موفقيت‌ شاخ و دم ندارد!

من هم مثل هر کس ديگري گاهي به اين موضوع فکر مي‌کنم که چرا برخي افراد هميشه موفق‌اند؟ آدم‌هاي موفق در زندگي‌شان بيشتر روي چه چيزهايي تمرکز دارند؟ احتمالا بيشتر آدم‌هاي موفق، باهوش هستند يا هوش اجتماعي خوبي دارند و با انرژي‌اند و اهل تفکر مثبت.
يکشنبه، 15 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
موفقيت‌ شاخ و دم ندارد!

موفقيت‌ شاخ و دم ندارد!
موفقيت‌ شاخ و دم ندارد!


 

نويسنده:سحر حبيبي




 

12 عادت آدم‌هاي موفق‌
 

من هم مثل هر کس ديگري گاهي به اين موضوع فکر مي‌کنم که چرا برخي افراد هميشه موفق‌اند؟ آدم‌هاي موفق در زندگي‌شان بيشتر روي چه چيزهايي تمرکز دارند؟ احتمالا بيشتر آدم‌هاي موفق، باهوش هستند يا هوش اجتماعي خوبي دارند و با انرژي‌اند و اهل تفکر مثبت.
ولي فاکتورهايي هم وجود دارند که به موفقيت آدم‌ها کمک مي‌کنند و نکته قابل‌توجه درباره اين فاکتورها آن است که قابل يادگيري‌اند و ما مي‌توانيم با بررسي روش زندگي آدم‌هاي موفق، آنها را بياموزيم و بيازماييم. در اينجا برخي از عوامل موفقيت را که طي يک سال خواندن و بررسي کردن مدارک و اسناد درباره افراد موفقي همچون مايکل جردن، توماس اديسون، فرانکلين روزولت و هنري فورد به دست آورده‌ام، در اختيار شما قرار مي‌دهم. البته بايد بدانيم که عوامل موفقيت، مفصل‌تر از اين چيزي هستند که اينجا مي‌خوانيد ولي احتمالا در تمام آدم‌هاي موفق جهان، اين 12 خصلت ديده مي‌شود.آنها تصميم مي‌گيرند و عمل مي‌کنند
درست يا غلط، آنها عمل مي‌کنند. در هر صورت اين خيلي بهتر است از اينکه اصلا تصميم نگيريد و عمل نکنيد. همان‌طور که فرانکلين رزولت مي‌گويد: «يک راه را انتخاب و آن را امتحان کنيد. اگر شکست خورديد آن را بپذيريد و راه ديگري را امتحان کنيد ولي حتما بايد راهي را امتحان کنيد.»

آنها حتي کارهايي را که دوست ندارند، انجام مي‌دهند
 

به نظر من اين يکي از عوامل بسيار مهم است. خيلي از ما وقتي کاري را دوست نداريم خيلي زود جا مي‌زنيم حتي اگر آن کار براي ما تجربه و يا نتيجه‌اي فوق‌العاده به همراه داشته باشد. افراد موفق هم ممکن است خيلي از کارهايي که مجبورند انجام دهند را دوست نداشته باشند ولي با اين وجود آنها را انجام مي‌دهند و در آخر به تجربيات گوناگون و متفاوتي دست پيدا مي‌کنند.

آنها مفيدترين کار را انجام مي‌دهند
 

به جاي اينکه خودشان را گرفتار انجام کارها و پروژه‌هاي مفيد ولي نه چندان ضروري کنند مهم‌ترين کار را تشخيص مي‌دهند و آن را انجام مي‌دهند و بعد از آنکه آن را به انجام رساندند دوباره از بين کارها و پروژه‌ها مهم‌ترين آنها را انتخاب مي‌کنند. آنها به جاي انجام دادن همه کارهايي که به نظر مفيد مي‌رسند، مفيدترين کار را انتخاب مي‌کنند، برنامه‌ريزي مي‌کنند و همه تمرکز و افکارشان را روي آن کار متمرکز مي‌کنند و تمام سعي‌شان را روي انجام دادن آن مي‌گذارند.

آنها فقط روي يک کار متمرکز مي‌شوند
 

خيلي از افراد موفق به نظر چند کاره نمي‌رسند. بعضي از دلايلي که آنها از چند کاره بودن پرهيز مي‌کنند اين است که چند کاره بودن باعث سردرگمي دروني مي‌شود و احتمال اشتباه افزايش مي‌دهد، وقت را تلف مي‌کند و خيلي کم موفقيت به همراه دارد. آنها در هر زمان فقط يک کار را انجام مي‌دهند و روي آن تمرکز مي‌کنند تا زماني که به انجام‌اش برسانند. صددرصد تمرکز کردن روي يک کار در يک زمان باعث مي‌شود که آن کار زودتر به اتمام برسد و بهتر انجام شود.

آنها مثبت‌انديش هستند
 

منفي‌بافي مخرب‌ترين و محدودکننده‌ترين عامل زندگي افراد است. يک فرد مثبت‌انديش هر روز مي‌تواند دري تازه را به روي زندگي‌اش باز کند. مثبت‌انديشي مي‌تواند ذهن شما را به سوي افکار تازه سوق دهد و باعث به وجود آمدن و تقويت روابط تازه شود. همچنين مثبت‌انديشي باعث مي‌شود هنگام پيش آمدن موقعيت‌هاي سخت، شما هم مثل افراد موفق آنها را به چشم فرصت‌ها ببينيد و مثل افراد ديگر صرفا اين موقعيت‌ها را مشکل نپنداريد.

آنها از شکست‌هاي‌شان درس مي‌گيرند
 

هنگامي که خيلي‌ها شکست را توجيهي منطقي براي تسليم شدن يا آن را دليلي براي انجام کاري ديگر مي‌دانند، افراد موفق آن را به چشم بازخوردي مفيد مي‌بينند. آنها دوست ندارند شکست بخورند ولي از شکست خوردن هم نمي‌هراسند. آنها مي‌دانند اگر در کاري شکست خورده‌اند مي‌توانند دوباره آن را شروع کنند و در آن موفق شوند. اين طرز تفکر باعث مي‌شود افراد موفق وقتي بقيه تسليم شده‌اند به راه‌شان ادامه دهند.

آنها ترس را پشت‌سر مي‌گذارند
 

افراد موفق با ترس روبه‌رو مي‌شوند و اين اژدهاي خطرناک را مي‌کشند. آنها با مرور کردن و بررسي واقعيت احساس ترس‌شان را کاهش مي‌دهند. اين‌طور عمل کردن باعث مي‌شود شما بتوانيد افکارتان را عملي کنيد. وقتي با ترس‌تان روبه‌رو مي‌شويد و بر آن غلبه مي‌کنيد، در اصل موانعي که در ذهن‌تان وجود دارد را نابود مي‌کنيد. ذهن‌تان از درگيري‌ها آزاد مي‌شود و راه‌هاي جديد و توانايي‌هاي بيشتري کشف خواهيد کرد.

آنها هدف‌ زندگي‌شان را پيدا کرده‌اند
 

آنها دنياي درون‌شان را کنترل مي‌کنند نه دنياي بيرون را و کارهايي را انجام مي‌دهند که آرزوي‌اش را دارند. افراد موفق مي‌دانند که لازم نيست خودشان را با افکار ديگران مطابقت دهند، حتي اگر ديگران افکار مثبتي را براي آنها در نظر بگيرند. مايکل جردن، اديسون و استفان کينگ در زندگي‌شان آنچه را انجام داده‌اند که آرزوي انجام آن را داشته‌اند. هدف، به نظر من بزرگ‌ترين عاملي است که باعث شده آنها بتوانند ادامه دهند و هميشه براي حرکت کردن و ادامه دادن انگيزه داشته باشند. آنها به اهداف‌شان عشق مي‌ورزند و اين نيرويي است که آنها را با شور و حرارت و انرژي در طول زندگي‌شان به جلو برده است.

آنها سردرگم نمي‌شوند
 

زماني که ديگران براي پيدا کردن آنچه واقعا دوست دارند در زندگي‌شان انجام دهند سردرگم هستند افراد موفق مي‌توانند روي آنچه مهم است و بايد انجام دهند، تمرکز کنند. آنها دقيقا مي‌دانند در زندگي چه مي‌خواهند و کاملا مسير زندگي‌شان روشن و واضح است.
آنها ارزش زيادي براي مديريت زمان‌ و برنامه‌ريزي قايل هستنداکثر مردم به اندازه افراد موفق براي زمان‌شان ارزش قايل نيستند. افراد موفق در زندگي‌شان هدفي دارند بنابراين زمان برايشان از اهميت بالايي برخوردار است. آنها خواسته‌هاي زيادي دارند و باطنا تمايل دارند به همه خواسته‌هايشان برسند بنابراين زمان‌شان را به‌طور موثري برنامه‌ريزي مي‌کنند تا بتوانند نهايت استفاده را از زمان‌شان ببرند.

آنها اهل ارتباطات‌اند
 

خيلي از کارهايي که بايد در زندگي‌مان انجام دهيم با همراهي ديگران است. بنابراين کاملا واضح است که براي موفق بودن بايد روش‌هاي ارتباطي خوب و يا عالي داشته باشيد.

آنها يادگيري را دوست دارند
افراد موفق وقت‌شان را صرف يادگيري و درس خواندن مي‌کنند تا مهارت‌هايي را که لازم دارند، بياموزند و يا مهارت‌هاي‌شان را به روز کنند. آنها ذهن باز و آماده‌اي براي فکر کردن، پيشنهاد دادن، حل کردن و اطلاعات جديد و دگرگوني دارند و هيچ‌وقت اين‌گونه فکر نمي‌کنند که همه چيز را در حال حاضر مي‌دانند و چيز بيشتري براي آموختن وجود ندارد و همه چيز هميشه همان‌طور که بوده است، مي‌ماند.
 

حرف آخر
 

و حال، چه عاملي مهم‌ترين است تا روي آن تمرکز کنيم؟ من در حال حاضر روي گسترش توانايي‌هايم براي عمل کردن و انجام کارهايي که حتي ممکن است دوست‌شان نداشته باشم و انجام مهم‌ترين کارهاي مفيد و پرحاصل تمرکز کرده‌ام. براي من اين سه عامل مهم‌ترين هستند. البته تعيين کردن مهم‌ترين عامل براي هر کسي بستگي به خودش دارد ولي اگر مثل من فکر مي‌کنيد حتما به اين نتيجه رسيده‌ايد که بايد روي کدام عوامل کار کنيد.
منبع:www.salamat.com



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط