موفقيت جوششي است يا کوششي؟
ترجمه: سحر حبيبي
فرض کنيد تمام موجودي ماديتان از بين رفته است، آيا هنوز ميتوانيد خودتان را يک آدم موفق بدانيد يا نه؟ اصلا شما موفقيت را با چه معياري ميسنجيد: ثروت، شهرت، علم يا چيزهاي ديگر؟ تاريخ پر است از نمونههاي دلخراش از خودکشي آدمهاي ثروتمند يا زندگي پرمشکل ستارههاي مشهور و اگر صادق باشيم، بايد اين واقعيت را قبول کنيم که موفقيت را نميتوان صرفا با معيارهاي مادي سنجيد. موفقيتهاي ظاهري و مادي، هيچ وقت آن طوري که به نظر ميرسند، ماندني و محيرالعقول نيستند.
به روايت آمارهاي سازمان بهداشت جهاني، هر روز، هزار نفر در جهان دست به خودکشي ميزنند و بيشتر اين خودکشيها نيز ريشه در شکستهاي زندگي دارند. بالا رفتن سرعت زندگي در دنياي ماشيني باعث شده تعداد و سرعت بروز اين شکستها افزايش چشمگيري پيدا کند و زندگي خيليها را به سمت افسردگي سوق بدهد و به بعضي از آدمها اينطور القا کند که مرگ تنها راه خلاصي آنها از تحمل مصايب زندگي است. راستي، چرا تعداد خيلي کمي از آدمها در زندگيشان به موفقيت واقعي ميرسند؟ يعني آنها خوششانسترند يا علت را بايد در جاي ديگري جستجو کرد؟
طي تحقيقاتي که در دوران جواني در زمينه موفقيتهاي اقتصادي در بين تاجران و اتاقهاي تجارت شرکتها داشتهام به اين نتيجه رسيدم که خيليها در اين تفکرند که موفقيت صرفا نتيجه داشتن تواناييها و استعدادهاي ممتاز و خاصي است و شکست به دليل نبودن اين امتيازات است ولي اين عقيده اين نتيجه را به دنبال دارد که انسانهايي که داراي تواناييهاي فوقالعاده نيستند، محکوم به شکست خواهند بود و موفقيت امکاني است که به صورتي شانسي با برخي افراد متولد ميشود. من هيچگاه با اين عقيده موافق نبودهام و بعدها آن را ثابت کردم.
گروه ديگري از آدمها، معتقدند که داشتن سرمايه کافي، زمينهساز موفقيت خواهد بود. يعني اين نظريه هم پول را مسوول موفقيت يا شکستها ميداند، نه انسانها را. تحقيقات من نشان ميدهد که ترکيب عوامل مختلف باعث شکست و موفقيت ميشود. رايجترين عاملي که من به آن دست يافتم قرار گرفتن افراد يا عوامل در جاي نادرستشان است. بيشتر شکستها به دليل ناهماهنگي و نامتجانس بودن عوامل و جايگاهشان است. تحقيق در مورد شکست و موفقيت واقعا مرا مجذوب کرد. تحقيقات من درباره اين موضوع به زودي پايان نگرفت، بلکه مشاهدات و تحليلهاي اين مساله تا يک سال ادامه پيدا کرد و هماکنون کاملا مطمئن هستم و درک کردهام که هيچ انساني محکوم به شکست خوردن نيست و موفقيت نيز صرفا اتفاقي نيست. به گمان من، هر فردي به دليل هدفي خاص روي زمين آورده شده است. هر انساني براي رسيدن به موفقيت در زمينهاي آفريده شده است. هر فردي بايد از طعم خوش موفقيت لذت ببرد تا بتواند آرامش و شادي را در زندگياي امن و لذتبخش و پر از حيات پيدا کند و به هدايايي که خدا در اين راه براي او قرار داده است، برسد. قسمت تراژيک ماجرا همين است که طي قرنها، انسانها، گذشته و هدف از آفرينش را فراموش کردهاند؛ اهداف و دلايلي که باعث به وجود آمدن موفقيت مطلوب و واقعي ميشود. جهان در طول زمان موفقيتهاي واهي انسانها را از ياد خواهد برد اما بيشتر ما اساسا نميدانيم که هستيم و اهداف واقعي زندگيمان را نميشناسيم و طبيعتا آنها را دنبال نميکنيم.
منبع:www.salamat.com
/ج
به روايت آمارهاي سازمان بهداشت جهاني، هر روز، هزار نفر در جهان دست به خودکشي ميزنند و بيشتر اين خودکشيها نيز ريشه در شکستهاي زندگي دارند. بالا رفتن سرعت زندگي در دنياي ماشيني باعث شده تعداد و سرعت بروز اين شکستها افزايش چشمگيري پيدا کند و زندگي خيليها را به سمت افسردگي سوق بدهد و به بعضي از آدمها اينطور القا کند که مرگ تنها راه خلاصي آنها از تحمل مصايب زندگي است. راستي، چرا تعداد خيلي کمي از آدمها در زندگيشان به موفقيت واقعي ميرسند؟ يعني آنها خوششانسترند يا علت را بايد در جاي ديگري جستجو کرد؟
طي تحقيقاتي که در دوران جواني در زمينه موفقيتهاي اقتصادي در بين تاجران و اتاقهاي تجارت شرکتها داشتهام به اين نتيجه رسيدم که خيليها در اين تفکرند که موفقيت صرفا نتيجه داشتن تواناييها و استعدادهاي ممتاز و خاصي است و شکست به دليل نبودن اين امتيازات است ولي اين عقيده اين نتيجه را به دنبال دارد که انسانهايي که داراي تواناييهاي فوقالعاده نيستند، محکوم به شکست خواهند بود و موفقيت امکاني است که به صورتي شانسي با برخي افراد متولد ميشود. من هيچگاه با اين عقيده موافق نبودهام و بعدها آن را ثابت کردم.
گروه ديگري از آدمها، معتقدند که داشتن سرمايه کافي، زمينهساز موفقيت خواهد بود. يعني اين نظريه هم پول را مسوول موفقيت يا شکستها ميداند، نه انسانها را. تحقيقات من نشان ميدهد که ترکيب عوامل مختلف باعث شکست و موفقيت ميشود. رايجترين عاملي که من به آن دست يافتم قرار گرفتن افراد يا عوامل در جاي نادرستشان است. بيشتر شکستها به دليل ناهماهنگي و نامتجانس بودن عوامل و جايگاهشان است. تحقيق در مورد شکست و موفقيت واقعا مرا مجذوب کرد. تحقيقات من درباره اين موضوع به زودي پايان نگرفت، بلکه مشاهدات و تحليلهاي اين مساله تا يک سال ادامه پيدا کرد و هماکنون کاملا مطمئن هستم و درک کردهام که هيچ انساني محکوم به شکست خوردن نيست و موفقيت نيز صرفا اتفاقي نيست. به گمان من، هر فردي به دليل هدفي خاص روي زمين آورده شده است. هر انساني براي رسيدن به موفقيت در زمينهاي آفريده شده است. هر فردي بايد از طعم خوش موفقيت لذت ببرد تا بتواند آرامش و شادي را در زندگياي امن و لذتبخش و پر از حيات پيدا کند و به هدايايي که خدا در اين راه براي او قرار داده است، برسد. قسمت تراژيک ماجرا همين است که طي قرنها، انسانها، گذشته و هدف از آفرينش را فراموش کردهاند؛ اهداف و دلايلي که باعث به وجود آمدن موفقيت مطلوب و واقعي ميشود. جهان در طول زمان موفقيتهاي واهي انسانها را از ياد خواهد برد اما بيشتر ما اساسا نميدانيم که هستيم و اهداف واقعي زندگيمان را نميشناسيم و طبيعتا آنها را دنبال نميکنيم.
موفقيت را نميشود خريد
مثلا همين آقاي آلبرت هوبارد!
موفقهاي گرسنه
کجاي کار ميلنگد؟
منبع:www.salamat.com
/ج