12 قدم به سوي شادي
بهار طربانگيز، طلوع خورشيد، صبح پر لطافت، آبشارهاي زيبا، گلهاي رنگارنگ، ازدواج و پيوند دو عاشق و بسياري ديگراز پديدههاي جهان، براي انسان شاديآور است. غم نيز جزو زندگي انسان و همزاد اوست: بيماري، مرگ، پيري، تنگدستي و حوادث ديگر، خيمه ماتم را در دل آدمي بر پا ميکنند.
انسان با اين دو واقعيت روبه رو است: گاهي غم و زماني شادي. شادابي، به معناي انکار واقعيات و نديدن مشکلات خود و ديگران نيست. شادابي، به معناي چشم بستن بر تلخيهاي زندگي نيست و بالاخره، شادابي به معناي خوش بيني بيپايه و خود فريبي نيست.
انسان شاداب، ناکاميو تلخي را انکار نميکند اما معتقد است که ميتوان آنها را به کاميابي و شيريني تبديل کرد. او فشارهاي زندگي را مانند حرکات ورزشي ميداند که هرچه شديدتر باشد، بدن او را نيرومندتر خواهد کرد، او شکست را مقدمه پيروزي، و سختي را طليعه آساني ميداند. چنين کسي با نگاه اميدوارانه به زندگي و اعتماد به خدا و درنتيجه، اميد به هدايت او و اعتقاد به نيروهاي دروني خود، دليلي براي افسردگي نميبيند.
اين شاديها گاهي براي خود آدمي و زماني براي ديگران است. تبسم به ديگران، پوشيدن لباسهاي شاد، استفاده از بوي خوش، مهرباني کردن، شاد کردن مردم و... همه براي ايجاد فضاي شاد و در نتيجه تجديد قوا براي ادامه حرکت تکاملي است. با شادي، زندگي انسان معنا مييابد و ناکاميو نااميدي و ترس و نگراني بياثر ميشود. در پرتو شادي است که انسان ميتواند خودسازي کند و در اجتماع مفيد باشد.
نداشتن نگراني و اضطراب و رسيدن به اطمينان قلبي، اساس هر نوع شادي است و اين ممکن نيست، مگر با ايمان به قدرت مطلقي که سرچشمه همه نيکيها است. مهربان دانستن خداوند و امکان گفتگوي مستقيم با او، چراغي از اميد و اطمينان در دل مومن ميافروزد.
پرهيز از گناه، در بيشتر مواقع، پرهيز از لذتهاي مادي سطحي است، اما شاديآور است زيرا روح آدمي به گونهاي است که گاهي از «پرهيز» و «رياضت معقول»، سرخوش ميشود. ارضاي تمايلات به هر صورت، شاديآور نيست؛ گاهي «پرهيز از لذت» لذتبخش است.
ما ميتوانيم در خنديدن، کودکان را سرمشق خود قرار دهيم. کودک به طور طبيعي تقريباً به همه چيز ميخندد؛ گويي ميداند که يک خنده سير، او را سالم و متوازن نگه ميدارد. حتي وقتي انسان عميقا غمگين و ناراحت است، بايد هنگام رو به روشدن با ديگران، خود را شاد نشان دهد و تبسم کند. بايد صادقانه خنديد و شخصيت خود را نيز در نظر داشت. خنده، آن گاه موثر و درمان بخش است که به موقع باشد و به شخصيت ديگران آسيب نرساند. خندههاي بي مورد و تمسخرآميز، انسان را غافل ميکند و پرده سياهي روي عوامل شاديآفرين ديگر ميکشد.
در حال نماز نيز مستحب است که نمازگزار، لباس سفيد بر تن کند و تاکيد شده است که پوشيدن لباس سياه در هنگام نماز، مکروه است.
يکي از فلسفههاي انتظار در مکتب تشيع نيز اميد و توجه دايمي انسانها به زندگي و آينده برتر است.
منبع: http://www.salamat.com
/ج
انسان با اين دو واقعيت روبه رو است: گاهي غم و زماني شادي. شادابي، به معناي انکار واقعيات و نديدن مشکلات خود و ديگران نيست. شادابي، به معناي چشم بستن بر تلخيهاي زندگي نيست و بالاخره، شادابي به معناي خوش بيني بيپايه و خود فريبي نيست.
انسان شاداب، ناکاميو تلخي را انکار نميکند اما معتقد است که ميتوان آنها را به کاميابي و شيريني تبديل کرد. او فشارهاي زندگي را مانند حرکات ورزشي ميداند که هرچه شديدتر باشد، بدن او را نيرومندتر خواهد کرد، او شکست را مقدمه پيروزي، و سختي را طليعه آساني ميداند. چنين کسي با نگاه اميدوارانه به زندگي و اعتماد به خدا و درنتيجه، اميد به هدايت او و اعتقاد به نيروهاي دروني خود، دليلي براي افسردگي نميبيند.
اين شاديها گاهي براي خود آدمي و زماني براي ديگران است. تبسم به ديگران، پوشيدن لباسهاي شاد، استفاده از بوي خوش، مهرباني کردن، شاد کردن مردم و... همه براي ايجاد فضاي شاد و در نتيجه تجديد قوا براي ادامه حرکت تکاملي است. با شادي، زندگي انسان معنا مييابد و ناکاميو نااميدي و ترس و نگراني بياثر ميشود. در پرتو شادي است که انسان ميتواند خودسازي کند و در اجتماع مفيد باشد.
عوامل شاديآفرين
1 ايمان
نداشتن نگراني و اضطراب و رسيدن به اطمينان قلبي، اساس هر نوع شادي است و اين ممکن نيست، مگر با ايمان به قدرت مطلقي که سرچشمه همه نيکيها است. مهربان دانستن خداوند و امکان گفتگوي مستقيم با او، چراغي از اميد و اطمينان در دل مومن ميافروزد.
2 رضايت و شکيبايي
3 پرهيز از گناه
پرهيز از گناه، در بيشتر مواقع، پرهيز از لذتهاي مادي سطحي است، اما شاديآور است زيرا روح آدمي به گونهاي است که گاهي از «پرهيز» و «رياضت معقول»، سرخوش ميشود. ارضاي تمايلات به هر صورت، شاديآور نيست؛ گاهي «پرهيز از لذت» لذتبخش است.
4 مبارزه با نگراني
5 تبسم و خنده
ما ميتوانيم در خنديدن، کودکان را سرمشق خود قرار دهيم. کودک به طور طبيعي تقريباً به همه چيز ميخندد؛ گويي ميداند که يک خنده سير، او را سالم و متوازن نگه ميدارد. حتي وقتي انسان عميقا غمگين و ناراحت است، بايد هنگام رو به روشدن با ديگران، خود را شاد نشان دهد و تبسم کند. بايد صادقانه خنديد و شخصيت خود را نيز در نظر داشت. خنده، آن گاه موثر و درمان بخش است که به موقع باشد و به شخصيت ديگران آسيب نرساند. خندههاي بي مورد و تمسخرآميز، انسان را غافل ميکند و پرده سياهي روي عوامل شاديآفرين ديگر ميکشد.
6 شوخ طبعي
7 بوي خوش
8 پوشيدن لباسهاي روشن
در حال نماز نيز مستحب است که نمازگزار، لباس سفيد بر تن کند و تاکيد شده است که پوشيدن لباس سياه در هنگام نماز، مکروه است.
9 خودآرايي
10 تلاش و پرهيز از تنبلي
11 سير و سفر
12 اميد به زندگي
يکي از فلسفههاي انتظار در مکتب تشيع نيز اميد و توجه دايمي انسانها به زندگي و آينده برتر است.
منبع: http://www.salamat.com
/ج