روش شناسي تحقيق
نويسنده: محمدحسين دياني
روش در برابر كلمه Method بهكار ميرود كه خود برگرفته از دو واژه يوناني meta و hodos است و از مجموع آن معناي "در جستوجوي مقصود" مستفاد ميشود. در اصطلاح به مجموعهاي از تدابير، فنون، و ابزارها اطلاق ميگردد كه براي نيل به هدف هر تحقيق مورد استفاده قرار ميگيرد (9: ذيل "واژه"). با افزودن پسوند logy (logos يوناني)، به معناي مطالعه و شناسايي، كلمه Methodologyپديد آمده است كه در فارسي روششناسي خوانده ميشود و معناي آن مطالعه روشهايي است كه براي كسب معرفت بهكار ميرود. بنابراين، روششناسي را ميتوان راهبردهاي استفاده از روشهاي گوناگون گردآوري دادهها همراه با حفظ حدّ مطلوب اعتبار و پايايي دانست (6: 345).
تاريخچه. از زمان ارسطو به بعد دو روش استدلال "از كل به جزء" يا قياس، و "از جزء به كل" يا استقرا براي درك و فهم امور و پديدهها رايج بوده است. در استقرا، پژوهنده با استفاده از تدابير و فنون خاص به مشاهده و گردآوري دادهها درباره يك موضوع ميپردازد و، پس از تجزيه و تحليل يافتهها، فرضيهاي را توصيف، تشريح، تأييد، يا رد ميكند.
در استدلال قياسي، از فرضيات يا نظريات موجود براي درك و كشف حقايق مربوط به موردي خاص استفاده ميشود.
استفاده از روش قياسي قرنها رايج بوده است، اما روش استقرايي از اواخر قرن شانزدهم (يا اوايل قرن هفدهم) و بيشتر تحت تأثير افرادي چون فرانسيس بيكن، ديويد هيوم، و جان لاك مورد تأكيد قرار گرفت. بهنظر بيكن، روش قياسي نميتواند هميشه محقق را در كشف حقايق ياري دهد، زيرا لازم است محقق به مشاهده و گردآوري اطلاعاتي درباره موضوع مورد پژوهش بپردازد تا با ويژگيهاي خاص موضوع آشنا شود. بهنظر وي، تحقيق علمي چيزي جز كسب سلطه و اقتدار بر طبيعت براي بهبود زندگي نيست. همين تأكيد بيكن بر استفاده عملي از معرفت علمي است كه نگرش فلسفي وي را از ارسطو، كه معتقد بود شناخت طبيعت فينفسه يك غايت است، متمايز ميسازد. وي پيشنهاد كرد كه مجموعهاي از پيشينههاي طبيعي و تجربي مربوط به يك علم خاص گردآوري شود؛ هنگامي كه دادهها گردآوري شد و به حد نصاب مورد نظر رسيد، بايد با كنار نهادن روابط تصادفي (با استفاده از روش طرد و اخراج) به جستوجوي روابط ذاتي و اساسي ميان پديدهها پرداخت. بهنظر او، همين روابط ذاتي و اساسي موضوعي مناسب براي تعميم يافتههاي استقرا محسوب ميشوند (7: 84-86).
چگونگي استفاده از روش استقرا را جان استوارت ميل در كتاب خود با عنوان >نظام منطق<[1] در سال 1843 ارائه كرد. وي "روش توافق"، "روش اختلاف"، "روش تغييرات همزمان"، و "روش باقيماندهها" را مهمترين روشهاي اكتشاف قوانين علمي معرفي كرد. بهنظر او، در ميان روشهاي چهارگانه، روش اختلاف مهمترين آنهاست (7: 198-200).
با استفاده از روش استقرايي و با تأكيد بر استفاده از علم براي بهبود كيفيت زندگي، پژوهشگران توانستند به نتايج علمي چشمگيري در رشتههاي مختلف علوم در سدههاي نوزدهم و بيستم دست يابند. اين پيشرفتها به عوامل متعددي از جمله طول مدت پذيرش آنها بهعنوان رشته علمي در مراكز آموزش عالي يا نياز كاربردي آنها در بخشهاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، نظامي، و جز آن بستگي داشته است.
رويكردهاي علمي. با در نظر گرفتن اين نكته كه هدف علم درك و فهم دنيايي است كه در آن زندگي ميكنيم، فعاليتهاي علمي به سه گروه كاملا مرتبط با يكديگر قابل تقسيم هستند؛ كه عبارتند از: 1) توصيف وقايع و پديدهها؛ 2) گروهبندي وقايع و پديدهها؛ و 3) آشكارسازي روابط هميشگي ميان پديدهها (قوانين علمي) و تدوين نظريههايي كه علل وقايع و پديدهها را تبيين ميكند و پيشبيني وقوع آنها را نيز ميسّر ميسازد. در رويكرد نخست، پژوهشگر رويدادها، اشيا، و پديدهها را مورد پژوهش قرار ميدهد و پس از مشاهده و اندازهگيري به شرح و توصيف آنها ميپردازد؛ در دومين رويكرد، خصوصيات مشترك ميان پديدهها شناسايي ميشود؛ و در نوع سوم، كشف مجهول و يافتن روابط همبستگي، پيوستگي، يا علت و معلولي ميان متغيرها مورد نظر است، تا از اين طريق، دستيابي بهنظريهها و قوانين علمي ميسّر گردد.
هدف اصلي اين رويكردهاي سهگانه دستيابي به آرايي است كه براي هميشه يا براي مدتي نسبتآ طولاني، تا هنگامي كه خلاف آنها مشخص نشده، از خصوصيات منطقي بودن، كلي بودن، و قابل اثبات بودن برخوردار بماند.
براي دستيابي به انديشههاي علمي با اين رويكردهاي سهگانه در رشتههاي گوناگون، كاربرد فنون و تدابير خاصي ضروري است. اين فنون و تدابير كه با عنوان "روشهاي علمي" از آنها ياد ميشود، به تناسب موضوع پژوهش و رويكرد خردگرايانه يا طبيعتگرايانه پژوهشگر، از يكديگر متمايز ميشوند (45:1-47).
رويكرد خردگرايانه بر اين اصل استوار است كه متغيرهاي تشكيلدهنده يك فرايند پيچيده را ميتوان مستقل از يكديگر بررسي كرد. سه ويژگي اين رويكرد تلخيصپذيري، تكرارپذيري، و ابطالپذيري است كه در علوم تجربي مصاديق فراواني دارد. بهطور مثال، محتواي نظريه انيشتين در فرمولي كوتاه تلخيص شده، قابليت تكرار دارد، و در آزمون ابطالپذيري كامياب بوده است.
در رويكرد طبيعتگرايانه، تقسيم يك پديدار پيچيده به اجزا و مطالعه هريك از آنها، الزامآ ما را به شناخت كامل آن پديدار نميرساند. افزون بر اين، "مورد مشاهده" و "مشاهدهگر" بر يكديگر اثر ميگذارند و ارزشهاي پژوهشگر بهنحوي فرايند پژوهش را تحت تأثير قرار ميدهد. به بياني ديگر، چگونگي عنصر "مورد مشاهده" به تفسير افراد و ذهنيت آنان بستگي دارد. كنترل اين موارد، بهويژه در پژوهشهاي علوم انساني و اجتماعي نقش تعيينكنندهاي دارد و روشهاي علمي تحقيق به تأثير اين موارد بر دادههاي گردآوريشده، تجزيه و تحليل آنها، و نتيجهگيري توجه دارند.
كاربرد هريك از دو رويكرد به گروهي خاص از روشهاي تحقيق علمي منجر ميشود. رويكرد خردگرايانه دادههاي كمّي و رويكرد طبيعتگرايانه دادههاي كيفي را مورد توجه قرار ميدهد. در تقسيمبندي سنتي، روشهاي كمّي به سه گروه پژوهشهاي تاريخي، پيمايشي، و تجربي تقسيم ميشود.
در اين روش، سه گروه اسناد مورد استفاده قرار ميگيرند، كه عبارتند از: انتشارات، گزارشهاي آماري، و استنادها. مطالعه بردفورد، ساموئل كلمنت و لوتكا* دو الگوي كلاسيك از كاربرد آثار برجاي مانده از فعاليتهاي انتشاراتي محققان و نويسندگان است (8: 291-324). آمار تعداد دفعات و نوع كتابهاي بهامانترفته، تعداد و نوع پرسشهاي مطرحشده در ميز امانت، تعداد و نوع مراجعان به كتابخانه، ساعات مراجعه به كتابخانه، و گروههايي كه در ساعات مشخصي به كتابخانه ميآيند نيز نوعي مطالعه كمّي فعاليتهايي است كه در گذشته انجام گرفته است. روش تحليل استنادي بر اين پيشفرض متكي است كه منابعي كه در نوشتن كتابها و مقالات مورد استفاده قرار گرفتهاند معرّف مناسبي براي الگوي استفاده از كتابها و مجلات است. اين روش بر آن است كه به شبكه بههم پيوستهاي از افراد و نوشتههاي مرتبط و در عين حال مهم يك يا چند رشته دست يابد (3: 40-47).
1) طرح تكگروهي، مداخله، و پسآزمون؛
2) طرح تكگروهي، پيشآزمون، مداخله، و پسآزمون؛
3) طرح دو گروهي ـ آزمودني و گواه ـ يك مداخله، دو پسآزمون گرچه كاربرد فراوان دارند، چون محقق برعواملي مانند تأثير زمينه قبلي، تأثير تغيير در وضعيت آزمودني حين آزمون، و جز آن كنترلي ندارد يا كنترل بسيار محدود است از ارزش علمي قابل توجهي برخوردار نيستند و نميتوان با اطمينان اعلام كرد كه نتايج فقط بهسبب مداخله بوده است. اين سه طرح را طرحيهاي پيش آزمايشي مينامند.
سه طرح ديگر با نام طرحهاي حقيقي داراي مشخصات زيرند:
4) طرح دو گروه آزمودني و گواه، دو پيشآزمون، يك مداخله، دو پسآزمون؛
5) طرح دو گروه آزمودني و گواه، برگزيدهشده با نمونهگيري، دو پيشآزمون، يك مداخله، دو پسآزمون؛
6) طرح چهار گروه (دو گروه آزمودني دو گروه گواه) برگزيدهشده به روش تصادفي، يك پيشآزمون به يك گروه آزمودني، يك مداخله (به هر دو گروه آزمودني) پسآزمون (از هر دو گروه آزمودني)، پيشآزمون از يك گروه گواه، پسآزمون (از هر دو گروه گواه).
سنجش و ارزيابي. زماني كه متغيرهاي كيفي (مثلا با استفاده از پرسشنامه يا مصاحبه) گردآوري ميشوند دو مفهوم روايي و پايايي از اهميت برخوردارند. روايي به اين نكته توجه دارد كه وسيله اندازهگيري همان چيزي را كه محقق در پي اندازهگيري آن است اندازه بگيرد (44:2)؛ و پايايي وسيله اندازهگيري به ثبات، همسازي، و هماهنگي دروني آن ميانديشد. پاياترين وسيله اندازهگيري آن است كه از كاربرد مكرر آن نتايج صددرصد واحدي بهدست آيد (47:2).
اعتبار دروني به اين طريق سنجيده ميشود كه متغيرهاي مستقل دستكاري ميشوند و تأثيرشان بر متغيرهاي وابسته مطالعه ميگردد، هدف محقّق حصول اطمينان از صحّت يك رابطه علّي است. به عبارت ديگر، مراد از اعتبار دروني آن است كه تغيير ايجادشده در متغير وابسته منحصرآ از تغيير حاصلشده در متغير مستقل باشد (24:5). در مجموع ميتوان گفت كه استفاده از اين ملاكهاي سنجش و معيارهاي محتمل ديگري كه ممكن است بهكار روند بهدست آوردن اطمينان نسبي نسبت به نتايج پژوهش است.
منابع:
1) بازرگان، عباس؛ مرادي، نعمتالله. "روش مطالعه موردي و كاربرد آن در تعليم و تربيت". فصلنامه علمي و پژوهشي دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي (دانشگاه تهران). س. اول،
2 )(1374): 45-47؛ 2) دياني، محمدحسين. روشهاي تحقيق در كتابداري. تهران: مركز نشر دانشگاهي، 1369؛
3) همو. "كتابسنجي". نشر دانش. دوره سوم، 2 (1361): 40-47؛
4) سيف نراقي، مريم؛ نادري، عزتالله. روشهاي تحقيق در علوم انساني با تأكيد بر علوم تربيتي. ]بيجا: بينا[، 1359؛
5) شكركن، حسين. "اعتبار دروني و اعتبار نتيجهگيري آماري پژوهشهاي آزمايشي و شبه آزمايشي". مجله علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شهيد چمران. س. اول، 3 (1368): 1-27؛
6) گلريز، جك دي. "انگارههاي فلسفي پژوهش"، در رونالد پاول. روشهاي اساسي پژوهش براي كتابداران. ترجمه نجلا حريري. تهران: دانشگاه آزاد اسلامي، مركز انتشارات علمي، 1379، ص 345؛
7) لازي، جان. درآمدي تاريخي به فلسفه علم. ترجمه علي پايا. تهران: مركز نشر دانشگاهي، 1362؛
8) ميرشمسي، شهرزاد. "قانون بردفورد و كتابسنجي". فصلنامه كتاب. دوره اول، 2 و 3 (1369): 291-324؛
9) Runes, Dagobert. Dictionary of Philosophy. S.V. "Methodology".
10)سازمان اسناد و كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران
ارسالي از طرف کاربر محترم : amirpetrucci0261
/ع
تاريخچه. از زمان ارسطو به بعد دو روش استدلال "از كل به جزء" يا قياس، و "از جزء به كل" يا استقرا براي درك و فهم امور و پديدهها رايج بوده است. در استقرا، پژوهنده با استفاده از تدابير و فنون خاص به مشاهده و گردآوري دادهها درباره يك موضوع ميپردازد و، پس از تجزيه و تحليل يافتهها، فرضيهاي را توصيف، تشريح، تأييد، يا رد ميكند.
در استدلال قياسي، از فرضيات يا نظريات موجود براي درك و كشف حقايق مربوط به موردي خاص استفاده ميشود.
استفاده از روش قياسي قرنها رايج بوده است، اما روش استقرايي از اواخر قرن شانزدهم (يا اوايل قرن هفدهم) و بيشتر تحت تأثير افرادي چون فرانسيس بيكن، ديويد هيوم، و جان لاك مورد تأكيد قرار گرفت. بهنظر بيكن، روش قياسي نميتواند هميشه محقق را در كشف حقايق ياري دهد، زيرا لازم است محقق به مشاهده و گردآوري اطلاعاتي درباره موضوع مورد پژوهش بپردازد تا با ويژگيهاي خاص موضوع آشنا شود. بهنظر وي، تحقيق علمي چيزي جز كسب سلطه و اقتدار بر طبيعت براي بهبود زندگي نيست. همين تأكيد بيكن بر استفاده عملي از معرفت علمي است كه نگرش فلسفي وي را از ارسطو، كه معتقد بود شناخت طبيعت فينفسه يك غايت است، متمايز ميسازد. وي پيشنهاد كرد كه مجموعهاي از پيشينههاي طبيعي و تجربي مربوط به يك علم خاص گردآوري شود؛ هنگامي كه دادهها گردآوري شد و به حد نصاب مورد نظر رسيد، بايد با كنار نهادن روابط تصادفي (با استفاده از روش طرد و اخراج) به جستوجوي روابط ذاتي و اساسي ميان پديدهها پرداخت. بهنظر او، همين روابط ذاتي و اساسي موضوعي مناسب براي تعميم يافتههاي استقرا محسوب ميشوند (7: 84-86).
چگونگي استفاده از روش استقرا را جان استوارت ميل در كتاب خود با عنوان >نظام منطق<[1] در سال 1843 ارائه كرد. وي "روش توافق"، "روش اختلاف"، "روش تغييرات همزمان"، و "روش باقيماندهها" را مهمترين روشهاي اكتشاف قوانين علمي معرفي كرد. بهنظر او، در ميان روشهاي چهارگانه، روش اختلاف مهمترين آنهاست (7: 198-200).
با استفاده از روش استقرايي و با تأكيد بر استفاده از علم براي بهبود كيفيت زندگي، پژوهشگران توانستند به نتايج علمي چشمگيري در رشتههاي مختلف علوم در سدههاي نوزدهم و بيستم دست يابند. اين پيشرفتها به عوامل متعددي از جمله طول مدت پذيرش آنها بهعنوان رشته علمي در مراكز آموزش عالي يا نياز كاربردي آنها در بخشهاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، نظامي، و جز آن بستگي داشته است.
رويكردهاي علمي. با در نظر گرفتن اين نكته كه هدف علم درك و فهم دنيايي است كه در آن زندگي ميكنيم، فعاليتهاي علمي به سه گروه كاملا مرتبط با يكديگر قابل تقسيم هستند؛ كه عبارتند از: 1) توصيف وقايع و پديدهها؛ 2) گروهبندي وقايع و پديدهها؛ و 3) آشكارسازي روابط هميشگي ميان پديدهها (قوانين علمي) و تدوين نظريههايي كه علل وقايع و پديدهها را تبيين ميكند و پيشبيني وقوع آنها را نيز ميسّر ميسازد. در رويكرد نخست، پژوهشگر رويدادها، اشيا، و پديدهها را مورد پژوهش قرار ميدهد و پس از مشاهده و اندازهگيري به شرح و توصيف آنها ميپردازد؛ در دومين رويكرد، خصوصيات مشترك ميان پديدهها شناسايي ميشود؛ و در نوع سوم، كشف مجهول و يافتن روابط همبستگي، پيوستگي، يا علت و معلولي ميان متغيرها مورد نظر است، تا از اين طريق، دستيابي بهنظريهها و قوانين علمي ميسّر گردد.
هدف اصلي اين رويكردهاي سهگانه دستيابي به آرايي است كه براي هميشه يا براي مدتي نسبتآ طولاني، تا هنگامي كه خلاف آنها مشخص نشده، از خصوصيات منطقي بودن، كلي بودن، و قابل اثبات بودن برخوردار بماند.
براي دستيابي به انديشههاي علمي با اين رويكردهاي سهگانه در رشتههاي گوناگون، كاربرد فنون و تدابير خاصي ضروري است. اين فنون و تدابير كه با عنوان "روشهاي علمي" از آنها ياد ميشود، به تناسب موضوع پژوهش و رويكرد خردگرايانه يا طبيعتگرايانه پژوهشگر، از يكديگر متمايز ميشوند (45:1-47).
رويكرد خردگرايانه بر اين اصل استوار است كه متغيرهاي تشكيلدهنده يك فرايند پيچيده را ميتوان مستقل از يكديگر بررسي كرد. سه ويژگي اين رويكرد تلخيصپذيري، تكرارپذيري، و ابطالپذيري است كه در علوم تجربي مصاديق فراواني دارد. بهطور مثال، محتواي نظريه انيشتين در فرمولي كوتاه تلخيص شده، قابليت تكرار دارد، و در آزمون ابطالپذيري كامياب بوده است.
در رويكرد طبيعتگرايانه، تقسيم يك پديدار پيچيده به اجزا و مطالعه هريك از آنها، الزامآ ما را به شناخت كامل آن پديدار نميرساند. افزون بر اين، "مورد مشاهده" و "مشاهدهگر" بر يكديگر اثر ميگذارند و ارزشهاي پژوهشگر بهنحوي فرايند پژوهش را تحت تأثير قرار ميدهد. به بياني ديگر، چگونگي عنصر "مورد مشاهده" به تفسير افراد و ذهنيت آنان بستگي دارد. كنترل اين موارد، بهويژه در پژوهشهاي علوم انساني و اجتماعي نقش تعيينكنندهاي دارد و روشهاي علمي تحقيق به تأثير اين موارد بر دادههاي گردآوريشده، تجزيه و تحليل آنها، و نتيجهگيري توجه دارند.
كاربرد هريك از دو رويكرد به گروهي خاص از روشهاي تحقيق علمي منجر ميشود. رويكرد خردگرايانه دادههاي كمّي و رويكرد طبيعتگرايانه دادههاي كيفي را مورد توجه قرار ميدهد. در تقسيمبندي سنتي، روشهاي كمّي به سه گروه پژوهشهاي تاريخي، پيمايشي، و تجربي تقسيم ميشود.
الف. پژوهش تاريخي
در اين نوع پژوهش، براي شناخت شرايط، وقايع، و مسائل گذشته با مراجعه به اسناد و مدارك، اطلاعات مورد نظر گردآوري ميشود و پس از مطالعه شواهد و مدارك قضيهاي تاريخي توصيف و تحليل ميگردد. برخي روششناسان مطالعه اسناد و شواهد موجود را ـ صرف نظر از طول عمر آنها ـ نوعي مطالعه تاريخي ميدانند. با اين تعبير، رايجترين روش كمّي در مطالعات تاريخي روشتحليل محتوا است. در اين روش، اجزاي تشكيلدهنده اسناد، مثلا فراواني واژهها، سبك و طرز بيان، معاني واژهها، محتواي انديشهها، و جز آن مورد بررسي قرار ميگيرد. با اين روش ميتوان به مطالعه تحول واژگان ادبي، سياسي، و اجتماعي در دورههاي مختلف يا با تعيين ميزان تكرار كلمهها به سبك نويسنده پي برد و از طريق نوع واژگان و شيوه كاربرد آنها انديشه نويسنده يا گوينده را آشكار كرد. مطالعه آمارها يا آثار برجايمانده از فعاليتهاي گذشته را نيز ميتوان نوعي مطالعه تاريخي بهحساب آورد. روشهاي كتابسنجي براي شناسايي الگوهاي رفتاري محققان، نويسندگان، و استفادهكنندگان از كتابخانه، آثار برجاي مانده از رفتارهاي گذشته را مورد مطالعه قرار ميدهد. اين روش كه از امتياز ويژه غير واكنشي بودن برخوردار است در رشته كتابداري و اطلاعرساني كاربردهاي فراوان داشته است.در اين روش، سه گروه اسناد مورد استفاده قرار ميگيرند، كه عبارتند از: انتشارات، گزارشهاي آماري، و استنادها. مطالعه بردفورد، ساموئل كلمنت و لوتكا* دو الگوي كلاسيك از كاربرد آثار برجاي مانده از فعاليتهاي انتشاراتي محققان و نويسندگان است (8: 291-324). آمار تعداد دفعات و نوع كتابهاي بهامانترفته، تعداد و نوع پرسشهاي مطرحشده در ميز امانت، تعداد و نوع مراجعان به كتابخانه، ساعات مراجعه به كتابخانه، و گروههايي كه در ساعات مشخصي به كتابخانه ميآيند نيز نوعي مطالعه كمّي فعاليتهايي است كه در گذشته انجام گرفته است. روش تحليل استنادي بر اين پيشفرض متكي است كه منابعي كه در نوشتن كتابها و مقالات مورد استفاده قرار گرفتهاند معرّف مناسبي براي الگوي استفاده از كتابها و مجلات است. اين روش بر آن است كه به شبكه بههم پيوستهاي از افراد و نوشتههاي مرتبط و در عين حال مهم يك يا چند رشته دست يابد (3: 40-47).
ب. پژوهش پيمايشي
اين روش براي آگاهي از ديدگاهها، باورها، و رفتار افراد مورد استفاده قرار ميگيرد و بر اساس دادههاي بهدستآمده از پرسش كتبي يا شفاهي به مقايسه واقعيتها، تعيين ميزان همبستگي يا پيوستگي، يا اشتراك و افتراق آنها ميپردازد. استفاده از پرسشنامه، مصاحبه، و مشاهده سه شيوه اصلي گردآوري اطلاعات در مطالعات پيمايشي است.ج. پژوهش تجربي
در اين روش، محقق بهنحوي در پديدهها و وقايع مداخله ميكند تا، از اين طريق، رابطه علت و معلولي ميان دو يا چند متغير را مطالعه كند. اين عمل معمولا در قالب يكي از شش طرح تجربي رايج انجام ميگيرد (4: 86-95). سه طرح اول با مشخصات زير:1) طرح تكگروهي، مداخله، و پسآزمون؛
2) طرح تكگروهي، پيشآزمون، مداخله، و پسآزمون؛
3) طرح دو گروهي ـ آزمودني و گواه ـ يك مداخله، دو پسآزمون گرچه كاربرد فراوان دارند، چون محقق برعواملي مانند تأثير زمينه قبلي، تأثير تغيير در وضعيت آزمودني حين آزمون، و جز آن كنترلي ندارد يا كنترل بسيار محدود است از ارزش علمي قابل توجهي برخوردار نيستند و نميتوان با اطمينان اعلام كرد كه نتايج فقط بهسبب مداخله بوده است. اين سه طرح را طرحيهاي پيش آزمايشي مينامند.
سه طرح ديگر با نام طرحهاي حقيقي داراي مشخصات زيرند:
4) طرح دو گروه آزمودني و گواه، دو پيشآزمون، يك مداخله، دو پسآزمون؛
5) طرح دو گروه آزمودني و گواه، برگزيدهشده با نمونهگيري، دو پيشآزمون، يك مداخله، دو پسآزمون؛
6) طرح چهار گروه (دو گروه آزمودني دو گروه گواه) برگزيدهشده به روش تصادفي، يك پيشآزمون به يك گروه آزمودني، يك مداخله (به هر دو گروه آزمودني) پسآزمون (از هر دو گروه آزمودني)، پيشآزمون از يك گروه گواه، پسآزمون (از هر دو گروه گواه).
سنجش و ارزيابي. زماني كه متغيرهاي كيفي (مثلا با استفاده از پرسشنامه يا مصاحبه) گردآوري ميشوند دو مفهوم روايي و پايايي از اهميت برخوردارند. روايي به اين نكته توجه دارد كه وسيله اندازهگيري همان چيزي را كه محقق در پي اندازهگيري آن است اندازه بگيرد (44:2)؛ و پايايي وسيله اندازهگيري به ثبات، همسازي، و هماهنگي دروني آن ميانديشد. پاياترين وسيله اندازهگيري آن است كه از كاربرد مكرر آن نتايج صددرصد واحدي بهدست آيد (47:2).
اعتبار دروني به اين طريق سنجيده ميشود كه متغيرهاي مستقل دستكاري ميشوند و تأثيرشان بر متغيرهاي وابسته مطالعه ميگردد، هدف محقّق حصول اطمينان از صحّت يك رابطه علّي است. به عبارت ديگر، مراد از اعتبار دروني آن است كه تغيير ايجادشده در متغير وابسته منحصرآ از تغيير حاصلشده در متغير مستقل باشد (24:5). در مجموع ميتوان گفت كه استفاده از اين ملاكهاي سنجش و معيارهاي محتمل ديگري كه ممكن است بهكار روند بهدست آوردن اطمينان نسبي نسبت به نتايج پژوهش است.
منابع:
1) بازرگان، عباس؛ مرادي، نعمتالله. "روش مطالعه موردي و كاربرد آن در تعليم و تربيت". فصلنامه علمي و پژوهشي دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي (دانشگاه تهران). س. اول،
2 )(1374): 45-47؛ 2) دياني، محمدحسين. روشهاي تحقيق در كتابداري. تهران: مركز نشر دانشگاهي، 1369؛
3) همو. "كتابسنجي". نشر دانش. دوره سوم، 2 (1361): 40-47؛
4) سيف نراقي، مريم؛ نادري، عزتالله. روشهاي تحقيق در علوم انساني با تأكيد بر علوم تربيتي. ]بيجا: بينا[، 1359؛
5) شكركن، حسين. "اعتبار دروني و اعتبار نتيجهگيري آماري پژوهشهاي آزمايشي و شبه آزمايشي". مجله علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شهيد چمران. س. اول، 3 (1368): 1-27؛
6) گلريز، جك دي. "انگارههاي فلسفي پژوهش"، در رونالد پاول. روشهاي اساسي پژوهش براي كتابداران. ترجمه نجلا حريري. تهران: دانشگاه آزاد اسلامي، مركز انتشارات علمي، 1379، ص 345؛
7) لازي، جان. درآمدي تاريخي به فلسفه علم. ترجمه علي پايا. تهران: مركز نشر دانشگاهي، 1362؛
8) ميرشمسي، شهرزاد. "قانون بردفورد و كتابسنجي". فصلنامه كتاب. دوره اول، 2 و 3 (1369): 291-324؛
9) Runes, Dagobert. Dictionary of Philosophy. S.V. "Methodology".
10)سازمان اسناد و كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران
ارسالي از طرف کاربر محترم : amirpetrucci0261
/ع