عوامل مؤثّر در جذب دانش آموزان به نماز در دوره راهنمايي (1)

نماز از ديدگاه قرآن در پرستش خداوند جلوه روشن تري نسبت ديگر عبادات دارد و در ميان تمام اعمال عبادي برجستگي و درخشندگي خاصي دارد .نماز جامع ترين عبادت هاست . همان گونه که هر پيامبري معراج خاصي داشته نماز هم معراج مومن است .نماز بهترين سفارش انبياي الهي و بزرگان دين به پيروان خود است و نماز اوّلين سفارش لقمان حکيم به
چهارشنبه، 29 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عوامل مؤثّر در جذب دانش آموزان به نماز در دوره راهنمايي (1)

عوامل مؤثّر در جذب دانش آموزان به نماز در دوره راهنمايي (1)
عوامل مؤثّر در جذب دانش آموزان به نماز در دوره راهنمايي (1)


 

نویسنده : مجید نوروزی
منبع : اختصاصی راسخون




 

ظاهر حبيبي

فصل اول : کلیات
 

مقدمـه
 

نماز از ديدگاه قرآن در پرستش خداوند جلوه روشن تري نسبت ديگر عبادات دارد و در ميان تمام اعمال عبادي برجستگي و درخشندگي خاصي دارد .نماز جامع ترين عبادت هاست . همان گونه که هر پيامبري معراج خاصي داشته نماز هم معراج مومن است .نماز بهترين سفارش انبياي الهي و بزرگان دين به پيروان خود است و نماز اوّلين سفارش لقمان حکيم به فرزندش است و نماز نور چشم رسول گرامي اسلام بوده آن جايي که مي فرمايد :« نماز روشني و نور چشم من است» .در قرآن کمتر عبادتي مانند نماز مورد اهميّت قرار گرفته تا آنجا که تقريبا در 104 مورد کلمه (( صلاه )) و مشتقّات آن آورده شده و در پانزده مورد خداوند امر به آن نموده است و در چند مورد خطاب به خود پيامبر اسلام ( ص ) شده و آن به نماز است.همان طور که هر کلامي از احکام و هر دستوري از دستورات اسلام بدون علّت و فلسفه نيست نماز هم يکي از دستورات اسلام بدون علّت و فلسفه نيست ، نماز هم يکي از دستورات اسلام است و فلسفه هايي دارد .هنگامي که انسان به نماز مي ايستد و تکبيرالاحرام مي گويد ، بايد خدا را شاهد و ناظر ببيند و از همه چيز برتر و بالاتر و بدون شک در قلب و روحش ، جنبشي به سوي حق و حرکتي به سوي پاکي و جهشي به سوي تقوا.(( سُبحان اللهِ حَينَ تُمسونَ و حينَ تُصبِحُون )) .( سوره روم آيه 17)پس خدا را هنگام شامگاه و صبحگاه تسبيح گوييد تا سعادت ابدي يابيد.قال الامام علي بن ابي طالب ( ع ) : الله الله في الصلوة فانها عمود دينکم خدا را خدا را در نظر گيريد در توجه به نماز ، که پايداري دينتان به نماز باشد .

بيان مسئله
 

نماز امري است الهي که تحقق آن همانند ساير امور داراي ظاهر و باطن است که در متون ديني به هر دو جهت آن اشارت رفته است .در شکل گيري شخصيت هر فرد ، مقطع نوجوان و جواني از اهميّت ويژه اي برخوردار است زيرا که ثبات شخصيت هر انساني در اين آغاز و به هر نحوي که شکل گيرد غالباً به همان صورت تثبيت مي گردد و به همين دليل داراي اهميت زيادي است .نهاد مقدس آموزش و پرورش که نهاد خانواده به پرورش و تعليم و تربيت نوجوانان و جوانان مي پردازد نيز براي احياي اين امر مهمّ وظيفه اي بس مهمّ دارد و يکي از اين وظايف مهمّ که بايد به آن اهميّت داد مسئله نماز مي باشد .در ( سوره زمرآیه 7 ) چنين آمده است که هدف از خلقت و بعثت پيامبران عبادت خدا بوده است و سود عبادت به خود پرستندگان برمي گردد همچنان که درس شاگردان به نفع خود آنان است و سودي براي معلم ندارد .پس نماز خواندن و راز و نياز و نيايش با خداي متعال يک حالت عرفاني است که فرد مجذوب خداوند خود قرار مي گيرد .عبادت و توجه به خدا و پرستش او چون همراه با ناديده گرفتن هوس ها ، تمايلات وانس گرفتن با خدا شکر از صاحب نعمت است اين فکر و زندگي فردي و اجتماعي جوانان نقش دارند زيرا به خود عبادت در دين مقدس اسلام سفارش فراوان شده است و مي دانيم که دين مقدس اسلام دين تعليم و تربيت است .امروزه بيش از هر زمان ديگري نيازمند تفکّر درباره روش هاي تقويت احساس مذهبي و رفتار هاي خداجويانه در ميان شکوفه هاي جامعه فردا هستيم .براي جذب جوانان به اين فرضيه عظيم و اين سفر ملکوتي بايد خانواده ، مدرسه ، اجتماع ، دولت و حکومت دست در دست هم نهند و زمينه هاي رويکرد نسل جوان کشور را به اين مائده معنوي عمق گسترش دهند .به تعبير امام راحل نماز پرواز در ملکوت است . از آنجا که عالم هستي پيوسته در حال حرکت و تکاپو و تکامل است . انسان نماز گذار نيز هم آهنگ با سرود افرينش در اين سير الهي که نتيجه جذبه عشق معنوي است حضور مي يابد و در پايان از اين هجرت باز مي گردد . امروزه در جامعه ما احساس مي شود که علاقه به نماز در بين نوجوانان و جوانان کاهش يافته و مساجد به نحو درست و مطلوب مورد استفاده براي نماز خواندن قرار نمي گيرد .نماز يکي از ارکان دين است و خواندن نماز مي تواند در کاهش مشکلات و جلوگيري از انحرافات اخلاقي مؤثّر باشد به همين ترتيب توجه به عوامل مؤثّر در جذب دانش آموزان به نماز در اين دوران ضروري مي آيد.

اهميّت و ضرورت تحقيق
 

يکي از نيازهاي جوانان و نوجوانان ، مذهب و داشتن يک فلسفه حياتي ارضا کننده است که هم زمان با سنين بلوغ به اوج خود مي رسد .در نوجواني مسئله شخصيت با شدّت تمام از نو وارد ميدان مي شود پس نوجواني و جواني يکي از مراحل و مراتب است که طي آن ساختهاي قطعي شخصيت و هويت بزرگسالي تثبيت شده يا در باره او مطرح مي گردد ويژگي هاي نوجواني و جواني ، اولين قدم براي تدوين يک برنامه آموزشي صحيح به منظور ايجاد تقويت و تثبيت رفتار مورد نظرمي باشد .
از منظره علم و دين ، در تمام عمر و طول حيات انساني هيچ برهه اي مهم تر از دوره نوجواني و جواني نيست . زيرا اين دوره ، دوره اي است که مي توان با برنامه ريزي صحيح تربيتي به فرآيند اجتماعي نوجوانان و جوانان کمک کرد . زيرا با توجه به اين که نوجوانان داراي روحيه تاثير پذيري شفافي هستند و حساسيتشان عامل اصلي توجه دستگاه هاي تبليغاتي استکبار و بنگاه هاي فرهنگي غرب براي سوق دادن آنها به انحرافات اخلاقي در طول تاريخ بوده است . اهميّت به نماز و عوامل مؤثر در جذب نوجوانان به نماز بيش از هر زمان ديگري مي طلبد که تدابير لازم را در عرصه تعليم و تربيت اتخاذ کرده تا با ياري خداوند بزرگ کشور ما واجد ارزشهاي اصيل اسلامي شود و با اعتقاد و ايمان محکم احکام الهي را انجام دهند .امروزه علاوه برخانواده که جايگاه ويژه اي دررشد وبارورنمودن ديني واجتماعي ومذهبي نوجوانان دارد نهاد مقدّس آموزش وپرورش نيزوظيفه اي بس مهم دراحياي ارزشهاي اصيل اسلامي را نيزبرعهده دارد که يکي از اين ارزشها که به عنوان رکن درستون دين نام برده شده است نماز است .لذا بررسي عوامل مؤثّر درجذب دانش آموز به نماز در مدارس ازضروريات مي باشد.

اهداف پژوهش
 

يکي از اهداف محلي پژوهش ، خود موضوع تحقيق است که مشخص مي کند پژوهش حاضر به دنبال بررسي چه چيزي است.
بنابراين اهداف محلي تحقيق عبارتند از :
1- بررسي تاثيرعوامل خانوادگي در جذب دانش آموزان به نماز
2- بررسي تاثير عوامل آموزشگاهي در جذب دانش آموزان به نماز
3- بررسي عوامل مذهبي در جذب دانش آموزان به نماز
4- بررسي تاثير عوامل فوق با توجه به اطلاعات

سوالات تحقيق
 

1-آيا عوامل خانوادگي درجذب دانش آموزان به نمازمؤثّر است ؟
2- آيا عوامل مذهبي در جذب دانش آموزان به نماز مؤثّر است ؟
3-آيا عوامل آموزشگاهي در جذب دانش اموزان به نماز مؤثّر است ؟
4- آيا بين نظردانش آموزان ودبيران درمورد تائيد عوامل چهارگانه برگرايش دانش آموزان به نماز تفاوتي وجود دارد ؟

تعريف اصطلاحات ومفاهيم
 

نماز : درلغت به معناي دعاست وجهت قرب به خدا اقامه مي شود . نمازخوان حقيقي کسي است که خدا را بخواند و وجود تمنيات خويش را در وجود حق فاني خداي ببيند.
نيايش : پرواز روح است به سوي خدا و يا حالت پوشش عاشقانه اي است.
نيست بی آنکه معجزه حيات ازاو سرزده است .
تضرع – ناله - طلب ياري و استعانت .
عبادت : از ريشه (( عََََبَد )) و به معناي پرستش و اطاعت و نهايت خضوع است .
تقوا : اين کلمه از ماده (( وقي )) است به معني حفط و صيانت و نگهداري است . تقوا يعني پرهيز با حرکت نه پرهيز با سکوت .

فصل دوم
 

اين فصل در چهار بخش مي باشد :
قسمت اول : شامل مباني نظري پژوهش مي باشد که در آن اشاره به واژه نماز ، انواع نماز و انواع عبادت دارد.
قسمت دوم : به بررسي جايگاه و تاريخچه نماز در اديان مختلف در 2 حيطه تاريخچه نماز در اديان قبل از اسلام و بررسي آن در دين مبين اسلام مي پردازد .
قسمت سوم : اشاره به ويژگي هاي جوان و عوامل تاثير گذار در جذب انسان به نماز دارد و در قسمت آخر به بررسي تحقيق مي پردازد .

قسمت اول : مباني نظري پژوهش
 

نماز چيست ؟
 

نماز ، ارتباط صميمانه اي است ميان انسان وآفريدگار
نماز لفظ و واژه اي است که در متون ديني ما بعنوان (( صلاه )) از آن ياد شده و داراي معاني متعددي بوده که يکي از آن معاني ، همين عمل مخصوصي است که به نام (( نماز )) در اين اسلام شريع شده است . اين لفظ در برخي از آيات ديگر به معناي دعا نيز آمده است .(( صلاه )) به هر دو معناي مزبور که در حقيقت به معناي واحد بر مي گردد که همان دعا باشد مورد بحث نيست بلکه مراد از ((صلاه)) همان معنايي است که با طريق مشخص و با ارکان مخصوص و جزئيات معين از طرف شارع مقدس ، حقيقت پيدا کرده است و پيامبر خاتم ( ص ) آن حقيقت نازله را در عمل تشريح و خود آن را تحقق عملي بخشيد . نه تنها شخص پيامبر( ص ) در طول عمرش به عمل بدان پاي بند بود بلکه همه مسلمين موظّف بودند که آن را در شبانه روز پنج بار به جاي آورند .
اقم الصلاة لدلوک الشمس الي عسق الليل .نماز را از زوال خورشيد تا نهايت تاريکي شب برپا دار . ( سوره مبارکه اسراء ، آيه 78 . )اين آيه اشاره اجمالي به نمازهاي پنج گانه دارد . نماز با اين شيوه مرسوم که مصداق آن براي همه مسلمين روشن و آشکار است چيزي نيست که مورد فهم و درک نباشد چون آنچه رسول اکرم ( ص ) و اهل بيتش استفاده مي شود پر واضح است که اين تلّقي از نماز يعني اعمال مخصوصه اي که با تکبيره الاحرام شروع و به سلام ختم گردد .و اين است معناي ديگري که از آيات استفاده مي شود .آنچه که مسلم است اين است که اين عمل ظاهري که اصطلاحاً بدان نماز گفته مي شود تمام حقيقت نماز نيست بلکه اين صورت و مهره ظاهري آن است . نماز امري است الهي که تحقق آن همانند ساير امور داراي ظاهر وباطن است که در متون ديني به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصوير ظاهري نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام گيرد و حفظ آن نيز فرض و واجب است اما روح و باطن نماز عبارتست از : اخلاص ، حضور قلب ، ذکر خداوند و تعظيم در مقابل او ، اميد و دلبستگي به ذات ربوبي ، اعتماد و رکون به وجود سر مدي و محو شدن در مقابل ذات يکتايي که در مقابل عظمت و جلالت او قيام نموده است . حقيقت نماز اعم از معناي ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقيقت انسان و انسانيّت او به جسم مادي است . همانطور که حقيقت انسان در اين جسم خاکي و هيکل مادي قالب گيري شده و به اظوار مختلف و گوناگون در آمده به اين شکل ظاهري وجود يافته است چنانچه خداوند مي فرمايد : و قد خلقتکم اطوارا (( و به تحقيق شما را به صورت گوناگون آفريد )) . ( سوره مبارکه ص ، آيه 14 )
حقيقت نماز هم چون ساير امور در باطن و روح او نهفته شده که اين قالب و صورت را پذيرا شده است . هر گاه آن حقيقت بخواهد در عالم خارج تحقق يابد قطعا بايد در خلوص باشد و در غير اين صورت نماز نبوده بلکه پديده ديگري است .هر گاه اين غالب خاص و صورت ظاهري نماز با روح و باطن آن آميخته و قرين گردد.نماز حقيقت خود را يافته و تاثير خود را مي گذارد . پس نمازي که فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد نخواهد بود. بنا براين قيام به ظاهرآن ، تحرکّي در نمازگزار ايجاد نخواهد کرد و از سوي ذات باري به اين نماز و اقبال توجّهي نيست چنانچه از رسول گرامي اسلام ( ص ) روايت شده که فرمودند :(( خداوند متعال نظر نمي افکند به نمازي که آدمي دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نکند )) . (معراج السعاده ، ص 668 ) .پس حقيقت نماز اعم از صورت ظاهري و باطني است و تمّسک به هر يک از اين دو بدون ديگري نماز نيست در نتيجه هم کساني که به ظاهر آن جسته و از روح آن بي خبرند از حقيقت نماز غافل اند و هم آنان که نماز نمي خوانند و ادّعا دارند که ما به معنا و حقيقت آن رسيده ايم معرفتي از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقيقت است .
نماز در سيره مقام معظم رهبري ( مدّظله العالي )
مقام معظم رهبري در باره اينکه نماز نشانه حکومت الهي است ، گفته است : اقامه نماز در کشوري که پرچم اسلام را برافراشته و به حاکميت اسلام مفتخر است ، يکي از واجبات فرايض مي باشد ، زيرا همه هدفهاي يک جامعه نيکبخت از قبيل : تامين عدالت اجتماعي ، دستيابي به رفاه عمومي و شکوفايي مادّي ، پرورش استعدادها و خلاقيتها در احاد مردم عزّت و استقلال و اقتدار ملي، گسترش اخلاق اسلامي و ديگر هدفهاي والا در صورتي تأمين مي شود که تربيت فردي و تهذيب اخلاقي در آحاد مردم بويژه در کارگزاران امور کشور تامين شود . " ايشان اهميّت اقامه نماز در سطح جمعي و همگاني آن را در واقع بدان جهت مي دانند که نماز مي تواند با نقش عظيم خود در تهذيب اخلاقي و تعالي روحي و معنوي افراد جامعه بخصوص کارگزاران مملکتي پايه استواري براي پيشبرد اهداف والاي نظام الهي به شمار آيد . "رهبر عظيم الشان در باره اينکه نماز رابط بين انسان و پروردگار است مي گويد : " بايد گفت که نماز معبر اصلي براي سلوک انسان در راهي است که اديان الهي در برابر آدمي نهاده اند تا بتوانند از آن به هدف غايت اصلي حيات يعني رستگاري و خوشبختي دنيا و آخرت دست يابد . نماز اولين قدم سلوک الهي الله است ولي ظرفيّت اين عامل الهي به اندازه اي است که در اوج کمال بشري نيز مي تواند بال پرواز انسان به عرش شود . تا آنجا که پيامبر گرامي اسلام مي فرمايند : نماز نور چشم من است . و در هنگام فرا رسيدن وقت نماز از موذّن خود مي خواهد که با سر دادن بانگ اذان جان او را کامياب و سرشار از راحت و امنيت سازد . "
نماز واقعي و درست از نظر آیت الله خامنه اي نمازي است که از ذکر و ياد خدا سرشار باشد ، نمازي است که در آن آدمي با خداي خود سخن ميگويد و به او دل مي سپارد ، نمازي که والاتري معارف اسلام را پيوسته به انسان مي آموزد ، چنين نمازي انسان را از پوچي وبي هدفي و ضعف مي رهاند و افق زندگي را در چشمش روشن مي سازد و به او همّت و اراده و هدف مي بخشد و دل او را از ميل به کجروي و گناه پستي نجات مي دهد . نماز بي ذکر حضور کالبدي بي روح است که اگر چه نام نماز برآن مجاز نيست ليکن اثر و خاصيت نماز نيز از آن مترّقب نيست . روح نماز چيزي جز تضّرع و خشوع نيست و اين بزرگترين درس انسان سازي است چرا که کبر و خود بزرگ بيني را که بزرگترين و مهلک ترين آفات بشري اند ازانسان دور مي نمايند و آرامش را نثار وجود انسان کرده و دلها را افتادگي و فروتني مي بخشد .
تفسير نماز در کلام مقام معظم رهبري بطور خلاصه چنين است :
الله اکبر: با اين جمله نمازگزار نيايش خود را آغاز مي کند و براي عملي شکوه مند سرفصلي لبريز از شکوه مي سازد .
بسم الله الرحمان الرحيم : اين جمله سرآغاز همه سوره هاي قرآن ، سرآغاز نماز و سرآغاز همه کارهاي يک مسلمان است
الحمدالله رب العالمين : همه ستايشها و سپاسها مخصوص خداست ، چون همه عظمتها از آن او همه رحمتها ازسوي اوست . اومجمع همه خصلتهاي ستوده است و همه نيکي ها ونيکوکاريها از سرچشمه وجود اوست . ( نماز در سیره مقام معظم رهبری ، ص29 )

انواع نماز
 

گرچه ريشه و ارکان نماز ، اين عبارت بزرگ ، در شکل هاي مختلف آن ، يکسان هستند . اما تفاوت هاي بسياري درانواع آن ديده مي شود . مثلاً ازحيث چگونگي رکعت ها ورکوع ها ، از جهت قرائت و سوره ها از لحاظ ذکرها ودعاهاي مستحب در وقت و زمانهاي مختلف ونيّت اقامه آن ، تفاوتهاي زيادي ديده مي شود و تا حال بيش از 360 عنوان نماز واجب و مستحب به دست آورده است .
براي هر بلا ، ناراحتي ، خوشحالي و سلامتي نمازي پيش بيني شده است :
از آن جمله نمازهاي يوميّه ، نمازآيات ، نماز ميّت ، نماز شب ، نمازهاي نافله ، نماز خوف ، نماز جمعه ، نماز شکر ، نماز حاجت ، نماز زيارت ، نمازعيد قربان وعيد فطر ، نمازشب اول قبر ، نمازگرسنه ، نماز وسوسه ، نماز استعاذه ، نماز زياد شدن روزي ، نماز باران ، نماز استعاثه ، نماز وصيّت ، نماز امام معصوم ، نماز زياد شدن حافظه ، نمازعفو ، نمازهريک از روزهاي هفته ، نمازشب هاي قدر ، نمازاول ماه و ازاين قبيل نمازهاي که عدد و شمارش آنها از حوصله انسان خارج و در روايت و کتاب ها مفصّل بيان شده است از اين نمازهاي گوناگون به خوبي مي توان برعظمت و اهميت اين عبارت بزرگ الهي پي برد .

ويژگيهاي نماز و جهت گيري شخصيت
 

1- تکراري بودن آن .
تفاوتي که نماز از ساير فرايض ديني دارد اين است که فرايض ديگر زمانشان و تعدادشان معلوم و مشخص است و براي انسان در طول زندگي اش ممکن است که يک بار و يا چند بار واجب گردد . فرضا فريضه حج بر انسان که از نظر مالي به حّد و توانايي برسد واجب مي گردد و کسي که اين عمل را به جا آورد ديگر وظيفه بجا آوردن تکراري آن براو واجب و لازم نيست . در حالي که نماز، فريضه اي است که هر روز کراراً بر انسان واجب است که آن را بجا بياورد و اين بجا آوردن تکراري آن ، سلب شدني نيست مگر در شرايط استثنايي که تعداد آن هم محدود است. دليل اين امر را مي توان به دو گونه تعيين کرد . يکي اينکه انسان هر روز ، از صبح تا شام و از شام تا صبح در تماس با روابط اجتماع و جامعه خويش و يا با پديده هاي طبيعي بيرون از ذات خويش و يا با افکار و عقايد و تامّلات دروني خويش است بنابراين در اينگونه تماسها ، اگر عاملي نباشد که به انسان توان و قدرت انديشه وآگاهي بدهد و جايگاه رفيع او را در بين موجودات ديگر حفظ کند ، خواهيم ديد که انسان به علّت فقدان عامل حفظ کننده حقيقت شخصيت خويش را در اين برخوردها از دست خواهد داد وآن عامل برخورد با خود را برتر از خويش خواهد پنداشت و عظمت خود را در پاي او قرباني خواهد کرد . از اين لازم است که عاملي حفظ کننده هميشه در وقتهاي خاص در هر روز و شب همراه انسان باشد تا حقيقت او را در مواجه با پديده هاي بيروني و دروني حفظ نمايد . و او را به حقيقت و سرچشمه زندگي اتصال دهد .و ديگر اينکه تکراري بودن نماز ، باعث مي شودکه ما نماز را داخل زندگي هر روز و شب مان جای دهیم و آن را به عنوان جزيي از زندگي که همراه و هم پاي و همگام ديگر اعمال زندگي مان است ، به رسميّت بشناسيم . يعني همانطور که مادر زندگي روزانه مان به اموري چون کار و خوابيدن و خوردن نياز داريم به اموري چون نماز نيايش هم نياز داريم زيرا حقيقت ما از دو بُعد جسم و روح تشکيل يافته که خوردن و خوابيدن و ... نيازهاي بُعد جسمي ما را رفع مي کند و نماز و نيايش هم نيازهاي روحيمان را برطرف مي کند .
2- ويژگي ديگر نماز ماهيّت نفي و اثبات آن است .
يعني نماز گزار در جريان عمل نماز، دائم و پيوسته من ناقص خويش را که جوينده کمال و توانايي است ، از ماندن راکد شدن و به تحجّر و حمود گراييدن و همچنين از پيوستن و ياري جستن از(( من )) هاي مغضوب و گمراه ديگر ، نفي مي کند ودرعين حال که نفي مي کند مي خواهد من جوينده ناقص خويش را به حقيقت برتر و يا من مطلق نهايي که همان خداست برساند و در اثبات وجود خويش از آن عامل برتر ياري و استمداد جويد . علاوه بر اين عمل نفي و اثبات در وجود ((من مطلق )) هم درفرآيند نماز صورت مي گيرد يعني نماز گزار در جريان عمل نماز ، مرتباً صفات ومشخصات انواع شرکي چون : کثرت و تعدد - نقص و تغيير- علت و يا معلوليت- اشباه و اضداد را با صفاتي چون : احد در مقابل کثرت و تعدد - صمد در مقابل نقص و تغيير - لم يلد و لم يولد در مقابل عليّت يا معلوليّت- لم يکن له کفوا احد در مقابل اشباه و اضداد ، از پيرامون وجود من مطلق نفي و سلب مي کند و در عين حالي که آن صفات را از ساحت او نفي مي کند ، صفات و مشخصاتي را که در خور مقام من مطلق است به او نسبت ميدهد و به اثبات آنها مي پردازد . صفاتي چون : يگانه ، بخشنده ، مهربان ، ياري کننده ، مالک و...
3- ويژگي ديگر نماز پيوند دادن من به ما
يا به تعبيري ديگر پيوند دادن فرد به جمع است يعني ماهيت نماز طوري است که من راستين و حقيقي و ايده ال و سالم فرد را از من دروغين و عوضي او و همچنين از دايره تنگ و بسته زندگي معمولي و روزمره او و از اعمال و روابط انفرادي و شخصي و لذّت پرستي ، فردي اش نجات مي بخشد و به زندگي و حيات و فلسفه بودن او ، روحي جمعي و نوع خواهي و ديگر خواهي مي دهد و نمي گذارد که انسان در زندگي فردي اش با هدف قرار دادن خويش ، همچون کرم ابريشمي شود که خويشتن را با تار و پودهاي تنيده به دست خويش زنداني و اسير کند و از دنياي بيرون از خويش و از جامعه و تاريخ و مکان و زمان و اجتماع خويش بي خبر و غافل بماند .اين نوع پيوند با نگرشي به عبارات نماز ، که نماز گزار آنها را بيان مي کند به خوبي درک مي گردد زيرا نماز گزار با اينکه شخصاً وفرداً به نماز مي پردازد اما به جاي استفاده از ضمير متکلم الوحده انا (( من )) در عبارات نماز از ضمير متکلم مع الغيرنا (( ما )) استفاده مي کند يعني به جاي اينکه بگويد ، خدايا من از تو ياري مي جويم و يا من تو را مي پرستم و يا خداوندا مرا راهنمايي و هدايتم کن . با ضمير ما سخن مي گويد يعني او من خويش را داخل گروه و جمع و ما مي کند و از زبان آنها ياري و نصرت مي خواهد و يا خداوند را پرستش مي کند و يا مي خواهد که نه او را به تنهائي بلکه همگي آنها را به راه راست هدايت کند .

نماز ستون دين است
 

ثبات و برقراري هر بنا و ساختمان بستگي به پايه و ستون آن دارد . اگر پايه و ستون محکم باشد اصل بنا و ساختمان و سقف آن محکم خواهد بود و اگر ساختمان ستون نداشته باشد يا آن ستون سست و ضعيف باشد ، آن ساختمان سر پا نخواهد ماند.
اگر خيمه اي را تصور کنيم مشاهدات ما متشکل از چند چيز است : ستون و عمود وسط خيمه ، پرده وپارچه ها، ميخ ها و طناب هاي اطراف آن .اگر بخواهيم يک چنين خيمه اي را بر پا کنيم ، حتما لازم است که ستون ، در وسط قرار گيرد و الّا آن خيمه بر پا نمي شود . اگر ستون نباشد ، طناب ها و ميخ ها و پرده به تنهايي فايده اي ندارند هر چند آنها محکم و بادوام باشند .دين اسلام هم تعبير به يک چنين خيمه اي شده است که ستوني وسط آن باشد وآن ستون عبارت از نماز است. اگر نماز درست و صحيح و در وقت مخصوص خودش انجام بگيرد ، تمام عبادت هاي ديگر هم قبول خواهد شد ، ولي اگر انسان نماز نخواند يا آن را صحيح و در وقتش انجام ندهد ، عبادت هاي ديگر هم پذيرفته نمي شود هر چند ان عبادت ها زياد باشد و از روي صحّت هم انجام گيرد ، زيرا تمام اعمال و عبادت هاي انسان بستگي به نماز دارد. رواياتي دراين باره وارد شده است ازجمله :
1- پيامبر اسلام ( ص ) فرمود: نماز ستون دين است اگر قبول درگاه خداوند عالم قرار گرفت ، تمام عبادت هاي ديگر هم قبول و پذيرفته مي شود و اگر مورد قبول واقع نشود هيچ عبادتي قبول نخواهد شد . بحارالانوار جلد2 ص68
2- نيز فرمود : همانا ستون دين نماز است وآن نخستين چيزي است که در روز قيامت از آن سؤال مي شود ، اگر صحيح باشد در بقيه اعمال او نظر مي شود و اگر صحيح نباشد در باقي اعمالش نظر نخواهد شد . بحارالانوار جلد3 ص44
3- باز چنين فرمود : هر کس از روي عمد : نماز را ترک کند ، دين خود را خراب و واژگون کرده و هر که اوقات برگزاري آن را ترک کند ، داخل ويل مي شود . ( ويل بياباني است در دوزخ ) .گفتار نراقی جلد2 ص50
4- امام صادق ( ع ) از قول پيامبر اسلام نقل مي کند که آن حضرت فرمود : نماز همانند ستون خيمه است که اگر ستون ثابت و سالم و استوار باسد ، طناب ها و ميخ ها و پرده سود مي دهند و اگر ستون شکسته شود، طناب و ميخ و پرده سودي نمي دهند . ( فروغ کافي ، ج 2 ، ص 266 ) .
5- اميرالمؤمنين ( ع ) در اين باره فرمود : ( اي شيعيان!) شما را وصيّت و سفارش مي کنم به نماز ، نمازي که ستون دين و مايه زينت و آراستگي اسلام است ،پس از نماز غافل ننماييد . ( مستدرک الوسائل ، ج 1 ص 172 ).
6- در اين باره لقمان حکيم به فرزندش گفت : اي پسر ! نماز را به پاي دار که مثل آن در دين خدا مثل ستون خيمه است اگرآن ستون با استقامت و پايدار باشد ، طناب و ميخ و سايه آن سود مي دهد و اگرآن ستون پايدار و با استقامت نباشد ، ، طناب و ميخ و سايه آن سودي نمي بخشند . مصالح لقمان صفحه 40در صحنه کشمکش ها و مبارزات زندگي ،آنجا که نيروهاي اهريمني با که انگيزه نيکي و نيکاوري را در هر جا و هرکس کنند ، نخستين دژي که دچار مي شود ، نيروي عزم و قدرت نفس انسانها ست . زيرا با برداشتن اين حفاظ ، و تاراج قلعه شخصيت انسان که گنجينه اصالت هاي ذاتي و اندوخته هاي قيمتي معارف و دانش است ميّسر مي شود .
اکنون مي پردازيم به بررسي محتواي نماز و در اين بررسي بي آنکه از محدود ترجمه اي گسترده فراتر رويم مي کوشيم تا به هدف نماز از نگاه تعليم و تربيت نزديک شويم . شروع نماز با نام خدا است و يادآوري عظمت و برتري او .
الله اکبر – خدا بزرگتر است . بزرگتر از آنکه به وصف در آيد ، بزرگتر از آنکه با خداهلي تاريخ مقايسه شود . بزرگتر از همه قدرتها و همه نمودهايي که ممکن است آدمي از آن بيم برد يا بدان طمع ورزد و بزرگتر از آنکه بتواند قانون هاي تکويني او را نقض کند .بنده خدا اگر سنت ها را شناخته باشد و با توجه بدانها جهت و تلاش خود را انتخاب کرده باشد از يادآوري اينکه خدا بزرگتر است نيروي عظيم مي گيرد و اميدي سرشار مي يابد و کاملاً حس مي کند که تلاشش موفق و فرجام کارش نيکوست و به آينده خود و راهش با خوش بيني و اميدواري نظر مي افکند .پس از گفتن اين جمله ، نماز گزار عملاً در حال نماز است و بايد سوره حمد و پس از آن يک سوره کامل از قرآن را در حال ايستاده بخواند .

عبادت
 

چنين به نظر مي رسد که عبادت عالي ترين نوع تذّلل در برابر خداوند است . در اهميّت آن همين بس که آفرينش هستي و بعثت پيامبران ( عالم تکوين و شريع ) براي عبادت است .خداوند در قرآن مي فرمايد : (( وَ ما خَلَقتُ الجِّنَ وَ الا لِيعبُدونِ )) (ذاريات ، آيه 56 ) هدف آفرينش جن و ا نس ، عبادت خداوند است .کارنامه همه انبياء و رسالت آنان نيز ، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است .(( وَ لَقَد بَعَثنا في کُلِ امة رَسُولا ان اعبُدُوا اللهَ وَاجتَنِبوُا الطاغوتَ )) ( نحل ، آيه 36 ) .
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پيامبران عبادت خدا بوده است .روشن است که خداي متعال ، نيازي به عبادت ما ندارد و سود عبادت ، به خود پرستندگان بر مي گردد ، همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودي براي معلم ندارد .

چگونه عبادت کنيم ؟
 

روش عبادت را بايد از قرآن و عترت آموخت . آنگونه که آدرس هر خانه را بايد از صاحب خانه گرفت . آيات قرآن و احاديث معصومين بهترين عبادت را کدام مي دانند و چه اوصافي براي آن مي شمارند ؟ جواب را بايد از قرآن و عترت دريافت . پس مروري به کلمات اولياء دين مي کنيم : ( نهج البلاغه ، خطبه 147 ) .

1-عبادت آگاهانه
 

در حديث است : (( رَکعتانِ مِن عالِم خَيرٌ مِن سَبعينَ رَکعه مِن جاهِل )) ( البيضاء ، ج 1 ، ص 266 ) .دو رکعت نماز عالم ، بهتر از هفتاد رکعت نماز جاهل است . و رسول خدا( ص ) فرموده است : از نماز آن قسمتي مورد قبول است که انسان بر اساس تعقل آگاهي بخواند .و نيز حديث ديگري است : (( اشلمُتِعَدُ عَلَي غَيرِ فِقةٍ کَحِمار الطل )) (سفينة البحار ، عبد جلد1صفحه282 ) .عابدي که روي فهم و درک عبادت نکند الاغ آسياب است که حرکت ميکند ولي در جا مي زند و پيش نمي رود .پيامبر ( ص ) فرمود : دو رکعت نماز با توجه ، از شب زنده داري غافلانه بهتر است . (بحار ج 84 ، ص 259 ) .قرآن مي فرمايد :
(( لا تَقرَبُوا الصَواة وَ ا نتُم سُکاري حَتي تَعلُمُوا ما تَقُولُونَ )) ( نساء ، ايه 42 )
در حال مستي سراغ نماز نرويد تا بدانيد که چه مي گوييد .
امام صادق ( ع ) مي فرمايد : هر که دو رکعت نماز بخواند و بداند با که سخن مي گويد و چه مي گويد ، گناهانش بخشيده مي شود ( گفتار نراقی جلد1 صفحه92) .

2- عبادت عاشقانه
 

آن گونه که بيمار ، از غذاي لذيذ ، لذّت نمي برد عبادت کنندگان بي شوق هم ، لذّتي از پرستش نمي برند . عبادت بايد همراه محبّت و عشق و نشاط و لذّت باشد ، نه همراه کسالت و بيحالي و افسرده دلي . نشاط در عبادت ، امتيازي است که انسان هاي شيفته دل از آن برخوردارند . زمينه آن را هم بايد با معرفت و توجه به دست آورد . عبادت زوري و تحميلي ، بي نتيجه است .امام صادق ( ع ) فرمود :
(( لا تُکرمُوا الي انفُسِِکُم العِبادَة )) ( اصول کافي ، ج 2 ، ص 83 ) .عبادت را به خودتان تحميل نکنيد .
آنگونه که براي ديدار يک شخصيّت محبوب و بزرگ نشاط و شوق مي يابيم ، براي ديدار با خدا و پرستش در آستان او هم بايد قلبي مشتاق و با نشاط بيابيم . اولياء دين و معصومين ( ع ) چنان شيفته لحظه ديدار با خدا بودند و چنان عاشقانه نماز و عبادت داشتند که شگفت آور است .

3- عبادت خالصانه
 

گوهر خلوص ، به عبادت ها ارزش و اعتبار مي بخشد و عبادتي که خالص براي خدا نباشد و ريا ، نفاق ، شهرت طلبي و عوام فریبي باشد ، فاقد ارزش است و نزد خداوند هم پذيرفته نيست .
قرآن مي فرمايد :(( وَ لا يشرِک بغِبادَةِ رَبِهَ احَدا )) ( کهف ، آيه 110 ) .
( هر که به خداوند و قيامت ايمان دارد ) کسي را در عبادت ، شريک خدا نسازد .
عبادت بي اخلاص ، همچون جسم بي جان و پيکر بي روح است . و به تعبير قرآن ، مردم فرمان نيافته اند مگر آنکه با ديني خالص خدا را بپرستند .

4- عبادت خاشعانه
 

خشوع ،آن توجه قلبي به پروردگار و داشتن حالتي است که مناسب با عظمت خداوند است . پرستش خدا بايد همراه با قلبي سرشار از احساس عظمت خدا و کوچکي و نياز در مقابل او باشد . قرآن ، در وصف مؤمنان رستگار ، (( خشوع در نماز )) را بيان مي کند :(( وَ الذين هُم في صلاتهم خاشِعُونَ ))
اين خشوع قلبي ، بايد سراسر وجود اهل عبادت را فرا بگيرد . راه بدست آوردن آن ، اين است که نمازگزار ، چنان عبادت کند که گويا خدا را مي بيند و ذلّت و کوچکي خويش را در برابر قدرت و عظمت او حس کند در حديث است :
(( اعبُدُ اللهَ کََانَکَ تراه )) ( مصابیح الشريعه ، ص 8 ).
خدا را چنان عبادت کن که گويا او را مي بيني .
در حديث ديگر است :(( فَصَلّها لِوَقتها صَلاةَ مُوَدِعٍ )) ( بحار ، ج 84 ، ص 233 ) .
نماز را در وقتش چنان بخوان ، که گويا آخرين نماز تو است و تو از نماز و دنيا خداحافظي مي کني.

5 - عبادت مخفيانه
 

انسان ، مصون از دام هاي شيطان نيست و عبادت هاي عابد ، چه بسا با عيب و ريا و خودنمايي تباه مي شود. راه غلبه بر اين آفت ، عبادت هاي پنهاني است . رسول خدا ( ص ) فرمود : پاداش عبادتي بيشتر است که مخفي باشد . ( بحار ، ج 70 ، ص 251 )البته اين در مواردي است که خود اسلام ، دستور به عبادت هاي علني ( مثل نماز جماعت و جمعه و حج ) نداده باشد . چرا که نماز جماعت در مسجد ، برتر از نماز فرادي در خانه است . عبادت مخفيانه بسياري اوقات جلوي ريا و تباه شدن عبادت را مي گيرد .

آفات عبادت
 

شيطان اين دشمن قسم خورده و ديرينه انسان ، که همواره در کمين انسان است تا عبادت هايش را تباه و بي‎نتيجه سازد از اين راه ها براي فاسد کردن و باطل نمودن عبادت ما وارد مي شود .

1- ريا
 

کسي که نه براي خدا ، بلکه براي جلب نظر مردم يا رسيدن به موقعیت و شهرت عبادت مي کند ، او گرفتار دام شيطان است و عباداتش به هدر مي رود . اين اخلاق در عبادت ، توسط شيطان حتي گاهي پيش از عمل هم ، در نيّت پديد مي آيد و از قصد قربت باز مي دارد .

2- عُجب
شيطان انسان را در حين عبادت ، به خودپسندي و مهم دانستن عبادت ما مي کشد . و اگر کار ، با نام و براي خدا شروع شده باشد ، در نيمه راه ، شيطان آن را تباه مي سازد و انسان را به غرور ، دچار مي سازد .
 

3- گناه
بي شک ، گناهان ، آثار خوب عبادت را از بين مي برند . کشاورزي که پس از ماه ها تلاش و زحمت در راه به ثمر رساندن مزرعه و باغ در اثر يک غفلت ، گرفتارآتش سوزي و حريق خرمن شود رنج هايش هدر رفته است ، گناهان آتشي در خرمن عبادات و اعمال ما هستند که آنها را بر باد مي دهند .امام سجاد ( ع ) در دعاي (( مکارم الاخلاق )) از خدا چنين مي طلبد : خدايا ، مرا بنده خودت ساز ولي عبادتم را با عجب ، فاسد مگردان ، مرا عزيز کن ولي به تکبّر مبتلايم مساز.
 

شرايط قبولي عبادات
 

عبادات ، غير از شرايط صحّت ، شرايط (( قبول )) و (( کمال )) هم دارد . يعني آنچه که مراعاتش ،انسان را به قرب خدا و رشد معنوي مي رساند و در فرد و جمع تاثير مي گذارد.
گاهي عبادت ، صحيح است ، ولي رشدآور نيست ، مثل دارويي که شفا بخش نيست . گاهي عبادت ، از کيفر مي رهاند ولي ما را محبوب خدا نمي سازد . در آيات و روايات ، شرايطي براي قبولي اعمال و عبادات بيان شده است از جمله :

1- شرايط اعتقادي
 

يعني ايمان به خدا ، نداشتن ايمان مايه تباهي اعمال است . قرآن کريم ، اعمال کافران را همچون خاکستري مي داند که در يک روز طوفاني در برابر باد قرار گيرد که چيزي ازآن باقي نمي ماند . ( پرتويي از اسرار نماز ، قرائتي ، 1377 )

2- شرايط سياسي : ولايت
 

ولايت و رهبري صحيح و آسماني ، همه بندگان خدا و بندگي ها و نماز و حج و جهاد و ... را در مسير الهي قرار دهد و به آنها حجّت شايسته مي بخشد . در حديث مي خوانيم : (( ضَمَن لَم يتولنا لم يرفع الله له عملا ))هر کس ولايت و رهبري ما را نپذيرد ، خدا هم اعمال او را قبول نمي کند . پس شرايط قبولي عبادت ، ولايت است و ( اصول کافي ، ج 1 ، ص 43 )

3- شرايط اخلاقي : تقوا
 

داستان فرزندان آدم در قران امده است . هر دو قرباني کردند . قرباني يکي پذيرفته شد و ديگري نه . خدا مي فرمايد : ( انّما يتقبّل الله من المتّقين ) خدا تنها از اهل تقوا مي پذيرد . ( مائده ، آيه 27)

4-شرايط اقتصادي : ( اداي حق مردم )
 

رسيدگي به نيازمندان و اداي حقوق محرومان به درجه اي از اهميّت است که گاهي قبولي عبادات بستکي به آن دارد . پرداختن زکات ، داشتن درآمد مشروع ، از اين نمونه هاست . امام رضا ( ع ) مي فرمايد : هر کس نماز بخواند ولي زکات نپردازد نمازش قبول نمي شود .در حديث ديگري امام علي ( ع ) به کميل مي فرمايد : هر گاه غذاي تو از راه حلال و درآمد صحيح نباشد ، خداوند ، تسبيح گفتن و شکر کردن تو را قبول نمي کند . ( سفينة البحار ، ج 1 صفحه 68)

5- شرط اجتماعي : (خير خواهي نسبت به ديگران )
 

حق پيوندهاي اجتماعي و اخوّت ميان مسلمانان و روابط شايسته و نيکو ميان پيروان اسلام ، اهميّت بسياري دارد . از اين رو ، هر عمل و سخني که به گسستن پيوندها و بهم زدن روابط خوب منجر شود ، نارواست . غيبت ، سوء ظّن ، بدخواهي ، قطع رابطه ، بدخلقي و ... از اوصاف و اعمالي هستند که موجب قبول نشدن عبادت مي شود . رسول خدا ( ص ) فرمود : کسي که غيبت زن و مرد مسلماني را بکند ، تا چهل روز نماز و روزه اش را خدا نمي پذيرد ، مگر آنکه آن شخص ، او را ببخشد . ( جامع السعادت ، ج 2 ، ص 234 ) در جاي ديگر نيزآن حضرت فرمود : ابوذر ! از دوري و قطع رابطه با برادر ديني بپرهيز ، چرا که عمل اين گونه اشخاص ، پذيرفته نيست ( جامع السعادات جلد1 صفحه 256 ) .نتيجه آنکه بدگويي از ديگران ، نيّت سوء درباره مردم ، ترک دوستي ، غيبت و امثال آن باعث سست شدن پيوندهاي اجتماعي مسلمانان مي شود ، از موانع قبول شدن عبادات به حساب آمده است ، و نمازگزار و اهل عبادت ، بايد روابط ديني مستحکمي با بندگان خدا داشته باشند ، تا پرستش هايش شايستگي قبول را دارا باشد.

6- شرط خانوادگي : ( خوش رفتاري)
 

آيين مقدّس و متعالي اسلام ، ميان عبادت و سياست و اخلاق و اجتماع ، پيوندي منسجم ايجاد کرده است . در امور خانوادگي هم رعايت احترام و حقوق متقابل زن و شوهر را چنان مهم دانستند که بي توجهي به آن، گاه باعث قبول نشدن عبادات مي شود در اين زمينه پيامبر اسلام فرمود : هر کس زن بد رفتار و اذيّت کننده اي داشته باشد خداوند نماز و کارهاي نيک آن زن را نمي پذيرد ، مرد نيز چنين است .

ارزش و جايگاه نماز
 

نماز در مکتب انسان ساز اسلام از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده و هيچ عملي از اعمال ديني و افعال عبادي با آن قابل مقايسه نمي باشد و اگر خواسته باشيم تعاليم و دستورات دين را درجه بندي نموده و مراتبشان را مشخص نماييم نماز در بالاترين درجه و مرتبه تعاليم ديني قرار دارد . و از ارزشي برخوردار است که ساير ارزشهاي ديني در عرض آن قرار نمي گيرند . اگر درک و هدفت به ارزش نماز براي کسي حاصل گردد هرگز در آن کوتاهي نکرده و يا آن را ترک نخواهد نمود در روايتي از امام صادق ( ع ) چنين آمده است که :(( هرگاه کسي به نماز ايستد رحمت الهي از آسمان بر او نازل مي شود و فرشتگان اطراف او را احاطه مي کنند و فرشته اي گويد ، اگر اين نمازگزار ارزش نماز را مي دانست هيچ گاه از نماز منصرف نمي شد ».پس کسي که با نماز مانوس است در قلمرو نور و روشنايي قرار دارد و با آنکه با نماز فاصله دارد از نور و روشنايي دور افتاده و خود را در محيط تاريک و ظلمت انداخته است .اگر چه بعضي نماز را به طمع بهشت و ترس از عذاب جهنّم مي خوانند ، اما اميرالمؤمنين ( ع ) نماز را نه براي تجارت يا سپري از آتش ، بلکه به خاطر شايستگي خدا براي عبادت انجام مي دهد . ( نهج البلاغه ، حکمت 237 ) .براي اهتمام به اين برنامه سازنده اسلام به پدران و مادران سفارش کرده که اطفال خود را قبل از بلوغ ، مثلا از سن 8 سالگي به هر نحو که مي توانند وادار به نماز کنند و گاهي هم به خاطره بي اعتنايي شان ، ازخود خشونت نشان دهند . آنکه اهل نماز است با مبدا هستي مرتبط است . مثلا خلباني که با اتاق فرمان ارتباط دارد . نماز سبب آمرزش گناهان و زدودن آثار لغزش هاست قرآن ، پس از دستور به نماز ، مي فرمايد :( ان الحسنات يذهبن السئيّات ) سوره هود آیه 114نيکي ها با بدي ها از بين مي رود .

ترک کنندگان نماز
 

روايات متعدّدي در باره اين که ترک کننده نماز مسلمان نيست از معصومين وارد شده است که آنها عبارت اند از :
1- رسول خدا ( ص ) فرمود : فاصله و مرز بين مسلمان و کافر نماز است . اگر شخصي نماز خواند ، مسلمان و اگر نماز نخواند کافر است .
2- و نيز فرمود : کسي که نماز را از روي عمد و بدون عذر شرعي ترک کند کافر است .
ترک کننده نماز اگرچه در بين مسلمانان بميرد ، ولي هنگام مرگ و موقع جدا شدن روح از بدن او ، به دين اسلام از دنيا نمي رود . قرآن مجيد در اين خصوص مي فرمايد : (( نماز را به پاي داريد ( قرآن را به جاي آوريد ) و از مشرکان نباشيد )) . ( سوره روم ، ( 30 ) ، آيه 3 ) .

علل ترک نماز
 

عدم آشنايي با فلسفه نماز
 

يکي از دلايل اهميّت ندادن به نماز عدم آشنايي حقيقت آن و از اين رو احساس نياز نکردن به آن مي باشد جهت رفع اين نقيصه لازم است افراد را به فلسفه و حقيقت نمازآشنا کنيم و روشن سازيم که جزيي از زندگي و حيات ماست و آثار و فوايد نماز در دنيا و آخرت تجلّي مي کند . نماز درمان افسردگي اضطراب ، نگراني ، تزلزل شخصيت از خود بيزاري و نا اميدي است . همچنين خود پرستي و آثار آن را که محور گناهان است از بين مي برد .از طرف ديگر اين که بعضي افراد نماز را فقط براي رفع مشکلات و احتياجات مادّي مي خوانند به حقيقت و فلسفه نماز آگاه نيستند پس اين افراد بايد با اصول و فلسفه نماز آشنا نمود.

احساس تحجّر وعقب ماندگي
 

عده اي بر اين باورند که دين با زندگي و لذّت بردن از دنيا منافات دارد و اين معني را به خود تلقين مي کنند که دين قديمي و ارتجاعي است و دينداران مرتجع بوده و از دنياي علم و از پيشرفت جدا هستند . از طرفي چون نماز جزيي از دين است خواندن نماز را موجب تحجّر وعقب ماندگي مي دانند اين اشخاص براي اقناع خود و منطقي جلوه دادن فکر خويش گروهي از نمازخوانان و دينداران را مشاهده مي کنند که از واقعيتها و لذّات زندگي دورند وانسانهايي بي سواد وخشک هستند در مقابل گروهي از بي دينان را مشاهده مي کنند که آدمهايي به اصطلاح منطقي ، و پيشرفته و با سواد هستند . لذا نتيجه مي گيرند دين و دينداري مانعي در جهت پيشرفت آدمي محسوب مي شود در پاسخ به اين شبهه بايد گفت دين نه تنها مخالف لذّت بردن صحيح از مواهب دنيوي نيست بلکه ديندار واقعي بهتر مي تواند از لذّات دنيوي بهره مند شود از طرفي دليل عقب ماندگي و ضعف مسلمانان به خود آنان برمي گردد در حالي که پيشرفته ترين وبزرگترين دانشمندان مانند ابن سينا و فارابي و ... را مي توان بين مسلمانان يافت که نه تنها دانشمند بودند بلکه از عالمان مذهبي بزرگ به شمار مي رفتند .

تنبلي و تن پروري
 

تن پروري يکي ديگر از عوامل ترک نماز است که در گاهي اوقات انسان را از نماز باز مي دارد . وقتي از اين افراد سوال مي شود که چرا نسبت به نمازبي توجه هستند چنين وانمود مي کنند که بي حالند و با خواندن نماز خسته و کسل مي شوند اساسا افراد تنبل و تن پرور اراده براي امور معنوي را ندارند و چون عبادت از جمله اموري است که نياز مند روح آزاد و اراده محکم و قوي است بنابراين افراد تنبل و تن پرور نمي توانند به انجام آن موفّق شوند افرادي که داراي روحي کوچک هستند همواره در بند خواهشهاي نفساني مي باشد و لذا به تملّق و چاپلوسي ، دزدي و خيانت تن مي دهند چنين افرادي يا نماز نمي خوانند يا فقط گاهي مي خوانند.براي حلّ اين معضل بايد گفت از جمله علل سستي و بيحالي و تنبلي مي توان به پرخوري ، پرخوابي ، شهوتراني و بزهکاري اشاره کرد . لذا براي رفع تنبلي بايد ضمن تفهيم اهميّت نماز و با القاي اين مطلب که ارتباط با خدا و خواندن نماز داراي لذّت است مي توان انگيزه و شور و اشتياق به عبادت را در افراد زنده کرد .

مسامحه کاري
 

يکي ديگر از اسباب ترک نماز مسامحه کاري و سهل انگاري نسبت به انجام آن است اين عامل غير از تنبلي و بي حالي است زيرا مشاهده مي شود که انسان با اينکه در بهترين وضعيت روحي و جسمي به سر مي برد ولي نسبت به امور معنوي مخصوصاً نماز بي توجّه است لذا به راحتي از آن چشم پوشي مي کند.در حلّ اين مسله بايد توجه داشته باشيم که علّت اصلي سهل انگاري در نماز اهميّت ندادن به آن است هر گاه اراده وعزم انسان به امري تعلق گيرد وآن برايش مهم و ضروري باشد علاقه و شوق بيشتري نسبت به انجام دادن آن نشان خواهد داد آنکه برخي افراد نمازشان را در عزاداري و عروسي ترک ميکنند علّت آن اين است که امور ديگر را مهم مي شمارند در حالي که بارزترين چهره غفلت از ياد خدا ترک نماز است و اين موجب حسرت و تنگدستي در زندگي مي شود و در مقابل نماز موجب آرامش ، فرح و سرور و بزرگي و تعالي و رشد يافتگي انسان است.

تمسخر ديگران
 

برخي در پاسخ به اين پرسش که چرا نماز نمي خوانيد ؟ مي گويند خجالت مي کشيم چون تا بحال نماز نخوانديم و الان اگر نماز بخوانيم مورد تمسخره ديگران قرار مي گيريم . لذا نماز را ترک مي کنيم .تارک الصلّوة بايد بداند که اگر ديگران او را به خاطر خواندن نماز مسخره مي کنند اما خداوند از او خشنود مي شود پس بايد رضايت خدا را در نظر بگيرد .

احساس بي فايده بودن نماز به علّت گناهکار بودن
 

اين تصوّر که نماز خواندن با گناهکار بودن جمع نمي شود يکي ازعلل ترک نماز است .شخص گناهکار مي گويد من که غرق گناهم و از فرامين خداوند سرپيچي مي کنم پس نماز چه فايده اي به حال من دارد وچرا بايد نماز بخوانم . در نتيجه نماز را ترک مي کند .اما براي اصلاح اين تصور بايد بگوييم که مشکل گناهکار با ترک نماز حل نمي شود بلکه گرفتاري او مضاعف مي شود بايد دانست که يکي از وسوسه هاي شيطاني کوچک جلوه دادن معنويات است مثلاً به انسان القا مي کند که نماز براي کسي مفيد است که مرتکب خلاف نشود . کسي که گناه مي کند بهتر است نماز نخواند به اين افراد بايد متذکّر شد که نخواندن نماز باعث مي شود که خود شخص بيشتر ضرر ببيند .

خانواده
 

يکي از عوامل مهم درسازندگي و شکوفايي و يا تخريب شخصيت انسان خانواده است از آن جايي که بخش زيادي از شخصيت تربيتي انسان در کودکي شکل مي گيرد خانواده از مهمترين عوامل تربيتي انسان به شمار مي آيد چون کودک تا چشم باز ميکند پدر و مادرو اهل خانه را مي بيند و از آنها الگو مي گيرد از دلايل بي توجّهي به نماز نبودن الگوي نمازگزار در منزل و جو فساد محيط خانه است .

محيط واجتماع فاسد
 

يکي ديگر از عوامل ترک نماز قرار گرفتن در محيط فاسد است و اين واقعيّتي است غيرقابل انکار که روح آدمي تحت تاثير جو حاکم بر محيط و جامعه قرار مي گيرد و در اجتماعي که معنويت و روح نماز حاکم باشد توجه به معنويات و مخصوصا به نماز بيشتر خواهد بود .

دوست فاسد
 

يکي از عوامل ترک نماز همنشيني و همراهي با تارک الصلّوه است که در راه آن نيز قطع ارتباط با دوست فاسد تارک الصلّوه و در مقابل همنشيني با انسانهاي پاک و نماز گزار و اهل علم است .

سبک شمردن نماز
 

ارزش دادن و با اهميّت جلوه دادن به نماز ، نشانه ايمان به خدا و قيامت است و بي اعتنايي به آن دليل ضعف ايمان و نداشتن عشق و علاقه به معنويات است . بيشتر مردم نماز مي خوانند ، به آن اهميّت نمي دهند و آن را بار سنگيني بر دوش خود احساس مي کنند . قرآن در اين باره مي فرمايد : براي بعضي از افراد ، نماز امري بزرگ و دشوار بوده و آن را بار سنگيني بر دوش خود احساس مي کنند مانند آنکه نماز ، يک بار سنگيني بر دوش آنان است . ( سوره بقره ، آيه 44 ) . نمازي را که انسان در طول شصت ، هفتاد سال مي خواند و به اندازه سر سوزني در روح و روان او اثر ندارد ، هر چند آن را تکرار کند ، کمتر نتيجه مي گيرد و اين نماز بي فايده است .حضرت رسول ( ص ) در لحظه هاي آخر عمر با برکتشان فرمود : (( از من نيست کسي که نماز خود را کوچک و سبک شمارد . به خدا قسم ! لب حوض کوثر بر من وارد نمي شوند و شفاعت من در روز قيامت شامل حالشان نمي شود و من در آن روز از آنان بيزارم )) ( لئالي الاخبار ، ج 4 ، ص 65 ) .

نقش نماز و آثار آن در زندگي
 

همچنين آن حضرت نيز فرمود : (( کسي که نماز را سبک شمارد ، خداوند برکت ، بهره و خير را از عمر و مال او برمي دارد ، پاداش کارهاي او را از بين مي برد ، دعاهايش مستجاب نمي شود ، هنگام مرگ با احساس گرسنگي ، تشنگي و ذلت مخصوصي از دنيا مي رود ، در برزخ ، گرفتار شکنجه و ظلمت و فشار قبر مي شود ، در قيامت حساب سختي از او کشيده مي شود )) ( سفينة البحار ، ج 2 ، ص 43 ) .

بي اعتنائي به نماز
 

شکي نيست که بي اعتنائي به نماز گناهي است بس بزرگ بنابر اين شناسايي مصاديق اين تحقير ناپسند مقدمه پرهيز از اين عصيان نابخشودني است .
الف – تاخير نماز : امام صادق ( ع ) در تفسير آيه شريفه قرآن که در ارتباط با مذّمت بي اعتنائي به نماز نازل گرديده است مي فرمايد : (( تاخير الصلّاه عن اوّل وقتها لغيرها عذر ))يعني : مراد از بي اعتنائي به نماز تاخير بدون عذر نماز از اول وقت است البته روشن است که مراد از عذر ضرورتي است که به صورت اورژانسي پيش آيد و قابل تاخير نباشد واّلا هم نوا با شهيد رجایی باید گفت ، به کار بگویید وقت نماز است و به نماز نگویید که کار دارم.
ب – عدم رعايت آداب آن در خلوت : اميرالمؤمنين ( ع ) در روايتي چنين مي فرمايد :
(( من احسن الصلواه حين يراه الناس و اساء ها حين يخلوا فتلک استهانه ))
يعني : ((آن کس که در مقابل مردم با دقّت نماز بخواند و در خلوت بدون دقّت نماز گزارد به نماز بي اعتنائي کرده است ))
مروري بر نمازهاي خلوت و جلوت ما روشن مي نمايد که آيا احترام و توجّه ما نسبت به نماز بيشتر بوده است يا به ناظران صحنه نماز .
ج – فراهم نکردن مقدّمات نماز قبل از اذان :
در روايت ديگري مي فرمايد : کسي که وضوي نماز را تا وقت اذان به تاخير اندازد و در نتيجه به جاي شتاب به سوي صفوف جماعت در دستشويي بماند او به نماز بي اعتنائي کرده است .آري کسي که به کاري اهميّت مي دهد قبل از رسيدن وقت آن مقدمات انجام ان را فراهم مي کند . کدام ملاقات و مهماني است که وقت آن فرا رسيده باشد و ما هنوز در فکر پوسيدن لباس و يا آماده کردن شرايط آن نباشيم ؟!
د – عدم يادگيري معاني :
آيا ندانستن معاني الفاظي که روزانه ده بار در نماز تکرار مي شود به معناي بي اعتنائي به نماز است ؟!

نماز و اميد آفريني
 

تحمّل سختي ها و تلخي ها براي آدميان دشوار است . هر گاه امر ناگواري برايشان پيش آيد بي تابي مي کنند و سر و صدا راه مي اندازند و چون خيري به آنها برسد و لذّتي ببرند ، حاضر نيستند که ديگران را در سرور و شادي خود سهيم کنند . بخل و تنگ نظري مي ورزند و مانع خير مي گردند . اين حالت ها حکايت از ناتواني روح و روان و پستي طبعشان دارد .جواناني که پيوسته با حضور قلب ، نماز مي خوانند و در نمازهاي خود به منبع قدرت و منشا رحمت ، توجّه دارند و روح خود را به او مرتبط مي سازند ، قدرت روح و روح توکل خود را بالا مي برند ، در برابر سختي ها و ناملايمات صبور و مقاوم و به هنگام برخورداري از خيرات ، دست و دل باز و بخشنده مي باشند . نماز اجازه نمي دهد که روح و روانشان به ضعف و زبوني کشيده شود . قرآن تاکيد مي کند : فقط نماز گزاراني که پيوسته نماز مي خوانند و بر نمازهاي خود مواظبت دارند ، صاحب روح و رواني مقاوم و پر توان مي گردند و مي فرمايد : (( ... اذا مسر الشر جزوعا و اذا مسر الخير منوعا الاالمصلين الذين هم علي صلوتهم دائمون ))دکتر فلانک لا باخ دانشمند مشهور اروپايي مي نويسد :(( وقتي ما زانو مي زنيم ، همه چيز ما را تهديد مي کند ولي وقتي بلند مي شويم ، دور و نزديک با زمينه روشن و واضح در برابر ما نمودار مي شود . هنگام زانو زدن چقدر ضعيف هستيم و هنگام برخاستن چقدر پر انرژي و نيرومند !پس چرا ما چنين ستمي به خود يا ديگران روا مي داريم . چرا پيوسته نيرومند نباشيم . دکتر علي شريعتي درباره ي مطلق نيايش مي گويد:(( اگر هيچ زباني از ارزش نيايش سخن نمي گفت جز کلماتي که صحيفه سجاديّه را ساخته اند و آثار آن را هيچ جا نمي توانستيم يافت جز در روحي که کلمات صحيفه را ساخته است ، کافي بود که هر انسان آگاهي ، نيايش را يکي از نيرومند ترين عوامل تلطيف و تکامل روح و عاطفه ي نوع انسان در تاريخ بشناسد وآن را در تربيت معنوي جامعه ي بشري دستي اعجاز گر ببيند ؛ دستي که يک روح وحشي و سخت ، همان اندازه به آن محتاج است که روح اهلي و نرم ، روحي که هم معني دوست داشتن را مي فهمد و هم زيبايي اشک را ، هم مي جنگد و هم مي داند که سر بر زانوي مهربان (( او )) نهادن و زير دستهاي نوازشگر ، به لذّت تسليم ، رام بودن از شکوه آدمي نمي کاهد))
منابع
1. قرآن
2. دشتي – محمد- نهج البلاغه- قم- بنياد فرهنگي امام مهدي- 1372
3. مجلسي- محمدباقر محمد تقي – بحارالانوار- تهران- كتابفروشي اسلامي- 1357
4. نراقي – احمد بن محمد مهدي- معراج السعاده- تهران- بوستان توحيد- 1383
5. رضايي- عبدالعظيم- تاريخ اديان جهان- تهران-علمي- 1377
6. نصر- حسين- جوان مسلمان و دنياي متجدد- تهران- طرح نو- 1357
7.قرائتي- محسن- پرتويي از اسرار نماز- تهران- مركز فرهنگي درسهايي از قرآن – 1381
8. نوري طبرسي- حسين مستدرك الوسائل- قم- مؤسسه آل البيت- 1365
9. كليني رازي- محمد بن يعقوب- فروع كافي- قم – دارالصعب المطبوعات
10. قمي – شيخ عباس- سفينه البحار- قم – كتابخانه سنايي
11. فيض كاشاني- محسن البيضاء- قم- مؤسسه المحبين- 1384
12. صالحي حاجي آبادي- نعمت الله- سجاده عشق- مهرخوبان- 1381

ادامه دارد...



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط