اقتدار و مشروعيت سياسى در نگاه نراقى (3)

نراقى، با معيارهاى استوار و دقيقى كه درباره ظلم و عدل به دست مى‏دهد، مى‏فهماند كه قدرت به تنهايى نمى‏تواند ملاك و منبع مشروعيت باشد. او، اين تفكر تاريخى باطل كه درباره اقتدار پادشاهان پديد آمده است؛ يعنى «سايه‏خدا» بودن هر سلطان در مسند قدرت را، كه به عنوان پيش درآمد فكرى براى توجيه ظلم بوده است، كنار مى‏زند و پندار برآمده از آن را كه
شنبه، 20 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اقتدار و مشروعيت سياسى در نگاه نراقى (3)

اقتدار و مشروعيت سياسى در نگاه نراقى (3)
اقتدار و مشروعيت سياسى در نگاه نراقى (3)


 

نويسنده:عباس مخلصى




 

بايستگى مشروعيت براى كاربرد قدرت در جامعه
 

نراقى، با معيارهاى استوار و دقيقى كه درباره ظلم و عدل به دست مى‏دهد، مى‏فهماند كه قدرت به تنهايى نمى‏تواند ملاك و منبع مشروعيت باشد. او، اين تفكر تاريخى باطل كه درباره اقتدار پادشاهان پديد آمده است؛ يعنى «سايه‏خدا» بودن هر سلطان در مسند قدرت را، كه به عنوان پيش درآمد فكرى براى توجيه ظلم بوده است، كنار مى‏زند و پندار برآمده از آن را كه سرچشمه مشروعيت حكومت اراده و مشيت الهى است، نادرست و ناروا مى‏شمارد. زوايا و پيامدهاى اقتدار نامشروع و ظالمانه را بررسى مى‏كند و شيوه‏هاى نظامهاى سلطه و قدرت‏مدار براى مشروعيت قدرت و سلطه را از دايره مشروعيت دينى بيرون مى‏داند. در اين زمينه روايتى از امام صادق (علیه السلام) مى‏آورد كه خداوند، در وحى به يكى از پيامبران پيشين خود، خطاب به پادشاه ستم‏پيشه‏اى مى‏فرمايد:
«من تو را وانداشته‏ام از براى ريختن خون بى‏گناهان و گرفتن اموال مردمان، بلكه ترا صاحب اختيار كردم به جهت آن كه صداهاى مظلومان را از درگاه من بازدارى. و ناله‏هاى ايشان را كوتاه كنى. من نخواهم گذشت از ظلمى كه بر احدى شود، اگر چه از جمله كفار باشد.» (31)
در اين حديث، سلطه ستمگرانه و قدرت‏مدارانه ناپسند و نامشروع شمرده شده است، بدون هيچ فرق ميان انسانهايى كه بر دين و باور مورد قبول حكومت هستند، يا باورهاى ديگر دارند . حتى بى‏اعتقادى و ناباورى به خدا، توجيه‏گر رفتار غيرمشروعانه حاكم نمى‏تواند باشد .
نراقى، آن‏گاه به ذكر احاديثى مى‏پردازد كه هرگونه همكارى و حتى سكوت در برابر حكومت نامشروع را گناه شمرده‏اند. از جمله امام صادق (علیه السلام) نقل مى‏كند كه فرمود:
«هر كه همراه ظالمى برود، از براى اعانت و يارى كردن او، و داند كه او ظالم است آن كس از اسلام بيرون رفته و داخل كفر شده.» (32)
ستم بر مردمان، بدترين گونه آلودگى قدرت و اقتدار است. اقتدارى كه به اين گونه فساد آلوده شود، نه تنها هيچ‏گونه مشروعيتى ندارد كه همه راه‏هاى مشروعيت بر روى آن بسته مى‏شود و سرانجام آن شكست و نابودى است:
«به شومى ظلم، احوال ملك و مملكت زبون، و تخت و دولت سرنگون مى‏گردد. پادشاهى به واسطه عدالت، با كفر پاينده مى‏شود و با وجود ايمان، با ظلم و ستم نمى‏ماند.» (33)
درباره آثار و پيامدهاى ويران‏گرانه قدرت نامشروع و رفتار غيرمشروعانه حكومت، به سخنى از سلطان محمود غزنوى اشاره مى‏كند كه او مى‏گفته است:
«من از نيزه شيرمردان اين قدر نمى‏ترسم كه از دوك پيره‏زنان.» (34)
بنابراين، در انديشه نراقى، قدرت مشروعيت‏آور نيست. تنها دستيابى به قدرت، جواز براى حكومت و سلطنت نمى‏تواند باشد. بلكه قدرت، هميشه نيازمند مشروعيت است.
چه چيزى به قدرت و به كار بستن آن در جامعه، مشروعيت مى‏بخشد؟

سببها و علتهاى مشروعيت در اقتدار دينى
 

همان گونه كه پيش‏تر اشاره شد، اقتدار، نتيجه و برآيندى است كه از پيوند ميان قدرت و مشروعيت، پديد مى‏آيد. قدرت مشروع، اقتدار ناميده مى‏شود. اما مشروعيت قدرت از كجاست . در اين‏باره همه نگاه‏ها يكسان نيست؛ ليبراليسم مى‏كوشد مشروعيت را در فرمانروايى خرد و نخبگان بجويد و جريانهاى دموكراتيك اساس مشروعيت را ناشى از اراده ملت مى‏دانند. در اين ديدگاه، براى توجيه يك قدرت مشروع، كافى است كه اين قدرت از تأييد مردم برخوردار باشد، زيرا تنها معيار و تراز مشروعيت، رأى ورضاى مردم است.
از ديدگاه نراقى مشروعيت مقوله‏اى بسيط و يگانه نيست، بلكه امرى مركب و چند عنصرى است . حكومت خوشايند و مشروعى كه نراقى به تصوير مى‏كشد، عهده‏دار سه وظيفه‏مهم است: برپايى عدالت. مردم‏دارى و اجراى شريعت. در اين تصوير، پيش انگار نراقى آن است كه سياست و اقتدار، بايد در پرتو ديانت و شريعت اجرا گردد؛ اما توجيه مشروعيت، تنها بر ارزشى استوار نيست كه برگشت به دين و شريعت داشته باشد، بلكه ارزش ناشى از مردم و نيز توانايى بر استوار عدالت، به عنوان دو عامل مستقل وجداگانه در اين مشروعيت نقش دارند.
از آنچه نراقى در اين زمينه بيان كرده است، مى‏توان نتيجه گرفت در انديشه و تفكر او، علتها و سببهاى مشروعيت سه چيز است:
عدالت، به عنوان ارزش و روش.
ملت، به عنوان طرف اصلى درمعادله حكومت.
شريعت، به عنوان منبع قانونها، ارزشها و هدفها.
نگاه نراقى به هر يك از اين ركن را، از زاويه مشروعيت دولت و اقتدار، بررسى مى‏كنيم .

الف. عدالت :
 

نراقى به عدالت، از دو چشم انداز نگريسته است:
.1 عدالت را به عنوان يكى از ويژگيهاى اخلاقى و ارزشى براى انسان، هر كه در هر مقام و موقعيتى، مطرح مى‏كند. اين ويژگى، گاه براى انسان در جايگاه شخصى و فردى‏اش يك ارزش است و براى او كمال روحى و معنوى به شمار مى‏رود و گاه در مقام و جايگاه جمعى و اجتماعى؛ مانند حاكم عادل، پادشاه عادل، قاضى عادل. و گاه ارزش براى يك نهاد و مجموعه است، مانند حكومت عادل، جامعه عادل و امت عادل (امت وسط) . (35)
از اين چشم‏انداز، عدالت يك ارزش برين و متعالى است.
.2 از عدالت به عنوان يك روش براى انسان، در هر مقام و پايگاه سخن مى‏گويد. در اين چشم‏انداز، سخن از عدالت‏ورزى، عدالت‏گرايى و عدالت‏گسترى است و خلاصه عدالت در چگونگى رفتار، سلوك و كنشهاى فردى و اجتماعى انسان. عدالت در حوزه اجتماعى تمام رفتار سياسى، قضايى، حقوقى، اقتصادى و... را در بر مى‏گيرد.
در نگاه نراقى، عدالت به عنوان ارزش و روش، يك ضرورت و بايستگى براى مشروعيت‏يابى حاكم و حكومت است. او براى عدالت چهار حوزه در نظر مى‏گيرد و مى‏نماياند:
اخلاق و رفتار
توزيع ثروت
خريد و فروش
حكمرانى و سياست
از آخرين حوزه، يعنى عدالت در حكمرانى و سياست، به موضوع «عدالت سلطان» نقب مى‏زند و درباره آن به بحث مى‏نشيند. در نخستين سخن، مشروعيت حاكمى را كه در ساحت وجودش به ارزش عدالت دست‏نيافته، مردود مى‏شمارد:
«بدان كه كسى كه قوه و صفات خود را اصلاح نكرده باشد، و در مملكت بدن خود عدالت را ظاهر ننموده باشد، قابليت اصلاح ديگران و اجراى حكم عدالت در ميان ساير مردمان را ندارد، نه قابليت تدبير منزل خود را دارد و نه شايستگى سياست مردم را، نه لايق رياست شهر است و نه سزاوار سرورى مملكت.» (36)
پس از رد مشروعيت انسان غير عادل، فرمانروايى را ويژه كسى مى‏داند كه اصلاح و به عدالت تراز كردن درون را به عنوان نخستين گام براى كسب و عهده‏دارى قدرت برداشته باشد:
«هر كه قوا و صفات خود را به اصلاح آورد، و تعديل در شهر بند نفس خود نمود، و از طرف افراط و تفريط دورى كرد، و متابعت هوى و هوس نفس خود را ننمود، و بر جاده وسط ايستاد، چنين شخصى قابليت اصلاح ديگران را دارد، و سزاوار سرورى مردمان است، و خليفه خدا و سايه پروردگار است در روى زمين.» (37)
در مرحله بعد؛ يعنى عدالت به مانند روش اجرا و برنامه‏ريزى، حاكمى را از سوى خداوند شايسته و سزاوار حكومت مى‏داند كه عدالت‏گرا باشد:
«سلاطين عدالت شعار و خواقين معدلت آثار، از جانب حضرت مالك الملك براى رفع ستم و پاسبانى عرض و مال اهل‏عالم معين گشته، از كافه خلايق ممتاز، و از اين جهت به شرف خطاب ظل‏اللهى سرافراز گرديده‏اند، تا امر معاش و معاد زمره عباد در انتظام و سلسله حياتشان را قوام بوده باشد. و از اين جهت در آيات بسيار و اخبار بى‏شمار، امر به عدل و داد و مدح و ترغيب بر آن شده است.» (38)

راهبردهاى پيوند قدرت و عدالت
 

در اقتدار مشروعى كه نراقى نقشه آن را رسم و شالوده‏ريزى مى‏كند، نقش عدالت به هيچ‏روى، درخور چشم‏پوشى نيست. قدرت و عدالت، پيوند گوهرين دارند. اگر قدرت از عدالت بگسلد، ديگر مشروعيت ندارد. به همين سبب او، تنها به سفارش و پند بسنده نمى كند، بلكه راهبردهايى ارائه مى‏كند تا عدالت بر بام قدرت بايستد. در اين‏باره فصلى با عنوان آثار و لوازم عدالت مى‏گشايد و به شرح سخن مى‏گويد.

1. توكل :
 

نراقى نخستين راهبرد را «توكل» قرار مى‏دهد. اين راهبرد دو حقيقت را بر ذهن و جان دارنده قدرت مى‏نشاند. يكى آن كه بداند بدون در نظر گرفتن خدا و راه روشن او، نمى‏توان اقتدار عادلانه پديد آورد. زيرا عدالت راستين را تنها وحى نشان مى‏دهد. ديگر آن كه قدرت اگر با تذكر، مراقبه و كنترل درونى همراه نباشد، عامل تكبر و سركشى مى‏شود . سالم ماندن از فساد قدرت و رسيدن به عدالت در ساحت فرد و اجتماع، تنها با بررسى و بازرسى بيرونى تمام نمى‏شود، بلكه باور و اعتقاد درونى، در اين مهم، نقش بنيادين و اثرگذار دارد.

2. بستن راه‏هاى ستم :
 

راهبرد ديگر نراقى كه پايندان پيوند قدرت و عدالت در عرصه اجتماع و حكومت است، راه‏هاى ستم و رفتار قدرت‏گرايانه كارگزاران حكومت است. حاكم بر اين پندار نباشد كه چون خود بر عدالت مى‏رود، ديگران نيز پيروى مى‏كنند و ديگر تعهدى در پاسدارى و اجراى عدالت ندارد:
«فقط به بازداشتن خود از ارتكاب ظلم اكتفا ننمايد. بلكه احدى از رعيت و سپاهى و كاركنان و گماشتگان را مجال ارتكاب ظلم و ستم ندهد و به حسن سياست بساط امن و امان را گسترده، ساحت مملكت و ولايت را از خس و خار گزند ظالمان مردم آزار، به جاروب معدلت بروبد.» (39)
از زاويه‏اى كه نراقى مى‏نگرد، قدرت نردبان عدالت است. اين معنى آن‏گاه در خارج نمود مى‏يابد كه تمام شؤون جامعه بر عدل و قانون اداره شود. براى دستيابى اين هدف در مديريتهاى خرد و كلان بايد راه نفوذ بر روى افراد ناپاى‏بند به عدل و قانون بسته شود. راهبرد نراقى براى اين مهم آن است كه در انتخاب و گزينش مديران، افزون بر كاردانى و كارآزمودگى، پاى‏بندى آنان به عدل و داد نيز معيار و ارزش باشد:
«چون خواهد زمام اختيار جمعى از رعايا را به دست كسى دهد و احدى را به تفويض شغلى و عملى ارجمند سازد، همين به كفايت و كاردانى او در ضبط و ربط مخارج و مداخل ديوانيه، اكتفا ننمايد؛ بلكه ابتدا نقد گوهر او را بر محك اعتبار زده، پاكى و ناپاكى او را امتحان فرمايد و انصاف و مروت او را ملاحظه نمايد.» (40)
اگر دارنده اقتدار، تمامى راهبردهاى ياد شده را به كار بندد، ولى در اين گام اخير سهل‏انگارى يا بى‏پروايى كند، عدالت اجتماعى زخم‏دار اين تساهل و بى‏پروايى خواهد شد:
«گر رعيت را به ظالمى سپارد، در امانتى كه خدا به او سپرده خيانت كرده و ظلم و ستم را ديگرى خواهد كرد و غبار بدنامى آن بر صفحات وجنات او خواهد ماند.» (41)
اين محكم‏كاريها و استوار انديشيهاى نراقى، براى احياى عدالت در ساختار اقتدار سياسى، بدان جهت است كه طرف اصلى در هر اقتدارى ملت و مردم هستند. احساس مسؤوليت در برابر مردم را وظيفه اساسى و اوليه حاكمان مى‏داند.

ب. ملت
 

دومين مشروعيت بخشى اقتدار در انديشه نراقى، ملت و مردم هستند؛ يعنى همان كه او با نام : رعايا و برايا مى‏خواند. سخنان نراقى در حوزه چگونگى پيوستگيهاى ميان ملت و دولت و سطح ارزشهاى مطرح شده در آن و نيز پشتوانه‏هاى اخلاقى و ريشه‏هاى الهى و دينى درباره مردم‏گرايى، اهميت دادن به مردم و خواست آنان و احساس مسؤوليت در برابر مردم را اگر با مقوله‏هايى در فلسفه‏هاى سياسى غرب برابرسازى كنيم خواهيم ديد كه اين‏گونه مقوله‏ها و بحثها از ويژگيهاى دمكراسى نوين نيست، بلكه در سطحى بالاتر و والاتر در رساله‏ها و نوشته‏ها و متنهاى داراى اعتبار بالاى اسلامى، طرح و مورد گفت‏وگو قرار گرفته است.
توجه نراقى به مردم و رضايت و مشروعيت مردمى براى حكومت چنان ژرف است كه حقيقت و واقعيت اقتدار را به دست آوردن خشنودى قلبى و خواست واقعى مردم مى‏داند. يعنى وقتى از اين زاويه به مشروعيت حكومت مى‏نگرد، آن را در چيزى مى‏بيند كه اگر بالاتر و برتر از به دست آوردن رأى مردم نباشد، به هيچ‏روى كم‏تر از آن نيست:
«حقيقت «جاه» تسخير قلوب مردم و مالك شدن دلهاى ايشان است.» (42)
در چشم‏انداز نظريه‏هاى سياسى، اقتدار مشروع، با دو ويژگى برجستگى شناخته مى‏شود:
1. پيروى مردم از حكومت، بدون به كارگيرى زور.
2. استمرار و بقاى حكومت. (43)
در اقتدار خوشايند و مشروعى كه نراقى مى‏نگارد و رسم مى‏كند، به طور دقيق، همين دو ويژگى و برجستگى بازتاب يافته است.

1. فرمانبرى :
 

نراقى، ريشه فرمانبرى مردم را از حكومت، خشنودى قلبى آنان از حكومت مى‏داند :
«وقتى دلها مسخر كسى مى‏گردند كه اعتقاد صفت كمالى در حق آن كس نمايد، خواه آن صفت كمال واقعى باشد، چون: علم و عبادت و تقوى و زهد و شجاعت و سخاوت و امثال اينها، يا اين كه به اعتقاد مردم و خيال ايشان آن را كمال تصور نموده باشند، چون: سلطنت و ولايت و منصب و رياست و غنا و مال و حسن و جمال و امثال اينها. پس هر شخصى كه مردم او را متصف به صفتى دانند كه به گمان ايشان از صفت كمال باشد، به قدر آنچه در دل ايشان قدر و عظمت داشته باشد، دلهاى ايشان مسخر او مى‏شود و به آن قدر اطاعت و متابعت او مى‏كنند؛ زيرا مردم پيوسته تابع گمان و اعتقاد خود هستند.» (44)
آن‏گاه از دوگونه فرمانبرى سخن مى‏گويد: فرمانبرى آزادانه مردم از حكومت، كه از روى باور و رضاست و فرمانبرى غير آزادانه و از روى اجبار و اكراه، مانند فرمانبرى بردگان از برده‏داران روشن است كه او، هيچ‏گاه پيروى از روى اجبار و اكراه را بر نمى‏تابد و فرمانبرى را بهتر و برترى مى‏داند كه آزادانه باشد:
«اطاعت آزادگان تمام‏تر و بهتر است؛ زيرا كه اطاعت بندگان به قهر و غلبه و اطاعت آزادگان به تسليم و رضاست.» (45)
پس در سنجش و هم‏وزنى ميان «مشروعيت» و «اطاعت» هم‏سنجى حكومت و مردم را به گونه‏اى ترسيم مى‏كند كه حاكم، بايد براى بدست آوردن اعتماد و خشنودى مردم، تلاش ورزد و به نيكى و شايستگى، پاسخ‏گوى درخواستها و حقوق آنان باشد. در اين صورت، مردم، وظيفه دارند از حكومت و فرمانروا، فرمانبرى كنند:
«همچنان كه بر شهرياران و ملوك، معدلت‏گسترى و رعيت پرورى لازم، و برايشان متحتم است كه سايه شفقت و مرحمت بر سر كافه خلايق بگسترانند. همچنين بر كافه رعايا و عامه برايا واجب است كه از جاده اطاعت و انقياد ايشان انحراف جايز ندانسته، همواره طريق يك‏رنگى و اخلاص مسلوك دارند.» (46)
برابر معيارهاى فقهى نيز، واجب بودن پيروى از حاكم را، ويژه حكومت مشروع مى‏داند و براى كسى كه از آن سربپيچد هيچ حقى نمى‏شناسد:
«شخصى كه از اطاعت سلطان عادل و احكام او سرپيچد، او را ياغى و طاغى خوانند.» (47)

2. دوام :
 

در سخنان نراقى، بازتاب دوام و پايايى اقتدار به عنوان دومين نشانه مشروعيت، بارها آمده است، از جمله:
«عدالت و رعيت پرورى، باعث تحصيل دوام دولت و خلود سلطنت مى‏گردد.» (48)
سلوك حكومت درچارچوب عدل و قانون و توجه به خواسته‏هاى واقعى مردم، پشتوانه حيات و جريان مشروعيت در بدنه‏حكومت است و در نتيجه، دوام آن را در پى دارد.
نراقى، دوام يافتگى اقتدار به سبب كسب مشروعيت را از دريچه درون دينى نيز نگريسته است . در اين زمينه به سخنى از امام على (علیه السلام) استناد مى‏جويد:
«از كلمات آن حضرت است: «حسن السياسة يستديم الرياسة» (49) يعنى «نگاهدارى رعيت بروجه نيكوكردن، باعث دوام رياست و بقاى آن مى‏گردد» . (50)
مى‏نگريد كه نيكويى سياست را به معناى سياست مردمى و مردم‏دارى در سياست باز مى‏گرداند و سخن امام (ع) را بستگى با جستار مورد بحث، يعنى پيوند ميان مشروعيت مردمى و ماندگارى اقتدار، تفسير مى‏كند.
نكته بسيار دقيق و در خورى كه نراقى در مقام معلم اخلاق و مصلح اجتماعى خطاب به صاحبان قدرت بيان مى‏كند، آن كه: مبادا براى جلب نظر مردم و گسترش نفوذ اجتماعى به رياكارى، نفاق و دو رويى، روى بياورند:
«هركس كه بر دل او حب جاه و برترى مستولى شد، همگى همت بر مراعات جانب خلق مقصور، و از ملاحظه‏رضاى خالق دور مى‏گردد. پيوسته از روى ريا، اعمال و افعال خود را در نظر مردمان جلوه مى‏دهد و هميشه منافقانه دوستى خود را با ايشان ظاهر مى‏سازد.» (51)
اين سخن، با آن كه هشدار است راه درمان و پيش‏گيرى را نيز نشان مى‏دهد. حاكم چگونه مى‏تواند خشنودى مردم را به دست آورد، با اين حال از آسيبهاى اخلاقى دور بماند؟
نراقى پاسخ مى‏دهد: اگر تلاش در راه به دست آوردن اقتدار، تنها براى برترى جويى و رسيدن به هدفهاى دنيوى، باشد، خواه ناخواه به چنين آسيبهايى دچار خواهد شد. ولى اگر حد ميانه‏اى برقرار كند، ميان رضاى مردم و رضاى خداوند و رضاى خدا را در خواسته‏هاى خردمندانه خلق او بجويد، مردم را و اقتدار را براى خويش نخواهد، بلكه براى خدا بخواهد؛ يعنى عرصه قدرت را عهد ملى و الهى براى خدمت به جامعه و پياده كردن ايده‏هاى انسانيت دين بداند، در اين صورت، هيچ‏نيازى به مردم فريبى و بازيهاى قدرت‏خواهانه احساس نخواهد كرد. در حقيقت، همان استثنايى خواهد بود كه به باور نراقى از هرگونه آسيب و فساد قدرت به دور است.
«كسى كه اسم او مشهور و آوازه او بلند شد، كم مى‏شود كه دنيا و آخرت او سالم بماند، مگر كسى را كه خداوند عالم به حكمت كامله خود به جهت نشر احكام دين برگزيده باشد.» (52)
در بعد سياسى، مى‏توان با اين نوع نگرش همه‏سويه به مشروعيت مردمى، تبليغات رياكارانه و عوام‏فريبيها را در دمكراسيهاى جديد، به بوته نقد گذاشت. البته اين هشدارى است به همه حكومتها و نظامها. زيرا ميان مردم‏گرايى و همراه و همگام بودن با آنان براى آخرت و خدا و مردم‏گرايى و همگام و همراه نشان دادن خود با آنان براى دنيا، فرق بسيار است . (53)
سخن نراقى اين حقيقت را الهام مى‏كند كه در اساس، حكومت مردمى، تنها در يك اقتدار سياسى استوار و بنا شده بر باورهاى الهى و ارزشهاى اخلاقى دين و با توجه به مبدأ و معاد، معنى و مفهوم واقعى خود را باز مى‏يابد.

پی نوشت ها :
 

.31 معراج‏السعادة478/؛ بحارالانوار، مجلسى، ج‏75/ .331
.32 همان‏484/؛ بحارالانوار، ج‏75/ .377
.33 همان‏482/.
.34 همان‏483/.
.35 سوره بقره، آيه .143
.36 معراج‏السعاده‏87/.
.37 همان.
.38 همان‏487/.
.39 همان‏493/.
.40 همان.
.41 همان.
.42 همان‏589/.
.43 بنيادهاى علم سياست‏100/.
.44 معراج‏السعادة589/ .590
.45 همان‏590/.
.46 همان‏500/.
.47 همان‏81/.
.48 همان 491/.
.49 غررالحكم، ج‏1/ .311
.50 معراج‏السعادة490/.
.51 همان‏592/.
.52 همان‏590/.
.53 تأملات سياسى در تاريخ تفكر اسلامى، موسى نجفى، ج‏2/30، مطالعات فرهنگى، تهران.
 

منبع:www.naraqi.com
ادامه دارد...



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
پیشنهاد نتانیاهو به آمریکا: مانند شب حمله موشکی ایران باید متحد بمانیم!
play_arrow
پیشنهاد نتانیاهو به آمریکا: مانند شب حمله موشکی ایران باید متحد بمانیم!
حل مشکل سربازی پیام نیازمند و مهدی ترابی
play_arrow
حل مشکل سربازی پیام نیازمند و مهدی ترابی
قتل زن سیاه پوست به دست پلیس آمریکا
play_arrow
قتل زن سیاه پوست به دست پلیس آمریکا
انهدام بالگرد ارتش اسرائیل توسط القسام
play_arrow
انهدام بالگرد ارتش اسرائیل توسط القسام
تله انفجاری حماس برای نظامیان اشغالگر در رفح
play_arrow
تله انفجاری حماس برای نظامیان اشغالگر در رفح
مبینا فلاح در مسابقات تیراندازی با کمان المپیک
play_arrow
مبینا فلاح در مسابقات تیراندازی با کمان المپیک
برنامه ایلان ماسک برای نتانیاهو و همسرش؛ بازدید ویژه از خط تولید تسلا !
play_arrow
برنامه ایلان ماسک برای نتانیاهو و همسرش؛ بازدید ویژه از خط تولید تسلا !
نماهنگ | قانونی که ایران را از سرگردانی در ماجرای هسته‌ای نجات داد
play_arrow
نماهنگ | قانونی که ایران را از سرگردانی در ماجرای هسته‌ای نجات داد
عجیب اما واقعی؛ پرواز در دل آسمان با قالیچه پرنده!
play_arrow
عجیب اما واقعی؛ پرواز در دل آسمان با قالیچه پرنده!
نقش والدین در پروش نوجوان دیندار
نقش والدین در پروش نوجوان دیندار
تحصن حامیان فلسطین در کنگره آمریکا در واکنش به سفر نتانیاهو
play_arrow
تحصن حامیان فلسطین در کنگره آمریکا در واکنش به سفر نتانیاهو
معنی اسم امیلیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم امیلیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
بازداشت معترضین به سفر نتانیاهو در کنگره آمریکا
play_arrow
بازداشت معترضین به سفر نتانیاهو در کنگره آمریکا
حضور هنرمندان و مردم در مراسم تشییع سعید راد
play_arrow
حضور هنرمندان و مردم در مراسم تشییع سعید راد
لگدهای وحشیانه پلیس فرودگاه منچستر با سر و صورت دو برادر مسلمان!
play_arrow
لگدهای وحشیانه پلیس فرودگاه منچستر با سر و صورت دو برادر مسلمان!