نراقيان : ستارگان درخشان سپهر نجوم (1)

علامه مولى محمدمهدى نراقى (م 1209ق) و مولى احمد نراقى (1185- 1245ق) بدون شك از نوابغ و نادره‏هاى دوران به شمار مى‏روند آثار علمى اين دو بزرگوار انسان را با دريايى از فقه، اصول، اخلاق، عرفان، حكمت، كلام،...
شنبه، 20 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نراقيان : ستارگان درخشان سپهر نجوم (1)

نراقيان : ستارگان درخشان سپهر نجوم (1)
نراقيان : ستارگان درخشان سپهر نجوم (1)


 

نويسنده:على زمانى




 
علامه مولى محمدمهدى نراقى (م 1209ق) و مولى احمد نراقى (1185- 1245ق) بدون شك از نوابغ و نادره‏هاى دوران به شمار مى‏روند آثار علمى اين دو بزرگوار انسان را با دريايى از فقه، اصول، اخلاق، عرفان، حكمت، كلام، تفسير، هيات، نجوم، رياضى، هندسه، موعظه، مقتل، معانى بيان، شعر و ادب و... رو به رو مى‏سازد، آثار گران‏سنگ و ارج‏مند آنان در زمينه‏هاى ياد شده گواه سخن است.
در اسلام فرهيخته‏گانى اين‏گونه دانشور، متخلق به اخلاق الله، سالك، مجاهد جامع علوم عقلى و نقلى، دريايى مواج از علوم و فنون، نادر الوجودند.
برگزارى يادمان و كنگره‏ها و احياى شخصيت و آثار آنان گامى بلند و خدمتى ارج‏مند به جهان دانش و پژوهش است، چنان كه جناب مولااحمد در طاقديس سروده است:
از راه وفا گاه زما ياد توان كرد
گاهى به نگاهى دل ماشاد توان كرد
مستم زمى عشق چنان كز پى مرگم
صد ميكده از خاك من آباد توان كرد
نگارنده تنها به يك بعد از ابعاد ياد شده اين دو شخصيت‏شاخص و برجسته، يعنى هيئت و نجوم بسنده مى‏كند; زيرا ساير رشته‏هاى دانش اين دو قله فرازمند مسلما مورد كاوش قرار گرفته است.
ملامحمدمهدى نراقى در زمينه هيئت و نجوم چند اثر با ارزش از خود به‏يادگار گذاشته است از جمله: «المستقصى‏» ، «محصل الهيئة‏» ، «معراج السماء» و... وى در «المستقصى‏» با الهام از آيات قرآن ضمن خطبه‏اى دل‏نشين، جذاب و زيبا اشاره مى‏كند كه نجوم چراغ‏هاى فروزان آسمان و مايه زينت آسمان دنيا شده‏اند، پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم قطب فلك رسالت و مركز دايره جلالت است و خاندان او ستارگان سپهر ولايت و ماه كامل فلك هدايت‏اند.
در اين‏جا بر خود لازم مى‏دانم نگرش نراقى به آيات قرآن در زمينه هيئت و نجوم را باز كاويم و ره آورد شكوه‏مند آن را از منظر ساير منجمان مسلمان به نظاره بنشينم.

ديدگاه قرآن
 

1. قرآن با نگرشى خوش بينانه به «هيئت و نجوم‏» تلاش و كوشش همه سويه انسان به عظمت و گران مايگى اين دانش را دست آوردى بزرگ برشمرده و سوگند به جاى‏گاه ويژه و فواصل معين ستارگان ياد كرد و افزوده است: اگر بدانيد اين سوگندى خت‏بزرگ است
«فلا اقسم بمواقع النجوم و انه لقسم لو تعلمون عظيم‏» . (1)
2. نجوم، نشانه‏هايى ارزنده و بسيار بزرگ برعظمت آفرينش، قدرت خداوند و خلقت روز به شب، آسمان، زمين، انسان، حيوان و جماد است و تدبر و پژوهش درآن نشانه شكوفايى عقل مى‏باشد:
«و سخر لكم الليل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره، ان فى ذلك لآيات لقوم يعقلون‏» . (2)
3. نجوم، تقويم سال و روز شمار است «الشمس و القمر بحسبان‏» (3) خورشيد و ماه بر حسابى روانند «لتعلموا عدد السنين و الحساب‏» (4) تا شماره سال‏ها و حساب عمرها را بدانيد.
4. نجوم، وسيله هدايت و راه‏يابى در جغرافيا (خشكى و دريا) است «و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمات البر و البحر..» . (5) او است كسى كه ستارگان را براى شما قرار داد تا به وسيله آن‏ها در تاريكى‏هاى خشكى و دريا راه يابيد، «و علامات و بالنجم هم يهتدون‏» (6) و نشانه‏هاى ديگر نيز قرار داد و آنان به وسيله ستاره (قطبى) راه‏يابى مى‏كنند.
5. نجوم، نشانه زيور زينت ناظران زمين هستند: «و لقد جعلنا فى السماء بروجا و زيناها للناظرين‏» (7) به يقين ما در آسمان برج‏هايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم.
6. نجوم و اجرام فضايى از مواد درسى و آموزشى كيهان‏شناسى به حساب مى‏آيند و دركنار آن‏ها نكات دقيق، سودمند و برجسته خاطر نشان شده مانند اشاره به حدود فضا طول و عرض آسمان، پيدايش فصول چهارگانه و... «تبارك الذى جعل فى السماء بروجا و جعل فيها سراجا و قمرا منيرا» (8) فرخنده و بزرگوار است آن كسى كه در آسمان برج‏هايى برافراشت، و در آن چراغ (خورشيد) و ماهى نوربخش قرار داد.
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه مى‏فرمايد: «بروج‏» همان اختران هستند برجهاى بهار و تابستانى عبارت‏اند از: حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله [برابر و مقارن با فروردين، اردى‏بهشت، خرداد، تير، مرداد، شهريور] برج‏هايى كه به پاييز و زمستان تعلق دارند عبارت‏اند از: «ميزان، عقرب، قوس، جدى، دلو و قوت (9) [برابر و مقارن با مهر، آبان، آذر، دى، بهمن، اسفند] .
خداوند، خلقت چو آغاز كرد خرد آفريد و جهان باز كرد زد و دو بخار و يكى در سبز جهان را پى افكند زيبا و نغز به شش روز خلقت‏به پايان رسيد ز ناهيد و تير و ز بهرام و شيد زبرجيس و كيوان و گردون سپهر ز گاو و بره، شير و ميزان و مهر هم عيوق و پروين پرديس چهر نشسته به تخت نو عروس سپهر شباهنگ و شعرى و دبران و ماه همه سر به سر شاه را چون سپاه.
7. در آيات نجومى قرآن، نشانه‏هايى است از گرانش عمومى (قانون جاذبه عمومى) كه اساس هيئت جديد يعنى مدل خورشيد مركزى را تشكيل داده است: «الله الذى رفع السماوات بغير عمد ترونها ثم استوى على العرش و سخر الشمس و القمر كل يجرى لاجل مسمى‏» (10) خداوند همان كسى است كه آسمان‏ها را بدون ستون‏هايى كه آن‏ها را ببينيد برافراشت; آن‏گاه بر عرش استيلا يافت، و خورشيد و ماه را رام‏گردانيد، و هر كدام براى مدتى معين به سير خود ادامه مى‏دهند، «خلق السماوات بغير عمد ترونها» . (11)
گروهى از مفسران هم‏چون علامه طباطبايى‏قدس سره معتقداند اين آيات اشاره به قانون جاذبه عمومى دارند.
براين اساس، خورشيد ميليون‏ها بل ميلياردها سال است در مركز منظومه شمسى قرار گرفته و به نظر ما مى‏رسد هر روز از مشرق طلوع مى‏كند و در مغرب ناپديد مى‏شود; چنان‏كه ماه نيز در همين مدت گرد كره زمين مى‏گردد، و هر دو در پيرامون خورشيد مى‏گردند.
زمين با طول خط شعاع متوسط 150 ميليون كيلومتر فاصله گرفته و نيروى عظيم جاذبه ( F = G.Mm/1o2 ) سبب مى‏شود مدار زمين بيضوى و شتاب آن به جانب خورشيد 59% سانتى‏متر در ثانيه باشد، يعنى زمين در هر ثانيه با شتاب 59% سانتى‏متر به سوى خورشيد مى‏افتد» و نيروى گريز از مركز تجاوز بيش از اين رقم را جلوگيرى مى‏كند.
هم‏چنين ماه با شعاع متوسط 000/384 كيلومتر مسيرى تقريبا دايره شكل را طى مى‏كند و نيروى جاذبه زمين آن را به سوى خود مى‏كشد، و تعادلى دقيق بين نيروى گرانش زمين و بين فرار از مركز ماه برقرار است كه اين چنين گردش زيبا و منظم را در برابر ديد همگان قرار داده است «ذلك تقدير العزيز العليم‏» (12) اين اندازه‏گيرى خداوند تواناى دانا است.
به هر روى، در قرآن بيش از 150 آيه درباره هيئت و نجوم نازل شده كه اين رقم نسبت‏به كل آيات قرآن نسبتى بزرگ مى‏نمايد و عظمت اين دانش را خاطر نشان مى‏سازد.
براين پايه بسيارى از احكام عبادى و غير عبادى اسلام به هيئت و نجوم پيوند ناگسستنى دارند، از جمله، نماز، روزه، وقت‏شناسى (فلق، ظهر، عصر، مغرب، عشاء، شفق، نيمه شب) جهت‏يابى هنگام اوقات شرعى، قبله‏شناسى و دانستن جغرافياى زمين و فضا، هلال‏شناسى، هلال يابى (استهلال و استحباب آن) ذبح‏هاى شرعى، كسوف، خسوف، احكام محتضر، دفن اموات، شكل دهى قبرها، و... حرمت رو به قبله وپشت‏به قبله نشستن هنگام تخلى، و استحباب قرائت قرآن روبه قبله و...

نجوم از منظر روايات
 

علامه مجلسى رحمه الله بخش بزرگى از كتاب گران‏سنگ «بحارالانوار» را به اين امر اختصاص داده و صدها حديث و روايت و ديدگاه‏هاى فقيهان، محدثان، مكلمان، فيلسوفان و منجمان را خاطرنشان ساخته كه نكات سودمندى مخصوصا از پرتو احاديث‏به دست مى‏آيد مانند:
1. حضرت سجاد عليه السلام مى‏فرمايد: حركت‏خورشيد، ماه، نجوم و كواكب و گردش آن‏ها در مدار و فلك مشخص همه به تقدير خداوند و به كمك فرشتگان و ماموران الهى صورت مى‏پذيرد (13) ;
2. امام باقر عليه السلام: خورشيد داراى لايه‏هايى و طبقاتى است. (14) اين سخن امروزه ثابت‏شده است;
3. پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم: اگر نور ماه هم‏چون نور خورشيد بود روز از شب تشخيص داده‏نمى‏شد، نماز و روزه مردم از بين مى‏رفت و مردم در شناخت‏سال‏ها در اشتباه مى‏افتادند; (15)
4. امام اميرالمؤمنين عليه السلام: تاريكى‏هايى كه روى كره ماه مشاهده مى‏شود. يك مسئله پيچيده و مشكلى است كه [امروزه زمان آن حضرت] فهم آن آسان نيست; (16)
5 . على‏بن ابى‏طالب عليه السلام: آسمان‏ها از دود و بخار آب آفريده شده‏اند; (17)
6. پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم: در آسمان‏ها، آب فراوان وجود دارد، چنان‏كه در زمان حضرت نوح عليه السلام درهاى آسمان باز شد و باران قوم نوح را غرق كرد. (18) درياهايى به مراتب بيش از درياهاى كره زمين در آسمان‏ها وجود دارد، چنان كه ابزار و آلات نجومى كنونى از آن خبر داده است;
7. اميرالمؤمنين عليه السلام: نجوم، توسط يك عمود نورى به هم ديگر پيوسته و ارتباط دارد، (19) شايد مراد آن حضرت بيان جاذبه عمومى باشد و يا خبر از قانون يا قوانين ديگر داده است;
8 . امام صادق عليه السلام: آفريده‏هاى ديگرى نيز در آسمان‏ها وجود دارد; (20)
9. امام صادق عليه السلام: برخى از ستارگان از مركز فلك خود جدا نمى‏شوند و دسته جمعى حركت مى‏كنند [منظومه وار] و برخى از آن‏ها به تنهايى حركت دارند; (21)
10. افلاك و نجوم توسط اسمى از اسماء الله در حركتند; (22)
11. اجرام فلكى نخست‏بسته بودند، سپس باز شدند. (23) اين يك نظريه در كيهان‏شناختى امروزه به شمار مى‏رود;
12. سياراتى هستند كه حركت‏هاى بازگشتى (رجعى) دارند; چنان‏كه اميرالمؤمنين عليه السلام ذيل آيات « فلا اقسم بالخنس الجوار الكنس‏ » مى‏فرمايد : منظور پنج‏سياره زحل، عطارد، مشترى، بهرام - مريخ، و زهره‏اند; (24)
13. سياره زحل (كيوان) در چند روايت‏به نام نجم اميرالمؤمنين عليه السلام ياد شده و جالب اين كه امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: خداوند جنس اين سياره را از يخ و آب سرد قرار داده است. (25) امروزه ثابت‏شده است كه جنس سياره كيوان از يخ منجمد و ساير گازهاى سبك است; بنابراين، اگر اين سياره به درياهاى كره زمين سقوط كند روى آب مى‏ماند.
در اين روايات و روايات ذكر نشده، نكات جالبى از فواصل سيارات و ستارگان، نورشناسى و... وجود دارد;
14. امام كاظم عليه السلام: حق تعالى نجوم را ستايش كرد و اگر دانش صحيحى نبود مدح نمى‏كرد پيامبران الهى همه به اين دانش عالم بودند حضرت ابراهيم عليه السلام عالم به نجوم بود; چنان كه قرآن مى‏فرمايد: « فنظر نظرة فى النجوم فقال انى سقيم‏» (26) .
و اگر به اين دانش آگاه نبود در نجوم نظر نمى‏افكند و نمى‏گفت من بيمارم. هم‏چنين حضرت ادريس عليه السلام در زمان خود به دانش نجوم از همه مردم داناتر بود. هم‏چنين «ذوالقرنين‏» در اين علم ماهر بود. خداوند در قرآن به اين دانش قسم ياد كرده است: «فلا اقسم بمواقع النجوم‏» بعد از علم قرآن هيچ علمى شريف‏تر از نجوم نيست، اين دانش از علوم پيامبران، اوصيا، و وارثان پيامبران است; (27)
15. پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم: اين علم را فراگيريد تا در تاريكى بيابان و دريا راه‏نمايتان باشد. نجوم، دانش حضرت آدم است «النجوم هى علم آدم‏» (28) ;
16. امام صادق عليه السلام: با منجم يمنى گفتارى زيبا پيرامون نورشناسى و تفاوت ميان درجه‏هاى نور مشترى، ماه، عطارد دارد، سپس به تاثير نورستارگان برموجودات زمين از جمله برشتران، گاوان، سگان و...; (29)
17. گفتمان شگفت‏انگيز اميرالمؤمنين و دهقان منجم درباره احكام نجوم و محاسبات نجومى، هم‏چون تاثير آن‏ها در نوزادان و مردن انسان‏ها و اشاره نمودن به جاسوسى كه در لشگر او بود، و در جا سكته كردن جاسوس به توهم لو رفتن خود; (30)
18. گفت‏و گوى امام صادق عليه السلام و زنديق درباره حركت دقيق و منظم نجوم در افلاك و مدارات خود بدون اين كه لحظه‏اى از مقدار حركت‏خود بكاهند و سستى كنند، و نهى از شنيدن و ترتيب اثر دادن به گفته منجمان يعنى آن دسته منجمانى كه تاثير كواكب را از خداوند ندانسته و همه را به فلك منسوب مى‏دانسته‏اند; از اين رو صدوق رحمه الله مى‏گويد: منجم ملعون كسى است كه فلك را قديم مى‏شمرد و خداوند فلك آفرين را قديم نمى‏داند «هو الذى يقول بقدم الفلك و لا يقول بمفلكه و خالقه - عز وجل - » (31) ;
19. مى‏دانيم خاندان «نوبخت‏» بيش‏ترين منجم و دانش‏مند را تربيت كرده است، دو نفر از اين خاندان به نام «محمد و هارون‏» فرزندان «ابوسهل‏» به حضرت صادق عليه السلام نامه‏اى نگاشته و در آن خاطرنشان ساخته‏اند: پدران و نياكان ما همه منجم بوده‏اند، آيا براى ما صحيح است در اين فن نظر داشته باشيم و كاوش به عمل آوريم؟ امام صادق عليه السلام در پاسخ مى‏نويسند: آرى صحيح است تا وقتى از توحيد خارج نگرديد; (32)
20. امام صادق عليه السلام: نجوم از دانش‏هاى پيامبران است و اميرالمؤمنين عليه السلام اعلم الناس به نجوم بوده است; (33)
21. امام باقر عليه السلام: نبوت حضرت نوح از طريق علم نجوم به دست آمد; (34)
22. امام صادق عليه السلام: آبستن شدن مادر حضرت موسى و به دنيا آمدن موسى را منجمان به فرعون خبر دادند; (35)
23. برخى از منجمان يهود بعثت‏حضرت محمد صلى الله عليه و آله وسلم را خبر دادند; (36)
24. امام صادق عليه السلام: خبر شكست لشگر يزدگرد و پيروزى مسلمان از راه نجوم بود; (37)
25. دلالت نجوم بر ولادت حضرت مهدى عليه السلام و امامت او; (38)
26. امام صادق عليه السلام به عبدالرحمان سيابه مى‏فرمايد: دانش نجوم به دين هيچ كس زيان وارد نمى‏سازد; (39)
27. امام صادق عليه السلام به «هشام خفاف‏» فرمود: اصل محاسبات نجومى و دانش نجوم حق است جز اين كه مردم از آن بهره چندانى ندارند; اما افرادى كه دستى در وحى و الهام دارند و ويژگى هاى مواد و استعداد و قابليت افراد را مى‏شناسند اين علم را دارا هستند. (40)

پی نوشت ها :
 

1. واقعه (56) آيه 75، 76.
2. نحل (16) آيه 12.
3. الرحمن آيه 5.
4. اسرا (17) آيه 12.
5. انعام (6) آيه 97.
6. نمل (27) آيه 16.
7. حجر (15) آيه 16.
8. فرقان (25) آيه 61.
9. سيد محمدحسين طباطبائى، الميزان، ج 15، ص 237، به نقل از تفسير قمى.
10. رعد (13) آيه 2.
11. لقمان، (31) آيه 10.
12. انعام (6) آيه 96.
13. بحارالانوار، (چاپ، آخوندى) ج 58، ص 88، 90، 93، 104، 146، 155، 158، 159.
14. همان.
15. همان.
16. همان.
17. همان.
18. همان.
19. همان.
20. همان، ج 58، ص 97.
21. همان، ج 58، ص 99.
22. همان، ج 58، ص 102.
23. همان، ص 105.
24. همان، ص 108.
25. همان، ص 108.
26. صافات (37) آيه 89 و 90.
27. بحارالانوار، ج 58، ص 245، 253.
28. همان، ص 275.
29. همان، ص 219.
30. همان، ص 221، 229، 232.
31. همان، ص 226.
32. همان، ص 251.
33. همان، ص 235.
34. همان، ج 58، ص 235- 241.
35. همان.
36. همان.
37. همان.
38. همان.
39. همان.
40. همان، ص 244.
 

منبع: www.naraqi.com
ادامه دارد...



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط