تحليلي بر شوراي قانون اساسي فرانسه(1)
نویسنده: علي سريع السيري
مقدمه :
براي ايجاد محيط سالم وهمراه با نظم اجتماعي بايد يك سلسله قواعد لازم الاجرا وجود داشته باشد كه حاكم بر روابط افراد وسازمان هاي اجتماعي گردد. اين قواعد، حقوق نام دارد .
بنابراين حقوق عبارت است از : مجموعه قواعد و مقررات لازم الاجرا كه روابط مردمان رابا يكديگر وروابط مردمان رابا دولت وروابط سازمان هاي اجتماعي ودولتي را باهم همديگر وبالاخره روابط متقابل را تنظيم مي نمايد .
اين قواعد حقوقي كه اساس آن فرهنگ ، تمدن ، مذهب ،ديدگاهاي جامعه يك كشور ، خصوصيات جغرافيايي وبه طور كلي عوامل بسياري در تدوين وتصويب آن دخيل مي باشد وامروزه با توجه به توسعه روابط بازرگاني ، اجتماعي ، سياسي بسيار وسعت يافته ودرواقع جهان به دهكده اي تبديل مي شود .
وبر اين اساس كه حقوق دانان با مشكل تطبيق قوانين در روابط انسانها مواجه شده اند تصميمي كه قاضي در مقام بررسي انطباق يا عدم انطباق اعمال بنيادي دولت با قانون اساسي اتخاذ مي كند (تصميم دربارة مطابقت يا عدم مطابقت با قوانين اساسي خوانده ميشود ) .
درفرانسه نيز مانند ديگر كشورهاي اروپايي صدور حكم مربوط به اعمال بنيادي بر عهدة قاضي مخصوصي است كه شوراي قانون اساسي نام دارد . قاضي عادي يعني قضات دادگستري وقضات محاكم اداري و در رأس آنها ديوان تمييز و شوراي عالي دولتي براي رسيدگي به مطابقت قانون اساسي باقوانين و عهدنامه وآيين نامه هاي مجلس ملي وسنا صلاحيت ندارند. البته قضات مي توانند در مقام رسيدگي به اعمال اداري و اعمال حقوقي و نيز اعنال مربوط به حقوق خصوصي نسبت به مطابقت آنها با قانون اساسي قضاوت كنند و با توجه به آن ، مسايل مربوط را حل وفصل كنند .
تصميمات مذكور در مقايسه با تصميمات ديگري كه قضات عادي دربارة مسايل مدني ، تجاري و اداري اتخاذ مي كنند ، خصوصيتي ندارند .شكل اقسام تصميمات و نحوه اجراي آنها دقيقاً يكسانند . بنابراين درحقوق فرانسه محلي براي بحث براي آنها نيست .دراين مقاله تنها تصميماتي رابررسي مي كنيم كه شوراي قانون اساسي درخصوص مطابقت قوانين با قانون اساسي اتخاذ مي كند .
نخست شايسته است كلمه اي چند دربارة نظام بررسي مطابقت اعمال بنيادي دولت با قانون اساسي بازگوييم .بر طبق قانون اساسي فرانسه مورخ چهارم اكتبر 1958 مي توان قوانين را پيش از توضيح به شوراي قانون اساسي فرستاد تا مطابقت آنها با قانون اساسي بررسي شود ، با توجه به اهميت برخي از اين قوانين كه به قوانين بنيادي يا سازه واره اي ويا ارگانيك شهرت دارند درموارد پيش بيني شده قوانين لزوما بايد توسط شوراي قانون اساسي بررسي شوند .
چهارم مقام عاليرتبه مي توانند نسبت به قوانين عادي ابراز ترديد كنند رييس جمهوري ، نخست وزير ، رييس مجلس ملي وسنا ،از زمان تجديد نظر درقانون اساسي به بعد (29اكتبر 1974) شصت تن از نمايندگان مجلس ملي ويا شصت تن از سنارتورها نيز حق دارند براي بررسي مطابقت قوانين عادي با قانون اساسي به شوراي قانون اساسي مراجعه نمايند .
عملا از ده سال پيش به اين سوشيوة اخير ونشاء قسمت اعظم تصميمات شورا در مقام بررسي ماهوي مطابقت قوانين اساسي بوده است .
بند 2ماده 73 قانون اساسي بررس وبازبيني پس از تصويب قانون راهم پيش بيني كرده است . قانوني كه قبلا تصويب شده بود وبه توضيح رسيده است وبه طور كلي هر متني كه صورت قانوني دارد ممكن است از طرف نخست وزير به شوراي قانون اساسي فرستاده شود تا شورامعين نمايد كه آيا ضوابط مندرج درمتن ارسالي جنبه تضميني دارد ويا آيين نامه اي ؟ اين بررسي يك بازبيني توصيفي است وممكن است به تغيير عنوان متن يا خارج كردن آن از موقعيت قانوني منجر گردد. دركنار بررسي مطابقت قوانين با قانون اساسي كه درمقام كنترل اعمال بنيادي كار عمده شوراي قانون اساسي را تشكيل مي دهد ، مادة 54قانون اساسي شيوه بررسي مطابقت عهدنامه هايي راهم معين ميكند كه هنوز به امضاء نرسيده اند . اگر شوراي قانون اساسي عدم مطابقت شرايط مندرج درعهد نامه رابا قانون اساسي احراز كند قوه مجريه موظف به يكي از اين دواقدام است :
يا پيشنهاد تجديد نظر درقانون اساسي ويا صرفنظر كردن از امضاء عهدنامه . نكته آخر اينكه در فرانسه قاضي قانون اساسي موظف است نسبت به مطابقت آيين نامه هاي داخلي مجلسين با قانون اساسي مراقبت نمايد . اين آيين نامه هاطرز كار داخلي مجلسين را معين مي نمايند وداراي اهميت بسي فراوان است .
اين مقاله به ترتيب درباره اشكال وصور اين تصميمات، انواع وبالاخره نحوه اجراء آن بحث خواهد كرد .
بخش اول
شكل تصميمات وتصويب آنها :
1ـ فرآيند يا شيوة تصويب تصميمات :
الف) مهلت :
مهلت هاي معين درقانون اساسي جهت اتخاذ تصميم توسط شوراي قانون اساسي كوتاه هستند اين مهلت حداقل 8روز وحداكثر 1ماه است در مواردي كه دولت اعلام فوريت نمايد ،نيز هنگامي كه به نظر شوراي قانون اساسي اخذ تصميم درمهلت كوتاه تري ضرورت داشته باشد ، ممكن است مدت مزبور به 8 روز تقليل يابد .كوتاهي مهلت چند نتيجه دربر دارد: نخست آنكه رسيدگي جنبه كتبي پيدا مي كند و خصوصا دفاع شفاهي از جانب وكيل مدافع به عمل نمي آيد زيرا مذاكرات علني نيست وراستش را بخواهيم اصولا جلسه رسيدگي به معني دقيق كلمه وجود ندارد . درقانون اساسي صريحا وظيفه اي براي وكيل مدافع پيش بيني نشده ورويه قضايي شوراي قانون اساسي هم آن را منتفي دانسته است ، خواهان استدلالات خود راطي لايحه اي عنوان مي كند ودولت در لوايح جوابيه به اين استدلال ها پاسخ مي گويد .
از اين رو مي توان خصوصيت ترافعي رسيدگي را محدود دانست با اين همه جنبه ترافعي مورد بحث در تبادل لوايح واستدلالات عرض وجود مي كند . علاوه براين بخصوص در مواردي كه وكلا ويا سناتورها به عنوان اعتراض بر قوانين مصوب به شورا مراجعه مي كنند، مذاكرات حقوقي سرمايه مجلسين وجود دارد وهنگامي كه قضيه دربرابر پارلمان مي باشد ، در پارلمان مطلب به صورت ايراد قابل طرح بودن لايحه عنوان مي شود ومبناي بحث اين استدلال است كه طرح دولت يا پيشنهاد وكلا با قانون اساسي مطابقت ندارد، درحال حاضر اين مذاكرات بيش از پيش از دقت برخوردارند وحقا رويه قضايي شوراي قانون اساسي در اين پرمايگي سهم داشته است.
نتيجه ديگر كوتاهي مهلت آن است كه شيوه رسيدگي قاضي قانون اساسي همانند سبك رسيدگي قاضي قانون درمحاكي اداري است . يعني قاضي رسيدگي وتحقيق را هدايت مي كند وهم اوست كه عرض حال را مي پذيرد وبدون اقدام به تحقيق مقدماتي به رد عرض حال هاي غير قابل قبول مي پردازد ونيز براي انجام اقدامات لازم در زمينه تحقيق يا استماع مطالب دستور مي دهد . خلاصه آنكه شيوه رسيدگي در شوراي قانون اساسي به نحوه رسيدگي محاكم اداري نزديك است .تحقيق امور با مخبر يا عضو مميز است. رييس شورا مخبر يا عضو مميز را از ميان اعضاء شورا معين مي نمايد . عضو مميز تدريجا وبه كمك اداره حقوقي اجزاء پرونده، يعني عرض حال ها ، لوايح، ملاحظات ، پاسخ ها ، مذاكرات مجلسين ،متون قانوني ، رويه هاي قضايي ،عقايد علماي حقوقي وگزارش هاي اداري مربوط را گرد آوري مي كند . سپس گزارش خودرابه صورت پيش نويس تصميم تهيه مي نمايد. اين پيش نويس مبناي مباحث جلسة رسمي شوراي قانون اساسي خواهد بود .
ب ) جلسة رسيدگي وتصميم :
تصميمات در جلسه رسمي بعني با حضور كليه اعضاء اتخاذميشود. اجلاس شورادر صورتي اعتبار دارد كه حداقل هفت نفر از اعضاي حاضر باشند .عملا در قسمت قريب به اتفاق موارد جلسات شورابا حضور كليه اعضاء تشكيل مي شود . دريك جلسه شورا ممكن است قضاياي مختلف مورد رسيدگي قرار گيرد .
جلسات شورا علني نيست .بنابراين مذاكره به شيوه جلسات علني وجود ندارد .رسيدگي با گزارش عضو مميز شروع مي شود كه اين گزارش توجيه كننده پيش نويس تصميمي است كه درابتداي جلسه بين اعضاءشورا توزيع شده است .دراطراف گزارش مخبر بحث ميشود، آنگاه درباره مباني واصول يعني در خصوص راه حلي كه بايد برگزيد راي مي گيرند . سپس چگونگي تحرير تصميم بررسي مي گردد. هر گاه درباره متني كه عضو مميز پيشنهادمي كند توافق وجود نداشته باشد مطلب نكته به نكته مورد بحث واقع مي شود. تصميمات شوراي قانون اساسي با اكثريت مطلق اتخاذ مي گردد . درصورت تساوي آراء طراحي كه رييس موافق با آن است ارجحيت دارد.صورت تفصيلي راي اعضاء منتشر نمي شود .
دراينجا نيز مطابق روش معمول دركليه دادگاه هاي فرانسه جنبه مخفي شور يك قاعده متبع است . نام مخالفان وموافقان نيز فاش نمي شود. بدين ترتيب بديهي است كه برخلاف معمول در ديوانعالي آمريكا يا محكمه فدرال قانون اساسي آلمان نظر اقليت بانظر مخالف هم تنظيم ومنتشر نمي گردد.
وسواس بي نام ونشان بودن آراء از جمله سنتهاي حقوق آيين دادرسي فرانسه است واين هدف را تعقيب مي كند كه قاضي بتواند با استقلال كامل تصميم بگيرد .
منبع:www.lawnet.ir
ادامه دارد...