اين ياكريم نيست
نويسنده:عليرضا هاشمي
قمري ، پرنده اي است كه هميشه در كنار مردم شهرهاي بزرگ به سر مي برد اما بسياري او را نمي شناسند و حتي نام درستش را هم نمي دانند
بعيد است كه كسي در شهر اين پرنده را نديده باشد و صدايش را نشنيده باشد؛ همان پرنده اي كه همه جا هست ؛ از پشت پنجره آپارتمان گرفته تا روي سنگفرش پياده رو و حتي آسفالت خيابان ؛ از روي شاخه هاي درختان گرفته تا روي آنتن ها ي پشت بام منازل كه امروزه تعدادشان از درخت ها بيشتر شده است . نه ماكاري با آنها داريم و نه آنها آزاري به ما مي رسانند. در كنار ما لانه مي سازند و غذاي خود را تامين مي كنند. قمري ها در كنار اين همه ماشين و ساختمان ، دركنار آدم هاي شهري زندگي مي كنند اما آنها خوشبختانه يا متاسفانه به او توجهي نمي كنند ؛ چرا كه از بس او را ديده اند. او را نمي بينند. خيلي ها حتي نام درست او را هم نمي دانند و او را «ياكريم» مي نامند اما در واقع او پسر عموي يا كريم است ؛ يك «قمري خانگي»؛ پرنده اي كه هميشه ديدن آن عادي نبوده و زماني در فرهنگ ما ارج و قربي داشته و زيبايي و ويژگي هاي رفتاري اش به چشم مي آمده . اما قمري چه ويژگي هايي داشته كه امروزه ديده نمي شود؟ و چگونه است كه در ميان اين همه آلودگي و سر و صداي زندگي شهري و دشوارتر از آن در همسايگي آدم ها ،به راحتي زندگي مي كند و توانسته با شهر تا اين اندازه خوبگيرد؟
شايد اگر از كسي بپرسيد كه قمري هاي خانگي چه رنگي هستند ، براي توصيف رنگ آنها به كلمه خرمايي يا مثلا قهوه اي اكتفا كند اما حقيت اينجاست كه مردم آن قدر به اين همسايه هاي قديمي عادت كرده اند كه طيف رنگ هاي زيباي بدنشان را هم نمي بينند. جداي از پاهاي قرمز رنگ اين پرنده ، به سرو گردن قمري خانگي كه خوب دقت كنيد ، مي بينيد تقريبا صورتي رنگ است كه اين رنگ در زير گردنش شدت بيشتري پيدا مي كند. طوقي با خال خال هاي سياه وزمينه اي مسي رنگ در اطراف گردان دارد و پرهاي زير دمش تقريبا سفيدرنگ است . در هنگام پرواز اگراز پايين به او نگاه كنيم ، تركيب رنگ هاي سياه و سفيد را در دم اين پرنده بهتر مي توان ديد؛ دمي كه لبه هاي كناري آن از بالاـ در هنگام پرواز ـ سفيدرنگ و در وسط خاكستري ـ قهوه اي ديده مي شود. سطح پشتي قمري خانگي به قهوه اي مي گرايد و وقتي پرنده نشسته است ، رنگ آبي مايل به خاكستري لبه بال هايش به خوبي مشخص است . اما مهجور بودن اين پرنده فقط در نديدن رنگ هاي او نيست ؛ واقعيت اين است كه پرنده هم مثل همه جانوران براي خود شيوه رفتار و زندگي خاصي دارد و پرنده اي تقريبا ناشناخته است.
قمري خانگي پرنده اي است از راسته كبوترسانان كه 26 سانتي متر طول دارد. اين پرنده با نام انگليسي Palam Dove يا Laughing Dove و نام علمي Streptopelia senegalensis ، يكي از 5 گونه قمري است كه در ايران زندگي مي كنند . يا كريم ، قمري معمولي ، يا كريم طوقي و قمري خاوري ديگر اعضاي خانواده قمري هاي ايران هستندكه هيچ كدام نتوانسته اند مانند قمري خانگي بازندگي شهري به اين آساني كنار بيايند. بارزترين مشخصه اي كه اين پرنده را از يا كريم متفاوت مي كند اين است كه يا كريم يقه اي سياه رنگ روي گردن دارد ، رنگش پريده تر و كمي درشت تر است . در عوض قمري خانگي ، لبه بال هايش كبود و رنگ پرهايش هم كمي سرخ تر است ، خال هاي سياهي در اطراف گردنش ديده مي شود و البته اندكي هم كوچك تر است . قمري خانگي شهر نشين است و يا كريم به طبيعت علاقه بيشتري دارد و همين مشخصه قمري خانگي است كه اين پرنده را جذاب تر مي كند.
البته همين آواز دلنشين كه براي جلب پرنده ماده كارآمد است ، در مواردي براي پرنده نر تازه وارد دردسر ساز هم مي شود. قمري هاي خانگي بر خلاف ظاهر مظلومشان پرندگان قلمروطلبي هستند و پرنده نر حضور نر غريب را در قلمروي خود تحمل نمي كند. اگر يك قمري خانگي نر صداي پرنده نر ديگري را در نزديكي خود بشنود ابتدا سراپا گوش مي دهد تا شايد جهت صدا را تشخيص دهد . سپس با سر و صداي زياد
و نهايت قدرت به طرف بالا پرواز مي كند و اين يعني جلب توجه و نشان دادن اينكه من اينجا هستم . بعد بال هاي خود را كاملا باز مي كند. حتي دمش را هم به صورت يك بادبزن باز نگه مي دارد و به قولي پروبالي نشان مي دهد و در مسيري دايره وار بدون بال زدن به سمت پايين سر مي خورد.در اين حال او مشغول قدرت نمايي و جست و جوي رقيب است . اگر هنگام چرخ زدن پرنده مهاجم را ببيند ، جايي در نزديكي او فرود مي آيد ودر بسياري از موارد پرنده تازه وارد قبل از هر جنگي فرار را برقرار ترجيح مي دهد. اگر هم او را نبيند، به محل شروع پرواز باز خواهد گشت ؛ چرا كه همين اعلام حضور هم بعضي وقت ها كارساز مي شود و رقيب منطقه را ترك مي كند. البته ناگفته نماندكه پرنده نر از اين حركات براي جلب توجه پرنده ماده هم استفاده مي كند واين كار از جمله رفتارهاي جفت يابي قمري ها است. جالب تر آنكه بين انواع قمري ها اين الگوي پروازي فرق مي كند.
با كمي دقت مي بينيم كه ميان جانوران ـ حتي در محيط هاي شهري ـ شبكه اي تودر تو از روابط حكمفرماست . حالا فكر كنيد اگر پرنده غريبه اي را از نقطه اي از شهر به محل ديگري برده و رهاكنيم ، چه آشوبي برپا مي شود؛ پرنده بيچاره درمانده از جايي به جاي ديگر رانده خواهد شد.
قمري هاي خانگي در هر جايي لانه مي سازند و هميشه در حال لانه سازي و زادآوري هستند. اعتماد اين پرنده در انتخاب و همچنين ساخت لانه اش باعث شده تا آن را پرنده اي ساده لوح فرض كنند اما واقعيت چيز ديگري است و او هم مانند ديگر موجودات از هوش كافي براي بقاي خود بهره مي جويد . فقط كافي است تا به لانه آنها بيش از حد نزديك شويد تا ترس را در چشم هاي از حدقه در آمده آنها ببينيد ؛ با هوشياري سرشان را خم مي كنند و با يك چشم به شما خيره مي شوند و از آنجا كه مانند بسياري از پرندگان پس از مدتي چشمشان در برابر اجسام ساكن تطابق پيدا كرده و اجسام ساكن از دامنه توجه شان دور مي ماند ، مدام سر خود را تكان مي دهند تا بتوانند موقعيت كسي را كه به انها نزديك شده است، به درستي تشخيص دهند و همزمان مراقب ديگر زواياي اطراف باشند.
شايد يكي از دلايلي كه تصور حمايت اين پرنده را دامن زده است ، بي ثباتي لانه قمري هاي خانگي باشد اما اين موضوع هم دليل براي حماقت اين پرنده نيست. زادآوري قمري زياد است و اين پرنده نمي تواند انرژي زيادي براي اين كار هدردهد. قمري خانگي معمولا براي لانه سازي نياز چنداني به مصالح زياد ندارد . چند شاخه نازك كه خطر غلطيدن تخم ها به خانه لانه را كاهش دهد ، تمام آن چيزي است كه نياز دارد . او اين شاخه ها را به صورت نه چندان منظم در كنار هم قرار داده و لانه مي سازد كه در
بين پرندگان مختلفي كه شهري تجربه ديدن وزندگي مسالمت آميز با انها را دارند، قمري هاي خانگي كمتر مورد توجه قرار گرفته اند اما اين پرنده ها براي خود شيوه رفتار ونوع زندگي بخصوصي دارند؛ نحوه پروازشان در ميان همه پرنده ها منحصر به فرد است و قلمرو طلبي شان در آسمان ويژگي خود را دارد. بارها و بارها نشستن و برخاستن آنها را ديده ايم اما شايد كمتر كسي متوجه حالت هاي دم و پاي اين پرنده ها شده باشد. قمري ها در ايران خانواده هاي مختلفي دارند كه تشخيص آنها از يكديگر كار سختي هم نيست ، فقط كافي است كه نكات اين اختلاف را بدانيم.
پرهاي دم و بدن پرنده به سادگي كنده مي شود ، اين باعث مي شود قمري به جان جان خود ، تعدادي از پرهايش را از دست بدهد
مقايسه با لانه ديگر پرندگان لانه اي ناپايدار است ؛ قمري برخلاف بعضي از پرندگان ، از پر يا الياف نرم براي پوشش كف لانه استفاده نكرده و انرژي چنداني براي لانه سازي صرف نمي كند. گاهي هم لانه جديد روي آثار لانه قديمي ساخته مي شود.
زادآوري قمري هاي خانگي زياد است و اين ويژگي بيش از آنكه به تعبير بسياري از مردم نشانه بي توجهي به فرزندان يا حماقت آنها باشد ، ترفندي براي تداوم بقاي آنهاست . در طبيعت ، اين پرنده منبع غذايي مناسبي براي بسياري از جانوران ديگر است . مثلا كلاغ ها، انواع پرندگان شكاري ، گربه ها و... هر يك به گونه اي از تخم ، جوجه يا خود اين پرنده تغذيه مي كنند. به عبارت ديگر ،آمار شكار اين پرنده در طبيعت بالاست . قمري هاي خانگي در برابر اين اتفاق در گذر از روند تكامل و سازش ، استراتژي جالبي لحاظ كرده اند كه همان توليد مثل بالاي آنهاست ؛ در هر كجا و به هر صورت ممكن. پشت پنجره ها ، زير شيرواني ، روي كنتورهاي برق و گاز ، شاخه درختان ، سوراخ هواكش و خلاصه هر جايي كه فكرش را بكنيد ، مي تواند محلي براي زادآوري اين پرنده باشد. اين قابليت پرنده ، او را از رقابت با ديگر پرندگان براي پيدا كردن مكان مناسب لانه گزيني دور نگه مي دارد. همچنين در طول يك سال يك جفت قمري خانگي مي توانند چندي بار زادآوري كنند. حالا اين پرنده را مقايسه كنيد تا بعضي از كركس ها كه تنها يك بار در سال ، آن هم در نقاطي خاص زادآوري دارند و تنها يك تخم مي گذارند . تعجبي نخواهد داشت كه با بالارفتن آمار تلفات يا كاهش زادآوري ، نسل اين پرندگان به سرعت رو به زوال خواهد رفت. قمري هاي خانگي در تلاش براي جلوگيري از نابودي نسلشان زادآوري مي كنند و همين امر باعث شده است تا نسل اين پرنده كنار اين همه شكارچي همچنان به جا بماند.
قمري هاي خانگي پس از لانه سازي معمولا 2 تخم مي گذارند بعد از 14 تا 18 روز ، جوجه ها سر از تخم بيرون مي آورند . جوجه قمري خانگي نزد پرنده شناسان در گروه جوجه هاي نيازمند (Altritial) قرار مي گيرد . اين جوجه ها در بدو تولد عريان هستند و تا زمان پرواز و توانايي ترك لانه كه حدود 20 روز به طول مي انجامد ، در لانه مي مانند و توسط والدين تغذيه مي شوند. جوجه مرغ با دارا بودن توانايي ترك لانه اندكي پس از تولد ، همچنين عدم نياز به تغذيه والدين در مقايسه با قمري ، مثال خوبي براي نشان دادن تفاوت ميان جوجه پرندگان است .
نحوه تغذيه جوجه ها هم به نوبه خود زيباست . همانند ديگر خانواده كبوترها ، قمري هاي خانگي هم در روزهاي اول ، جوجه ها را با مايع شير مانندي كه از چينه دان خارج مي سازند تغذيه مي كنند؛ يعني در روزهاي اول والدين غذاي هضم شده اي را از چينه دان به دهان آورده و به جوجه ها مي دهند. كم كم كه جوجه ها بزرگ تر مي شوند، والدين دانه وديگر مواد غذايي را به صورت نيمه هضم شده به وجوجه ها مي دهند و بدين ترتيب در روزهاي آخر ترك لانه ، دانه ومواد غذايي تقريبا به صورت هضم نشده به جوجه ها داده مي شود و انها آمادگي هضم دانه ها و مواد غذايي را خواهند داشت . زادآوري اين پرنده در شرايط مناسب ممكن است 3 تا 4 بار در طول يك سال انجام شود . با اين همه شايد اندكي توجه ،بهترين كاري است كه ما مي توانيم براي اين همسايه ديرين انجام دهيم.
از طرفي قمري ها براي گذشتگان ما نمادي از صميميت و محبت زياد بوده اند.حتما اصطلاح «مثل 2 تا قمري عاشق » را شنيده ايد .نر و ماده اين جانور اغلب در كنار هم و گهگاه در حال جوريدن پرهاي يكديگر ديده مي شوند. يك زوج قمري خانگي ، معمولا جاي خواب مناسبي را دور از خطر براي خود انتخاب مي كنند و تا هفته ها نزديك غروب به آنجا مي روند و تا صبح در كنار هم استراحت مي كند. در گذشته نيز نزديكي و صميميت بين اين پرنده ها همواره براي ايرانيان تاثير گذار بوده تا حدي كه صفت قمري هاي عاشق در بيشتر موارد براي مثال يك عشق پاك به كار برده مي شود.
نگاهي به متون شعر فارسي نشان مي دهد كه قمري ها هميشه در ميان ايرانيان تا اين اندازه فراموش شده نبودند. منوچهري ـ شاعر برجسته قرن پنجم ـ براي بيان وفاداري و بندگي خود ، طوق دور گردن قمري ـ احتمالا يا كريم ـ را مثال مي زند؛ «اگر از خدمتت دورم به دل شرمندگي دارم/ چو قمري طوق بر گردن اميد بندگي دارم» . از طرف ديگر صداي اين پرنده هم نمونه خوبي براي تمثيل هاي شاعرانه بوده . خواجوي كرماني ـ شاعر قرن ششم ـ صداي قمري را در كنار صداي بلبل (هزار) مي گذارد : «صفير بلبل طبعم شنو و گرنه به باغ/ نواي قمري و بانگ هزار بسيارست» و شاعر بلند آوازه هم دوران او ـ حافظ ـ هم چون هميشه استفاده اي جادويي از اين پرنده در شعر مي برد و صداي خاص قمري را همچون نوحه اي غم انگيز مي داند؛ «ندانم نوحه قمري به طرف جويباران چيست/ مگر او نيز همچون من غمي دارد شبانروزي». جالب است كه در ادبيات فارسي ، ديده شدن مداوم و آواز خواندن قمري هم نشانه اي از بي حيايي اش بوده . آنجا كه خاقاني ـ شاعر قرن ششم ـ مي گويد :«هست چون قمري طناز وقح / هست چون طوطي غمازو نديم».
براي اين منظور مي توانيد به راحتي لانه اي ساخته و در اختيار آنها قرار دهيد. حتي قسمت زيرين يك جعبه كفش هم اگر در محل مناسبي قرار گيرد ، مي تواند مكان مناسبي براي لانه گزيني قمري خانگي باشد . اما به ياد داشت باشيد كه هر پرنده ، لانه اي با مشخصات مخصوص خود دارد؛ يعني به طور مثال لانه قمري خانگي و گنجشك داراي مشخصاتي كاملا متفاوت است و ما براي ساختن لانه هر پرنده نيازمند اطلاعات مناسبي در مورد خواسته هاي آن پرنده هستيم . براي اين منظور مي توانيد به سايت ها و كتاب هاي موجود مراجعه كنيد يا از افراد صاحب نظر سوال كنيد. به تازگي گروه هاي تخصصي پرنده نگري هم در كشورمان فعاليت مي كنند مي توانيد از آنها هم كمك بگيريد.
براي فراهم كردن يك لانه راحت و امن براي قمري ، سعي كنيد لانه رادر جايي نصب كنيد كه از نور مستقيم خورشيد و باد شديد و باران در امان مانده و حتي الامكان آرام باشد . هنگام نصب لانه امكان دسترسي گربه و ديگر شكارچيان به لانه را مدنظر قرار دهيد تا از سلامت لانه و جوجه ها در آينده مطمئن شويد . قرار دادن لانه در نزديكي محل هايي كه شما به طور متناوب شاهد حضور قمري ها هستيد شانس يافتن و انتخاب لانه را توسط آنها بيشتر مي كند . اين نكته را هم به ياد داشته باشيد كه بسياري از پرندگان هنگام زادآوري در صورت بازرسي هاي مكرر يا دستكاري لانه توسط شما ، لانه را ترك كرده و دوباره به آن باز نخواهند گشت . سعي كنيد فضاي امني براي آنها فراهم كنيد چرا كه تماشاي تلاش والدين و بزرگ شدن جوجه ها لحظات شاد و به يادماندني اي برايتان به يادگار خواهد گذاشت . حداقل دوباره به ياد مي آوريم كه ما همسايه اي قديمي در آسمان شهر خود داريم؛ همسايه اي كه در روزگاران قديم ـ به دور از دود ماشين وفولاد ـ مورد توجه بسياري از نويسنده هاي ايراني بود. البته مدت ها از اين شهرت مي گذرد واكنون مورد كم توجهي است ؛ قمري زيباي شعر فارسي ، براي مردم به پرنده اي نادان تبديل شده و رفتار طبيعي اش براي بقا ، به حساب حماقت آن گذاشته مي شود. ديگر حرفي از غمزه وناز اين پرنده نيست و صدايش هم كه آن قدر شنيده شده كه ديگر شنيده نمي شود. قمري هاي شهر ما همان قمري هاي قديمند؛ زيبا و طناز ، فقط كافي است كه نگاه ما تغيير كند و جور ديگري آنها را ببينيم.
منبع:همشهري ماه شماره ي 47
/ج
بعيد است كه كسي در شهر اين پرنده را نديده باشد و صدايش را نشنيده باشد؛ همان پرنده اي كه همه جا هست ؛ از پشت پنجره آپارتمان گرفته تا روي سنگفرش پياده رو و حتي آسفالت خيابان ؛ از روي شاخه هاي درختان گرفته تا روي آنتن ها ي پشت بام منازل كه امروزه تعدادشان از درخت ها بيشتر شده است . نه ماكاري با آنها داريم و نه آنها آزاري به ما مي رسانند. در كنار ما لانه مي سازند و غذاي خود را تامين مي كنند. قمري ها در كنار اين همه ماشين و ساختمان ، دركنار آدم هاي شهري زندگي مي كنند اما آنها خوشبختانه يا متاسفانه به او توجهي نمي كنند ؛ چرا كه از بس او را ديده اند. او را نمي بينند. خيلي ها حتي نام درست او را هم نمي دانند و او را «ياكريم» مي نامند اما در واقع او پسر عموي يا كريم است ؛ يك «قمري خانگي»؛ پرنده اي كه هميشه ديدن آن عادي نبوده و زماني در فرهنگ ما ارج و قربي داشته و زيبايي و ويژگي هاي رفتاري اش به چشم مي آمده . اما قمري چه ويژگي هايي داشته كه امروزه ديده نمي شود؟ و چگونه است كه در ميان اين همه آلودگي و سر و صداي زندگي شهري و دشوارتر از آن در همسايگي آدم ها ،به راحتي زندگي مي كند و توانسته با شهر تا اين اندازه خوبگيرد؟
شايد اگر از كسي بپرسيد كه قمري هاي خانگي چه رنگي هستند ، براي توصيف رنگ آنها به كلمه خرمايي يا مثلا قهوه اي اكتفا كند اما حقيت اينجاست كه مردم آن قدر به اين همسايه هاي قديمي عادت كرده اند كه طيف رنگ هاي زيباي بدنشان را هم نمي بينند. جداي از پاهاي قرمز رنگ اين پرنده ، به سرو گردن قمري خانگي كه خوب دقت كنيد ، مي بينيد تقريبا صورتي رنگ است كه اين رنگ در زير گردنش شدت بيشتري پيدا مي كند. طوقي با خال خال هاي سياه وزمينه اي مسي رنگ در اطراف گردان دارد و پرهاي زير دمش تقريبا سفيدرنگ است . در هنگام پرواز اگراز پايين به او نگاه كنيم ، تركيب رنگ هاي سياه و سفيد را در دم اين پرنده بهتر مي توان ديد؛ دمي كه لبه هاي كناري آن از بالاـ در هنگام پرواز ـ سفيدرنگ و در وسط خاكستري ـ قهوه اي ديده مي شود. سطح پشتي قمري خانگي به قهوه اي مي گرايد و وقتي پرنده نشسته است ، رنگ آبي مايل به خاكستري لبه بال هايش به خوبي مشخص است . اما مهجور بودن اين پرنده فقط در نديدن رنگ هاي او نيست ؛ واقعيت اين است كه پرنده هم مثل همه جانوران براي خود شيوه رفتار و زندگي خاصي دارد و پرنده اي تقريبا ناشناخته است.
ياكريم يا قمري؟
قمري خانگي پرنده اي است از راسته كبوترسانان كه 26 سانتي متر طول دارد. اين پرنده با نام انگليسي Palam Dove يا Laughing Dove و نام علمي Streptopelia senegalensis ، يكي از 5 گونه قمري است كه در ايران زندگي مي كنند . يا كريم ، قمري معمولي ، يا كريم طوقي و قمري خاوري ديگر اعضاي خانواده قمري هاي ايران هستندكه هيچ كدام نتوانسته اند مانند قمري خانگي بازندگي شهري به اين آساني كنار بيايند. بارزترين مشخصه اي كه اين پرنده را از يا كريم متفاوت مي كند اين است كه يا كريم يقه اي سياه رنگ روي گردن دارد ، رنگش پريده تر و كمي درشت تر است . در عوض قمري خانگي ، لبه بال هايش كبود و رنگ پرهايش هم كمي سرخ تر است ، خال هاي سياهي در اطراف گردنش ديده مي شود و البته اندكي هم كوچك تر است . قمري خانگي شهر نشين است و يا كريم به طبيعت علاقه بيشتري دارد و همين مشخصه قمري خانگي است كه اين پرنده را جذاب تر مي كند.
موسي كوتقي
البته همين آواز دلنشين كه براي جلب پرنده ماده كارآمد است ، در مواردي براي پرنده نر تازه وارد دردسر ساز هم مي شود. قمري هاي خانگي بر خلاف ظاهر مظلومشان پرندگان قلمروطلبي هستند و پرنده نر حضور نر غريب را در قلمروي خود تحمل نمي كند. اگر يك قمري خانگي نر صداي پرنده نر ديگري را در نزديكي خود بشنود ابتدا سراپا گوش مي دهد تا شايد جهت صدا را تشخيص دهد . سپس با سر و صداي زياد
و نهايت قدرت به طرف بالا پرواز مي كند و اين يعني جلب توجه و نشان دادن اينكه من اينجا هستم . بعد بال هاي خود را كاملا باز مي كند. حتي دمش را هم به صورت يك بادبزن باز نگه مي دارد و به قولي پروبالي نشان مي دهد و در مسيري دايره وار بدون بال زدن به سمت پايين سر مي خورد.در اين حال او مشغول قدرت نمايي و جست و جوي رقيب است . اگر هنگام چرخ زدن پرنده مهاجم را ببيند ، جايي در نزديكي او فرود مي آيد ودر بسياري از موارد پرنده تازه وارد قبل از هر جنگي فرار را برقرار ترجيح مي دهد. اگر هم او را نبيند، به محل شروع پرواز باز خواهد گشت ؛ چرا كه همين اعلام حضور هم بعضي وقت ها كارساز مي شود و رقيب منطقه را ترك مي كند. البته ناگفته نماندكه پرنده نر از اين حركات براي جلب توجه پرنده ماده هم استفاده مي كند واين كار از جمله رفتارهاي جفت يابي قمري ها است. جالب تر آنكه بين انواع قمري ها اين الگوي پروازي فرق مي كند.
با كمي دقت مي بينيم كه ميان جانوران ـ حتي در محيط هاي شهري ـ شبكه اي تودر تو از روابط حكمفرماست . حالا فكر كنيد اگر پرنده غريبه اي را از نقطه اي از شهر به محل ديگري برده و رهاكنيم ، چه آشوبي برپا مي شود؛ پرنده بيچاره درمانده از جايي به جاي ديگر رانده خواهد شد.
قمري ها احمق نيستند
قمري هاي خانگي در هر جايي لانه مي سازند و هميشه در حال لانه سازي و زادآوري هستند. اعتماد اين پرنده در انتخاب و همچنين ساخت لانه اش باعث شده تا آن را پرنده اي ساده لوح فرض كنند اما واقعيت چيز ديگري است و او هم مانند ديگر موجودات از هوش كافي براي بقاي خود بهره مي جويد . فقط كافي است تا به لانه آنها بيش از حد نزديك شويد تا ترس را در چشم هاي از حدقه در آمده آنها ببينيد ؛ با هوشياري سرشان را خم مي كنند و با يك چشم به شما خيره مي شوند و از آنجا كه مانند بسياري از پرندگان پس از مدتي چشمشان در برابر اجسام ساكن تطابق پيدا كرده و اجسام ساكن از دامنه توجه شان دور مي ماند ، مدام سر خود را تكان مي دهند تا بتوانند موقعيت كسي را كه به انها نزديك شده است، به درستي تشخيص دهند و همزمان مراقب ديگر زواياي اطراف باشند.
شايد يكي از دلايلي كه تصور حمايت اين پرنده را دامن زده است ، بي ثباتي لانه قمري هاي خانگي باشد اما اين موضوع هم دليل براي حماقت اين پرنده نيست. زادآوري قمري زياد است و اين پرنده نمي تواند انرژي زيادي براي اين كار هدردهد. قمري خانگي معمولا براي لانه سازي نياز چنداني به مصالح زياد ندارد . چند شاخه نازك كه خطر غلطيدن تخم ها به خانه لانه را كاهش دهد ، تمام آن چيزي است كه نياز دارد . او اين شاخه ها را به صورت نه چندان منظم در كنار هم قرار داده و لانه مي سازد كه در
بين پرندگان مختلفي كه شهري تجربه ديدن وزندگي مسالمت آميز با انها را دارند، قمري هاي خانگي كمتر مورد توجه قرار گرفته اند اما اين پرنده ها براي خود شيوه رفتار ونوع زندگي بخصوصي دارند؛ نحوه پروازشان در ميان همه پرنده ها منحصر به فرد است و قلمرو طلبي شان در آسمان ويژگي خود را دارد. بارها و بارها نشستن و برخاستن آنها را ديده ايم اما شايد كمتر كسي متوجه حالت هاي دم و پاي اين پرنده ها شده باشد. قمري ها در ايران خانواده هاي مختلفي دارند كه تشخيص آنها از يكديگر كار سختي هم نيست ، فقط كافي است كه نكات اين اختلاف را بدانيم.
دار ودسته قمري ها
قمري معمولي
ياكريم
ياكريم طوقي
قمري خاوري
بادبزن هايي براي صعود
پرواز قمري
همه چيز از هيچ
پرهاي دم و بدن پرنده به سادگي كنده مي شود ، اين باعث مي شود قمري به جان جان خود ، تعدادي از پرهايش را از دست بدهد
لانه اي در همين نزديكي
مقايسه با لانه ديگر پرندگان لانه اي ناپايدار است ؛ قمري برخلاف بعضي از پرندگان ، از پر يا الياف نرم براي پوشش كف لانه استفاده نكرده و انرژي چنداني براي لانه سازي صرف نمي كند. گاهي هم لانه جديد روي آثار لانه قديمي ساخته مي شود.
زادآوري قمري هاي خانگي زياد است و اين ويژگي بيش از آنكه به تعبير بسياري از مردم نشانه بي توجهي به فرزندان يا حماقت آنها باشد ، ترفندي براي تداوم بقاي آنهاست . در طبيعت ، اين پرنده منبع غذايي مناسبي براي بسياري از جانوران ديگر است . مثلا كلاغ ها، انواع پرندگان شكاري ، گربه ها و... هر يك به گونه اي از تخم ، جوجه يا خود اين پرنده تغذيه مي كنند. به عبارت ديگر ،آمار شكار اين پرنده در طبيعت بالاست . قمري هاي خانگي در برابر اين اتفاق در گذر از روند تكامل و سازش ، استراتژي جالبي لحاظ كرده اند كه همان توليد مثل بالاي آنهاست ؛ در هر كجا و به هر صورت ممكن. پشت پنجره ها ، زير شيرواني ، روي كنتورهاي برق و گاز ، شاخه درختان ، سوراخ هواكش و خلاصه هر جايي كه فكرش را بكنيد ، مي تواند محلي براي زادآوري اين پرنده باشد. اين قابليت پرنده ، او را از رقابت با ديگر پرندگان براي پيدا كردن مكان مناسب لانه گزيني دور نگه مي دارد. همچنين در طول يك سال يك جفت قمري خانگي مي توانند چندي بار زادآوري كنند. حالا اين پرنده را مقايسه كنيد تا بعضي از كركس ها كه تنها يك بار در سال ، آن هم در نقاطي خاص زادآوري دارند و تنها يك تخم مي گذارند . تعجبي نخواهد داشت كه با بالارفتن آمار تلفات يا كاهش زادآوري ، نسل اين پرندگان به سرعت رو به زوال خواهد رفت. قمري هاي خانگي در تلاش براي جلوگيري از نابودي نسلشان زادآوري مي كنند و همين امر باعث شده است تا نسل اين پرنده كنار اين همه شكارچي همچنان به جا بماند.
توفان پرها
قمري هاي خانگي پس از لانه سازي معمولا 2 تخم مي گذارند بعد از 14 تا 18 روز ، جوجه ها سر از تخم بيرون مي آورند . جوجه قمري خانگي نزد پرنده شناسان در گروه جوجه هاي نيازمند (Altritial) قرار مي گيرد . اين جوجه ها در بدو تولد عريان هستند و تا زمان پرواز و توانايي ترك لانه كه حدود 20 روز به طول مي انجامد ، در لانه مي مانند و توسط والدين تغذيه مي شوند. جوجه مرغ با دارا بودن توانايي ترك لانه اندكي پس از تولد ، همچنين عدم نياز به تغذيه والدين در مقايسه با قمري ، مثال خوبي براي نشان دادن تفاوت ميان جوجه پرندگان است .
نحوه تغذيه جوجه ها هم به نوبه خود زيباست . همانند ديگر خانواده كبوترها ، قمري هاي خانگي هم در روزهاي اول ، جوجه ها را با مايع شير مانندي كه از چينه دان خارج مي سازند تغذيه مي كنند؛ يعني در روزهاي اول والدين غذاي هضم شده اي را از چينه دان به دهان آورده و به جوجه ها مي دهند. كم كم كه جوجه ها بزرگ تر مي شوند، والدين دانه وديگر مواد غذايي را به صورت نيمه هضم شده به وجوجه ها مي دهند و بدين ترتيب در روزهاي آخر ترك لانه ، دانه ومواد غذايي تقريبا به صورت هضم نشده به جوجه ها داده مي شود و انها آمادگي هضم دانه ها و مواد غذايي را خواهند داشت . زادآوري اين پرنده در شرايط مناسب ممكن است 3 تا 4 بار در طول يك سال انجام شود . با اين همه شايد اندكي توجه ،بهترين كاري است كه ما مي توانيم براي اين همسايه ديرين انجام دهيم.
قمري هاي عاشق
از طرفي قمري ها براي گذشتگان ما نمادي از صميميت و محبت زياد بوده اند.حتما اصطلاح «مثل 2 تا قمري عاشق » را شنيده ايد .نر و ماده اين جانور اغلب در كنار هم و گهگاه در حال جوريدن پرهاي يكديگر ديده مي شوند. يك زوج قمري خانگي ، معمولا جاي خواب مناسبي را دور از خطر براي خود انتخاب مي كنند و تا هفته ها نزديك غروب به آنجا مي روند و تا صبح در كنار هم استراحت مي كند. در گذشته نيز نزديكي و صميميت بين اين پرنده ها همواره براي ايرانيان تاثير گذار بوده تا حدي كه صفت قمري هاي عاشق در بيشتر موارد براي مثال يك عشق پاك به كار برده مي شود.
نگاهي به متون شعر فارسي نشان مي دهد كه قمري ها هميشه در ميان ايرانيان تا اين اندازه فراموش شده نبودند. منوچهري ـ شاعر برجسته قرن پنجم ـ براي بيان وفاداري و بندگي خود ، طوق دور گردن قمري ـ احتمالا يا كريم ـ را مثال مي زند؛ «اگر از خدمتت دورم به دل شرمندگي دارم/ چو قمري طوق بر گردن اميد بندگي دارم» . از طرف ديگر صداي اين پرنده هم نمونه خوبي براي تمثيل هاي شاعرانه بوده . خواجوي كرماني ـ شاعر قرن ششم ـ صداي قمري را در كنار صداي بلبل (هزار) مي گذارد : «صفير بلبل طبعم شنو و گرنه به باغ/ نواي قمري و بانگ هزار بسيارست» و شاعر بلند آوازه هم دوران او ـ حافظ ـ هم چون هميشه استفاده اي جادويي از اين پرنده در شعر مي برد و صداي خاص قمري را همچون نوحه اي غم انگيز مي داند؛ «ندانم نوحه قمري به طرف جويباران چيست/ مگر او نيز همچون من غمي دارد شبانروزي». جالب است كه در ادبيات فارسي ، ديده شدن مداوم و آواز خواندن قمري هم نشانه اي از بي حيايي اش بوده . آنجا كه خاقاني ـ شاعر قرن ششم ـ مي گويد :«هست چون قمري طناز وقح / هست چون طوطي غمازو نديم».
به تماشاي همسايه قديمي
براي اين منظور مي توانيد به راحتي لانه اي ساخته و در اختيار آنها قرار دهيد. حتي قسمت زيرين يك جعبه كفش هم اگر در محل مناسبي قرار گيرد ، مي تواند مكان مناسبي براي لانه گزيني قمري خانگي باشد . اما به ياد داشت باشيد كه هر پرنده ، لانه اي با مشخصات مخصوص خود دارد؛ يعني به طور مثال لانه قمري خانگي و گنجشك داراي مشخصاتي كاملا متفاوت است و ما براي ساختن لانه هر پرنده نيازمند اطلاعات مناسبي در مورد خواسته هاي آن پرنده هستيم . براي اين منظور مي توانيد به سايت ها و كتاب هاي موجود مراجعه كنيد يا از افراد صاحب نظر سوال كنيد. به تازگي گروه هاي تخصصي پرنده نگري هم در كشورمان فعاليت مي كنند مي توانيد از آنها هم كمك بگيريد.
براي فراهم كردن يك لانه راحت و امن براي قمري ، سعي كنيد لانه رادر جايي نصب كنيد كه از نور مستقيم خورشيد و باد شديد و باران در امان مانده و حتي الامكان آرام باشد . هنگام نصب لانه امكان دسترسي گربه و ديگر شكارچيان به لانه را مدنظر قرار دهيد تا از سلامت لانه و جوجه ها در آينده مطمئن شويد . قرار دادن لانه در نزديكي محل هايي كه شما به طور متناوب شاهد حضور قمري ها هستيد شانس يافتن و انتخاب لانه را توسط آنها بيشتر مي كند . اين نكته را هم به ياد داشته باشيد كه بسياري از پرندگان هنگام زادآوري در صورت بازرسي هاي مكرر يا دستكاري لانه توسط شما ، لانه را ترك كرده و دوباره به آن باز نخواهند گشت . سعي كنيد فضاي امني براي آنها فراهم كنيد چرا كه تماشاي تلاش والدين و بزرگ شدن جوجه ها لحظات شاد و به يادماندني اي برايتان به يادگار خواهد گذاشت . حداقل دوباره به ياد مي آوريم كه ما همسايه اي قديمي در آسمان شهر خود داريم؛ همسايه اي كه در روزگاران قديم ـ به دور از دود ماشين وفولاد ـ مورد توجه بسياري از نويسنده هاي ايراني بود. البته مدت ها از اين شهرت مي گذرد واكنون مورد كم توجهي است ؛ قمري زيباي شعر فارسي ، براي مردم به پرنده اي نادان تبديل شده و رفتار طبيعي اش براي بقا ، به حساب حماقت آن گذاشته مي شود. ديگر حرفي از غمزه وناز اين پرنده نيست و صدايش هم كه آن قدر شنيده شده كه ديگر شنيده نمي شود. قمري هاي شهر ما همان قمري هاي قديمند؛ زيبا و طناز ، فقط كافي است كه نگاه ما تغيير كند و جور ديگري آنها را ببينيم.
منبع:همشهري ماه شماره ي 47
/ج