چرا خداوند از حمد ما بی‌نیاز است؟

چگونه شکرگزار واقعی باشیم؟ (پاسخ قرآن و ائمه علیهم السلام)

هدف این مقاله، تبیین جامع مفهوم شکرگزاری بر اساس آموزه‌های قرآن و عترت و ارائه راهکارهای عملی برای تحقق آن در زندگی است. این پژوهش در پی آن است تا با تشریح ابعاد سه‌گانه شکر، الگویی کاربردی برای زیست شاکرانه ارائه دهد.
دوشنبه، 26 آبان 1404
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
چگونه شکرگزار واقعی باشیم؟ (پاسخ قرآن و ائمه علیهم السلام)

مفدمه:

در جهان پرتلاطم امروز که بشریت در جستجوی معنا و آرامش است، آموزه‌های دینی چون چراغی فروزان راهنماى بشرند. شکرگزاری به عنوان یکی از اساسی‌ترین مفاهیم اسلامی، نه تنها یک دستور عبادی، بلکه یک نظام جامع فکری و عملی است که قادر است زندگی انسان را متحول سازد.
 
این مقاله با عنوان "حمد و شکر؛ از شناخت تا عمل" و با محوریت پاسخ به این پرسش اساسی که "چگونه می‌توان شکرگزار واقعی بود؟"، در پنج هزار کلمه به بررسی ابعاد مختلف این موضوع می‌پردازد.
 
بر اساس متون اصیل اسلامی، شکرگزاری حقیقی بر سه پایه استوار است: شناخت نعمت، شناخت منعم و استفاده شایسته از نعمت. این مقاله با استناد به آیات قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) میکوشد ضمن تبیین مبانی نظری شکرگزاری، به تحلیل اقسام سه‌گانه شکر -زبانی، قلبی و عملی- بپردازد و جلوه‌های عینی آن را در زندگی امروزی بررسی نماید.
 
در این مسیر، پس از واکاوی مفهوم حمد و تفاوت آن با شکر، به بررسی فلسفه شکرگزاری و آثار دنیوی و اخروی آن پرداخته شده است. همچنین با تحلیل روایات متعدد از جمله حدیث ارزشمند امام صادق(علیه السلام) درباره پایه‌های شکر، چارچوب جامعی برای شکرگزاری ارائه گردیده است.
 
این پژوهش در نهایت با ارائه راهکارهای عملی، میکوشد الگویی کاربردی برای ترویج فرهنگ شکرگزاری در سطح فردی و اجتماعی ارائه دهد. الگویی که بتواند زمینه‌ساز تحولی مثبت در زندگی انسان معاصر بوده و او را در مسیر بندگی حقیقی یاری رساند.
 

چگونه شکرگزار واقعی باشیم؟ (پاسخ قرآن و ائمه)

1-  حمد؛ هدیه‌ای الهی به زبان بندگان

1-1. آموختن شیوه‌ی حمدگزاری توسط خداوند
بر اساس ظاهر سیاق سوره حمد و با توجه به تغییر خطاب در آیۀ "إیَّاکَ نَعْبُدُ"، سوره حمد در حقیقت کلامی است که خداوند به بندگانش می‌آموزد تا چگونه پروردگار را ستایش کنند.
 
 این تغییر ناگهانی خطاب که در آن خداوند مستقیماً مورد خطاب بندگان قرار می‌گیرد، نشان می‌دهد که خود پروردگار شیوه درست حمد و سپاس را به انسان‌ها آموزش می‌دهد. این آموزش الهی حکایت از لطف بی‌پایان خداوند دارد که حتی چگونگی سپاسگزاری را نیز به بندگانش می‌آموزد.
 
1-2. انحصار همه‌گونه حمد برای خداوند
جمله "الْحَمْدُ لِلَّهِ" که در آغاز سوره حمد آمده است، به روشنی بیان می‌کند که هرگونه ستایش و سپاسی تنها شایسته ذات مقدس خداوند است.
 
این عبارت نشان می‌دهد که همۀ خوبی‌ها، نعمت‌ها و زیبایی‌هایی که در جهان وجود دارد، منشأ الهی دارد و بنابراین هر ستایشی که از سوی انسان‌ها صورت می‌گیرد، در نهایت باید به سوی خداوند بازگردد. این اصل بنیادین به ما می‌آموزد که در برابر هر نعمت و خیری باید تنها خدا را ستایش کنیم [1].
 
1-3. منزه بودن خداوند از نیاز به توصیف
خداوند در عین اینکه به بندگانش می‌آموزد چگونه او را ستایش کنند، از هرگونه توصیف و ستایشی بی‌نیاز است. این بدان معناست که حمد و سپاس بندگان، هیچ سودی به ذات مقدس خداوند نمی‌رساند و نقصی را از او برطرف نمی‌کند.
 
 بلکه این حمدگزاری برای رشد و تعالی خود انسان‌هاست. وقتی انسان خدا را ستایش می‌کند، در حقیقت خود را به منبع تمام خوبی‌ها متصل می‌کند و روح خویش را صیقل می‌دهد.
 

2.حمد؛ زبان مشترک همه موجودات در ستایش پروردگار

2-1. منزه بودن خداوند از توصیف ناقص بندگان
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: "سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ، إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ" که معنای آن این است: "خداوند از آنچه وصف می‌کنند منزه است، مگر بندگان مخلصش" [2].
 این آیه شریفه به ما می‌آموزد که ذات مقدس پروردگار از هر توصیف و ستایشی که بندگان بیان می‌کنند، برتر و بالاتر است. تنها بندگان مخلص و خالص شده می‌توانند تا حدی محدود، شایسته ستایش خداوند باشند.
 
 این مفهوم مهم به ما یادآوری می‌کند که هنگام ستایش خداوند، باید با کمال فروتنی و اخلاق اقدام کنیم و بدانیم که زبان و فهم ما از درک عظمت بی‌پایان او ناتوان است.
 
2-2. حمد پیامبران؛ الگوی کامل سپاسگزاری
خداوند در قرآن کریم، شیوه حمد و سپاسگزاری پیامبران بزرگ را به عنوان الگو برای همه انسان‌ها بیان می‌فرماید. هنگامی که حضرت نوح(ع) و همراهانش از طوفان نجات یافتند، گفت: "فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ" یعنی "بگو: ستایش مخصوص خدایی است که ما را از قوم ستمکار نجات داد" [3].
 
همچنین حضرت ابراهیم(ع) هنگامی که در سن پیری صاحب فرزند شد، فرمود: "الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ" به معنای "ستایش مخصوص خدایی است که در دوران پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید" [4]. این نمونه‌ها به ما می‌آموزد که در همه حال، چه در سختی و چه در نعمت، باید زبان به حمد خداوند گشود.
 
2-3. فرمان خداوند به پیامبر برای حمدگزاری
خداوند خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: "وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ" یعنی "و بگو: ستایش مخصوص خداوند است" [5]. این دستور مستقیم خداوند به پیامبرش نشان می‌دهد که حمد و سپاس، یکی از مهمترین وظایف بندگان در برابر پروردگار است.
 
اگر حتی پیامبر خدا(ص) مأمور به حمد و سپاس است، پس دیگر بندگان به طریق اولی باید این وظیفه مهم را همواره به جا آورند.
 
2-4. حمد پیامبران دیگر و درس‌های آن
قرآن کریم از حضرت داوود و سلیمان(ع) نقل می‌کند که: "وَ قالا الْحَمْدُ لِلَّهِ" یعنی "و هر دو گفتند: ستایش مخصوص خداوند است" [6].
 
 این بیان نشان می‌دهد که همه پیامبران الهی در طول تاریخ، زبان به حمد و ستایش پروردگار گشوده‌اند و این سنت الهی در میان همه رسولان خدا مشترک بوده است. این موضوع به ما می‌آموزد که حمد و سپاس، یک ارزش جهانی و فراتر از زمان و مکان خاص است.
 
2-5. حمد؛ ویژگی برجسته بهشتیان
خداوند در توصیف اهل بهشت می‌فرماید: "وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ" یعنی "و آخرین سخنشان این است که ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است" [7].
 
این آیه زیبا نشان می‌دهد که بهشتیان حتی در نعمت‌های بی‌پایان بهشت، باز هم خدا را حمد و ستایش می‌کنند. این موضوع به ما می‌آموزد که حمد و سپاس، تنها برای درخواست و نیاز نیست، بلکه در اوج نعمت و برخورداری نیز باید شکرگزار بود.
 
2-6. هماهنگی تمام هستی در ستایش پروردگار
خداوند در قرآن می‌فرماید: "وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ" یعنی "و هیچ چیزی نیست مگر اینکه با ستایش او، تسبیح می‌گوید" [8]. این آیه شگفت‌انگیز به ما می‌آموزد که تمام موجودات جهان، از کوچکترین ذره تا بزرگترین ستاره، همگی با زبان خاص خود، خدا را با حمد و ستایش، تسبیح می‌گویند. هنگامی که ما انسان‌ها خدا را حمد می‌گوییم، در واقع با کل هستی هم‌صدا شده‌ایم و به ارکستر بزرگ ستایشگران پروردگار پیوسته‌ایم.
 
2-7. هماهنگی جهانی در تسبیح پروردگار
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: "وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ" یعنی "و رعد با ستایش او، تسبیح می‌گوید" [9]. همچنین می‌فرماید: "وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ" به معنای "و هیچ چیز نیست مگر اینکه با ستایش او، تسبیح می‌گوید" [10].
 
این آیات به روشنی بیان می‌کنند که تمام موجودات جهان، از پدیده‌های طبیعی مانند رعد گرفته تا کوچکترین ذرات هستی، همگی با زبان خاص خود، خداوند را با حمد و ستایش، تسبیح می‌گویند.
 
این حقیقت زیبا به ما می‌آموزد که هنگامی که ما انسان‌ها خدا را حمد می‌گوییم، در حقیقت به جمع بزرگ ستایشگران هستی می‌پیوندیم و با تمام مخلوقات هم‌نوا می‌شویم. این هماهنگی جهانی در ستایش پروردگار، نشانۀ عظمت آفرینش و حکمت بی‌پایان خداوند است که همه چیز را به سوی خود جذب کرده است.
 
 
3. چرا خداوند از حمد و شکر ما بی‌نیاز است؟
3-1. محدودیت دانش بشری در شناخت خداوند
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: "وَ لا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً" یعنی "و آنان به علم، احاطه به او ندارند" [11]. این آیه شریفه به روشنی بیان می‌کند که هیچ موجودی، حتی پیامبران و فرشتگان، نمی‌توانند به شناخت کامل و همه‌جانبه‌ای از ذات مقدس پروردگار دست یابند. از آنجا که حمد و ستایش واقعی، مستلزم شناخت کامل ستوده است و هیچ مخلوقی به چنین شناختی نائل نمی‌شود، بنابراین حمد کامل نیز از هیچ کس ساخته نیست.
 
خداوند در آیۀ دیگری می‌فرماید: "فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثَالَ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ" یعنی "پس برای خدا اوصافی [همانند اوصاف موجودات] مثل نزنید، یقیناً خدا [کُنه ذات و حقیقت صفات خود را] می‌داند و شما نمی‌دانید" [12].
 
این آیۀ شریفه به ما هشدار می‌دهد که هرگز نباید خداوند را به صفات و ویژگی‌های مخلوقات تشبیه کنیم، چرا که دانش ما محدود و ناقص است، در حالی که علم خداوند نامحدود و کامل می‌باشد.
 
در حقیقت، هر اندازه که ما بکوشیم خدا را ستایش کنیم، باز هم نمی‌توانیم آنگونه که شایستۀ ذات مقدس اوست، سپاسگزاری کنیم. از این رو، خداوند در سورۀ حمد به ما آموخته است که چگونه و با چه کلماتی او را ستایش کنیم.
 
 این سوره که بر قلب نورانی پیامبر اکرم(ص) نازل شد، الگویی کامل برای حمد و سپاس پروردگار است. امامان معصوم(ع) نیز با توجه به گفتار، کردار و تأییدات پیامبر(ص)، شیوۀ صحیح شکرگزاری را از طریق نماز به ما آموخته‌اند.
 
در نماز که ستون دین است، ما با قرائت سورۀ حمد، همان کلماتی را بر زبان جاری می‌سازیم که خداوند خود به ما تعلیم داده است. این نشان می‌دهد که کامل‌ترین شکل سپاسگزاری، همان است که پروردگار خودش به بندگانش آموخته است.
 
3-2. نامحدود بودن ذات پروردگار
هنگامی که ما خدا را ستایش می‌کنیم، در حقیقت او را در چارچوب فهم و درک محدود خود می‌ستاییم. ما او را به صفاتی محدود می‌کنیم که از زیبایی و کمال آنها آگاهیم، حال آنکه خداوند متعال از هر حد و مرزی فراتر است.
 
 نه ذات او، نه صفاتش، نه اسماء حسنی‌اش و نه افعال زیبایش، هیچ‌کدام قابل محدود کردن به فهم و درک مخلوقات نیست. این مفهوم عمیق به ما می‌آموزد که باید پیش از ستایش، خدا را از هرگونه محدودیت‌سازی منزه بدانیم.
 
3-3. الگوی ستایش پیامبر اکرم(ص)
در حدیثی معتبر از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده که ایشان در مناجات خود می‌فرمود: "لا احصى ثناء علیک، انت کما اثنیت على نفسک" یعنی "پروردگارا! من نمی‌توانم ثنای تو را به شمار آورم، تو همان گونه‌ای که خودت را ستوده‌ای".[13]
 
 این بیان نورانی پیامبر(ص) به ما می‌آموزد که حتی کاملترین بندگان خدا نیز به محدودیت خود در ستایش پروردگار اعتراف دارند. اگر پیامبر رحمت که اشرف مخلوقات است، خود را قادر به احصای ثنای پروردگار نمی‌داند، پس دیگران به طریق اولی باید این ادب را رعایت کنند.
 
3-4. جایگاه بندگان مخلص
خداوند در قرآن کریم از گروهی خاص از بندگان به عنوان "مخلصین" یاد می‌کند. این بندگان، کسانی هستند که خداوند آنان را برای خود خالص کرده است. ستایش این گروه از بندگان، به گونه‌ای است که حمد خود را حمد خدا قرار داده‌اند.
 
 به این معنا که آنان چنان به خداوند نزدیک شده‌اند که ستایششان، در واقع بازتابی از ستایش خداوند از ذات مقدس خویش است. این مقام والا، نتیجه اخلاص کامل در بندگی است و نشان می‌دهد که حتی والامقام‌ترین بندگان نیز ستایشگر واقعی نیستند، بلکه خداوند خود را به زبان آنان می‌ستاید.
 
3-5. حمد؛ هدیه‌ای از سوی پروردگار
این حقیقت که در آغاز سوره حمد، خداوند به بندگانش می‌آموزد که چگونه او را ستایش کنند، نشان می‌دهد که حتی توانایی حمد گفتن نیز موهبتی از جانب پروردگار است.
 
 ما لیاقت آن را نداریم که خدا را حمد گوییم، ولی خداوند به لطف و رحمت خود، این اجازه و توانایی را به ما عطا کرده است. این مفهوم عمیق به ما می‌آموزد که در همه حال، حتی در هنگام عبادت و ستایش، باید متوجه باشیم که این توفیق نیز از الطاف الهی است.
 
3-6. درس‌های کاربردی برای زندگی
این مباحث عمیق، درس‌های کاربردی مهمی برای زندگی روزمره ما دارد.
اول اینکه هنگام دعا و عبادت، باید به محدودیت فهم خود اعتراف کنیم.
دوم اینکه همیشه از خداوند بخواهیم که شیوه درست ستایش را به ما بیاموزد.
 سوم اینکه بدانیم ستایش واقعی، زمانی تحقق می‌یابد که به آموزه‌های الهی عمل کنیم. این نگاه، ما را از خودبینی و غرور در عبادت حفظ می‌کند و همواره متوجه عظمت بی‌پایان پروردگار می‌سازد.
 

4.حمد؛ ستایشی جامع برای پروردگار جهانیان

4-1. معنای ربوبیت و پروردگاری
"الْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ" به معنای "ستایش مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است". کلمه "رب" به کسی گفته می‌شود که هم مالک و صاحب چیزی است و هم مسئولیت رشد و پرورش آن را بر عهده دارد.
 
مانند پدری که هم صاحب خانواده است و هم به رشد و تربیت آنها می‌پردازد. خداوند هم مالک حقیقی است و هم تدبیرکننده و پرورش‌دهنده آن. این مفهوم به ما می‌آموزد که هستی، حرکتی تکاملی دارد و در مسیری که خداوند تعیین کرده، هدایت می‌شود [14].
 
4-2. ویژگی‌های منحصر به فرد سوره حمد
اگرچه پنج سوره قرآن با "الحمدللّه" آغاز می‌شوند، ولی تنها در سوره حمد است که بلافاصله "ربّ العالمین" پس از آن آمده است. این ترکیب بی‌نظیر، نشان‌دهنده اهمیت ویژه این سوره در بیان رابطه خداوند با جهان هستی است. این ویژگی به ما می‌آموزد که حمد واقعی، همراه با شناخت ربوبیت و پروردگاری خداوند است [15].
 
4-3. حمد؛ تلفیق ستایش و سپاس
مفهوم حمد، ترکیبی از مدح و شکر است. هنگامی که انسان با زیبایی و کمالی روبرو می‌شود، زبان به ستایش می‌گشاید و وقتی نعمت و احسانی می‌بیند، سپاسگزاری می‌کند.
 
خداوند هم به خاطر کمال و جمال ذاتش سزاوار ستایش است و هم به دلیل نعمت‌ها و الطاف بی‌پایانش شایسته سپاس. این نگاه جامع به ما می‌آموزد که در برخورد با خداوند، هم باید مجذوب جلال و جمال او شویم و هم شاکر نعمت‌هایش باشیم [16].
 
4-4. ربوبیت جهانی خداوند
خداوند، پروردگار همه آفریده‌هاست. همان‌گونه که در قرآن آمده: "وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ" (او پروردگار همه چیز است) [17]. آنچه در آسمان‌ها و زمین و میان آنهاست، پروردگارشان اوست: "رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا" [18]. همان‌گونه که حضرت علی(ع) فرموده‌اند، خداوند پروردگار همه جانداران و بی‌جانان است. آفرینش از اوست و اداره آن نیز به دست اوست [19].
 
4-5. جهانیان در پرتو ربوبیت الهی
"عالمین" به معنای همه مخلوقات و عوالم هستی است. این مفهوم به ما می‌آموزد که تمام هستی، پروردگار یگانه‌ای دارد. این نگاه، باورهای جاهلی که برای هر پدیده‌ای خدایی جداگانه قائل بودند را باطل می‌کند. فهم این حقیقت به ما کمک می‌کند که وحدانیت خداوند را در تمام ابعاد زندگی خود جاری کنیم [20].
 
4-6. پیام‌های کاربردی برای زندگی
همه ستایش‌ها مختص خداوند است و این بینش، ما را از شرک و پرستش غیر خدا بازمی‌دارد. تربیت الهی اجبارى نیست، بلکه بر اساس حکمت و محبت است. همه هستی زیباست و تدبیر خداوند نیکو، پس به جهان با دیدی مثبت بنگریم. رابطه خدا با مخلوقات، دائمى و فعال است، همانند مربی که همواره متربی خود را زیر نظر دارد. همه موجودات قابلیت رشد و تربیت دارند، این امید را در انسان زنده می‌کند [21].
 
4-7. دو نوع تربیت الهی
خداوند از دو طریق موجودات را تربیت می‌کند: تربیت تکوینی و تربیت تشریعی. تربیت تکوینی مربوط به جهان طبیعت است؛ یعنی همان قوانین و نظاماتی که خداوند در جهان آفرینش قرار داده است. مانند رشد گیاهان، گردش سیارات و تغییر فصل‌ها.
 
این تربیت، عمومی است و شامل همه موجودات می‌شود. اما تربیت تشریعی مخصوص انسان‌هاست که از طریق راهنمایی پیامبران و فرستادن کتاب‌های آسمانی انجام می‌شود. این دو نوع تربیت نشان می‌دهد که خداوند هم به رشد جسمانی و مادی موجودات توجه دارد و هم به رشد معنوی و اخلاقی انسان‌ها [22].
 
4-8. حمد؛ از دنیا تا آخرت
همان‌گونه که مؤمنان در آغاز قرآن با "الحمدللّه ربّ العالمین" با خداوند مناجات می‌کنند، در بهشت نیز همان شعار را سرمی‌دهند: "آخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ" [23].
 
 این پیوند ناگسستنی بین حمد در دنیا و آخرت، به ما می‌آموزد که ستایش پروردگار، محدود به زمان و مکان خاصی نیست و در همه حال باید زبان به حمد او گشود.
 

5. حمد؛ کامل‌ترین بیان سپاسگزاری

5-1. درس عملی از امام صادق(ع)
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که پدر بزرگوارشان حضرت امام باقر(ع) استری را گم کردند و نذر نمودند اگر خداوند آن را بازگرداند، او را به ستایش‌هایی که مورد رضایت پروردگار است، حمد خواهند گفت.
 
 هنگامی که استر با تمام وسایلش بازگردانده شد، حضرت سوار شده و پس از مرتب کردن لباس‌ها، تنها فرمودند: "الحمد للَّه" و چیزی اضافه نکردند.
 
وقتی دلیل این عمل سؤال شد، فرمودند: "در ستایش خدا از هیچ چیز فروگذار نکردم، چون تمامی ستایش‌ها را مخصوص او کردم. هیچ حمدی نیست مگر اینکه خدا در آن داخل است" [24]. این روایت به ما می‌آموزد که گفتن "الحمد لله" به تنهایی، کامل‌ترین شکل سپاسگزاری است، چرا که همه انواع ستایش را در بر می‌گیرد.
 
5-2. تفسیر امام علی(ع) از حمد
در روایتی دیگر از امام علی(ع) نقل شده که وقتی شخصی از ایشان در مورد معنای "الحمد لله" پرسید، حضرت فرمودند: "خداوند برخی از نعمت‌های خود را به صورت کلی و اجمالی به بندگانش معرفی کرده، چون توانایی شناخت تمام نعمت‌ها را ندارند و شمارش آنها ممکن نیست.
 
 بنابراین به آنها دستور داده که بگویند: الحمد للَّه على ما انعم به علینا (ستایش مخصوص خدایی است که این همه نعمت به ما داده است)" [25]. این بیان به ما می‌آموزد که با گفتن "الحمد لله" در حقیقت به همه نعمت‌های بی‌شمار خداوند اقرار می‌کنیم، بدون آنکه بتوانیم آنها را بشماریم.
 
5-3. دلیل فلسفی انحصار حمد برای خداوند
از دیدگاه عقلی، هر موجودی در جهان، وابسته به علت خود است و هر کمالی که دارد، سایه‌ای از کمال علت نخستین یعنی خداوند است.
 
 وقتی ما موجودی را به خاطر زیبایی یا کمالش ستایش می‌کنیم، در حقیقت کمال خداوند را ستایش کرده‌ایم که منشأ همه کمالات است. همان‌گونه که خورشید را به خاطر نورانی که به ماه می‌بخشد می‌ستاییم، در واقع منبع نور را ستایش کرده‌ایم. بنابراین هر ستایشی به خداوند بازمی‌گردد و "الحمد لله" کامل‌ترین بیان این حقیقت است [26].
 
5-4. کاربردهای عملی در زندگی روزمره
این مفاهیم عمیق، کاربردهای مهمی در زندگی ما دارد. هنگامی که از کسی تشکر می‌کنیم، باید بدانیم که در حقیقت نعمت خداوند را شکرگزاری کرده‌ایم. وقتی زیبایی‌های طبیعت را تحسین می‌کنیم، در واقع آفریننده آن را ستایش نموده‌ایم
 
. این نگاه، زندگی ما را متحول می‌کند و در همه حال، حضور پروردگار را به ما یادآوری می‌نماید. گفتن "الحمد لله" در آغاز و انجام کارها، بهترین راه برای حفظ این ارتباط معنوی است.
 

6- شکر حقیقی؛ از شناخت تا عمل

6-1. پایه‌های اساسی شکر از دیدگاه امام صادق(ع)
امام صادق(ع) در حدیثی ژرف و پرمعنا می‌فرمایند: "مَن اَنعَمَ اللهُ عَلَیهِ نِعمَةً فَعَرَفَهَا بِقَلبِهِ وَ عَلِمَ اَنَّ المُنعِمَ عَلَیهِ اللهُ فَقَد اَدّى شُکرَها وَ اِن لَم یُحَرِّک لِسانَهُ" (هر که خداوند نعمتی به او دهد و آن را به قلب بشناسد و بداند که نعمت‌بخش خدا است، شکرش را ادا کرده، هر چند زبان به شکر نگرداند) [27].
 
 این بیان نورانی دو پایه اساسی برای شکرگزاری حقیقی بیان می‌کند که شناخت نعمت و شناخت منعم را شامل می‌شود. این دو پایه، شاکله اصلی شکر واقعی را تشکیل می‌دهند و بدون آنها، شکرگزاری ظاهری و لفظی ارزش چندانی ندارد.
 
6-2. شناخت منعم؛ نفی هرگونه شرک در نعمت
پایه اول شکر، این باور قلبی است که هر نعمتی از خداوند است. قرآن کریم به صراحت می‌فرماید: "وَ مَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّـهِ" (هر نعمتی که دارید از خداست) [28].
 
 این شناخت، انسان را از دام تکبر و خودبینی می‌رهاند و او را در برابر عظمت پروردگار متواضع می‌سازد. داستان قارون که با غرور می‌گفت: "إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ" (این ثروت را به دانش خود به دست آورده‌ام) [29].
 
 نمونه بارزی از ناشکری و عدم شناخت منعم حقیقی است. وقتی انسان گمان کند استعدادها، موقعیت‌ها و موفقیت‌هایش حاصل تلاش و هنر شخصی اوست، در حقیقت نعمت خداوند را نادیده گرفته و دچار شرک خفی شده است.
 
6-3. شناخت نعمت؛ بیداری از غفلت روزمره
پایه دوم شکر، شناخت دقیق و همه‌جانبه نعمت‌های الهی است. بسیاری از ما انسان‌ها در زندگی روزمره از نعمت‌های بی‌شماری که خداوند به ما ارزانی داشته، غافلیم. حتی ساده‌ترین و پیش‌پاافتاده‌ترین کارها مانند خوردن یک لقمه نان، مجموعه‌ای پیچیده از نعمت‌های الهی را در بر دارد:
 
 توانایی حرکت دست، قدرت جویدن، قوه هضم، سلامت اعضای بدن، وجود غذا و امکانات تهیه آن و... . وقتی انسان حتی یکی از این نعمت‌ها را از دست می‌دهد، تازه به عمق و ارزش واقعی آن پی می‌برد. این شناخت، چشم دل را به روی الطاف بی‌پایان پروردگار می‌گشاید و انسان را از خواب غفلت بیدار می‌کند.
 
6-4. استغفار حقیقی؛ شناخت معاقب گناهان
امام صادق(ع) در ادامه حدیث شریف می‌فرمایند: "وَ مَن عَلِمَ اَنَّ المُعاقِبَ عَلَى الذُّنوبِ اللهُ فَقَدِ استَغفَرَ وَ اِن لَم یُحَرِّک بِهِ لِسانَه" (و هر که بداند کیفردهنده گناهان خدا است، آمرزش خواسته، هر چند به زبان استغفار نکند) [27].
 
این بخش از حدیث نشان می‌دهد که استغفار واقعی نیز مانند شکر، ریشه در شناخت و باور قلبی دارد. وقتی انسان به این حقیقت پی ببرد که تنها خداوند است که می‌تواند گناهان را ببخشد یا مجازات کند، در حقیقت اولین و مهمترین گام را برای توبه واقعی برداشته است.
 
6-5. رابطه ناگسستنی شکر و استغفار
شکر و استغفار دو روی یک سکه هستند و رابطه‌ای ناگسستنی با هم دارند. شکر، شناخت نعمت‌های الهی و اقرار به الطاف پروردگار است، در حالی که استغفار، شناخت تقصیرها و کوتاهی‌ها در برابر این نعمت‌هاست. هر دوی آنها از یک شناخت سرچشمه می‌گیرند: شناخت خداوند و رابطه او با بندگان. این دو چنان به هم پیوسته‌اند که در بسیاری از آیات قرآن کریم در کنار هم آمده‌اند و مکمل یکدیگر محسوب می‌شوند.
 
6-6. کاربردهای عملی در زندگی روزمره
این مفاهیم بلند می‌تواند در ابعاد مختلف زندگی ما تجلی یابد:
در مواجهه با موفقیت‌ها: به جای خودستایی و غرور، خدا را شکر کنیم و بدانیم همه چیز از اوست.

در رویارویی با مشکلات: با یادآوری نعمت‌های باقی مانده، شکرگزاری کرده و امیدوار باشیم.
در عبادات: با توجه به معنای واقعی شکر و استغفار، آنها را از اعماق قلب بر زبان جاری کنیم.

در تربیت فرزندان: به کودکان بیاموزیم که موفقیت‌هایشان را به خدا نسبت دهند.
در سطح جامعه: با ایجاد فرهنگ شکرگزاری، و خودپرستی جلوگیری کنیم.
 
6-7. شکر عملی؛ کامل‌کننده شکر زبانی
اگرچه شکر قلبی اساس و بنیان شکرگزاری است، اما این به معنای بی‌اهمیت بودن شکر زبانی و عملی نیست. همانطور که در روایت اشاره شده، گفتن "شکراً لله" و "استغفرالله" لازم است، چرا که انسان موجودی است غافل و نیازمند تذکر دائمی. شکر عملی یعنی استفاده از نعمت‌ها در راهی که رضایت خداوند در آن است. این نوع شکر، کامل‌کننده شکر قلبی و زبانی است و نشان‌دهنده تعهد عملی انسان در برابر نعمت‌های الهی می‌باشد.
 

7. شکر نعمت در کلام معصومین(ع)

7-1. شکرگزاری؛ عامل افزایش نعمت‌ها
پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: "مَن تَظاهَرَت نِعَمُ اللهِ عَلَیهِ فَلیُکثِرِ الشُّکرَ" (کسی که نعمت‌های خدا را بر خود مستدام می‌بیند، باید بسیار شکرگزار باشد) [30].
 
 این حدیث شریف به ما می‌آموزد که تداوم نعمت‌های الهی، مسئولیت ما را در برابر شکرگزاری بیشتر می‌کند. امام علی(ع) نیز به رابطه مستقیم شکر و افزایش نعمت اشاره می‌فرمایند: "شُکرُ النِّعَمِ یَزیدُ فی‌ الرِزْقِ" (شکر نعمت، روزی را افزایش می‌دهد) [31].
 
این اصل مهم به ما نشان می‌دهد که شکرگزاری نه تنها وظیفه دینی ماست، بلکه عاملی برای رشد و برکت در زندگی مادی و معنوی ما محسوب می‌شود.
 
7-2. شناخت نعمت قبل از فقدان
امام حسن مجتبی(ع) با بیانی ژرف می‌فرمایند: "تُجَهَلُ النِّعمُ ما اَقامَت، فَاِذا وَلَّتْ عُرِفَت!" (نعمت تا زمانی که پابرجاست ناشناخته می‌ماند، اما وقتی از دست رفت شناخته می‌شود) [32].
 
این کلام گهربار به یکی از عمیق‌ترین حقایق زندگی انسان اشاره می‌کند که معمولاً ارزش نعمت‌ها را زمانی درک می‌کنیم که آنها را از دست داده‌ایم.
 
 امام رضا(ع) نیز با هشدار می‌فرمایند: "اَحسِنوا جِوارَ النِّعَمِ فَاِنّها وَحشِیَّةٌ! ما نَأَتْ عَنِ قَومٍ فَعادَتْ اِلَیهِم" (با نعمت‌ها به خوبی همسفری کنید که آنها گریزپا هستند، وقتی از قومی دور شوند بازنمی گردند) [33].
 
7-3. حمد؛ والاترین شکل شکرگزاری
امام موسی کاظم(ع) در بیان ارزش حمد و ستایش می‌فرمایند: "مَن حَمِد اللهَ عَلی النِّعمةِ فَقد شَکَرهُ وَ کانَ الحمدُ اَفضَل مِن تِلکَ النِعمةِ" (کسی که بر نعمتی حمد خدا را بگوید، شکرگزاری کرده است و این حمد از آن نعمت برتر است) [34].
 
 این بیان عمیق نشان می‌دهد که حمد و ستایش خداوند نه تنها شکری در برابر نعمت است، بلکه خود نعمتی والاتر و باارزش‌تر محسوب می‌شود. این مفهوم، جایگاه رفیع حمد را در نظام ارزشی اسلام به خوبی نشان می‌دهد.
 
7-4. شکر عملی؛ والاترین مرتبه شکر
امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: "شُکْرُ کُلِّ نِعمةٍ اَلوَرَعُ عَمّا حَرَّمَ الله" (شکر هر نعمتی، پرهیز از آنچه خدا حرام کرده است می‌باشد) [35].
 
 این بیان نورانی نشان می‌دهد که شکر واقعی تنها به گفتار محدود نمی‌شود، بلکه در عمل و رفتار انسان تجلی می‌یابد. وقتی انسان از حرام‌های الهی دوری می‌کند، در حقیقت شکرگزار نعمت‌های خداوند است.
 
7-5. نعمت؛ آزمونی الهی
امام حسن مجتبی(ع) با بیان رابطه نعمت و آزمایش الهی می‌فرمایند: "النّعمةُ مِحتَةٌُ فَإن شُکِرَتْ کانت نِعمةً و إن کُفِرتْ صارَت نِقمةً" (نعمت وسیله آزمایش است، اگر شکرگزاری شود نعمت باقی می‌ماند و اگر ناسپاسی شود به نقمت تبدیل می‌شود) [36]. این کلام گهربار به ما می‌آموزد که نعمت‌های الهی تنها برای بهره‌برداری مادی نیستند، بلکه وسیله‌ای برای آزمایش ایمان و بندگی ما هستند.
 
7-6. محبوبیت نزد خداوند
امام سجاد(ع) می‌فرمایند: "إنَّ اللهَ یُحبُّ کُلَّ عَبدٍ شَکور" (خداوند هر بنده شکرگزاری را دوست دارد) [37]. این بیان شریف، انگیزه‌ای معنوی برای شکرگزاری در انسان ایجاد می‌کند و نشان می‌دهد که شکرگزاران جایگاه ویژه‌ای نزد پروردگار دارند.
 

8.اقسام سه‌گانه شکر از منظر قرآن و حدیث

8-1. شکر زبانی؛ آغاز راه سپاسگزاری
شکر زبانی به معنای بیان سپاسگزاری به وسیله زبان است. این سطح از شکر، اگرچه سطح ابتدایی محسوب می‌شود، اما از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
 
 قرآن کریم می‌فرماید: "وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ" (و اما درباره نعمت پروردگارت سخن بگو) [38]. این آیه به روشنی بیان می‌کند که بیان نعمت‌های الهی و شکرگزاری زبانی، مورد تأکید پروردگار است. شکر زبانی موجب می‌شود هم خود شخص متوجه نعمت‌ها شود و هم دیگران را به شکرگزاری تشویق کند.
 
8-2. شکر قلبی؛ ژرفای بندگی و معرفت
شکر قلبی که از آن به "شکر جَنان" نیز یاد می‌شود، عمیق‌ترین سطح شکرگزاری است. در این مرحله، انسان با تمام وجود خود، منعم حقیقی را می‌شناسد و نعمت‌های او را از صمیم قلب درک می‌کند.
 
همان‌گونه که در روایت امام صادق(ع) آمده است، اگر کسی نعمتی را با قلب خود بشناسد و بداند که منعم خداوند است، حتی اگر زبان به شکر نگشاید، شکرگزار واقعی است [27]. این سطح از شکر، نیازمند معرفت عمیق و شناخت حقیقی نسبت به خداوند و نعمت‌های اوست.
 
8-3. شکر عملی؛ تجلی سپاس در رفتار
شکر عملی به معنای استفاده از نعمت‌ها در راهی است که رضایت خداوند در آن باشد. امام علی(ع) می‌فرمایند: "شُکْرُ کُلِّ نِعمةٍ اَلوَرَعُ عَمّا حَرَّمَ الله" (شکر هر نعمتی، پرهیز از آنچه خدا حرام کرده است می‌باشد) [35].
 
این بیان نورانی نشان می‌دهد که شکر واقعی تنها به گفتار محدود نمی‌شود، بلکه در عمل و رفتار انسان تجلی می‌یابد. وقتی انسان از نعمت‌های الهی در راه بندگی و طاعت پروردگار استفاده می‌کند، در حقیقت شکرگزار واقعی است.
 
8-4. رابطه ارگانیک اقسام سه‌گانه شکر
این سه قسم شکر، مانند حلقه‌های به هم پیوسته یک زنجیر هستند که کامل‌کننده یکدیگرند. شکر زبانی، ترجمان شکر قلبی است و شکر عملی، تجلی بیرونی هر دو آنها. اگر شکر قلبی نباشد، شکر زبانی تبدیل به الفاظی پوچ و بی‌معنا می‌شود و اگر شکر عملی نباشد، شکر قلبی و زبانی ناقص خواهند بود. بنابراین شکر کامل زمانی محقق می‌شود که این سه بعد در کنار هم و به صورت متعادل وجود داشته باشند.
 
8-5. کاربردهای عملی در زندگی روزمره
در بعد زبانی: با گفتن "الحمدلله" در موقعیت‌های مختلف، شکرگزاری را تمرین کنیم.
در بعد قلبی: با تفکر در نعمت‌های الهی و شناخت منعم حقیقی، شکر قلبی را تقویت کنیم.

در بعد عملی: با استفاده درست از نعمت‌ها و به کارگیری آنها در راه رضایت خداوند، شکر عملی را محقق سازیم.
در تربیت فرزندان: با آموزش عملی شکرگزاری، این سه بعد را در وجود کودکان نهادینه کنیم.
در جامعه: با ترویج فرهنگ شکرگزاری در ابعاد سه‌گانه، جامعه‌ای خداپسند و شکرگزار بسازیم.
 
8-6. شکرگزاری؛ عاملی برای رشد و تعالی
همان‌گونه که امام صادق(ع) فرمودند: "اَلشُّکرُ زیادةٌ فی‌النِّعمِ و اَمانٌ مِنَ الفَقرِ" (شکرگزاری باعث وفور نعمت و مصونیت از فقر است) [39].
 
 این افزایش نعمت تنها به نعمت‌های مادی محدود نمی‌شود، بلکه شامل نعمت‌های معنوی مانند آرامش قلب، رشد عقلانی و تقرب به خداوند نیز می‌شود. بنابراین شکرگزاری کامل در ابعاد سه‌گانه، عاملی برای رشد و تعالی همه‌جانبه انسان است.
 

9.جلوه‌های عملی شکرگزاری در زندگی

9-1. شناخت نعمت؛ پایه اساسی شکر
امام صادق(ع) می‌فرمایند: "مَن أنعَمَ اللّه علَیهِ بنِعمَةٍ فَعَرَفَها بقَلبِهِ، فقد أدّى شُکرَها" (کسی که خداوند نعمتی به او ارزانی دارد و در دل آن را به عنوان نعمت خدادادی بشناسد، بی‌گمان شکر آن نعمت را گزارده است) [42].
 
این بیان نورانی نشان می‌دهد که اولین قدم در شکرگزاری، شناخت نعمت و آگاهی از منبع آن است. ایشان در حدیث دیگری می‌فرمایند: "ما مِن عَبدٍ أنعَمَ اللّه عَلَیهِ نِعمَةً فَعَرَفَ أنَّها مِن عِندِ اللّه إلاّ غَفَرَ اللّه لَهُ قَبلَ أن یَحمَدَهُ" (هیچ بنده‌ای نیست که خداوند به او نعمتی دهد و او آن را از جانب خدا بداند، مگر آنکه پیش از سپاسگویی، خداوند او را می‌آمرزد) [43].
 
9-2. اطاعت از خداوند؛ برترین شکر عملی
امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: "شُکْرُ کُلِّ نِعْمَةٍ الْوَرَعُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّه" (شکر هر نعمتی در این است که انسان از آنچه خدا حرام کرده، دوری نماید) [44].
 
این کلام گهربار به روشنی بیان می‌کند که برترین شکل شکرگزاری، استفاده از نعمت‌ها در مسیر اطاعت پروردگار و پرهیز از گناه است. وقتی انسان از نعمت سلامتی، ثروت، قدرت و دیگر مواهب الهی در راه معصیت استفاده نکند، در حقیقت شکرگزار واقعی است.
 
9-3. حمد و ثنای خداوند؛ شکری برتر از نعمت
امام صادق(ع) می‌فرمایند: "ما اَنعَمَ اللهُ علی عَبدٍ بِنعمَةٍ صَغُرَتْ اَو کَبُرَتْ فَقالَ «الحمدُّلله» اِلاّ اَدّی شُکرَها" (هرگاه خدا نعمتی به بنده‌اش عطا کند، خرد باشد یا کلان، و به پاس آن بگوید «الحمدلله»، شکر آن نعمت را به جا آورده است) [45]. امام رضا(ع) نیز می‌فرمایند: "مَن حَمِدَاللّهَ عَلی النِّعمةِ فَقد شَکَرهُ وَ کانَ الحمدُ اَفضَل مِن تِلکَ النِعمةِ" (کسی که بر نعمتی حمد خدا را کند، او را شکرگزاری کرده است و این حمد از آن نعمت برتر است) [46].
 
9-4. بازگو کردن نعمت؛ شکری عملی
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: "وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث‏" (و نعمت‌های پروردگارت را بازگو کن) [47]. امام موسی کاظم(ع) نیز می‌فرمایند: "اَلتَّحدُّثُ بِالنِّعَمِ شُکرٌ" (نعمت‌های خدا را بازگو کردن، خود شکر و سپاسگزاری است) [48]. این به معنای فخر فروشی نیست، بلکه بیان نعمت‌های الهی برای تشویق دیگران به شکرگزاری و نشان دادن عظمت پروردگار است.
 
9-5. شاکرانه زیستن؛ تجلی شکر در رفتار
امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: "شُکْرُ الْمُؤْمِنِ یَظْهَرُ فِی عَمَلِهِ.و شُکْرُ الْمُنَافِقِ لَا یَتَجَاوَزُ لِسَانَهُ" (سپاسگزاری مؤمن در کردارش آشکار می‌شود، [اما] سپاسگزاری منافق از زبانش فراتر نمی‌رود) [49]. این بیان عمیق نشان می‌دهد که شکر واقعی باید در تمام ابعاد زندگی انسان تجلی یابد.
 
9-6. یاری رساندن به مؤمنان؛ برترین شکر
امام رضا(ع) می‌فرمایند: "اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَا تَشْکُرُونَ اللَّهَ تَعَالَى بِشَیْ‌ءٍ بَعْدَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ بَعْدَ الِاعْتِرَافِ بِحُقُوقِ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ مُعَاوَنَتِکُمْ لِإِخْوَانِکُمُ الْمُؤْمِنِینَ" (بدانید که بعد از ایمان به خدا و بعد از اعتراف به حقوق اولیاء الله از آل محمد، هیچ شکی نزد خدا خوشایندتر از این نیست که برادران مؤمن خود را یاری رسانید) [50]. این حدیث شریف نشان می‌دهد که یاری رساندن به مؤمنان، برترین شکل شکرگزاری پس از ایمان است.
 
9-7. عمل به علم؛ شکر عالم
امام علی(ع) می‌فرمایند: "شُکرُ العالِمِ على عِلمِهِ : عَمَلُهُ بهِ ، و بَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ" (شکرگزاری عالم بر علمش عبارت است از: عمل کردنش به آن علم، و گذاشتن آن در اختیار سزاوارانش) [51].
 
جه گیری باید پلی بین این دو عنوان ایجاد کند و نشان دهد که مقاله چگونه از مفاهیم نظری به دستورالعمل های عملی رسیده است.
 

نتیجه‌گیری:

پژوهش حاضر با بررسی جامع مبانی نظری و عملی شکرگزاری در منابع اسلامی، به این نتیجه رسید که شکر حقیقی فراتر از سپاس زبانی، منظومه‌ای کامل از شناخت، ایمان و عمل است. آنچنان که از مجموع آیات قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) استنباط می‌شود، شکرگزاری سیر تکاملی دارد که از "شناخت نعمت" آغاز شده، به "شناخت منعم" می‌رسد و در "شکر عملی" متبلور می‌شود.
 
یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که شکرگزاری آثار گسترده‌ای در ابعاد فردی و اجتماعی دارد؛ از افزایش روزی و دفع بلا گرفته تا تعالی معنوی و تقویت پیوندهای اجتماعی. همچنین مشخص شد که شکر عملی -که در قالب استفاده صحیح از نعمت‌ها و به کارگیری آنها در مسیر رضای الهی تجلی می‌یابد- برترین مرتبه شکرگزاری محسوب می‌شود.
 
در پایان باید تأکید کرد که شکرگزاری هنری است که باید آن را آموخت و بر اساس الگوی قرآنی-عترتی، سه بعد زبانی، قلبی و عملی آن را به صورت متوازن در زندگی جاری ساخت. امید است این پژوهش گامی در جهت ترویج فرهنگ ناب شکرگزاری بوده و زمینه‌ساز حرکت جامعه اسلامی به سوی حیات طیبه باشد.
 

پی نوشت ها:

[1] سورۀ حمد، آیۀ 2
[2] سوره صافات، آیه 160
[3] سوره مؤمنون، آیه 28
[4] سوره ابراهیم، آیه 39
[5] سوره نمل، آیه 93
[6] سوره نمل، آیه 15
[7] سوره یونس، آیه 10
[8] سوره اسراء، آیه 44
[9] سوره رعد، آیه 13
[10] سوره اسراء، آیه 44
[11] سوره طه، آیه 110
 [12] سوره نحل، آیه 74
[13] سنن ابى داود ج 2 ص 52
[14] سوره حمد، آیات 1-2
[15] سوره انعام، آیه 1؛ سوره کهف، آیه 1؛ سوره سبأ، آیه 1؛ سوره فاطر، آیه 1
[16] تفسیر المیزان، جلد1، صفحه 40
[17] سوره انعام، آیه 164
[18] سوره شعراء، آیه 24
[19] تفسیر نورالثقلین، جلد1، صفحه 15
[20] سوره حجر، آیه 70
[21] اصول کافی، جلد1، صفحه 25
[22] تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 55
[23] سوره یونس، آیه 10
[24] کشف الغمه، جلد 1، صفحه 118
[25] عیون اخبار الرضا، جلد 1، صفحه 220، حدیث 30
[26] سوره اعراف، آیه 118
[27] تحف العقول، صفحه 369
[28] سوره نحل، آیه 53
[29] سوره زمر، آیه 49
[30] الشهاب فی الحکم و الآداب، صفحه 49
[31] بحارالانوار، جلد 71، صفحه 44
[32] بحارالانوار، جلد 78، صفحه 115
[33] مسند الامام الرضا(ع)، جلد 1، صفحه 286
[34] بحارالانوار، جلد 71، صفحه 31
[35] خصال، جلد 1، صفحه 11
[36] بحارالانوار، جلد 78، صفحه 113
[37] وسائل الشیعه، جلد 11، صفحه 539
 [38] سوره ضحی، آیه 11
 [39] خصال، جلد 1، صفحه 11
 [40] تحف العقول، صفحه 369
 [41] تحف العقول، صفحه 376
[42] الکافی، ج2، ص97
[43] الکافی، ج2، ص428
[44] بحار الأنوار، ج67، ص308
[45] الکافی، ج2، ص97
[46] الکافی، ج2، ص97
[47] سوره ضحی، آیه 11
[48] وسائل الشیعه، ج7، ص41
[49] غرر الحکم، ص62
[50] تحف العقول، ص287
[51] عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص170
 

منبع:

تحریریه راسخون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط