سنت مندي تاريخ در قرآن از منظر شهيد صدر(1)

گستردگي دامنه تاريخ و احاطه نداشتن بر آن، ناممکن بودن آزمايش نظريه هاي تاريخ، آن گونه که در علوم تجربي مقدور است و خطاپذيري ويژه گزاره هاي تاريخ، فرايند اثبات قانونمندي و استخراج سنت هاي حاکم بر تاريخ را از طريق مطالعات تاريخي و اجتماعي بسيار دشوار ساخته است؛ به گونه اي که بسياري از نظريه هاي مدعيان کشف قوانين تاريخ،
شنبه، 23 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سنت مندي تاريخ در قرآن از منظر شهيد صدر(1)

سنت مندي تاريخ در قرآن از منظر شهيد صدر(1)
سنت مندي تاريخ در قرآن از منظر شهيد صدر(1)


 

نويسنده:جواد سليماني*




 
(ديدگاه هاي قرآني و نوآوري هاي شهيد صدر در فلسفه نظري تاريخ)

چکيده
 

گستردگي دامنه تاريخ و احاطه نداشتن بر آن، ناممکن بودن آزمايش نظريه هاي تاريخ، آن گونه که در علوم تجربي مقدور است و خطاپذيري ويژه گزاره هاي تاريخ، فرايند اثبات قانونمندي و استخراج سنت هاي حاکم بر تاريخ را از طريق مطالعات تاريخي و اجتماعي بسيار دشوار ساخته است؛ به گونه اي که بسياري از نظريه هاي مدعيان کشف قوانين تاريخ، پس از مدتي باطل مي شوند. در چنين شرايطي، استمداد از آموزه هاي خطا ناپذير وحي مي تواند راه گشاي مسيري باشد که علم توانايي ايجاد آن را ندارد.
در اين نوشتار، نگرش ها و استنباط هاي قرآني شهيد صدر - قدس سره- درباره اصل سنت مندي تاريخ و برخي از سنت هاي حاکم بر آن به صورت مختصر، منظم و منسجم بيان شده است. شهيد صدر در برخي از حوزه هاي فلسفه تاريخ، ديدگاه هاي بديعي را از قرآن مجيد استنباط کرده است که شايسته توجه و بررسي مي باشد.
کليد واژه ها: فلسفه تاريخ، قانونمندي تاريخ، سنت هاي الهي در تاريخ، شهيد صدر.

مقدمه
 

فلسفه تاريخ به دو بخش نظري و علم تاريخ تقسيم مي شود؛ موضوع فلسفه نظري تاريخ حوادث و رخدادهايي است که در تاريخ بشر تحقق يافته است؛ ولي فلسفه علم تاريخ درباره گزاره ها، اسناد و آثار برجاي مانده از تاريخ سخن مي گويد و به بررسي روش پژوهش در تاريخ، ميزان واقع نمايي گزاره هاي تاريخي و حجيت آنها مي پردازد. شهيد صدر در کتاب ارزشمند سنت هاي اجتماعي و فلسفه تاريخ در مکتب قرآن (1) به فلسفه نظري تاريخ اهتمام ورزيده است، نه فلسفه علم تاريخ. از منظر شهيد صدر، مهم ترين پرسش هاي فلسفه تاريخ به شش پرسش اساسي باز مي گردد که عبارتند از:
1. آيا از نظر مفاهيم قرآني، تاريخ بشر سنت هايي دارد؟
2. آيا تاريخ بشري داراي قوانيني حاکم بر مسير حرکت و تحول آن است؟
3. تاريخ بشري چگونه آغاز شده است؟
4. رشد و تحول اين تاريخ چگونه صورت گرفته است؟
5. عوامل اصلي نظريه تاريخ چيست؟
6. انسان در کار تاريخ چه نقشي دارد؟ (2)
ايشان سعي مي کند در اين کتاب به اين پرسش ها براساس قرآن مجيد پاسخ مناسبي بدهد.

1. امکان استخراج سنتهاي تاريخي از قرآن.
 

شهيد صدر پيش از پاسخ به پرسش اول، يک شبه مبنايي مطرح مي کند و آن اينکه قرآن کتاب هدايت و ارشاد است، نه يک کتاب علمي وآکادميک که ما از آن توقع کشف قوانين علمي داشته باشيم. بنابراين، توقع کشف قوانين علمي از قرآن نابجاست.
ايشان در رفع اين شبه مي گويد بين صحنه تاريخ با ديگر صحنه هاي طبيعت و وجود، يک تفاوت اساسي و جوهري وجود دارد؛ صحنه تاريخ، صحنه تحول و دگرگوني جوامع است و رسالت قرآن به منزله کتاب هدايت و ارشاد دگرگون سازي بشر است. بنابراين، مي توان قوانين حاکم بر تحولات و دگرگون شدن جوامع را از درون کتابي که رسالتش دگرگون سازي جوامع بشري است استخراج کرد. دگرگون سازي موضوعي است که قرآن آن را با تعبير «بيرون آوردن مردم از دل تاريکي ها به جهان نور و روشنايي» بازگو مي کند.(3)

هدايت و دگرگون سازي در قرآن
 

از منظر شهيد صدر، قرآن کتاب دگرگون سازي است و خداوند انبيا را براي دگرگون سازي فرستاده است. هدف از دگرگون سازي نيز همان خارج کردن از ظلمت به نور است که شهيد صدر در صفحه 76 کتاب سنت هاي اجتماعي، در مکتب قرآن بدان اشاره کرده است. آيات زير اين معنا را مي رسانند:
- کتاب انزلناه اليک لتخرج الناس من الظلمات الي النور (ابراهيم: 1)
- ان اخرج قومک من الظلمات الي النور(ابراهيم : 5)
- هو الذي يصلي عليکم و ملائکئه ليخرجکم من الظلمات الي النور (احزاب: 43).
- هو الذي ينزل علي عبده آيات بينات ليخرجکم من الظلمات الي النور(حديد: 9)
- ليخرج الذين امنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الي النور (طلاق: 11)

ابعاد دگرگون سازي در قرآن
 

ايشان معتقد است دگرگون سازي و ايجاد تغيير بنيادي جامعه در قرآن کريم، دو بعد دارد:
الف....دستورها، روش ها و قوانيني که عمل تغيير و دگرگون سازي جامعه را هموار مي سازد. اين بعد از تحول و تغيير، بعد الهي و آسماني دگرگون سازي است که در قالب «دين و مکتب» نمايان مي شود و از ناحيه خداوند به پيامبرش ارسال شده و با نزول آن تمام سنت ها و قوانين مادي تاريخ را به رويارويي و مبارزه فرا خوانده است؛ زيرا اين دين و مکتب از شرايطي که در آن نازل شد، از محيط و اجتماعي که در آن قرار گرفت و از شخصي که موظف به تحمل رنج ها و دشواري هاي تبليغ آن شد، بزرگتر، برتر و فراتر بود.(4)
ب. عمل تغيير و دگرگون سازي در قالب يک اقدام عملي از طرف گروهي از مردم که متشکل از «پيامبر(ص) و صحابه و ياران» آن حضرت بوده اند؛ اين بخش از تغيير و دگرگون سازي بايد در قالب يک اقدام عملي در مواجهه با موج هاي گوناگون اجتماعي و درگير با انواع مبارزه ها، رقابت ها و نبردهاي ايدئولوژيک، اجتماعي، سياسي و نظامي بررسي شود. در چنين نگرشي، پيامبر و ياران و صحابه اش را مردمي همانند ديگر مردمان خواهيم يافت که سنت هاي تاريخي حاکم بر ساير جمعيت ها و گروه ها و توده ها در گذر زمان بر آنان نيز حاکم و غالب بوده است.(5)

رابطه و ويژگي ابعاد دگرگون سازي
 

بنابراين، تغيير و تحولي که قرآن انجام داده است و آن دگرگون سازي که پيامبر (ص) عامل و منشأ آن بوده است، دو جنبه دارد: الف: جنبه خدائي که عبارت است از فوق تاريخ؛ ب: جنبه تاريخي که عبارت است از کوشش و تلاش بشري يک گروه از جامعه، در برابر تلاش ها و کوشش هاي گروهاي ديگر؛ سنت هاي تاريخ و قوانين و ضوابطي که خداوند متعال براي تنظيم پديده ها و نمادهاي هستي در صحنه موسوم به تاريخ وضع کرده، حاکم بر اين بخش است از اين روي، قرآن کريم هنگامي که بعد دوم تغيير و تحول اجتماعي را مطرح مي سازد، از افراد و اشخاص سخن مي گويد، نه از رسالت آسماني؛ سخن از آدمياني به ميان مي آورد که با ويژگي هاي انساني و بشري، محکوم همان قوانيني هستند که بر جوامع ديگر حاکم بوده است».(6)
به نظر مي رسد منظور شهيد صدر از «رسالت آسماني» همان بعد اول دگرگون ساز، روش ها، برنامه ها و رويه دگرگون سازي است. شايد هم عنصر سومي باشد که همان نيات و اهداف الهي است. که خداوند در پي تحقق آن در بستر تاريخ است. و قرآن برنامه آن تحول آسماني و پيامبران مجريان آنند. بنابراين، قرآن مي تواند کتابي باشد که از آن فلسفه تاريخ استخراج شود.(7)

2. رابطه رسالت آسماني با سنت هاي تاريخي
 

پيش تر بيان شد که منظور شهيد صدر از رسالت آسماني، همان مکتب و دين است، که يکي از دو رکن دگرگون سازي به شمار مي آيد و اديان و کتاب هاي آسماني از جمله قرآن مجيد عهده دار بيان آن مي باشند. اکنون اين پرسش مطرح مي شود که چه رابطه اي بين رسالت آسماني و سنت هاي تاريخي وجود دارد؟ آيا رسالت آسماني مانند اصحاب و مجريان دين محکوم سنت هاي تاريخي بوده وگاه مقهور مخالفان مي شوند. و شکست مي خورند ياهمواره غالب وپيروز هستند؟ شهيد صدر در پاسخ به اين پرسش مي فرمايند:
قرآن مجيد آنجا که مي خواهد سخن از شکست مسلمانان در جنگ احد به ميان آورد شکستي که پس از کسب آن پيروزي بزرگ و قاطع در جنگ بدر گرفتارش شدند- اين خسارت و شکست را چگونه مطرح مي کند؟ آيا مي گويد که رسالت آسماني پس از پيروزي و موفقيت در جنگ بدر، دچار شکست و ناکامي در جنگ احد شد؟ خير؛ زيرا رسالت آسماني فراتر و برتر از مقياس ها و معيارهاي شکست و پيروزي به مفهوم مادي اين واژه است. رسالت آسماني شکست نمي خورد و هرگز شکست نخواهد خورد؛ آنکه شکست مي خورد و گرفتار خسران و هزيمت مي شود، انسان است؛ حتي اگر اين انسان مجسم کننده رسالت آسماني باشد؛ چرا که اين انسان تحت حکومت و سيطره سنت ها و قوانين تاريخ است.»(8)
اما رسالت آسماني مافوق سنت هاي تاريخ است؛ بنابراين، از منظر اين سخن، در قرآن يک رسالت آسماني داريم و يک سنتهاي تاريخي که سنت هاي تاريخي بر انسان و تاريخ مادي سيطره دارد، ولي بر رسالت آسماني سيطره ندارد. شايد عده اي از مسلمانان براثر سستي شکست بخورند؛ ولي خداوند رسالت خويش را توسط نسل ديگر به انجام مي رساند.

3. سيطره سنت هاي تاريخ بر همه انسان ها، اعم از مؤمن و غيرمؤمن
 

ديگري که شهيد صدر برآن تأکيد مي ورزد، مسئله عموميت سنت هاي تاريخ است؛ ايشان معتقد است سنت هاي تاريخ براي همه افراد وجود دارد. براي نمونه، همه انسان ها براساس سنت آزمايش آزموده خواهند شد و يا همه به تعاليم انبيا دست خواهند يافت. استدلال ايشان بر اين حقيقت استناد به اين است: «اين روزگاران، حکومت ها را به تناوب ميان مردم مي گردانيم». (آل عمران: 140)
در اين مقام، از آنان با وصف و خصوصيت مردمي و بشري سخن آغاز کرده، اين گونه مي فرمايد که اين قضيه در حقيقت ارتباطي قطعي با سنت هاي تاريخ دارد؛ زيرا مسلمانان در جنگ بدر- آنجا که شرايط لازم و منطقي پيروزي با همان معيارها و مقياس هايي که سنت هاي تاريخي براي موفقيت تعيين کرده است وجود داشت - پيروز شدند. از طرف ديگر، پس از جنگ مذکور، در جنگ احد، آنجا که شرايط به گونه اي ترتيب يافته بود که براساس قوانين و معيارهاي سنت تاريخ محکوم و مجبور به شکست مي شدند، شکست خوردند: «اگر (در جنگ احد) آسيبي به شما مي رسد، (در جنگ بدر) به آن گروه (دشمن) نيز آسيبي همانند آن رسيده است و اين روزگاران [پيروزي ها] (را به تناوب) ميان مردم مي گردانيم...».(آل عمران : 140) (9)
قرآن در اين تقرير مي خواهد بگويد که پس چنين مپنداريد که پيروز شدن يک حق خدايي براي شما مسلمانان است؛ خير، پيروزي يک حق طبيعي براي شماست تا آن اندازه و در صورتي که بتوانيد شرايط لازم و کافي آن را بر اساس [79] منطق سنت هاي تاريخ - همان سنت هايي که خداوند به طور تکويني وضع کرده است، نه تشريعي- (10) فراهم آوريد و چون در غزوه احد شرايط پيروزي برايتان فراهم نبود، شکست خورديد.(11) حتي قرآن افقي دورتر را نشان ميدهد و همين گروه انساني، يعني مسلمانان را که پاک ترين و بي آلايش ترين گروه ها در صحنه تاريخ بوده اند، تهديد مي کند و اين خطا را متوجه آنان مي سازد که اگر وظيفه و رسالت خود را به انجام نرسانند، رسالت آسماني تعطيل نخواهد شد؛ بلکه گروه ديگري جايگزين آنان خواهد شد؛ زيرا سنت هاي تاريخي آنان را برکنار خواهد کرد و گروه هاي ديگري را که شرايط بهتر و برتري را براي ايفاي نقش خود فراهم آورده باشند، يعني شرايط لازم براي ارائه چهره يک ملت شاهد و حاضر در صحنه را داشته باشند، برسر کار خواهد آورد. بنابراين، اين «استبدال» و جايگزيني در صورتي که امت اسلام، شرايط حتمي «امت شهيد» بودن را احراز نکنند، قطعي و لازم الاجرا است؛ همان گونه که خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «الا تنفروا يعذّبکم عذابا اليما و يستبدل قوما غيرکم...» (توبه : 39) و«يا ايها الذين امنوا من يرتدّ منکم عن دينه فسوف ياتي الله بقوم يحبهم و يحبونه...» (مائده : 54) (12)

پي نوشت ها :
 

*عضو هيئت علمي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني
1- اين کتاب ابتدا در قالب درس هاي ارائه شده که با عنوان المدرسه القرآنيه چاپ شده است.سپس آقاي جلال الدين الصغير بر اين مجموعه سخنراني ها تعليقاتي نوشته و آن را با عنوان السنن التاريخيه والفلسفه الاجتماعيه في المدرسه القرآنيه چاپ کرده است. سپس اين اثر را جناب آقاي حسين منوچهري با عنوان سنت هاي اجتماعي و فلسفه تاريخ در مکتب قرآن چاپ کرده است.
2. ر. ک: سيد محمد باقر صدر، سنت هاي اجتماعي و فلسفه تاريخ در مکتب قرآن، ص71.
3. ر.ک:همان، ر. ک. 76- 73
4. ر. ک. همان، ص76
5. ر. ک: همان، ص77.
6. ر. ک: همانريال ص78.
7. همان، ص78
8. ر. ک: همان، ص78- 79.
9. همان، ص79.
10. مراد از آن، حالتي است که خارج از اصل چيزي بر آن وارد مي شود. براي توضيح دو اصطلاح «تکويني» و«تشريعي» مي گوييم که مثلا دين در ذات انسان، امري تکويني است؛ زيرا اصلي و از طبيعت انسان تفکيک ناپذير است. اما نماز خواندن امري تشريعي؛ چرا که بنا بر اراده شارع که يک عامل خارجي و جدا از ذات انسان است وضع شده است. (پاورقي علي الصغير)
11. شهيد صدر، سنت هاي اجتماعي و فلسفه تاريخ در مکتب قرآن، ص81-80.
12. همان، ص80
 

منبع:تاريخ در آينه پ‍ژوهش-شماره 25
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.