یکى از اموری که براى هر خانوادهاى کم یا بیش اتفاق م یافتدمهماندارى است،به طوریکه میتوان آن را از لوازم حتمى زندگى دانست،مهمان نوازى رسم خوبى است،دلها را با هم مربوط میکند،باعث مودت ومحبت میشود،کینهها و کدورتها را برطرف میسازد،همنشینى و رفت و آمدبا دوستان و خویشان یکى از بهترین تفریحات سالم بشمار میرود.
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:«رزق مهمان از آسماننازل میشود.وقتى آن را خورد، گناهان میزبان آمرزیده مىشود (1) ».
امام رضا علیه السلام فرمود:«سخاوتمند از غذاى مردم میخورد تااز غذایش بخورند.اما بخیل از غذاى مردم نمىخورد مبادا از غذایشبخورند (2) ».
رسول خدا فرمود:«همنشینى با دوستان ایجاد محبت میکند (3) ».
امام محمد تقى علیه السلام فرمود:«نشستن با دوستان دل را زنده وعقل را بارور میکند و لو اندک باشد (4) ».
روان انسان در این دریاى متلاطم زندگى به آرامش احتیاج دارد،چه آرامشى بهتر از این سراغ دارید که جمعى از دوستان و خویشان با وفادر انجمنى گرد آیند،مشکلات زندگى را موقتا به دست فراموشى بسپارند،با سخنان شیرین و دلپذیر محفل انسشان را با صفا سازند، هم تفریح وتجدید نیرو کنند هم پیوند دوستى را مستحکم سازند.
آرى مهماندارى رسم بسیار خوبى است و کمتر کسى پیدا میشود که حسنش را انکار کند لیکن دو محذور بزرگ بوجود آمده که اکثرخانوادهها تا بتوانند از زیر بارش شانه خالى میکنند و تا ضرورت اقتضانکند تن بدان نمیدهند.
مشکل اول-تجملات زندگى و چشم و همچشمیهاى بیجا زندگىرا دشوار ساخته است، اسباب و لوازم منزل که براى رفع احتیاج وتحصیل راحتى بوده از صورت حقیقى خارج شده و به صورت تجمل وخودنمائى در آمده است،و همین موضوع مهمانیها و رفت و آمدهاىدوستانه را تقلیل داده است،شاید اکثر مردم بىمیل نباشند که با دوستان وخویشانشان رفت و آمد کنند لیکن چون نتوانستهاند بر طبق دلخواه اسبابو تجملات زندگى را فراهم سازند و زندگى خویشتن را ناقص مىپندارنداز رفت و آمد با دوستان امتناع دارند،یک فکر غلط دست و پاى مردم رابسته دنیا و آخرتشان را تباه خواهد ساخت.
خانم محترم،مگر دوستان براى تماشاى اسباب لوکس به منزل شمامیآیند،اگر چنین منظورى دارند بهتر استبه فروشگاهها و موزهها بروند،مگر نمایشگاه اشیاء لوکس باز کردهاید و براى خودنمائى آنها را به منزلدعوت مینمایید؟رفت و آمد براى انس و محبت و تفریح است نه براى فخرو مباهات و خودنمائى،مهمانها براى پر کردن شکم و تماشا به منزل شمانمیآیند بلکه مهمانى را یک نوع احترام میشمارند،آنان هم از این رقابتها وتجمل پرستیها بتنگ آمدهاند و سادگى را دوست دارند لیکن اینقدر جرئتندارند که این رسم غلط را پایمال سازند و خودشان را از این قید و بنداختیارى آزاد نمایند اگر شما با سادگى از آنان پذیرائى کنید نه تنها بدشاننمیآید بلکه خشنود هم خواهند شد،بعدا از همین روش ساده شما پیروى نموده بدون تکلف و سختى از شما پذیرایى خواهند کرد،در اینصورتمیتوانید با کمال سادگى رفت و آمد کنید و از نعمت انس و مودت بهرهمندگردید،بنابراین،این مشکل را به آسانى میتوان حل کرد لیکن قدرىجرئت و شجاعت لازم دارد.
مشکل دوم-کارهاى سنگین و دشوار مهماندارى است.خانمناچار است در ظرف چند ساعت وسائل پذیرایى چندین نفر را فراهمسازد،و به همین علت غالبا بعض غذاها مطابق دلخواه از کار در نمىآید،در آنصورت مرد از یک طرف ناراحت میشود که پول خرج کردم در عینحال آبرویم ریخت،زن از طرف دیگر ناراحت است که زحمت کشیدم درعین حال پیش مهمانها آبرویم ریخت و زن بىسلیقهاى معرفى شدم،بدتراز همه جواب نق نقهاى شوهرم را چه بگویم؟بدین جهت کمتر مجلسىپیدا میشود که بدون اضطراب و دلهره خاتمه پذیرد،همین امر باعثشدهکه خانوادهها غالبا از مهمانى کردن گریزانند و از تصور آن بخود میلرزند،البته ما هم تصدیق داریم که مهماندارى کار آسانى نیست،لیکن عمدهاشکال از اینجا پیدا شده که خانم مهماندار راه و رسم مهماندارى را خوبنمیداند و میخواهد در ظرف دو سه ساعت کارهاى بسیار زیاد و دشوارىرا انجام دهد،در صورتى که اگر کاردان و با تدبیر باشد میتواند بخوبى وآسانى بهترین مجلس را برگزار کند،اکنون دو نمونه مهماندارى را برایتانمجسم میسازیم هر کدام را بهتر پسندیدید میتوانید انتخاب نمایید:
نمونه اول-مرد وارد منزل شده به همسرش میگوید:شب جمعهمهمان داریم،ده نفر از دوستان را براى صرف شام دعوت نمودهام،خانمکه از مهمانداریهاى گذشته خاطرات تلخى دارد از شنیدن نام مهمان قلبش به تپش افتاده بدین عمل اعتراض میکند،بالاخره مرد با دلیل و برهان والتماس و درخواست او را قانع میسازد که ترتیب این مهمانى ضرورتدارد و بهر جور شده باید وسیله آنرا فراهم سازى،از آنوقت تا روزپنجشنبه با نگرانى و اضطراب بسر میبرند،بالاخره روز پنجشنبه فرا رسیددر این روز باید وسائل پذیرائى فراهم شود،خانم یا آقا براى خرید جنساز منزل خارج میشود،در بین راه فکر میکند چه چیزهایى را باید خریدارىنماید.بالاخره چند رقم جنس مورد لزوم را خریده نزدیک ظهر به منزلبرمیگردد، عملیات خانم بعد از ظهر شروع میشود،ناهار را خورده ونخورده از جا برخاسته مشغول کار میشود،لیکن کار که یکى دو تا نیست،خودش را در مقابل انبوهى از کارهاى دشوار مشاهده میکند مثلا بایدسبزیها را پاک نموده بشوید و خرد کند،سیب زمینى و پیاز را خرد کند،لپهها را پاک کند،برنج را پاک نموده خیس کند،گوشتها را خرد کند،میخواهد دو سه رقم خورش بپزد و احیانا مرغ سرخ کند،کباب بپزد،چلوبپزد،قند خرد کند،ظرفها را بشوید،اتاق پذیرایى را مرتب سازد،همه اینکارها را میخواهد دست تنها یا با یک کمک انجام دهد،با عجله واضطراب مشغول میشود،میخواهد سبزى خرد کند ولى نمیداند کاردکجاست،قدرى این طرف و آنطرف میگردد تا پیدایش کند،میخواهدخورش بپزد،مىبیند فراموش کرده پیاز بخرد،برنج را بار گذاشته مىبیندنمک نیست،یکى را میفرستد دنبال خرید پیاز و نمک،بهر یک از وسائلطباخى احتیاج پیدا کند باید مدتى بگردد تا پیدایش کند،به سر خدمتکار دادمیزند،به دخترش نفرین میکند،با پسرش دعوا میکند،در وسط کار نفتچراغ طبخ یا گاز تمام میشود،اى خدا دیگر چه کنم؟ در همین حال زنگ درب منزل بصدا در آمده مهمانها یکى پس ازدیگرى وارد میشوند،مرد بیچاره که از اضطراب و ناراحتیهاى همسرشخبر دارد از آنان استقبال میکند،پس از سلام و تعارف بسراغ چاى میرودلیکن مشاهده میکند که هنوز سماور را روشن نکردهاند،به پسر یا دخترشداد میزند چرا سماور را روشن نکردهاید، بالاخره بعد از ساعتى چاىدرست میشود اما مىبیند قند خرد کرده ندارند،تازه مشغول خرد کردن قندمیشوند،بالاخره بعد از چندین مرتبه رفت و آمد چند استکان چاى نزدمهمانها میگذارد،چشمش به مهمانهاست ولى دلش در آشپزخانه است،زیرا میداند در آشپزخانه غوغاست،در مقابل سخنان شیرین دوستان لبخندسردى تحویل میدهد اما دلش در اضطراب و از عاقبت این مهمانى بیمناکاست،بدتر از همه اینکه مهمان زن هم داشته باشند یا مدعوین از خویشانباشند،در اینصورت مرتبا از مرد مىپرسند پس خانم کجا تشریف دارد؟
مرد جواب میدهد مشغول کار است الآن خدمت میرسد،گاهى خانمناچار میشود در بحبوحه کار سرى به مهمانها بزند،با لبهاى خشکیده وقلب لرزان سلام و تعارفى میکند اما مگر میتواند چند دقیقه نزد آنها بماند؟
فورا عذرخواهى کرده برمیگردد،بالاخره غذا تهیه میشود لیکن غذاییکهدر چنین شرائط و اوضاعى تهیه شود تکلیفش معلوم است،بعد از اینکه ازآشپزخانه نجات پیدا کرده تازه میخواهد سبزى پاک کند،ماست و ترشى ومربا در ظرفها بریزد،شربت و دوغ سالاد درست کند،ظرفهاى غذاخورىو تمیز و آماده کند،بدبختى اینجاست که وسائل و ظرفها هم جاىمخصوصى ندارند،هر یک از آنها را در جایى باید پیدا کند،بالاخره شامحاضر میشود، مهمانها غذا خورده خداحافظى میکنند. نتیجه-اما غذاها یکى شور شده یکى بىنمک،یکى سوخته یکىنپخته،از کثرت اضطراب بعض غذاها را فراموش نمودهاند سر سفرهبگذارند،اما خانم در حدود ساعت دوازده از کار خلاص خواهد شد،اما باتن خسته و اعصاب ناراحت،از ظهر تا حال نتوانسته دقیقهاى استراحتکند،فرصت نداشته ساعتى با خویشان یا خانم مهمانها بنشیند صحبت کند،حتى نتوانسته به طور کامل سلام و احوالپرسى کند.
اما مرد جز ناراحتى و اضطراب چیزى عائدش نشده با اینکه پولزیادى خرج کرده غذاى مطبوعى نداشته،از تاسیس مجلس پشیمان است،ممکن است از شدت ناراحتى دعوا کند و خانم خسته را مورد سرزنشقرار دهد.
زن و شوهر نه تنها از این مهمانى سودى نبردهاند بلکه ممکن استاسباب اختلاف و کشمکش واقع شود،اگر سالم در رفتند تصمیم میگیرندبعد از این هوس مهماندارى ننمایند.
اما مهمانها چون به حالت اضطراب و پریشانى میزبانها توجه دارندبه آنان خوش نخواهد گذشت.از خوردنیها و آشامیدنیها لذت نخواهندبرد،پیش خود میگویند کاش اصلا به چنین مجلسى نرفته بودیم تا این همهاسباب مزاحمت فراهم سازیم.
یقین دارم هیچیک از خوانندگان یک چنین مهمانى پر دردسرى رانمىپسندد و ترکش را بر فعلش حتما ترجیح خواهد داد.
آیا میدانید علت این همه ناراحتى و دردسر چیست؟تنها علتشهمان نامنظم بودن زندگى و عدم آشنایى خانم به فن مهماندارى است.و الامهماندارى اینقدرها هم مشکل نیست.
اکنون به نمونه دوم توجه فرمایید:
نمونه دوم-مرد وارد منزل شده به همسرش میگوید:ده نفر ازدوستان را براى صرف شام شب شنبه دعوت نمودهام،خانم پاسخ میدهد:
بسیار خوب،براى شام چى تهیه کنیم؟در این مورد با هم مشورت نمودهتصمیم میگیرند، آنگاه با صبر و حوصله تمام احتیاجات و لوازم پذیرایى رابا قید مقدار یک بیک روى کاغذ یاداشت مینمایند.باز هم یک مرتبه دیگربا دقت آنرا میخوانند مبادا چیزى فراموش شده باشد.با یک بررسى ثانوىآنچه را در خانه موجود دارند رویش خط میکشند،و چیزهایى را که بایدخرید در صورت جداگانهاى یادداشت مینمایند،در سر فرصت آنها راخریدارى نموده در منزل میگذارند،روز پنجشنبه که هنوز یک روز به فرارسیدن موعد مقرر باقى مانده بعض کارهاى روز جمعه را جلو میاندازند،مثلا خانم و آقا و فرزندانشان در موقع فراغت همکارى نموده سبزیها راتمیز کرده خرد میکنند،سیب زمینى و پیاز را شسته آماده میسازند،برنج راتمیز کرده خیس میکنند،لپهها را پاک میکنند،قندها را خرد میکنند،نمکدانها را نمک کرده در جاى خودش میگذارند،ظرفهاى مورد احتیاجرا تمیز و آماده میکنند،خلاصه: کارهایى را که میتوان جلو انداختبه طورتفریح انجام میدهند.
صبح روز جمعه بعد از صرف صبحانه خانم بعضى کارها راانجام میدهد مثلا گوشتها را خرد کرده کنار میگذارد مرغهارا تمیز کرده سرخ میکند،سبزى و سیب زمینى را سرخ کرده کنارمیگذارد،خلاصه بعضى کارها را پیش از ظهر انجام میدهد،معلوم است همه این کارها را با صبر و حوصله انجام میگیرد و بر خانم چندان دشوار نخواهد بود،هم این کارها را انجام میدهدهم به سایر امور خانهدارى میرسد،بعد از صرف ناهار و استراحت مشغولبقیه کارها میشود،اما کار زیادى ندارد زیرا اکثر کارها قبلا انجام گرفته واسباب و لوازم زندگى هم مرتب است،در ظرف یکى دو ساعت،بدون دادو قال و عجله و شتاب بقیه کارها را انجام میدهد،به طوریکه اوائل شبدیگر کار ندارد،آنگاه خودش را تمیز و لباسهایش را عوض میکند.سماوررا روشن نموده در انتظار آمدن مهمانهاست،اگر از خویشان و محارمباشند به استقبالشان میرود،بدون اضطراب و نگرانى از آنها پذیرایىمیکند،در ضمن گاهى هم سرى به آشپزخانه میزند،موقع شام با کمالراحتى سفره را آماده میکند،اگر لازم باشد از شوهر و فرزندانش نیز دراین موقع استمداد مینماید،به زودى و آسانى شام آماده میشود.
مهمانها با کمال آسایش و خوشى شام را صرف میکنند و به اینصورت خاتمه مىپذیرد.
نتیجه-اما مهمانها علاوه بر خوردن غذاهاى لذیذ و مطبوع ازنعمت انس و مودت نیز برخوردار شده با کمال آسایش گفته و شنیدهاند،هرگز خاطره خوش آن شب و چهره بشاش میزبان را فراموش نخواهندکرد،پذیرایى گرم او و سلیقه و کاردانى کدبانوى خانه را ستایش خواهند کرد.
اما مرد ساعاتى از شب را با کمال آسودگى در کنار مهمانها نشستهبهترین تفریحات سالم را داشته است،از اینکه توانسته به نحو دلخواه ازدوستانش پذیرایى کند شاد و خوشحال است،و از وجود چنین بانوىکاردانى که با ذوق و سلیقه خویش مجلس را به خوبى برگزار نموده بر خودمىبالد،بیش از پیش بخانه و چنین بانوى شایستهاى علاقهمند خواهد شد. اما خانم چون لوازم پذیرائى را با صبر و حوصله و به طور عادىتهیه نموده خسته و وامانده نمیشود، عصبانى و ناراحت نیست،پیششوهرش و مهمانها همیشه سر بلند است،و خوشنود است که توانسته بدوناضطراب و نگرانى به بهترین وجه از مهمانها پذیرایى کند،بدینوسیلهلیاقت و کاردانى خویش را باثبات رسانده دل شوهرش را بدست آوردهاست.بعد از اینکه این دو روش را ملاحظه فرمودید هر کدام را کهپسندیدید میتوانید انتخاب کنید.
ارسالی از طرف کاربر محترم : amirpetrucci0261
/ع
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:«رزق مهمان از آسماننازل میشود.وقتى آن را خورد، گناهان میزبان آمرزیده مىشود (1) ».
امام رضا علیه السلام فرمود:«سخاوتمند از غذاى مردم میخورد تااز غذایش بخورند.اما بخیل از غذاى مردم نمىخورد مبادا از غذایشبخورند (2) ».
رسول خدا فرمود:«همنشینى با دوستان ایجاد محبت میکند (3) ».
امام محمد تقى علیه السلام فرمود:«نشستن با دوستان دل را زنده وعقل را بارور میکند و لو اندک باشد (4) ».
روان انسان در این دریاى متلاطم زندگى به آرامش احتیاج دارد،چه آرامشى بهتر از این سراغ دارید که جمعى از دوستان و خویشان با وفادر انجمنى گرد آیند،مشکلات زندگى را موقتا به دست فراموشى بسپارند،با سخنان شیرین و دلپذیر محفل انسشان را با صفا سازند، هم تفریح وتجدید نیرو کنند هم پیوند دوستى را مستحکم سازند.
آرى مهماندارى رسم بسیار خوبى است و کمتر کسى پیدا میشود که حسنش را انکار کند لیکن دو محذور بزرگ بوجود آمده که اکثرخانوادهها تا بتوانند از زیر بارش شانه خالى میکنند و تا ضرورت اقتضانکند تن بدان نمیدهند.
مشکل اول-تجملات زندگى و چشم و همچشمیهاى بیجا زندگىرا دشوار ساخته است، اسباب و لوازم منزل که براى رفع احتیاج وتحصیل راحتى بوده از صورت حقیقى خارج شده و به صورت تجمل وخودنمائى در آمده است،و همین موضوع مهمانیها و رفت و آمدهاىدوستانه را تقلیل داده است،شاید اکثر مردم بىمیل نباشند که با دوستان وخویشانشان رفت و آمد کنند لیکن چون نتوانستهاند بر طبق دلخواه اسبابو تجملات زندگى را فراهم سازند و زندگى خویشتن را ناقص مىپندارنداز رفت و آمد با دوستان امتناع دارند،یک فکر غلط دست و پاى مردم رابسته دنیا و آخرتشان را تباه خواهد ساخت.
خانم محترم،مگر دوستان براى تماشاى اسباب لوکس به منزل شمامیآیند،اگر چنین منظورى دارند بهتر استبه فروشگاهها و موزهها بروند،مگر نمایشگاه اشیاء لوکس باز کردهاید و براى خودنمائى آنها را به منزلدعوت مینمایید؟رفت و آمد براى انس و محبت و تفریح است نه براى فخرو مباهات و خودنمائى،مهمانها براى پر کردن شکم و تماشا به منزل شمانمیآیند بلکه مهمانى را یک نوع احترام میشمارند،آنان هم از این رقابتها وتجمل پرستیها بتنگ آمدهاند و سادگى را دوست دارند لیکن اینقدر جرئتندارند که این رسم غلط را پایمال سازند و خودشان را از این قید و بنداختیارى آزاد نمایند اگر شما با سادگى از آنان پذیرائى کنید نه تنها بدشاننمیآید بلکه خشنود هم خواهند شد،بعدا از همین روش ساده شما پیروى نموده بدون تکلف و سختى از شما پذیرایى خواهند کرد،در اینصورتمیتوانید با کمال سادگى رفت و آمد کنید و از نعمت انس و مودت بهرهمندگردید،بنابراین،این مشکل را به آسانى میتوان حل کرد لیکن قدرىجرئت و شجاعت لازم دارد.
مشکل دوم-کارهاى سنگین و دشوار مهماندارى است.خانمناچار است در ظرف چند ساعت وسائل پذیرایى چندین نفر را فراهمسازد،و به همین علت غالبا بعض غذاها مطابق دلخواه از کار در نمىآید،در آنصورت مرد از یک طرف ناراحت میشود که پول خرج کردم در عینحال آبرویم ریخت،زن از طرف دیگر ناراحت است که زحمت کشیدم درعین حال پیش مهمانها آبرویم ریخت و زن بىسلیقهاى معرفى شدم،بدتراز همه جواب نق نقهاى شوهرم را چه بگویم؟بدین جهت کمتر مجلسىپیدا میشود که بدون اضطراب و دلهره خاتمه پذیرد،همین امر باعثشدهکه خانوادهها غالبا از مهمانى کردن گریزانند و از تصور آن بخود میلرزند،البته ما هم تصدیق داریم که مهماندارى کار آسانى نیست،لیکن عمدهاشکال از اینجا پیدا شده که خانم مهماندار راه و رسم مهماندارى را خوبنمیداند و میخواهد در ظرف دو سه ساعت کارهاى بسیار زیاد و دشوارىرا انجام دهد،در صورتى که اگر کاردان و با تدبیر باشد میتواند بخوبى وآسانى بهترین مجلس را برگزار کند،اکنون دو نمونه مهماندارى را برایتانمجسم میسازیم هر کدام را بهتر پسندیدید میتوانید انتخاب نمایید:
نمونه اول-مرد وارد منزل شده به همسرش میگوید:شب جمعهمهمان داریم،ده نفر از دوستان را براى صرف شام دعوت نمودهام،خانمکه از مهمانداریهاى گذشته خاطرات تلخى دارد از شنیدن نام مهمان قلبش به تپش افتاده بدین عمل اعتراض میکند،بالاخره مرد با دلیل و برهان والتماس و درخواست او را قانع میسازد که ترتیب این مهمانى ضرورتدارد و بهر جور شده باید وسیله آنرا فراهم سازى،از آنوقت تا روزپنجشنبه با نگرانى و اضطراب بسر میبرند،بالاخره روز پنجشنبه فرا رسیددر این روز باید وسائل پذیرائى فراهم شود،خانم یا آقا براى خرید جنساز منزل خارج میشود،در بین راه فکر میکند چه چیزهایى را باید خریدارىنماید.بالاخره چند رقم جنس مورد لزوم را خریده نزدیک ظهر به منزلبرمیگردد، عملیات خانم بعد از ظهر شروع میشود،ناهار را خورده ونخورده از جا برخاسته مشغول کار میشود،لیکن کار که یکى دو تا نیست،خودش را در مقابل انبوهى از کارهاى دشوار مشاهده میکند مثلا بایدسبزیها را پاک نموده بشوید و خرد کند،سیب زمینى و پیاز را خرد کند،لپهها را پاک کند،برنج را پاک نموده خیس کند،گوشتها را خرد کند،میخواهد دو سه رقم خورش بپزد و احیانا مرغ سرخ کند،کباب بپزد،چلوبپزد،قند خرد کند،ظرفها را بشوید،اتاق پذیرایى را مرتب سازد،همه اینکارها را میخواهد دست تنها یا با یک کمک انجام دهد،با عجله واضطراب مشغول میشود،میخواهد سبزى خرد کند ولى نمیداند کاردکجاست،قدرى این طرف و آنطرف میگردد تا پیدایش کند،میخواهدخورش بپزد،مىبیند فراموش کرده پیاز بخرد،برنج را بار گذاشته مىبیندنمک نیست،یکى را میفرستد دنبال خرید پیاز و نمک،بهر یک از وسائلطباخى احتیاج پیدا کند باید مدتى بگردد تا پیدایش کند،به سر خدمتکار دادمیزند،به دخترش نفرین میکند،با پسرش دعوا میکند،در وسط کار نفتچراغ طبخ یا گاز تمام میشود،اى خدا دیگر چه کنم؟ در همین حال زنگ درب منزل بصدا در آمده مهمانها یکى پس ازدیگرى وارد میشوند،مرد بیچاره که از اضطراب و ناراحتیهاى همسرشخبر دارد از آنان استقبال میکند،پس از سلام و تعارف بسراغ چاى میرودلیکن مشاهده میکند که هنوز سماور را روشن نکردهاند،به پسر یا دخترشداد میزند چرا سماور را روشن نکردهاید، بالاخره بعد از ساعتى چاىدرست میشود اما مىبیند قند خرد کرده ندارند،تازه مشغول خرد کردن قندمیشوند،بالاخره بعد از چندین مرتبه رفت و آمد چند استکان چاى نزدمهمانها میگذارد،چشمش به مهمانهاست ولى دلش در آشپزخانه است،زیرا میداند در آشپزخانه غوغاست،در مقابل سخنان شیرین دوستان لبخندسردى تحویل میدهد اما دلش در اضطراب و از عاقبت این مهمانى بیمناکاست،بدتر از همه اینکه مهمان زن هم داشته باشند یا مدعوین از خویشانباشند،در اینصورت مرتبا از مرد مىپرسند پس خانم کجا تشریف دارد؟
مرد جواب میدهد مشغول کار است الآن خدمت میرسد،گاهى خانمناچار میشود در بحبوحه کار سرى به مهمانها بزند،با لبهاى خشکیده وقلب لرزان سلام و تعارفى میکند اما مگر میتواند چند دقیقه نزد آنها بماند؟
فورا عذرخواهى کرده برمیگردد،بالاخره غذا تهیه میشود لیکن غذاییکهدر چنین شرائط و اوضاعى تهیه شود تکلیفش معلوم است،بعد از اینکه ازآشپزخانه نجات پیدا کرده تازه میخواهد سبزى پاک کند،ماست و ترشى ومربا در ظرفها بریزد،شربت و دوغ سالاد درست کند،ظرفهاى غذاخورىو تمیز و آماده کند،بدبختى اینجاست که وسائل و ظرفها هم جاىمخصوصى ندارند،هر یک از آنها را در جایى باید پیدا کند،بالاخره شامحاضر میشود، مهمانها غذا خورده خداحافظى میکنند. نتیجه-اما غذاها یکى شور شده یکى بىنمک،یکى سوخته یکىنپخته،از کثرت اضطراب بعض غذاها را فراموش نمودهاند سر سفرهبگذارند،اما خانم در حدود ساعت دوازده از کار خلاص خواهد شد،اما باتن خسته و اعصاب ناراحت،از ظهر تا حال نتوانسته دقیقهاى استراحتکند،فرصت نداشته ساعتى با خویشان یا خانم مهمانها بنشیند صحبت کند،حتى نتوانسته به طور کامل سلام و احوالپرسى کند.
اما مرد جز ناراحتى و اضطراب چیزى عائدش نشده با اینکه پولزیادى خرج کرده غذاى مطبوعى نداشته،از تاسیس مجلس پشیمان است،ممکن است از شدت ناراحتى دعوا کند و خانم خسته را مورد سرزنشقرار دهد.
زن و شوهر نه تنها از این مهمانى سودى نبردهاند بلکه ممکن استاسباب اختلاف و کشمکش واقع شود،اگر سالم در رفتند تصمیم میگیرندبعد از این هوس مهماندارى ننمایند.
اما مهمانها چون به حالت اضطراب و پریشانى میزبانها توجه دارندبه آنان خوش نخواهد گذشت.از خوردنیها و آشامیدنیها لذت نخواهندبرد،پیش خود میگویند کاش اصلا به چنین مجلسى نرفته بودیم تا این همهاسباب مزاحمت فراهم سازیم.
یقین دارم هیچیک از خوانندگان یک چنین مهمانى پر دردسرى رانمىپسندد و ترکش را بر فعلش حتما ترجیح خواهد داد.
آیا میدانید علت این همه ناراحتى و دردسر چیست؟تنها علتشهمان نامنظم بودن زندگى و عدم آشنایى خانم به فن مهماندارى است.و الامهماندارى اینقدرها هم مشکل نیست.
اکنون به نمونه دوم توجه فرمایید:
نمونه دوم-مرد وارد منزل شده به همسرش میگوید:ده نفر ازدوستان را براى صرف شام شب شنبه دعوت نمودهام،خانم پاسخ میدهد:
بسیار خوب،براى شام چى تهیه کنیم؟در این مورد با هم مشورت نمودهتصمیم میگیرند، آنگاه با صبر و حوصله تمام احتیاجات و لوازم پذیرایى رابا قید مقدار یک بیک روى کاغذ یاداشت مینمایند.باز هم یک مرتبه دیگربا دقت آنرا میخوانند مبادا چیزى فراموش شده باشد.با یک بررسى ثانوىآنچه را در خانه موجود دارند رویش خط میکشند،و چیزهایى را که بایدخرید در صورت جداگانهاى یادداشت مینمایند،در سر فرصت آنها راخریدارى نموده در منزل میگذارند،روز پنجشنبه که هنوز یک روز به فرارسیدن موعد مقرر باقى مانده بعض کارهاى روز جمعه را جلو میاندازند،مثلا خانم و آقا و فرزندانشان در موقع فراغت همکارى نموده سبزیها راتمیز کرده خرد میکنند،سیب زمینى و پیاز را شسته آماده میسازند،برنج راتمیز کرده خیس میکنند،لپهها را پاک میکنند،قندها را خرد میکنند،نمکدانها را نمک کرده در جاى خودش میگذارند،ظرفهاى مورد احتیاجرا تمیز و آماده میکنند،خلاصه: کارهایى را که میتوان جلو انداختبه طورتفریح انجام میدهند.
صبح روز جمعه بعد از صرف صبحانه خانم بعضى کارها راانجام میدهد مثلا گوشتها را خرد کرده کنار میگذارد مرغهارا تمیز کرده سرخ میکند،سبزى و سیب زمینى را سرخ کرده کنارمیگذارد،خلاصه بعضى کارها را پیش از ظهر انجام میدهد،معلوم است همه این کارها را با صبر و حوصله انجام میگیرد و بر خانم چندان دشوار نخواهد بود،هم این کارها را انجام میدهدهم به سایر امور خانهدارى میرسد،بعد از صرف ناهار و استراحت مشغولبقیه کارها میشود،اما کار زیادى ندارد زیرا اکثر کارها قبلا انجام گرفته واسباب و لوازم زندگى هم مرتب است،در ظرف یکى دو ساعت،بدون دادو قال و عجله و شتاب بقیه کارها را انجام میدهد،به طوریکه اوائل شبدیگر کار ندارد،آنگاه خودش را تمیز و لباسهایش را عوض میکند.سماوررا روشن نموده در انتظار آمدن مهمانهاست،اگر از خویشان و محارمباشند به استقبالشان میرود،بدون اضطراب و نگرانى از آنها پذیرایىمیکند،در ضمن گاهى هم سرى به آشپزخانه میزند،موقع شام با کمالراحتى سفره را آماده میکند،اگر لازم باشد از شوهر و فرزندانش نیز دراین موقع استمداد مینماید،به زودى و آسانى شام آماده میشود.
مهمانها با کمال آسایش و خوشى شام را صرف میکنند و به اینصورت خاتمه مىپذیرد.
نتیجه-اما مهمانها علاوه بر خوردن غذاهاى لذیذ و مطبوع ازنعمت انس و مودت نیز برخوردار شده با کمال آسایش گفته و شنیدهاند،هرگز خاطره خوش آن شب و چهره بشاش میزبان را فراموش نخواهندکرد،پذیرایى گرم او و سلیقه و کاردانى کدبانوى خانه را ستایش خواهند کرد.
اما مرد ساعاتى از شب را با کمال آسودگى در کنار مهمانها نشستهبهترین تفریحات سالم را داشته است،از اینکه توانسته به نحو دلخواه ازدوستانش پذیرایى کند شاد و خوشحال است،و از وجود چنین بانوىکاردانى که با ذوق و سلیقه خویش مجلس را به خوبى برگزار نموده بر خودمىبالد،بیش از پیش بخانه و چنین بانوى شایستهاى علاقهمند خواهد شد. اما خانم چون لوازم پذیرائى را با صبر و حوصله و به طور عادىتهیه نموده خسته و وامانده نمیشود، عصبانى و ناراحت نیست،پیششوهرش و مهمانها همیشه سر بلند است،و خوشنود است که توانسته بدوناضطراب و نگرانى به بهترین وجه از مهمانها پذیرایى کند،بدینوسیلهلیاقت و کاردانى خویش را باثبات رسانده دل شوهرش را بدست آوردهاست.بعد از اینکه این دو روش را ملاحظه فرمودید هر کدام را کهپسندیدید میتوانید انتخاب کنید.
پی نوشت :
1-وسائل ج 16 ص 557
2-وسائل ج 16 ص 520
3-بحار ج 74 ص 355
4-بحار ج 74 ص 353
ارسالی از طرف کاربر محترم : amirpetrucci0261
/ع