آسياي مرکزي بدنبال هويتي مستقل (5)

همان گونه که اشاره شد ايجاد تشکل هاي غرب محور براي تنظيم مراودات اقتصادي و سياسي کشورهاي آسياي مرکزي با يکديگر و بر اساس الگوهاي غربي داراي مشکلات بسياري است و گذشت زمان و تجربيات بجا مانده، عدم کارايي...
شنبه، 2 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آسياي مرکزي بدنبال هويتي مستقل (5)

آسياي مرکزي بدنبال هويتي مستقل (5)
آسياي مرکزي بدنبال هويتي مستقل (5)


 

نويسنده: مجتبي فرجي*




 

تشويق کشورهاي منطقه براي اقدام در چارچوب نهادهاي بين المللي
 

همان گونه که اشاره شد ايجاد تشکل هاي غرب محور براي تنظيم مراودات اقتصادي و سياسي کشورهاي آسياي مرکزي با يکديگر و بر اساس الگوهاي غربي داراي مشکلات بسياري است و گذشت زمان و تجربيات بجا مانده، عدم کارايي آنها را اثبات نموده است. معهذا تشويق اين کشورها براي قرار گرفتن در برنامه هاي اقتصادي مدون در چارچوب نهادهاي بين المللي نظير سازمان ملل متحد، اتحاديه اروپايي و غيره از جمله راه کارهاي مناسب و قابل توجه غرب براي توسعه مناسبات با کشورهاي آسياي مرکزي مي باشد که مي تواند بصورت همزمان با ارائه و توسعه الگوهاي مناسب براي کاهش وابستگي اين کشورها به روسيه، افزايش تعامل با کشورهاي غربي را بدنبال آورد.
محور اصلي اين فعاليت ها در چارچوب تمايل غرب به آماده سازي کشورهاي آسياي مرکزي جهت الحاق به سازمان هايي نظير سازمان جهاني تجارت مي باشد. يکي از اقدامات صورت گرفته از سوي غرب براي کشورهاي آسياي مرکزي، بهره برداري از ايجاد کميسيون اقتصادي سازمان ملل براي اتحاديه اروپايي مي باشد. اين کميسيون با همکاري نزديک با «برنامه مخصوص سازمان ملل جهت اقتصاد آسياي مرکزي» دستور کار همکاري آسياي مرکزي با اتحاديه اروپايي را فراهم نموده است.
از منظر مدير اجرايي کميسيون اقتصادي سازمان ملل براي اروپا تشويق کشورهاي آسياي مرکزي براي ايجاد فضاي اقتصادي اوراسيا از درجه اهميت بسزايي برخوردار مي باشد زيرا که وجود منابع عظيم نفت و گاز در اين منطقه به همراه وجود منابع معدني آن مي تواند توسعه اقتصادي دو منطقه را به همراه داشته باشد. به عقيده وي همکاري آسياي مرکزي با اتحاديه اروپايي منجر به توسعه کامل ظرفيت هاي اقتصادي، رغبت سرمايه گذاران اروپايي براي فعاليت در آسياي مرکزي، توسعه همکاري هاي زيست محيطي، حمايت از منابع آب، تقويت موضع انرژي اروپا و امنيت عرضه انرژي براي اروپا شده و در اين بين کشورهاي آسياي مرکزي مي توانند از مزاياي همکاري اروپا در مقولاتي نظير مبارزه با جدايي طلبي ديني، تروريسم، مواد مخدر و جنايات سازمان يافته برخوردار گردند (مارک بلکا، 2007، سخنراني).
همچنين کشورهاي غربي با تشويق کشورهاي آسياي مرکزي براي همکاري با کشورهاي غربي در طرح ها و پروژه هاي مختلف و نيز حضور اين کشورها در سازمان ها و نهادهاي غرب محور، سعي در ارتقاي جايگاه اين کشورها نزد روسيه به منظور افزايش قدرت چانه زني اين کشورها در برابر روسيه دارند به نحوي که اين کشورها را قادر سازند از موقعيت مناسب تري جهت چانه زني با روسيه برخوردار شوند و نيز هزينه هاي روسيه را براي کنترل اين کشورها افزايش دهند. دعوت سران کشورهاي ترکمنستان و ازبکستان به اجلاس سران پيمان آتلانتيک شمالي (ناتو) در آوريل سال جاري (2008) اگر چه به بهانه وضعيت افغانستان مي باشد اما بدون ترديد هدف اصلي آن تغيير جايگاه اين کشورها و دادن هويتي مستقل از روسيه به آنها مي باشد.

حمايت پنهان از جنبش هاي مردمي
 

اصولاً يکي از مشکلات عمده که بعد از فروپاشي شوروي دامن گير کشورهاي آسياي مرکزي و ساير جمهوري هاي باقي مانده از شوروي سابق گرديد، عدم شکل گيري ساختار سياسي منسجم بود که از فقدان علت وجودي در عرصه حکومت اين کشورها ناشي مي شد. اگر چه برخي ژست هاي نژادي، تاريخي و فرهنيگ اوليه ممکن بود علت وجودي مورد نياز اين حکومت ها را فراهم نمايد اما اقدامات شوروي سابق در تغيير ساختار جمعيتي و فرهنگي اين کشورها بسيار گسترده تر از آن بود که اين کشورها بتوانند براحتي و بدون دغدغه عامل وحدتي را بعنوان علت وجودي حکومت هاي خود فراهم نمايند. در همين حال نيز حضور قدرت هاي منطقه اي و سپس فرامنطقه اي در آسياي مرکزي، چالش هاي سياسي از نوع استبداد داخلي را بهمراه آورد و در اين بين ناتواني دولت ها، وجود فساد مالي گسترده، اختلافات قبيله اي و مذهبي، ضعف شديد بنيه مالي و اقتصادي باعث ايجاد زمينه هاي دگرگوني سياسي - امنيتي دولت ها را که بعضاً منجر به وقوع انقلاب هاي رنگي در برخي از اين جمهوري ها گرديد را به همراه آورد.
کشورهاي غربي بخوبي بر اين نکته واقفند که فقدان دموکراسي غربي و نيز وجود حرکت ها و جنبش هاي بنيادگرايي در اين کشورها مي تواند زمينه حضور (و حتي دخالت) غرب را براي انجام برخي اصلاحات فراهم آورد. لذا تلاش دارند تا با بسط زيرساختارهاي نرم افزاري و فکري در جهت هدايت اين کشورها به سمت افزايش توقعات مردمي، زمينه حضور خود را در اين کشورها فراهم آورند. اگر چه آگاهي کشورهاي منطقه از نيت واقعي کشورهاي غربي طي دو سال خير مانع از ايجاد تحولات اساسي در اين منطقه گرديده است اما قدر مسلم اينکه امروزه اغلب دولتهاي اقتدارگرا در کشورهاي آسياي مرکزي با چالش هاي اساسي روبرو بوده و در صورت از دست دادن حمايت روسيه ممکن است تغييراتي ناخواسته و اساسي را به نفع غرب در اين کشورها شاهد باشند. شايان ذکر است وجود اين وضعيت طي دو سال اخير در جمهوري ازبکستان باعث وابستگي بيشتر اين کشور به روسيه و کاهش تعاملات آن با غرب گرديد. معهذا غرب نيز طي دو سال گذشته با درک اين موضوع، فشارهاي خود را به ازبکستان کاهش داده و تاکتيک خود را براي تعامل با اين کشور از انتقاد به حقوق بشر و آزادي مطبوعات به توجه به مسائل اقتصادي و همکاري تغيير داده است. (اشتان ماير، 2007، سخنراني) به عقيده آقاي اشتاين ماير، آسياي مرکزي بواسطه جايگاه جغرافيايي خود مي تواند به کريدور تعامل اروپا (غرب) با شرق و جنوب آسيا تبديل شود و بواسطه داشتن منابع عظيم انرژي به آرمان اروپا در تحقق مسيرهاي انرژي خود جامه عمل مي پوشاند.
با عنايت به موارد فوق مي توان به اين نتيجه دست يافت که تغيير شرايط اقتصادي و سياسي آسياي مرکزي مي تواند به حضور تاثيرگذار کشورهاي غربي جامه عمل بپوشاند. آنچه در اين بين بيش از ديگران قابل توجه مي باشد تلاش اقدامات غرب محور به ايجاد زيرساختارهاي مختلف سخت افزاري در زمينه هاي انرژي، حمل و نقل و غيره با استفاده از اعتبارهاي بين المللي و غير غربي مي باشد. بدان معنا که کشورهاي غربي با آگاهي از مشکلات موجود در آسياي مرکزي هر گونه سرمايه گذاري شخصي را در اين منطقه به سود کشورهايي چون روسيه دانسته و به همين خاطر نيز تنها از سرمايه گذاري در قالب سازمان ها و نهادهاي مالي و پولي بين المللي استفاده مي نمايند.
نکته ديگر اينکه تا زماني که احساس عدم امنيت در بين کشورهاي منطقه آسياي مرکزي تفکر غالب باشد، فضا براي حضور کشورهاي غربي کمتر مهيا مي باشد و بر عکس اين تفکر زمينه ساز حضور حداکثري روسيه در قالب سازمان هاي امنيتي نظير شانگهاي و امنيت دسته جمعي مي باشد. بر همين اساس تلاش در جهت رفع نگراني هاي امنيتي کشورهاي عضو مي تواند تاثير بسزايي در کميت و کيفيت حضور کشورهاي غربي در آسياي مرکزي داشته باشد لذا کشورهاي غربي با درک اين موضوع لحن صحبت خود را با مقامات منطقه تغيير داده و آنان را براي تعامل بيشتر با غرب ترغيب مي نمايند. در اين خصوص مي توان به وضوح به تغيير رفتار اتحاديه اروپايي در قبال مقامات ازبکستان و لغو محدوديت هاي رواديدي براي سفر اين افراد به اتحاديه اروپايي اشاره نمود.
با عنايت به موارد فوق مي توان به يک جمع بندي کلي در خصوص وضعيت آسياي مرکزي در تعامل با نيروهاي وارده بر آن و نتيجه برآيند اين نيروها بر هويت بخشي به آسياي مرکزي رسيد:
1. در بررسي نيروهاي وارده از سوي قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي به آسياي مرکزي، برآيند فعلي اين نيروها به نفع کشورهاي شرقي به رهبري روسيه مي باشد. معهذا نيروهاي وارده از غرب نيز نقش موثري در شکل دهي آينده منطقه ايفا خواهند نمود.
2. ماهيت کشورهاي آسياي مرکزي در حال حاضر شرق محور و بطور مشخص روس محور است. بطور کلي توسعه حضور نرم افزاري شوروي سابق در آسياي مرکزي که در قالب زبان و فرهنگ روسي و ساختارهاي اداري و تشکيلاتي بجا مانده از يک قرن حضور اتحاد جماهير شوروي سابق ايجاد گرديده است امروزه بعنوان برگ برنده روسيه در مقابل کشورهاي فرامنطقه اي قابل بررسي مي باشد. معهذا غرب نيز تلاش زيادي براي تغيير فضاي حاکم به سوي معيارهاي غربي در دستور کار دارد.
3. در عين حال نيز نمي توان وجود اختيار نزد مقامات کشورهاي منطقه در تعيين ميزان تعامل کشورهاي خود با کشورهاي منطقه اي و فرامنطقه اي را منکر شد لکن اختيارات مذکور داراي چارچوبي مشخص، هدايت شده، تاثيرپذير و تا حدي قابل کنترل از سوي روسيه مي باشد.
4. تلاش روسيه اشاعه ديدگاه هاي امنيتي در بين مقامات کشورهاي منطقه و افزايش هزينه حضور کشورهاي منطقه اي در آسياي مرکزي مي باشد. اين ديدگاه امنيتي حاکم، چارچوب تعامل کشورهاي منطقه با دنياي خارج از آن را با محدوديت هايي روبرو مي نمايد.
5. در بين کشورهاي آسياي مرکزي درجات متفاوتي از غرب گرايي بچشم مي خورد اما قدر مسلم اينکه حتي در پيشروترين کشور آن يعني قزاقستان، بواسطه ترکيب جمعيت اسلاوي وابسته به روسيه و نيز وابستگي هاي زيرساختاري به اين کشور، کماکان روسيه شکل دهنده مناسبات سياسي و امنيتي اين کشور مي باشد.
6. وابستگي مقامات کشورهاي آسياي مرکزي به روسيه از جمله شاخصه هاي مشترک در بين تمامي کشورهاي آسياي مرکزي مي باشد. با اندکي اغماض مي توان اذعان نمود که مشروعيت اين افراد وابسته به روسيه و مقبوليت آنها در بين مردم خود نيز ناشي از شرايط امنيتي - پليسي موجود مي باشد.
7. بواسطه روحيه اقتدارگرايانه مقامات اين کشورها و تعارض آن با استانداردهاي غربي، تلاش اروپا و آمريکا براي رعايت معيارهاي غربي حقوق بشر عمدتاً شعاري بوده و تنها در چارچوب منافع اين کشورها و نه دستيابي به دموکراسي واقعي قابل ارزيابي است. معهذا در صورت روي کار آمدن رهبران نسل دوم و کاهش اقتدار ماهوي و شکلي روسيه در اين منطقه، تعامل گسترده کشورهاي آسياي مرکزي با کشورهاي غربي قابل پيش بيني خواهد بود.
8. در حال حاضر هر گونه تلاش خارجي صلح آميز از سوي کشورهاي فرامنطقه اي براي توسعه حضور خود در آسياي مرکزي مستلزم جلب نظر مسکو و دستيابي به توافق ضمني يا مستقيم با روسيه مي باشد.
9. هر گونه تلاش خارجي مداخله جويانه، تقويت موضع و نقش روسيه را در اين منطقه به همراه خواهد داشت و رهبران آسياي مرکزي را نيز عليه آن بسيج نموده و در ميان مدت و بلند مدت نتيجه عکس بر جا خواهد گذاشت.
10. روسيه نيز اگر چه در حال حاضر تاثيرگذارترين نيروي آسياي مرکزي مي باشد اما محدوديت اين کشور در ورود همزمان به چندين جبهه در مواجهه با غرب، آن را ناگزير به اتخاذ سياست هاي همکاري با کشورهاي همسايه و بلافصل آسياي مرکزي نظير چين و جمهوري اسلامي ايران مي نمايد.
11. خواست و سياست ايالات متحده آمريکا در آسياي مرکزي، ايجاد محدوديت براي روسيه، درگير نمودن اين کشور در مرزهاي خود بمنظور کاهش توان برون گرايي آن و تهديدات احتمالي عليه منافع آمريکا و غرب در اروپا و ساير نقاط جهان مي باشد.
12. جلوگيري از توسعه حضور جمهوري اسلامي ايران در آسياي مرکزي، تلاش در جهت قطع علاقه هاي موجود بين ايران و کشورهاي منطقه و در نهايت جلوگيري از روي کار آمدن نيروهاي اسلام گرا در منطقه نيز از جمله خواسته هاي نيروهاي غرب محور در آسياي مرکزي مي باشد.
13. در همين حال موضع مشترک روسيه و غرب در آسياي مرکزي، جلوگيري از توسعه خيزش ها و جنبش هاي بنيادگرايي و تندروي هاي ديني مي باشد. سابقه دهه حاضر مبين آن است که اين قبيل تحرکات موجب نزديکي و تعامل شرق و غرب در منطقه هر چند بصورت موقت مي شود.

نتيجه گيري
 

طي سال هاي اخير بخصوص از آغاز قرن 21، آسياي مرکزي در کانون توجه کشورهاي فرامنطقه اي قرار داشته است. اگر چه با استقلال کشورهاي اين منطقه در دهه 90 موج وسيعي از حضور کشورهاي منطقه اي و همسايگان بلافصل منطقه وارد اين کشورها شده بود اما تقويت مجدد بنيه روسيه و نگراني کشورهاي فرامنطقه اي با محوريت آمريکا از نفوذ مجدد روس ها بر آسياي مرکزي معادلات قدرت را در اين منطقه دچار تغييراتي نمود.
روي کار آمدن ولاديمير پوتين که داراي تفکرات ناسيوناليستي و خواهان توسعه مجدد نفوذ روسيه بر ميراث شوروي سابق بود به همراه وقوع حادثه 11 سپتامبر باعث ايجاد مدلي از همکاري آمريکا و روسيه در آسياي مرکزي گرديد. به فاصله کوتاهي از آغاز اين همکاري و فاش شدن نيت واقعي آمريکا براي حضور در قلمرو شوروي، نگراني روس ها از حضور استراتژيک و توسعه طلبانه آمريکا در منطقه ايجاد شد که اين امر نزديکي بيشتر روسيه با چين را در آسياي مرکزي به همراه داشت. پس از آن شاهد تحديد ميزان حضور آمريکا در منطقه و همزمان افزايش همکاري هاي روسيه و چين در آسياي مرکزي مي باشيم.
بطور کلي منطقه آسياي مرکزي در حال حاضر کانون دو نيروي مخالف از سوي شرق با محوريت روسيه و همکاري چين و از سوي غرب با محوريت آمريکا و همراهي اتحاديه اروپايي مي باشد. اگر چه برآيند نيروهاي وارده بر اين منطقه در حال حاضر کفه روسيه را بيش از کشورهاي غربي تقويت نموده است اما نمي توان تاثير نيروي وارده از غرب را نيز بر اين کشورها ناديده انگاشت.
در اين شرايط کشورهاي آسياي مرکزي نيز با چالش ها و معضلات فراواني روبرو مي باشند و به نظر مي رسد در مسير يافتن هويتي مستقل براي حکومت هاي خود تلاش مي نمايند. لذا با توجه به ساختار سياسي و حکومت اين کشورها و محدوديت هاي ناشي از اين ساختار، اين کشورها نتوانسته اند تاکنون به هويتي کاملاً مستقل از روسيه دست يابند. روحيات اقتدارگرايانه در اين کشورها و تعارض اين روحيات با ارزش ها و معيارهاي کشورهاي غربي، وابستگي کشورهاي اين منطقه را به روسيه تشديد نموده است.
با توجه به توسعه همکاري هاي سازماني در بين کشورهاي آسياي مرکزي با محوريت و هدايت روسيه و همراهي چين، منافع ايران نيز در آسياي مرکزي مستلزم قرار گرفتن در فرآيندهاي سازمان اين منطقه از طريق تکميل عضويت در سازمان همکاري هاي شانگهاي، عضويت در اتحاديه همکاري هاي اوراسيا و غيره مي باشد. همچنين تقويت حضور اکو در منطقه و فراهم نمودن زمينه عضويت ناظر سازمان اکو در اتحاديه ارواسيا و سازمان کشورهاي مستقل مشترک المنافع مي تواند زمينه را براي تداوم حضور تاثيرگذار کشورمان در آسياي مرکزي فراهم نمايد.

پي نوشت ها :
 

* کارشناس آسياي مرکزي و قفقاز
 

منابع و مآخذ:
1- اميدي، عليرضا (1384)، "نقش بازيگران خارجي در آسياي مرکزي و قفقاز"، خلاصه مقالات سيزدهمين همايش بين المللي آسياي مرکزي و قفقاز، آبان 1384.
2- بلکا، مارک، سخنراني اجلاس برلين با عنوان "آسياي مرکزي و اروپا: مشارکت اقتصادي نوين براي قرن 21"، معاون دبير کل سازمان ملل متحد و مدير اجرايي کميسيون اقتصادي سازمان ملل براي اروپا، مترجم مجتبي فرجي، سفارت جمهوري اسلامي ايران - تاشکند، نوامبر 2007.
3- ساتبايوف، دوسيم (2008)، "تلاش ترکيه براي بازگشت به آسياي مرکزي"، نشريه Liter چاپ آلماتي، مورخ 15 فوريه 2008.
4 خادمي، غلامرضا (1384)، "سازمان همکاري شانگهاي در برابر ناتو"، خلاصه مقالات سيزدهمين همايش بين المللي آسياي مرکزي و قفقاز، آبان 1384.
5- عارفيان، قدرت الله (1384)، "بررسي عوامل داخلي و خارجي تحولات آسياي مرکزي"، خلاصه مقالات سيزدهمين همايش بين المللي آسياي مرکزي و قفقاز، آبان 1384، تهران، ص 49.
6- عليپور ناندل، محمدرضا (1386)، "جايگاه اکو در مناسبات اقتصاد جهاني"، همشهري ديپلماتيک، سال دوم شماره 21.
7- ماير، اشتان، (2007)، سخنراني اجلاس برلين، با موضوع "آسياي مرکزي و اروپا: مشارکت اقتصادي نوين براي قرن 21"، وزير امور خارجه آلمان، مترجم مجتبي فرجي، سفارت جمهوري اسلامي ايران - تاشکند، نوامبر 2007.
8- محسنين، مهرداد (1376)، "ايران، هند، ترکمنستان زمينه هاي همکاري سه جانبه"، فصلنامه مطالعات آسياي مرکزي و قفقاز، دوره سوم شماره 17.
9- ميل اف، ولاديمير (1386)، "«امنيت بين المللي انرژي»، نقش روسيه و کشورهاي آسياي مرکزي"، رئيس موسسه مطالعات انرژي روسيه، ترجمه مجتبي فرجي، گزارش سفارت جمهوري اسلامي ايران در تاشکند، بهمن 1386.
10- نفيسي، محمد (1376)، "دستيابي جمهوري هاي آسياي مرکزي به آبهاي گرم و مسائل ناشي از آن"، فصلنامه مطالعات آسياي مرکزي و قفقاز، دوره سوم شماره 19.
11- نقد و بررسي کتاب "نقش سازمان همکاري هاي شانگهاي در تامين ثبات آسياي مرکزي"، مسکو: آکادمي ديپلماتيک وزارت امور خارجه، 256 صفحه، مترجم پروين معظمي گودرزي، فصلنامه مطالعات آسياي مرکزي و قفقاز، شماره 52.
پايگاه نور ش 37



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط