کامپيوتر و مسؤوليت اخلاقي(2)
ترجمه : مهدي حبيب اللهي
موانع برسر راه مسؤوليت
الف - دخيل بودن و دست داشتن افراد زياد در کل يک پروژه
همان گونه که نيسن بام(8) مي گويد، استفاده از تحليل هاي فين برگ(9)- که پيش از اين مورد اشاره واقع شد- به اين نتيجه گيري منجر مي شودکه اصولاً شخصي که مسئول ايجاد اشتباه است (مثل برنامه نويس وياطراح کامپيوتر) معمولاً همان کسي نيست که سبب روشدن وجود اشتباه مي گردد(يعني کاربر کامپيوتر ).
افزون براين ، ماهيت سازماني که در آن سيستم هاي کامپيوتري توليد مي شوند به گونه اي است که از گروه هاي مختلفي تشکيل شده است ، واز اين رو، تصميماتي که در جريان پروژه گرفته مي شود معمولاً توسط کل گروه انجام مي شود ونه يک شخص خاص. بنابر اين ، يک نفر خاص مسؤول ايجاد خطا نيست .
همچنين اجرا و استفاده از کامپيوتر معيوب نيز توسط يک نفر انجام نمي شود، واز اين رو، يک نفر خاص مسؤول پيش آمدن مشکل در نتيجه استفاده از آن کامپيوتر معيوب نيست.
نيز با توجه به رويه ي معمول در کاربري مجدد از کامپيوتر، هم در قسمت توليد و هم در بخش استفاده از آن، با عده ي انبوهي از افراد مواجه هستيم که ضرورتاً هيچ گونه هماهنگي و توافقي با يکديگر ندارند. اين مشکل به ويژه هنگامي خود را نشان مي دهد که براي مثال توليد کنندگان کامپيوتر از اين که آنان برروي نحوه ي استفاده ي
کاربران ازکامپيوترها هيچ کنترلي ندارند شاکي مي شوند.(10) ويا هنگامي که در پي بروز مشکلي ، طراحان کامپيوتر، مشتريان و کاربران را به خاطر دادن اطلاعات غلط مقصر مي دانند.(11) يا هنگامي که کاربران از توليد کنندگان و برنامه نويسان مي خواهند که از مسؤوليت خود درصورت پيش آمدن خسارت هاي فاجعه آميز شانه خالي نکنند (12). يا هنگامي که سعي مي شود در راستاي محدود کردن دايره ي مسؤوليت، تعهد و لزوم پاسخ گويي برخي از طرف هاي درگير حذف شود. (13) ايده ي الزام آور«مسؤوليت جمعي»، ممکن است باعث گردد افراد درگير در کارهاي کامپيوتري حس مسؤوليت پذيري در خود ايجاد کنند، ولي اگر اين روند فاقد ضمانت اجرايي باشد و ترتيبي براي روشن نمودن مقصر اصلي در صورت بروز اشتباه ندهد، سدي در مقابل پيشرفت صنعت کامپيوتر و همچنين مفهوم مسؤوليت جمعي مي گردد.(14).
ب - مشکل خطاهاي کامپيوتري
نيسن بام (15) چنين استدلال مي کند که چون ملاک روشني براي اثبات مسامحه کاري وجود ندارد، نه تنها وجود اين اشکالات امري است قابل پيش بيني، بلکه در موارد زيادي توجيه پذير نيز هست .همچنين گاتربارن(16) بر اين عقيده است که استفاده از واژه ي" خطاي کامپيوتري" (17) به جاي "خطاي برنامه نويس " از مداخله ي انساني و تلاش آنان در حذف اين گونه اشکالات در موارد بعدي پيش گيري مي کند.
ج- مقصر دانستن کامپيوتر
1- کامپيوتر در حقيقت عامل مستقيم و بي واسطه در ايجاد خسارت است ، واز اين رو ، به عنوان شرط علّي(19) تحقق خسارت شناسايي مي شود، در حالي که عوامل انساني به خاطر دور بودن نقش شان در ايجاد خسارت به روشني به عنوان شرط علي شناسايي نمي شوند.
2- غالباً قصد مندي و تعمد به کامپيوتر نسبت داده مي شود . ( بنابر اين کامپيوتر، مي تواند به عنوان شرط تقصير(20) نيز شناسايي گردد. چنين نسبت هايي به نظر منطقي مي رسند( هر چند که در نهايت درستي آنها اثبات نشود)؛ چرا که اين گونه نيست که عواقب استفاده از کامپيوتر همواره به صورت روشن و آشکار متوجه عوامل انساني باشد. در حقيقت، دانشمنداني چون فريد من وکان(21) به اين نيتجه رسيدند که از آنجا که سيستم هاي کامپيوتري به صورتي طراحي شده اند که بتوانند با کاربر انساني خود در ارتباط متقابل باشندتصويري انسان گونه از کامپيوتر در ذهن ايجاد مي شود که در نهايت به مقصر دانستن کامپيوتر منتهي مي گردد.
3- کامپيوتر ها همان وظايفي را انجام مي دهند که پيش از اين توسط عوامل انساني انجام مي شد. در آن زمان ،نه تنها انسان ها موظف به انجام اين وظايف بودند، بلکه در صورت پيش آمدن هر گونه ضرر و زياني موظف به جبران آن خسارت مي شدند. اين جايگزني کامپيوتر ها در مناصبي که در اختيار انسان ها بود باعث ايجاد اين تصور مي گردد که ما انسان ها قدرت تصميم گيري خود را به کامپيوتر ها واگذار کرده ايم و آنها را مسؤول عواقبي کرده ايم که پيش از اين متوجه خود ما بود. (22) اين تصور به ويژه در سيستم هاي کاملاً مدار بسته( که در آن فرايند تصميم گيري و اجرا به طور کامل توسط کامپيوتر ها و بدون نظارت انسان انجام مي شود ) از وضوح بيشتري برخوردار است. در اين گونه موارد، سيستم کامپيوتري به نحوي طراحي شده است که به عنوان يک کارشناس به صورت تکنولوژي آموزشي در آن حوزه فعاليت کند.
4- مقصر دانستن کامپيوترها در صورتي معنا ومفهوم پيدا مي کند که انتظارات زياد و غير منطقي کاربران از کامپيوتر را به رسميت بشناسيم (23). هنگامي که اين انتظارات برآورده نشود سيستم کامپيوتري از متحقق کردن انتظارات ناکام مانده است ، و از اين رو، در معرض اتهام قرار مي گيرد. همان گونه که گاتربارن (24) مي گويد. پيچيدگي کامپيوتر، افزون بر وجود چنين انتظاراتي ، باعث مي گردد که اصولا متوجه ساختن اين انتظارات و تعهدات مترتب بر آن ها به عوامل انساني درگير در پروژه کار مشکلي باشد. و سرانجام، در صورت مقصر دانستن کامپيوتر به خاطر اين که اين نوع تقصير از نوع مسؤوليت شخصي ناشي مي شود، ديگر نيازي به پيدا کردن مقصر ديگر از ميان عوامل انساني نيست .
د- تحقق مالکيت بدون شکل گيري تعهد والزام
5- بيان ناقص هنجارها
بسياري از اين موانع به خاطر بيان ضعيف و ناقص وعدم درک صحيح از هنجارهاي مرتبط مي باشد.اين موضوع براي نخستين بار توسط جانسون و مولي مطرح گرديد. بدون داشتن درک صحيح از اين که هر يک از طرف هاي درگير درتوليد، اجرا واستفاده از يک دستگاه کامپيوتري داراي چه مسؤوليتي هستند نمي توان ميزان تقصير هر يک را در صورت پيش آمدن خسارت مشخص نمود. اين مشکل باعث تشديد معضل درگير بودن افراد زياد در کل پروژه نيز مي شود. بدون شناخت صحيح از روش هاي برنامه نويسي نمي توان خطاهاي سهوي را از خطاهاي عمدي ويا مسامحه کارانه تشخيص داد (واين باعث مي شود که هر گونه خطايي به " خطاي کامپيوتري" تعبير شود). بدون داشتن شناخت صحيح از انتظارات معقول از کامپيوتر ممکن است درانتظارات خود از کامپيوتر دچار مشکل شويم، ودر نتيجه، کامپيوتري را که انتظارات بي مورد ما را برآورده نمي کند مقصر بدانيم وسرانجام اين که بدون درک صحيح از تعهدات توليد کننده و مالک ، بيشترين خسارت در صورت پيش آمدن مشکل متوجه کاربر خواهدشد.
و- نظريه بي طرفي اخلاقي کامپيوتر
به هر حال ، اين فرضيه ي بي طرفي اخلاقي تکنولوژي صحيح نيست. همان گونه که لاد مي گويد.«تکنولوژي موجود در کامپيوتر باعث پيدايش رفتارهاي جديد و رسوم اجتماعي تازه اي گرديده است، رذيلت ها و فضيلت هاي جديدي به وجود آورده است و راه هاي تازه اي
براي کمک کردن و رنجاندن مردم در اختيار گذاشته است.»(30) افزون بر اين، لازمه ي اين فرضيه اين است که تفاوت تحليلي ميان وسيله (مثل ابزار و يا تکنولوژي) وهدف، درعمل دچار ابهام گردد. متاسفانه، وجود چندين ويژگي خاص در حوزه ي کامپيوتر باعث گرديده است که فرضيه ي بي طرفي اخلاقي کامپيوتر تقويت گردد.براي مثال: گاتربارن معتقد است که کامپيوتر در رشته هاي نظري، نظير رياضي، به يک رشد و تکاملي رسيده است ، در حالي که در رشته هاي عملي، مثل مهندسي و علوم عملي، هنوز به آن مرحله نرسيده است . از اين رو،مشکلات و راه حل هايي که در رابطه با کامپيوتر مطرح مي گردد درون ظرفي قرار دارند که کمتر در معرض ديد عموم مي باشند واين واقعيت باعث مي گردد که کامپيوتر از اين لحاظ داراي ظرفيتي باشد که موجب جلب توجه عموم در هنگام پيدايش مشکلات و حل کردن آن ها نگردد.
پی نوشت ها :
1- Nissenbaum ,. Computing and Accountability , Accountability in a Computerized society.
2-Erors
3- Friedman and Kahn , Human Agency And Responsible Com puting - I mplications for computer - system Design
4- Gotterbarn , Informatics and profssional Res ponsibility.
5-Johnson and Mulvey
6-Ladd, Computers and Moral Responsibility.
7-Gotterbarn Informatics and professional Responsibility
8-Nissenbaum , computing and Accountability, Accountability in a computerized
9-Fenberg
10-Johnson and mulvey
11- Gotterbarn, Informatics and profssional Res ponsibility
12-Johnson and mulvey
13-Gotterbarn Informatics and professional Responsibility
14-Ladd
15-Nissenbaum
16-Gotterbarn
17-Eror
18-Nissenbaum , computing and Accountability, Accountability in a computerized society
19- causal condition
20-fault condition
21-Friedman , B and P. H. Kahn , jr Human Agency And Responsible computing
inmpliccations for computer - system Disign.
22- Ladd, j computers and moral responsibility p:219.
23-johnson& Mulvey
24- Gotterbarn.
25- Nissenbaum Computing and Accountability , Accountability in a Computerized Society.
26- Johnson and mulvery.
27- Gotterbarn
28- Gotterbarn
29- Ladd.
30- Computers and Moral
/ج