پيوند آيات سوره هاي قرآن در تفسير في ظلال(2)
نويسنده :محمد بهرامي*
محور سوره
براي نمونه براي سوره بقره به عنوان پر موضوع ترين سوره قرآن، يک محور تعريف مي کند و اين محور را داراي دو خط اساسي در يکديگر تنيده معرفي مي کند.
خط نخست اين محور درباره موضع بني اسرائيل در برابر دعوت به اسلام، رو در رويي با پيامبر و مسلمانان و هر آنچه به اين موقف وابسته است، مانند علاقه ميان يهود و منافقان از يک سو و خلافت در زمين پس از طفره رفتن بني اسرائيل از سويي ديگر مي باشد.
خط دوم درباره موقف مسلمانان از اول شکل گيري و آمادگي ايشان براي حمل امانت الهي و خلافت در زمين پس از طرفه رفتن بني اسرائيل از حمل آن و نقض عهد خداوند مي باشد.
خط اول محور سوره بقره از آيه نخست شروع مي شود و تا آيه 141 ادامه مي يابد و خط دوم از آيه 142 شروع و به آيه 286 خاتمه مي يابد.
به باور سيد قطب هر چند در خط اول ده ها آيه وجود دارد و در اين آيات موضوعات بسياري به بحث گذاشته شده است، اما تمامي اين آيات و موضوعات را مي توان به موضع بني اسرائيل در برابر فراخوان اسلام و مخالفت ايشان با پيامبر و مسلمانان و اتحاد ميان ايشان و منافقان و کافران مرتبط دانست. چنان که 145 آيه ديگر(142-286)با وجود موضوعات متنوع و بسيار، در خور بازگشت به يک موضوع کلي است که سيد قطب از آن به خط موضع مسلمانان در برابر فراخوان اسلام و حمل امانت الهي توسط ايشان تعبير مي کند.
چنان که هر يک از سوره هاي مؤمنون ، شعراء ، اسراء ،کهف،مريم و عنکبوت يک محور واحد دارند؛ محور سوره مؤمنون ايمان با تمامي قضايا و دلايل و صفات آن است (2452/4)، محور سوره مؤمنون انذار و تکذيب (2584/5)، محور سوره اسراء شخص پيامبر (2208/4)، محور سوره کهف تصحيح عقيده و روش فکر و نظر (2256/4)، محور سوره مريم توحيد و نفي ولد و شريک (2299/4) و محور سوره عنکبوت ايمان. (2718/5)
جو سوره
نويسنده تفسير في ظلال جو سوره را در ارتباط شديد با موضوعات سوره مي بيند و سازنده جو سوره را موضوعات سوره مي شناسد، هر چند در برخي موارد يک يا چند موضوع بيشترين تأثير را در جو سوره مي گذارد و سازنده اصلي جو سوره شناخته مي شود.
براي نمونه از ميان عقايدي که در سوره ابراهيم به بحث و بررسي گذاشته شده، دو عقيده بر جو سوره ابراهيم تأثيرگذار مي نمايد: يکي وحدت رسالت، رسل و دعوت ايشان و ديگري حقيقت نعمات الهي بر بشر و ناشکري بيشتر مردمان. (2077/4)
در نظرگاه سيد قطب جو سوره دو فايده اساسي دارد: فايده نخست کشف بستر نزول سوره و فايده دوم شناخت موضوع اصلي سوره.
براي نمونه از جو سوره آل عمران به اين نتيجه مي رسد که اين سوره در فترت اولي از هجرت فرود آمده است و به کمک جو سوره روم موضوع اصلي اين سوره را ارتباطات پيوسته و عميق ميان مردم و وقايع زندگي گذشته بشر و حال و آينده او و سنت هاي هستي و نواميس وجود مي داند. (2756/5)
شخصيت سوره
به باور نويسنده في ظلال چنان که هر يک از انسان ها در اعضا و جوارح با يکديگر مشترکند و اختلاف ايشان در شخصيت مستقل و ويژه آنهاست، سوره هاي قرآن نيز با وجود مشترکات بسيار در شخصيت از يکديگر متمايز هستند و هر سوره شخصيت مستقل و خاص خود را دارد. (1243/3)
در نظرگاه سيد قطب تعدد موضوعات سوره نافي وحدت شخصيت سوره نيست، چه اينکه در سوره هاي چند موضوع يا پرموضوع تمامي موضوعات بر
محور واحدي مي چرخند و اين محور واحد در نهايت شخصيت واحد و متمايز سوره را مي سازد. (555/1)
براي نمونه در سوره بقره تمامي موضوعات حول يک محور حرکت مي کند و اين محور در نهايت شخصيت واحد سوره را مي سازد و سوره بقره را از ديگر سوره هاي هم موضوع متمايز مي کند. (33/1)
مباني بحث
سيدقطب برخلاف گروه ياد شده، ناسازگاري ميان موضوع داري يا غرض داري يک سوره با شکل نزول سوره را بر نمي تابد و از موضوع مداري آيات حتي در صورت نزول تدريجي سوره دفاع مي کند.
به باور ايشان نه تنها موضوع مداري سوره با نزول تدريجي سوره ناسازگار نيست، بلکه هدفمندي سوره هاي قرآن و داشتن جو، محور و شخصيت سوره نيز با نزول تدريجي سوره ناسازگار نمي نمايد. براي نمونه آيات سوره بقره با وجود نزول تدريجي نه ساله که از اول هجرت شروع شده و تا اواخر هجرت ادامه يافته است، بر محور خاصي مي چرخد و جو خاصي بر آيات اين سوره سايه افکنده و شخصيت ويژه اي پيدا کرده است.
برخي مبناي دوم بحث موضوع مداري قرآن را توقيفي دانستن ترتيب آيات مي دانند. به باور ايشان اگر مرتبي سازي آيات قرآن اجتهادي باشد، در اين صورت بحث ارتباط آيات و موضوع مداري آنها بيهوده جلوه مي کند.
سيد قطب اين مبنا را مي پذيرد و بر اين اساس از توقيفي بودن ترتيب آيات قرآن سخن مي گويد و از روايت عثمان و برخي ديگر از مستندات روايي براي
اثبات درستي نظريه خويش بهره مي برد و از اين رو پس بحث توقيفي بودن ترتيب آيات مي گويد:
«از اين جهت کساني که در سايه قرآن زيسته اند، براي هر سوره قرآن شخصيت مستقل مي شناسند... و براي سوره موضوع رئيسي يا چند موضوع رئيسي معرفي مي کنند که بر محور خاصي مي چرخد... » (28/1)
هم ايشان اطمينان به ترتيب نزول سوره ها را نا ممکن مي داند و روايات رسيده را ناظر به ترتيب آيات مي داند، نه ترتيب سوره ها.
نويسنده تفسير في ظلال کشف ترتيب سوره هاي قرآن را بسيار پراهميت مي خواند، اما نتايج بحث را ظني مي شناسد و براي اين نتايج پيامدهاي ناگواري مي بيند.
روش شناسي کشف موضوع
در سوره هاي مکي موضوع بيشتر از اصول عقايد است؛ مانند وحي، رسالت، توحيد، بعث و حساب، جزا و ... (2077/4)
بنابراين هر سوره اي که در شمار سوره هاي مکي قرآن قرار مي گيرد، همان موضوع سوره هاي مکي را با تفاوت در طرح و روش به بحث و بررسي مي گذارد.
براي نمونه سوره ابراهيم عقايد اصلي را به بحث گرفته است و در اين ميان دو عقيده بر جو سوره ابراهيم سايه افکنده است: الف) حقيقت رسالت و رسل ب) حقيقت نعمت خدا بر بشر. (2077/4)
سوره نمل نيز از آن جهت که در شمار سوره هاي مکي قرار دارد، اشتراک موضوعي با سوره هاي مکي خواهد داشت. در اين سوره موضوع اصلي الوهيت، وحي و بعث است. (2158/4)
چنان که موضوع سوره سجده نيز همان موضوع سوره هاي مکي است و خدا شناسي، تصديق به رسالت پيامبر، اعتقاد به قيامت و حساب و جزا از موضوعات اصلي آن شناخته مي شود. (2802/5)
روش ديگر سيد قطب در موضوع شناسي سوره ها، بهره گيري از نام سوره است. به باور سيد قطب نام سوره به خصوص با توقيفي بودن نامگذاري سوره ها، نشانه بسيار خوبي براي تعيين موضوع سوره است. براي نمونه نام سوره اي که «مؤمنون» خوانده مي شود، از موضوع اين سوره حکايت دارد، به اين جهت سيد موضوع اين سوره را ايمان و دلايل و صفات آن مي داند. (2452/4) چنان که هم ايشان موضوع سوره محمد را قتال مي داند و اين موضوع را برگرفته از نام ديگر سوره محمد (قتال) مي خواند. (3278/6)
فوايد بحث
1. شناخت آيات مکي و مدني
براي نمونه سوره يونس در شمار سوره هاي مکي قرار گرفته است. اما برخي، آيات 40، 94، 95 و 96 اين سوره را از آيات مدني قرآن مي شناسند.
سيد قطب در بررسي اين نظريه، از ارتباط اين آيات با ديگر آيات سوره يونس به عنوان دليلي بر نادرستي اين مطلب سود مي برد. به باور او مدني بودن اين آيات پيوند ميان آنها با سياق پيشيني و پسيني را از بين مي برد، بنابراين براي حفظ پيوند آيات بايد اين چند آيه را در شمار آيات مکي قرار دهيم. (1725/3)
همو از پيوند آيات نخست سوره يوسف با داستان يوسف عليه السلام، مکي بودن اين آيات را نتيجه مي گيرد و نظريه مدني بودن سه آيه نخست اين سوره را نادرست مي خواند. به باور سيد قطب آيه اول و دوم سازگار با جو قرآن مکي است و آيه سوم نيز مقدمه اي براي داستان يوسف است. (1950/4)
2. اعجاز قرآن
گروهي ديگر وحدت موضوعي را پذيرفته، پراکنده گويي قرآن را ناسازگار با اعجاز قرآن دانسته و با کوشش بسيار وحدت موضوعي سوره ها را دنبال مي کنند.
در اين ميان سيد قطب نظريه وحدت موضوعي را سازگار با اعجاز قرآن مي شناسد و ديدگاه تعدد موضوع را ناسازگار با اعجاز قرآن مي بيند. به باور ايشان تناسب و ارتباط نظم در تقرير، با موضوع، جو و سياق در عرضه بحث، از وجوه مهم اعجاز قرآن است. (2366/4)
هم ايشان ارتباط ميان آغاز و انجام سوره احزاب و پيوند آنها با موضوع اين سوره را معجزه مي بيند و آن را رساننده به مصدر اصلي قرآن معرفي مي کند. (2586/5)
ارتباط موضوعي ميان آغاز و پايان سوره
سيد قطب کوشش بسيار در برقراري ارتباط موضوعي ميان آغاز و انجام سوره ها دارد. بر اين اساس پايان بقره را در ارتباط با آغاز آن مي بيند. (277/1)
پايان سوره بقره در حقيقت ايمان، ايمان به تمامي انبياي الهي، کتاب هاي آسماني، غيب و ماوراء الطبيعه است؛
(آمن الرسول بما أنزل اليه من ربه و المؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بين أحد من رسله و قالوا سمعنا و أطعنا غفرانک ربنا و اليک المصير*لا يکلف الله نفسا الا وسعها لها ما کسبت و عليها ما اکتسبت ربنا لا تؤاخذنا ان نسينا او اخطانا ربنا و لا تحمل علينا اصرا کما حملته علي الذين من قبلنا ربنا و لا تحملنا ما لا طاقة لنا به واعف عنا و اغفرلنا و ارحمنا أنت مولانا فانصرنا علي القوم الکافرين) (بقره/285-286)
«پيامبر، به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است. و همه مؤمنان، به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و فرستادگانش ايمان آورده اند؛ ما در ميان هيچ يک از پيامبران او فرق نمي گذاريم. و گفتند: ما شنيديم و اطاعت کرديم. پروردگارا آمرزش تو را؛ و بازگشت به سوي توست. خداوند هيچ کس را جز به اندازه تواناييش تکليف نمي کند. هر کار را انجام دهد، براي خود انجام داده، و هر کار کند، به زيان خود کرده است. پروردگارا! اگر ما فراموش يا خطا کرديم، ما را مؤاخذه مکن. پروردگارا! تکليف سنگيني بر ما قرار مده، آن چنان که بر کساني که پيش از ما بودند، قرار دادي. پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداريم، بر ما مقرر مدار و آثار گناه را از ما بشوي. ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده. تو مولا و سرپرست مايي، پس ما را بر جمعيت کافران پيروز گردان.»
همو آخرين آيه سوره بقره را اشاره به تاريخ بني اسرائيل مي داند و اين پايان را مناسب با سرآغاز سوره و سياق بلند آن معرفي مي کند. (277/1)
به باور سيد قطب در سوره نمل نيز ميان آغاز و انجام سوره ارتباط موضوعي وجود دارد و داستان هاي ياد شده ميان اين دو را در ارتباط با آغاز و انجام مي شناسد. (2917/5)
آغاز و انجام سوره يونس نيز با يکديگر پيوند دارد. آغاز در مورد وحي است و انجام نيز در مورد وحي. (1725/3)
چنان که ميان آغاز و انجام سوره طه، اسراء، کهف، عنکبوت، سبأ و ... پيوند وجود دارد. (2358/4؛ 2254/4؛ 2257/4 و 2259؛ 2719/5؛ 2917/5)
افزون بر ارتباط ياد شده، نويسنده في ظلال ميان مقاطع مختلف يک سوره نيز ارتباط برقرار مي کند. براي نمونه آخرين آيه مقطع اول سوره بقره (آيات 1-29) را با تمامي آيات مقطع دوم (آيات 30-39) در ارتباط مي بيند.
در آخرين آيه مقطع نخست از آفرينش مخلوقات زميني براي انسان سخن گفته شده است؛ (هو الذي خلق لکم ما في الأرض جميعا ثم استوي الي السماء فسواهن سبع سماوات و هو بکل شيء عليم) (بقره/29) و در مقطع دوم به قصه جانشيني آدم در زمين، برتري آدم بر فرشتگان، وصيت، نسيان، پشيماني، توبه، هدايت، مغفرت و نبرد شر و خير اشاره شده است و به اين مناسبت به داستان بني اسرائيل، عهد خدا با ايشان، پيمان شکني آنها، حذر دادن مؤمنان از کيد ايشان، محروميت آنها از خلافت و پرهيز دادن از کيد ايشان مي پردازد. (65/1)
پي نوشت ها :
* عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي
ادامه دارد...
/ج