کنند و باعث کاهش سرعت زمین می شوند. با گسترش این تحقیقات به زمان سخت شدن پوسته زمین مشخص شد که در ابتداى خلقت، یعنى 4600 میلیون سال پیش، تعداد روزهاى سال به 2200 روز و طول یک شبانه روز تنها به 4 ساعت کاهش یافته است؛ بدین معنى که سرعت گردش زمین 6 برابر سرعت فعلى آن بوده است.
پاک و منزه است خداوندى که 1400 سال قبل، این یافته ها را نشان می دهد و بر آنها صحه می گذارد:
«إنَّ رَبَّکمُ اللّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَواتِ وَ الأرضَ فِى سِتَّةِ أیامٍ ثُمَّ استَوَى عَلَى العَرشِ یغشِى اللَّیلَ النَّهارَ یطلُبُهُ حَثیثا؛
پروردگار شما همان خدایى است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، آن گاه بر عرش قدرت استیلا یافت و شب را به وسیله روز پوشاند در حالى که شتابان در پى آن می رود.»34
پاک و منزه است خداوندى که در اجساد موجودات زنده و موجودات نابود شده، علامت هایى را باقى گذاشت تا ما به این حقایق دست یابیم و به این صورت عبارت کوتاه (یطلُبُهُ حَثیثا) را به صورت یک معجزه کامل درک کنیم و بدانیم که قرآن کریم، کلام خداست و پیامبر خاتم که از طریق وحى، قرآن را دریافت کرده، به دریاى پر عظمت خالق هستى متصل بوده و هیچ گاه از روى هوا و هوس، سخنى بر زبان نرانده است.
جمع بندی و نتیجه گیری
قرآن کریم به تعدادى از حقایق جهان هستى که در آن زمان از سطح دانش مردم فراتر بود از جمله حرکات زمین به صورت خلاصه و غیرمستقیم و در عین حال دقیق، جامع و کامل اشاره نموده است تا با پیشرفت سریع علم همچنان بر علم بشر احاطه داشته باشد و دلیلى بر این نکته باشد که این کتاب، کلام آفریدگار جهان است و پیامبر از جانب خدا به عنوان معلم و مؤید عظمت و شگفتى این کتاب، برگزیده شده است.معنى (یغشِى اللَّیلَ النَّهارَ) این است که: خداوند نور روز را که در سطح زمین وجود دارد، کم کم با تاریکى شب می پوشاند و شب می شود و تاریکى را نیز، با نور روز می پوشاند و به تدریج روز می شود. این موضوع، اشاره اى لطیف و ظریف به کروى بودن زمین و گردش آن به دور خود در هر 24 ساعت دارد که با تفاوتى اندک به شب و روز تقسیم شده است و به آرامى پشت سر هم قرار می گیرند؛ همچنین یکى از نشانه هاى قدرت خداوند است؛ زیرا اگر زمین کروى شکل نبود نمی توانست به دور محور خود بچرخد و اگر به دور محور خود نمی چرخید، شب وروز پدید نمی آمد.
در بسیارى از موارد، قرآن کریم واژه شب و روز را به شکل مجازى براى اشاره به سیاره زمین به کار برده است؛ همچنین به عنوان کنایه براى تاریکى و روشنایى متوالى و سایر پدیده هاى همراه آن از این واژه استفاده کرده است
در این آیات، خداوند متعال به روز که خورشید را آشکار می کند، قسم می خورد. آشکار کردن خورشید در اینجا به معنى واضح کردن و نشان دادن آن به اهل زمین است.
این حقیقت علمى را دانشمندان در نیمه دوم قرن بیستم و با شروع عصر فضا نوردى کشف کردند و متوجه شدند که ضخامت نور خیره کننده روز، از ارتفاع 200 کیلومترى سطح دریا در نیمکره رو به خورشید فراتر نمی رود. این کمر بند نازک که بخشى از اتمسفر زمین است، به علت ارتفاع از سطح زمین، خالى از آلاینده ها است و هر چه به سمت بالا می رویم از فشردگى آن کاسته می شود؛ در حالى که هر چقدر به سمت زمین نزدیک می شویم فشار و نسبت ذراتى مثل بخار آب و گرد و غبار در آن بیشتر می گردد؛ این فشردگى و غبارهاى موجود در هوا باعث پراکنده شدن نور خورشید و تکرار انعکاس نور آن و در نتیجه، رؤیت آن به صورت نور سفید می شود. این حالت، به لایه پایینى اتمسفر اختصاص دارد، در حالى که بیشتر قسمت هاى هستى قابل رؤیت، در تاریکى فرو رفته است و اگر در خارج از این لایه نورانى به خورشید نگاه کنیم آن را به صورت قرصى آبى رنگ در یک صفحه سیاه خواهیم دید. از اینجا می توانیم مقصود این کلام الهى را دریابیم که می فرماید: روز، خورشید را آشکار می کند؛ این در حالى است که تا اواخر قرن بیستم، همه مردم معتقد بودند که این خورشید است که روز را به همراه دارد؛ پس پاک و منزه است خداوندى که این حقیقت علمى را 1400 سال قبل از این که توسط دانشمندان کشف شود، بیان کرده است.
پینوشتها:
1. سوره اعراف: آیه 54.2. سوره بقره: آیه 164.
3. سوره آل عمران: آیه 190.
4. سوره یونس: آیه 6.
5. سوره مؤمنون: آیه 80.
6. سوره جاثیه: 5ـ3.
7. سوره فرقان: آیه 62.
8. سوره مدثر: آیات 34ـ33.
9. سوره تکویر: آیات 18ـ17.
10. سوره نور: آیه 44.
11. سوره آل عمران: آیه 27.
12. سوره حج: آیه 61.
13. سوره لقمان: آیه 29.
14. سوره فاطر: آیه 13.
15. سوره حدید: آیه 6.
16. سوره یس: آیه 37.
17. سوره انبیا: آیه 33.
18. سوره یس: آیه 40.
19. سوره نمل: آیه 88.
20. سوره اعراف: آیه 54.
21. سوره رعد: آیه 3.
22. سوره شمس: آیات 4ـ1.
23. سوره لیل: آیات 2-1.
24. سوره شمس: آیات 4ـ1.
25. سوره لیل: آیه 2ـ1.
26. سوره قصص: آیات 73ـ71.
27. سوره نبا: آیات 11ـ10.
28. Dendro chrono logy
29. Annuah rings
30. Linesof Growth
31. Camberian period
32. Ordovician period
33. Triassic period
34. سوره اعراف: آیه 54.