رسانهها بارها هشدار دادهاند که استفاده بیرویه از شبکههای اجتماعی و بازیهای آنلاین، نوجوانان را از درس و تحصیل دور کرده و به طور مستقیم آینده تحصیلی و شغلی آنان را تهدید میکند. وقتی دانش آموزی که باید تمرکز خود را بر مطالعه دروس، تمرین مهارتها و افزایش دانستههایش بگذارد، شب تا صبح پای بازی یا چرخیدن در کانالها و پیجهای مختلف میماند، طبیعی است که صبح با خستگی به مدرسه میرود و توانایی یادگیری او کاهش مییابد. این چرخه معیوب به مرور زمان او را به دانشآموزی بیانگیزه و بیهدف تبدیل میکند. کارشناسان میگویند افت تحصیلی در سالهای اخیر با گسترش بیحسابوکتاب فضای مجازی بیارتباط نیست و اگر چارهای اندیشیده نشود، آینده تحصیلی نسل جدید در معرض نابودی قرار خواهد گرفت. این افت تحصیلی در پایین آمدن معدل دانش آموزان در سالهای اخیر خود را نشان داده است که نگرانیهای جدی در پی داشته است.(در انتهای این یادداشت در مورد افت تحصیلی و پایین آمدن معدل دانش آموزانمان در سالهای اخیر مطالبی میآوریم.)
یکی از مشکلات جدی این است که فضای مجازی فقط وقت بچهها را نمیگیرد، بلکه "سبک زندگی" و نگاه آنها به دنیا را هم تغییر میدهد. نوجوانی که روزی باید با کتاب و تحقیق ذهن خود را پرورش دهد، امروز با ویدئوهای کوتاه و محتوای سطحی سرگرم میشود. سرعت بالای تغییرات در شبکههای اجتماعی باعث شده او به مصرف کنندهای بیقرار تبدیل شود؛ کسی که حوصله مطالعه یک متن چند صفحهای را ندارد و ترجیح میدهد همه چیز را در چند ثانیه ببیند و رد شود. رسانهها بارها نوشتهاند که این تغییر ذائقه مطالعاتی میتواند بهتدریج نسل کم حوصلهای بسازد که تحمل سختیهای یادگیری، تمرکز طولانی مدت و پشتکار را از دست داده است. در چنین شرایطی، حتی اگر بهترین فرصتهای آموزشی در اختیار نوجوان قرار گیرد، او توانایی استفاده از آن را نخواهد داشت.
یکی دیگر از تهدیدهای پنهان، شکلگیری اعتیاد به فضای مجازی است. روانشناسان میگویند وابستگی نوجوانان به گوشی و اینترنت دقیقاً همان نشانههایی را دارد که در اعتیادهای دیگر دیده میشود؛ اضطراب هنگام دوری از گوشی، بیقراری، بیحوصلگی و حتی نشانههای جسمی مثل بیخوابی و خستگی دائمی. رسانهها گزارش دادهاند که در برخی کشورها برای درمان این وابستگی مراکز بازپروری خاص نوجوانان تأسیس شده است. این یعنی مسئله فقط یک سرگرمی ساده نیست، بلکه تهدیدی واقعی است که سلامت روان و جسم بچهها را به خطر میاندازد. وقتی نوجوان به جای ورزش، تعامل با دوستان واقعی یا مطالعه، ساعتهای طولانی را بیحرکت در برابر صفحه مینشیند، به مرور مشکلات جسمی مثل چاقی، ضعف بینایی و کمبود ویتامین و... هم به سراغش میآید.
دولتها نیز نمیتوانند نسبت به این خطر بیتفاوت باشند. همانطور که رسانهها بارها یادآور شدهاند، مدیریت هوشمند فضای مجازی ضرورتی جدی برای حفظ آینده نسل جوان است. این مدیریت نه به معنای بستن کامل درهای اینترنت، بلکه به معنای نظارت بر محتوا، محدود کردن دسترسی به محتوای مخرب و تنظیم ساعات استفاده است. در بسیاری از کشورها قوانینی وجود دارد که شرکتهای ارائه دهنده خدمات اینترنت موظفاند ابزارهای کنترل والدین را در اختیار خانوادهها قرار دهند و حتی برای ساعات خاصی دسترسی کودکان و نوجوانان به برخی سایتها محدود میشود. این اقدامات شاید به مذاق برخی خوش نیاید اما واقعیت این است که بدون چنین مدیریتهایی، خانوادهها به تنهایی قادر به مقابله با سیل بیپایان محتوای فضای مجازی نیستند.
البته نقش خانواده مهمتر از هر نهادی است. والدین باید بدانند که نوجوان نیاز به همراهی دارد، نه صرفاً دستور و محدودیت. بسیاری از تحلیلگران رسانهای معتقدند یکی از مؤثرترین راههای کاهش وابستگی بچهها به فضای مجازی، کشف علاقههای واقعی آنهاست. وقتی والدین متوجه شوند فرزندشان به هنر، ورزش، موسیقی، علوم یا هر زمینه مفید دیگری علاقه دارد و آن را جدی بگیرند، نوجوان کمتر احساس خلأ میکند و نیاز ندارد برای پر کردن وقتش به گوشی پناه ببرد. والدینی که برای فرزند خود وقت میگذارند، همراه او به کلاس میروند یا در خانه فضای مناسب برای شکوفایی استعدادش فراهم میکنند، عملاً بهترین سرمایهگذاری را برای آینده او انجام میدهند. در مقابل، خانوادههایی که فقط با خرید گوشی یا تبلت میخواهند فرزندشان را سرگرم کنند، ناخواسته او را به دام اعتیاد مجازی میاندازند.
.jpeg)
ابتدا از خودمان شروع کنیم
فراموش نکنیم که بچهها همواره به الگو نگاه میکنند. وقتی نوجوان میبیند پدر و مادر خودشان ساعتها پای گوشی هستند، چطور میتوان انتظار داشت او به سراغ مطالعه یا فعالیتهای سازنده برود؟! رسانهها بارها بر این نکته تأکید کردهاند که والدین باید الگوی مصرف درست از فناوری باشند. اگر پدر و مادر بتوانند زمان استفاده از گوشی را مدیریت کنند، در خانه زمانهای بدون موبایل داشته باشند و به جای سرگرمیهای مجازی به فعالیتهای خانوادگی بپردازند، به طور ناخودآگاه نوجوان هم یاد میگیرد که استفاده از اینترنت باید حد و مرز داشته باشد. اما اگر والدین اولین کسانی باشند که هنگام بیدار شدن و قبل از خواب گوشی دستشان است، طبیعی است که فرزندشان هم همین رفتار را تکرار خواهد کرد.یکی از اشتباهات رایج خانوادهها، خرید گوشی مستقل برای کودکان و نوجوانان است. تحلیلهای رسانهای نشان میدهد که وقتی بچهها در سنین پایین گوشی شخصی دارند، عملاً کنترل والدین بسیار دشوار میشود. بسیاری از خانوادهها تصور میکنند داشتن گوشی به بچه استقلال میدهد، اما واقعیت این است که این استقلال بدون آمادگی ذهنی و روانی میتواند به انزوا، اعتیاد مجازی و حتی دسترسی به محتوای خطرناک منجر شود. کارشناسان توصیه میکنند تا حد امکان گوشی مستقل برای نوجوان تهیه نشود و در صورت ضرورت، استفاده از آن زیر نظر خانواده باشد. حتی نرمافزارهای کنترل والدین هم جایگزین حضور واقعی والدین نمیشوند. نوجوان باید احساس کند والدین بهطور واقعی همراه او هستند، نه اینکه فقط از راه دور با نرمافزار رفتار او را رصد میکنند.
کسب تجربه اما نه تنهایی
نکته مهم دیگر، آموزش سواد رسانهای است. رسانهها بارها بر این موضوع تأکید کردهاند که نوجوانان باید یاد بگیرند چطور با محتوای فضای مجازی برخورد کنند. همانطور که در مدرسه ریاضی و علوم میآموزند، باید شیوه درست استفاده از اینترنت، تشخیص اخبار جعلی، تفکیک واقعیت از شایعه و مدیریت زمان در فضای مجازی را هم یاد بگیرند. این آموزشها اگر به موقع داده شود، میتواند نوجوان را در برابر بسیاری از آسیبها واکسینه کند. متأسفانه در بسیاری از خانوادهها این بخش نادیده گرفته میشود و نوجوان تنها با تجربههای شخصی خود یاد میگیرد که اغلب هم پر از خطا و آسیب است.در کنار این هشدارها، باید به یاد داشت که فضای مجازی صرفاً تهدید نیست. رسانهها همواره بر این نکته تأکید کردهاند که اگر بهدرستی مدیریت شود، میتواند فرصتی بینظیر برای یادگیری، خلاقیت و حتی کسبوکار باشد. نوجوانی که استعداد هنری دارد میتواند از همین بستر برای معرفی آثار خود استفاده کند، یا کسی که به علوم علاقهمند است میتواند از دورههای آموزشی آنلاین بهرهمند شود. مسئله این است که مرز میان استفاده مفید و استفاده بیرویه بسیار باریک است و عبور از آن میتواند همه فرصتها را به تهدید تبدیل کند. بنابراین وظیفه خانواده و جامعه این است که نوجوان را در مسیر درست هدایت کنند تا به جای غرق شدن در بازیهای بیپایان و ویدئوهای سطحی، از ظرفیتهای مثبت فضای مجازی بهرهمند شود.
امروز آینده نسل جدید در خطر است و بیتوجهی به این هشدارها میتواند تبعاتی جبرانناپذیر داشته باشد. نوجوانان امروز همانهایی هستند که فردا قرار است کشور را اداره کنند، تصمیمهای بزرگ بگیرند و زندگی اجتماعی را پیش ببرند. اگر امروز وقت آنها صرف بازیها و سرگرمیهای بیپایان شود، فردا چگونه میتوان از آنها انتظار داشت مسئولیتهای بزرگ را به دوش بکشند؟ رسانهها با زبانهای مختلف هشدار میدهند که آینده سرزمینی که نوجوانانش بهجای علمآموزی و مهارتآموزی، گرفتار فضای مجازی بیهدف شدهاند، آیندهای مبهم و نگرانکننده خواهد بود.
پس باید همین امروز کاری کرد. دولت، مدارس، رسانهها و خانوادهها همه مسئولاند. اگر خانوادهها به بهانه راحتی خود گوشی به دست بچهها بدهند، اگر دولت قوانین بازدارنده وضع نکند، اگر مدارس آموزش سواد رسانهای را جدی نگیرند و اگر رسانهها به جای هشدار صرفاً سرگرمی تولید کنند، در واقع همه ما در دزدیدن آینده از نوجوانان سهیم هستیم. اما اگر همگی دستبهدست هم دهیم، میتوانیم این سارق بیصدا را مهار کنیم و آیندهای روشنتر برای فرزندانمان بسازیم؛ آیندهای که در آن نوجوانان باهوش، پرتلاش و خلاق به جای غرق شدن در جهان مجازی، در دنیای واقعی بدرخشند.

افت تحصیلی شدید، دلایل و عوارض
افت تحصیلی دانشآموزان در سالهای اخیر به یکی از دغدغههای جدی خانوادهها، معلمان و کارشناسان آموزشی تبدیل شده است. کافی است به میانگین نمرات امتحانات نهایی خرداد ۱۴۰۲ نگاه کنیم تا عمق این مسئله روشن شود. میانگین کشوری نمرات در رشته تجربی ۱۱.۲۳، در رشته ریاضی ۱۰.۷۹، در رشته انسانی ۸.۷۵ و در رشته معارف ۱۰.۵۶ بوده است. این اعداد نسبت به سالهای قبل کاهش معناداری نشان میدهند؛ برای مثال میانگین معدل رشته تجربی از ۱۳.۷۷ در سال ۱۳۹۸ به ۱۱.۲۳ در سال ۱۴۰۲ رسیده است. چنین روندی خبر از یک سیر نزولی نگرانکننده میدهد که نمیتوان آن را تنها به سختتر شدن سوالات یا تغییر شیوه امتحان ربط داد.کارشناسان آموزشی میگویند افت معدل دانشآموزان فقط نشانه کاهش توان تحصیلی نیست، بلکه بازتابی از بیانگیزگی عمیق در میان نوجوانان و حتی معلمان است. وقتی معلم خود با مشکلات اقتصادی و معیشتی درگیر است و انگیزهای برای تدریس باکیفیت ندارد، طبیعی است که دانشآموزان هم اشتیاقی برای درس خواندن نداشته باشند. در کنار این مسئله، دانشآموزان به وضوح میبینند که در جامعه تحصیل لزوماً مساوی با موفقیت نیست. بسیاری از والدین تحصیلکرده با مشکلات شغلی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، و همین باعث میشود نوجوانان از خود بپرسند چرا باید برای آیندهای مبهم، اینقدر سختی درس خواندن را تحمل کنند.
از سوی دیگر، محتوای کتابهای درسی نیز برای بسیاری از دانشآموزان بیارتباط با زندگی روزمره به نظر میرسد. معلمان و کارشناسان بارها تأکید کردهاند که آموزش و پرورش به جای آماده کردن دانشآموزان برای زیست واقعی، به دنبال تحمیل ذهنیات خاص و الگوهای غیرواقعی است. وقتی نوجوان احساس کند دانستههای مدرسه هیچ کمکی به نیازهای واقعی او نمیکند، طبعاً انگیزهاش برای تلاش کمتر خواهد شد. این مسئله بهویژه در دروسی مانند تعلیمات دینی، قرآن یا حتی ریاضی و آمار به وضوح دیده میشود؛ جایی که افت شدید نمرات نشان میدهد دانشآموزان یا بیتوجه از کنار این درسها گذشتهاند یا اساساً رغبت به پاسخ دادن نداشتهاند.
نکته مهم دیگر، تأثیر سالهای کرونایی و آموزش مجازی است. آن دوره بسیاری از دانشآموزان را از روال منظم یادگیری دور کرد و فرصتهای طلایی آموزش حضوری از دست رفت. با بازگشت به مدرسه، شکاف بزرگی میان سطح واقعی دانشآموزان و انتظارات آموزشی ایجاد شد. این شکاف هنوز پر نشده و در آمارهای افت معدل خود را نشان میدهد.
باید پذیرفت که افت تحصیلی امروز، زنگ خطری برای آینده است. نسلی که بیانگیزه و بیتعلق از نظام آموزشی بیرون بیاید، نه تنها توان رقابت علمی نخواهد داشت بلکه از نظر اجتماعی نیز احساس ناکامی و سرخوردگی خواهد کرد. اگر آموزش و پرورش بهطور جدی محتوای درسی، روش تدریس و حتی نگاه به مفهوم موفقیت را اصلاح نکند، این سیر نزولی ادامه خواهد یافت. توجه به نیازهای واقعی دانشآموزان، بازنگری در کتابهای درسی، بهبود وضعیت معلمان و بازگرداندن امید به آینده، از ضرورتهایی است که بدون آن نمیتوان به بهبود معدلها دل بست. در غیر این صورت، افت تحصیلی نه یک آمار موقتی، بلکه تصویری دائمی از سرخوردگی نسل جدید خواهد بود.