چکیده:
این مقاله با هدف بررسی راه ابریشم از مسیر هرات، به نگارش درآمده است. بدین منظور با روش کتابخانه ای از چند دسته منبع شامل منابع اختصاصی و مقاله هایی پیرامون راه ابریشم، تواریخ عمومی، اختصاصی و دودمانی، سفرنامه ها و پژوهش های تازه استفاده شده است. در این مقاله پس از مقدمه ای کوتاه درباره اهمیت راه ابریشم، در دو بخش به وضعیت این راه در دوران ایران باستان، دوران اسلامی تا معاصر، مسیرهای مختلف راه ابریشم ( راه های اصلی و فرعی ) پرداخته شده است. بخش سوم به بررسی راه ابریشم از مسیر هرات و افغانستان اختصاص یافته است.در مجموع می توان گفت که هرات در یکی از مسیرهای مهم راه ابریشم واقع شده و نه تنها یک راه تجارتی، بلکه یک راه زیارتی، به ویژه در راستای گسترش آیین بودا بود.
کلید واژه: تاریخچه راه ابریشم – هرات – افغانستان – ایران.
مقدمه
شواهد و مدارک موجود نشان می دهد چین سرزمین اصلی پرورش کرم ابریشم و تولید محصول ابریشم بوده است. ایران نیز از جمله کشورهایی است که در مسیر راه ابریشم قرار داشته و در دوران باستان و سپس دوران اسلامی، نقش بسیار مهمی را در روابط بین شرق و غرب ایفاء نموده است. البته با سقوط دولت روم شرقی به دست ترکان عثمانی، راه ابریشم دچار بحران شد و اهمیت خویش را از دست داد.(1)هدف از نگارش این مقاله، بررسی راه ابریشم از مسیر هرات بوده است. هرات در این مسیر قرار داشت و کاروان های تجاری از این شهر می گذشتند. این مقاله با روش کتابخانه ای و با استفاده از چند دسته منبع شامل منابع اختصاصی و مقاله های مربوطه، تواریخ عمومی و اختصاصی، منابع دودمانی، سفرنامه ها و پژوهش های نوین، تهیه شده است. نویسنده مقاله پس از ارائه شرح کوتاهی درباره راه ابریشم و اهمیت تاریخی آن، نخست به به وضعیت این راه در دوران ایران باستان، دوران اسلامی تا معاصر و مسیرهای مختلف راه ابریشم ( مسیرهای اصلی و فرعی ) پرداخته و سپس راه ابریشم را از مسیر هرات و افغانستان مورد بررسی قرار داده است.
بخش اول: راه ابریشم و اهمیت آن
بر اساس نوشته های رنه گروسه، نخستین بار کلود بتولیه، جغرافی دان مشهور، در حدود سال های 170- 150م. این راه را بر اساس اطلاعاتی که از مارن، نویسنده یونانی – رومی، که او نیز به نوبه خود از آگاهی های یک تاجریونانی – شامی به نام مائی تیتیانوس بهره مند شده بود، معرفی نموده است .(2)این راه و برخی داستان ها و افسانه های مربوط بدان در سفرنامه مارکوپولو شرح داده شده است. مارکوپولو در سفرنامه خود از شهرهای باستانی، شنزارها، سلاطین چادرنشین با لباس های ابریشمین و شهرهای شرقی به صورت مفصل بحث کرده است. این راه در واقع بزرگ ترین راه جهان باستان، راه داریوش، اسکندر، چانگ چین و چنگیز خان بوده است.
تاریخ سنتی گشایش این راه، سال 105 یا 115 پیش از میلاد است؛ زمانی که چینی ها تا نیمه راه آسیا پیش آمدند و به مسیر مشابهی که از مدیترانه به آسیای مرکزی کشیده شده بود، برخورد کردند، اما راه ابریشم در واقع بسی کهن تر از این است و شاید دوهزار سال و حتی بیش از این، قدمت داشته باشد. این راه دست کم برای چهار هزار سال، راه ارتباطی اصلی بین مدیترانه و چین بوده است.(3)
راه ابریشم نه تنها راه مبادله کالاهای بازرگانی و ابریشم بود، بلکه راه تبادل افکار و گسترش ادیانی چون اسلام، مسیحیت، یهودیت و آیین های زرتشت، مانی، بودا، مزدا، کنفوسیوس ... و نیز راهی برای رسیدن برخی گیاهان، گل ها و مرکبات از چین به غرب بوده است. از مدیترانه تا چین، راه ابریشم سراسر در یک سرزمین بایر و صحرایی قرار داشت. تنها عده انگشت شماری توانسته اند سفر کاملی در سراسر این راه داشته باشند. طول این شاهراه، هشت هزار کیلومتر بود. از آن جا که راه ابریشم در فلات ایران از باریکه ای می گذشت که قابل بستن بود، هر گاه فرمانروایان محلی ایران می خواستند، می توانستند از تماس غرب و شرق جلوگیری کنند. تنها در زمان مغول ها که بیشتر آسیا به تصرف آنان درآمد، این راه چنان امن گردید که مسافرت شرقی – غربی در آن به تقریب رایج شد. با از میان رفتن مغولان و گسیخته شدن ملل آسیایی، باز هم راه ابریشم افسانه ای شد و خط ارتباطی شرق و غرب گسیخته گردید.(4)
فصل اول: راه ابریشم در دوران ایران باستان
1-1-1: راه ابریشم در عصر هخامنشیان گویا دولت هخامنشی نخستین حکومتی بود که به اهمیت راه ابریشم و لزوم گسترش آن پی برد و در راه گسترش آن کوشید. عواملی چون لزوم سرعت بخشیدن به بسیج نیروهای نظامی و بهره های اقتصادی این راه، مورد نظر امپراتوری هخامنشی بود.« قدیم ترین راه بزرگ ایران، جاده شاهی بود که از بابل شروع می شد و با گذر از تنگنای زاگرس به کرمانشاه و اکباتان ( همدان ) می رسید؛ از آن جا به ری می رفت و در امتداد جنوب البرز به باکتریا ( بلخ ) می انجامید. این راه از روزگاران کهن، اصل ترین راه پیوند شرق و غرب بود. بدین ترتیب، راه ابریشم، راهی نو بنیاد نیست، بلکه همان مسیر قدیم است که در گذر روزگاران از آسیای مرکزی به چین پیوسته و سرازیر شدن کاروان های ابریشم، این نام را بر آن نهاده است.» (5)
2-1-1: راه ابریشم در عصر سلوکیان: در دوره سلوکیان، نیمه غربی راه ابریشم به دست سلوکوس نیکاتور افتاد. افزون بر آن، افغانستان، بلخ، ایران، بین النهرین، ارمنستان، سوریه و بخش هایی ازآسیای صغیر، حوزه حکومتی وی را تشکیل می دادند. در برابر، رقیب وی، بطلمیوس که نواحی مصر و انتهای غربی راه ادویه را که از هند آغاز می شد و شهرهای فنیقی را که دارای کارگاه های رنگرزی ارغوانی بودند، در اختیار داشت و سلوکیان هر چه کوشیدند وابستگی ابریشم به شرهای فنیقی را از بین ببرند، موفق نشدند. سلوکیان ازآن رو که می خواستند جانشینان اسکندر را در انتهای غربی آسیای صغیر و سواحل اژه، ترکیه و یونان در امرتجارت ابریشم سهیم کنند، به تدریج سوریه را به نقطه مرکزی غرب راه ابریشم تبدیل کردند. انطاکیه و دیگر شهرهای تجاری سلوکی در این راستا ایجاد شدند. از سوی دیگر راه قدیمی عطریات که از زمان های قدیم از جنوب عربستان به حلب می رفت، از انطاکیه می گذشت. شهر جدید سلوکیه در بیست و چهار کیلومتری جنوب بغداد به تدریج به صورت یک شهر چهار راهی بین النهرینی برای تجارت راه ابریشم ساخته شد. دست کم هشت شهر به نام سلوکیه و شانزده شهر به نام انطاکیه در این زمان ساخته شدند. همچنین شهرهای اوروپوس و هکاتومپیلوس ( صد دروازه )، پالمیرا و پترا نیز رونق یافتند. به تدریج مهاجران یونانی و مستعمره نشینان نظامی یونانی در نقاط دور افتاده و خطرناک امپراتوری اسکندر، از جمله بخش های ایرانی و بلخی راه ابریشم اسکان داده شدند و آنان با مردم تراکیه آسیای صغیر، سوریه و بین النهرین که همگی از مسیر راه ابریشم رهسپار بلخ و فراسوی آن بودند، درآمیختند.(6)
در سده نخست میلادی دو تحول مهم، افزایش شبکه های سنتی تجاری را موجب گردید. یکی وجود راه ابریشم که با عبور از آسیای صغیر و انطاکیه، با چین مرتبط می شد و دیگری مسیر مستقیم دریا که بازرگانان اسکندرانی از راه آن به هند دسترسی می یافتند.
3-1-1-: راه ابریشم در عصر اشکانیان
هر چند منابع موجود از امور تجاری میان ایران و چین آگاهی کافی به دست نمی دهند، اما شواهد نشان می دهند که در عصر شاهانی چون مهرداد دوم (120 تا 88 پیش از میلاد ) سفیری از چین به ایران آمد و بار دوم کان ینینگ از سوی یان چائو، برای ایجاد روابط تجاری ایران و روم فرستاده شد، اما به قول پیرنیا: پارتیان می خواستند انحصار این راه را خود داشته باشند.(7)
هم زمان با دوره اشکانیان راه ابریشم با گذر از آسیای مرکزی، ایران و چین را به هم پیوند داد، اما علت این امر چه بود ؟ « اشکانیان که با رومیان رقابت سیاسی داشتند، تجار رومی را به آسانی اجازه عبور نمی دادند. در اواسط قرن دوم میلادی تجارت ابریشم از این راه به کلی موقوف شد و کشتی های چینی از راه دریا ابریشم را به مالاکا، سیلان و ساحل شرقی هندوستان می آوردند و تجار یونانی و رومی آن را در آن نقاط از آنان می خریدند.» (8)
در حدود سال 140 پیش از میلاد، اوو، امپراتور نامدار دودمان هان ( HAN)، قدرت را در چین به دست گرفت. وی پس از شکست دادن اشراف طایفه مجار ( Hunnish Race) که مهم ترین مانع راهیابی چینیان به سرزمین های باختری بودند، رو به غرب آورد تا هم به دره فرغانه، مرکز تولید و پرورش اسب، دست یابد و هم امپراتوری خویش را تا مرزهای امپراتوری پارت بگستراند. از این رو، در سال 139 پیش از میلاد نماینده ای را به نام جانگ چیان راهی سرزمین های غربی کرد تا وی ضمن آشنایی با اوضاع سیاسی، نظامی، جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی آن منطقه، زمینه را برای گشودن راهی به سوی غرب فراهم آورد. در سال 116 پیش از میلاد جانگ چیان برای دومین بار در راس هیئتی سیصد نفره، در حالی که مقدار زیادی طلا، نقره و پارچه ابریشمین همراه خود داشت، به سرزمین های غربی راهی شد. در همین سفر، دستیار وی نیز تا سرزمین اشکانی راه پیمود و بدین سان بین حکومت های غربی و اشکانیان روابط رسمی برقرار شد. با این تمهیدات، امپراتور چین کوشید ابریشم چین را به کشورهای باختری صادر کند. برای این منظور، نیروی انسانی فراوانی را به کار گمارد و سرمایه بسیاری گذارد تا از این راه نوگشوده، بهترین بهره را ببرد. او توانست در کرانه های شمالی و جنوبی کویر تاکلاماکان ( Taklamakan) راهی بزرگ و پر از کاروانسرا پدید آورد که تا آن سوی پامیر ( Pamir) امتداد یابد و از آن جا به راه های مرکز، غرب و جنوب آسیا بپیوندد. با گشوده شدن این راه، نخست مأموران سیاسی چین و سرزمین های آسیای مرکزی کالاهای گوناگون را از این سو به آن سو می بردند، اما دیری نپایید که بازرگانان سغد، کوشان و پارت رشته کار داد و ستد را در دست گرفتند؛ کسانی که در سالنامه های چینی از آن با نام بازرگانان چو ( Chou)، یعنی بیگانگان یا افراد غیر هان، یاد شده است. این بازرگانان که به گویش های گوناگون ایرانی سخن می گفتند، کاروان های بزرگی از شتر روانه می کردند که بارشان عطر، جواهر و بلور بود.(9)
مهم ترین حرکت سیاسی برای حذف ایران از راه اصلی ابریشم، جنبش کوشانیان و چیرگی آنان بر مسیرهای شرقی بین ایران و چین ( آسیای مرکزی و ماوراء النهر ) بود. رومیان می کوشیدند با فتح بین النهرین یا ارمنستان و قفقاز، راهی دیگر به سوی چین بگشایند که بیشتر این کوشش ها با پایداری ایرانیان ناکام ماند. در این دوره رشته بازرگانی در آسیای مرکزی و ماوراء النهر در دست بازرگانان سغدی و خوارزمی بود. خوارزمیان رو به غرب داشتند و سغدیان با چینیان در داد و ستد بودند. تا زمان پیدایش اسلام، کانون پیوند اقتصادی شرق و غرب در آسیای مرکزی قرار داشت.(10)
کوشش سغدیان و خوارزمیان سبب شد بازرگانان عرب، قبایل و خاندان های با سابقه در امر تجارت ابریشم را در مناطق مسکونی راه اصلی ابریشم اسکان دهند و این پاسداری از این راه تا عصر صفویان ادامه یافت. در واقع جنگ های صفویان با همسایگانشان، به ویژه ازبکان و عثمانیان، ریشه در این امر داشت.(10)
سغدیان پیرو کوشانیان بودند و در منطقه سمرقند زندگی می کردند. آن ها درتجارت حوزه های تاریم و پامیر تخصص داشتند، به صورتی که زبان سغدی در نیمه شرقی راه ابریشم زبان همگانی شده بود. سربازان و مسافران بازرگان بیشترین مشتریان راه ابریشم بودند. به تدریج آیین بودا توسط بازرگانان سغدی و کوشانی و تا حدودی به وسیله مبلغان رسمی به چین رسید. در نواحی پامیر، کاروان سالاران بیشتر کالاهایشان را به دست حاملان دیگر می سپردند. سغدیان تجارت شمال چین را از راه ترکمنستان غربی به استپ اوراسیا، بلخی ها یا کوشانیان تجارت سمت جنوب و راه اصلی به هند، و هندیان تجارت راه های فرعی قره قوروم و گذرگاه های کشمیر را در دست داشتند.(12)
بلخ هم چنان اهمیت پیشین خود را داشت و گرچه کوشانیان پایتخت خود را از بلخ به پیشاور هند منتقل کرده بودند، بلخ نه تنها از رونق بیفتاد، بلکه نام هندی بالهیکا ( Balhika) بدان گذارده و به تدریج به بلخ مشهور شد. کالاها از هند به ایران و از آنجا به غرب برده می شدند. کاروان ها در پناه قبایل محلی و نظامیان شتر سوار حکومتی به تدریج منزلگاه ها را گذرانده و به بین النهرین سرازیر می گشتند. شهر جدید دیگری که در سی و دو کیلومتری جنوب شرقی بغداد ساخته شد و در مسیر راه ابریشم قرار گرفت، تیسفون بود.
هسوان – تسانگ، مبلغ بودایی که برای گسترش این آیین از مسیر راه ابریشم گذشت، در ادامه سفرش به سوی سمرقند، کوشید بسیاری از زرتشتیان را به آیین بودا دعوت کند. سپس از راه غربی ترین قسمت کوهستان پامیر راهی بلخ شد و از آن جا از راه کوهستان برفی و هراس انگیز هندوکش به سوی هند رفت. او با پیشروی در اعماق دره های هندوکش، راهی شهر بامیان شد که دارای مجسمه های بلندی از بودا با زیورهای گران بها بود. وی از راه کاروانی زیارتی هندوکش به دره رودخانه کابل و سرزمین افغان ها رسید. سپس به قندهار، کانون هنر بودایی هندی – یونانی رفت و سپس وارد پیشاور و سرزمین هند شد. او پس از سال ها مسافرت و تبلغ آیین بودا، از یک راه زمینی دیگر و از راه کوه های آن سوی رودخانه رود کابل و سپس از راه شاخه جنوبی راه ابریشم به چین بازگشت. او در راه بازگشت از سوی پادشاهان بودایی همچون حارشا، واپسین شهریار بزرگ بودایی هند، شاه کاپیسا و کشمیر مورد پذیرایی قرار گرفت. وی سپس از راه دشواری که از بالای هندوکش، به کاشغر می رسید و از راه سرزمین یشم وارد کاشغر شد و سپس از راه جنوب غربی به یارغند و سرانجام از راه دامنه های پامیر و از راه یک سرزمین بیابانی به ختن رسید.(13)
پی نوشت ها :
1. در سال های 88-1977 پژوهش درباره راه ابریشم زیر نظر سازمان یونسکو از سر گرفته شد. پس از دهه 1990 با به استقلال رسیدن جمهورهای آسیای مرکزی و ارائه شدن طرحهای گوناگون توسعه جهانگردی و تشکیل همایشهایی در سال 1373 در سمرقند و ایران، زمینه های مناسب و فراوانی ایجاد شد تا فرهنگ و هنر ایرانی-اسلامی و تأثیر آن بر راه ابریشم معرفی شده و شناساندن این راه پر رمز و راز به جهانیان امکانپذیر گردد.
2.فریده معتکف، « راه های اصلی و فرعی جاده ابریشم »، مجموعه مقالات دومین اجلاس بین المللی جاده ابریشم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1376، ص 319.
3.آبرین فرانک و دیوید براونستون، جاده ابریشم، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: سروش، 1376، ص 12.
4. پیشین، ص 6-14.
5.علیرضا چکنگی و دیگران، راه ابریشم؛ یادمان گشایش راه آهن مشهد – تجن – سرخس، مشهد: آستان قدس رضوی، 1375، ص 13.
6.پیشین، ص 10-108.
7.حسین پیرنیا، ایران باستان، کتاب نهم، اشکانیان، تهران: جیبی، 1342، ص 9-2698.
8.غلامحسین مصاحب، دایره المعارف فارسی، جلد اول، تهران: فرانکلین، 1345 ، ص 717.
9. چکنگی و دیگران، پیشین، ص 4-13.
10.پیشین، ص 51.
11. پیشین، ص 52.
12.آبرین فرانک و براونستون، پیشین، ص 4-170.
13.پیشین، ص 9-222.
ادامه دارد...