نمونه ای از افراط در عبادت
نویسنده : رضاسلطانی
عبادت و دعا
ما در تعبیرات اسلامی خودمان گاهی چیزهایی می بینیم که برای بعضی از افراد در موضوع عبادت سؤالاتی به وجود می آورد. مثلاً در مورد نماز به ما می گویند که پیغمبر اکرم فرمود و یا ائمه اطهار فرمودند (چون هم در کلمات رسول اکرم هست و هم در کلمات ائمّه): اَلصَّلوةُ عَمودُ الدّین نماز عمود خیمه ی دین است. یعنی اگر دین را به منزله ی یک خیمه ی برپا شده ای بدانیم که هم چادر دارد و هم طناب و هم حلقه و هم میخی که به زمین کوبیده اند و هم عمودی که آن خیمه را برپا نگاه داشته است، نماز به منزله ی عمود این خیمه ی برپا شده است. و مخصوصاً در حدیث نبوی که رسول اکرم بیان فرموده است، همین مطلب به همین شکل که برای شما عرض کردم توضیح داده شده است. درباره ی نماز وارد شده است: اِن قُبِلَت قُبِلَ ما سِواها و اِن رُدَّت رُدَّ ما سواها یعنی شرط قبولی و پذیرش سایر اعمال انسان قبولی نماز است، به این معنی که اگر انسان کارهای خیری انجام بدهد و نماز نخواند و یا نماز بخواند اما نماز نادرست و غیرمقبولی که رد بشود، سایر کارهای خیر او هم رد می شود. شرط قبولی سایر کارهای خیر انسان، قبول شدن نماز اوست. در حدیث دیگر است که: اَلصَّلوةُ قُربانُ کُلِّ تَقِیٍّ نماز مایه ی تقرّب هر انسان پرهیزکار است. باز در حدیث دیگر است که شیطان همیشه از مؤمن ناراحت و گریزان است مادامی که مراقب و محافظ نمازش هست؛ و امثال اینها که ما در اخبار و احادیث زیاد داریم و حتی از خود قرآن مجید می توان این مطلب را یعنی اهمیت فوق العاده ی نماز را استنباط کرد.
اِن قُبِلَت قُبِلَ ما سِواها و اِن رُدَّت رُدَّ ما سواها یعنی شرط قبولی و پذیرش سایر اعمال انسان قبولی نماز است
سؤالی که در این زمینه به وجود می آید این است که گاهی از بعضی افراد شنیده می شود که این همه احادیثی که درباره ی اهمیت نماز هست لااقل باید برخی از اینها ساختگی باشد، درست نباشد، احادیث صحیح و معتبر نباشد، کلام پیغمبر و ائمه نباشد؛ شاید اینها را در دوره های ی که زهاد و عباد زیاد شدند یعنی بازار زهد و عبادت داغ شد، ساخته اند ومخصوصاً در قرنهای دوم و سوم هجری که زهّاد و عبّاد زیاد شدند یعنی بازار زهد و عبادت داغ شد، ساخته اند و مخصوصاً در قرنهای دوم و سوم هجری که افرادی پیدا شدند زاهد مسلک و خیلی افراطی در عبادت که کارشان کم بیش به رهبانیت کشیده شده بود.
نمونه ای از افراط در عبادت
همین آدم در دوران امیرالمؤمنین علی علیه السلام جزء سپاهیان ایشان بوده است یک روز آمد خدمت امیرالمؤمنین عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین! اِنّا شَکَکنا فی هذَا القِتالِ». «اِنّا» را هم می گوید معلوم می شود که او نماینده ی عده ای بوده است. یا امیرالمؤمنین! ما درباره ی این جنگ شک و تردید داریم، می ترسیم این جنگ جنگ شرعی نباشد. چرا؟ چون ما داریم با اهل قبله می جنگیم ، ما داریم با مردمی می جنگیم که آنها مثل ما شهادتین می گویند، مثل ما نماز می خوانند، مثل ما رو به قبله می ایستند. و از طرفی شیعه ی امیرالمؤمنین بود، نمی خواست کناره گیری کند. گفت: یا امیرالمؤمنین! خواهش می کنم به من کاری را واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد، من را به جایی و دنبال مأموریتی بفرست که در آن شک نباشد. امیرالمؤمنین هم فرمود: بسیار خوب، اگر تو شک می کنی پس من تو را به جای دیگری می فرستم. نمی دانم خودش تقاضا کرد یا ابتدائاً حضرت او را به یکی از سرحدات فرستادند که در آنجا هم باز سرباز بود. کار سربازی می خواست انجام بدهد اما در سرحد کشور اسلامی که اگر احیاناً پای جنگ و خونریزی به میان آمد طرفش کفار یا بت پرستان یعنی غیرمسلمانها باشند. این نمونه ای بود از زهّاد و عبّادی که در آن زمان بودند.
اَلصَّلوةُ قُربانُ کُلِّ تَقِیٍّ
نماز مایه ی تقرّب هر انسان پرهیزکار است
منبع:کتاب آزادی معنوی شهید مطهری
ارسالي از طرف کاربر محترم : j133719
/م