زندگي آيينه است، زيبا شو تا زيبا شود
خيليها در زندگي خود خواهان آرامش هستند اما اغلب اين آرامش دستنيافتني به نظر ميرسد. حتي کساني که در زندگي خود به ثروت وموفقيتهاي مادي ميانديشند و درنهايت هم به آن دست مييابند، احساس ميکنند که واقعاً شاد نيستند. آنها هنوز مضطرب، عصبي و در حال رقابت با ديگران هستند. حال آنکه تجربه خوب در زندگي در حقيقت به عوامل بيروني مانند موفقيت مالي بستگي ندارد.
هيچ چيز وهيچ کسي نميتواند شادي، اطمينان خاطر و موفقيت را به ما ارزاني دهد، زيرا آنچه ما به دنبالش هستيم، تنها به احساس دروني خودمان و نگرشي که نسبت به پيرامون خود داريم، بستگي دارد و اين موضوع است که تعيين ميکند آيا واقعاً سعادتمند هستيم يانه، در واقع غير ممکن است که بتوان شاد بود، به آرامش رسيد، اطمينان خاطر داشت و موفق بود مگر آنکه نخست در وجود خود شادي، اطمينان خاطر، آرامش وموفقيت را حس کنيم. آنچه در زندگي براي ما رخ ميدهد، آن قدر تعيين کننده شادي و آرامش ما نيست بلکه بيشتر نوع واکنش نسبت به آن رخدادهاست که نقش تعيين کنندهاي دارد.
براي همين است که خيليها چون از سرنوشت دلخواهشان تعريف مشخصي ندارند، نميتوانند به رضايت مطلوب دست پيدا کنند. حقيقت آشکار اين است که بسياري از مردم باور ندارند که ميتوانند به آنچه در قلب خود دارند، برسند. آنها فکر ميکنند موفقيت مختص ديگران است، افراد بهتر يا باهوشتر يا کساني که حتي پيش از تولدشان بسياري از امکانات زندگي برايشان فراهم بوده، موفق هستند اين در حالي که حقيقت ندارد و شايد اين فکر بزرگترين مانعي باشد که در سفر انسان به سوي سرنوشت، وجود دارد. ابتدا فقط بايد باور کرد که ما ميتوانيم. اين پيامياست که همه ما به آن نياز داريم. اين باور ماست. باوري که در انديشه جاي ميگيرد و انسان با همين انديشه خود است که ميتواند بهشت را به دوزخ و دوزخ را به بهشت تبديل کند. هر طور که بينديشيم، روزي همان را با تجلي آن دريافت خواهيم کرد. ذهن و انديشه انسان طوري طراحي و برنامهريزي شده است که فقط آنچه را که ميانديشد و به باور خود رسانده است، به طريقي همان انديشه را در بيرون مشاهده ميکند. مولانا در اينباره تعبير زيبايي دارد. او ميگويد: اي برادر تو همه انديشهاي/ مابقي خود استخوان و ريشهاي/ گر بود انديشهات گل، گلشني/ ور بود خاري، تو هيمه گلخني.
ما فقط چيزهايي را جذب ميکنيم که روزي آن را در ذهن پرورش دادهايم. ذهن انسان اين توانايي را دارد که خواستها و تمايلات دروني را متجلي سازد. اگر مثبت و به طور صحيح بينديشيم، چيزهايي مثبت به طرف ما جذب ميشوند و اگر منفي و مأيوسانه به امور بنگريم، مطمئن باشيد که همانها به سوي ما برخواهند گشت. مثبتانديشي درهاي رحمت الهي را به سوي ما باز ميکند و گرايش انسان را به سوي يک زندگي توأم با معنويت افزايش ميدهد.
آرزوي دستيابي به سعادت، بالاترين آرزوي يک انسان است. اين حقيقتي است که نميتوان چشمها را به روي آن بست. همه ما خواهان چنين سعادتي هستيم اما براي دستيابي به اين امر همه به يک ويژگي بسيار مشخص و روشن نياز داريم، واکنشي که ما را به شأن و ارزش وجوديمان آشنا کند و آن انگيزه و اشتياق است. بسياري از انسانها گمان ميکنند، فرصتها شبيه کيسه طلايي هستند که تصادفي جلوي پاي آنها ميافتد اما اينها فرصت نيستند. درواقع، فرصتها، شبيه کار سخت و پرزحمت، شب زندهداريهاي پر مشقت و صبر و شکيبايي زياد هستند. فرصتهاي طلايي زندگي به راحتي به دست نميآيند.فرصت، هر موقعيتي است که بتوان در آن تفاوت مثبتي را ايجاد کرد. بايد باور کنيد که موفقيت امري تصادفي نيست و خوشبختانه امکان رسيدن به آن در دسترس همه است. با استفاده از نيرو و انرژي عظيم، بيکران و معجزه آساي دروني، هرکسي ميتواند زندگي خود را به شاهکاري بيهمتا مبدل سازد. آهنگ فردا زيبا خواهد بود اگرمن، تو و همه ما براي سردادن و زمزمه آن نتهاي خواست، اهداف و آرزوهاي خود را به درستي تنظيم کرده باشيم. هرکسي ناخداي سرنوشت خود و سکاندار کشتي خويش است. براي رسيدن به مقصد بايد اهدافي شفاف تعيين و شيوه چگونگي دستيابي به آنها و مدت زمان مورد لزوم را پيشبيني کرد و براي مقابله با شکستهاي احتمالي، همواره خود را آماده ساخت. در چنين شرايطي است که همه ما ميتوانيم با احساس رضايت خاطر، با آرامش و سازنده و مفيد به مقصد برسيم.
منبع:http://www.salamat.com
/ج
هيچ چيز وهيچ کسي نميتواند شادي، اطمينان خاطر و موفقيت را به ما ارزاني دهد، زيرا آنچه ما به دنبالش هستيم، تنها به احساس دروني خودمان و نگرشي که نسبت به پيرامون خود داريم، بستگي دارد و اين موضوع است که تعيين ميکند آيا واقعاً سعادتمند هستيم يانه، در واقع غير ممکن است که بتوان شاد بود، به آرامش رسيد، اطمينان خاطر داشت و موفق بود مگر آنکه نخست در وجود خود شادي، اطمينان خاطر، آرامش وموفقيت را حس کنيم. آنچه در زندگي براي ما رخ ميدهد، آن قدر تعيين کننده شادي و آرامش ما نيست بلکه بيشتر نوع واکنش نسبت به آن رخدادهاست که نقش تعيين کنندهاي دارد.
کدام سرنوشت
براي همين است که خيليها چون از سرنوشت دلخواهشان تعريف مشخصي ندارند، نميتوانند به رضايت مطلوب دست پيدا کنند. حقيقت آشکار اين است که بسياري از مردم باور ندارند که ميتوانند به آنچه در قلب خود دارند، برسند. آنها فکر ميکنند موفقيت مختص ديگران است، افراد بهتر يا باهوشتر يا کساني که حتي پيش از تولدشان بسياري از امکانات زندگي برايشان فراهم بوده، موفق هستند اين در حالي که حقيقت ندارد و شايد اين فکر بزرگترين مانعي باشد که در سفر انسان به سوي سرنوشت، وجود دارد. ابتدا فقط بايد باور کرد که ما ميتوانيم. اين پيامياست که همه ما به آن نياز داريم. اين باور ماست. باوري که در انديشه جاي ميگيرد و انسان با همين انديشه خود است که ميتواند بهشت را به دوزخ و دوزخ را به بهشت تبديل کند. هر طور که بينديشيم، روزي همان را با تجلي آن دريافت خواهيم کرد. ذهن و انديشه انسان طوري طراحي و برنامهريزي شده است که فقط آنچه را که ميانديشد و به باور خود رسانده است، به طريقي همان انديشه را در بيرون مشاهده ميکند. مولانا در اينباره تعبير زيبايي دارد. او ميگويد: اي برادر تو همه انديشهاي/ مابقي خود استخوان و ريشهاي/ گر بود انديشهات گل، گلشني/ ور بود خاري، تو هيمه گلخني.
ما فقط چيزهايي را جذب ميکنيم که روزي آن را در ذهن پرورش دادهايم. ذهن انسان اين توانايي را دارد که خواستها و تمايلات دروني را متجلي سازد. اگر مثبت و به طور صحيح بينديشيم، چيزهايي مثبت به طرف ما جذب ميشوند و اگر منفي و مأيوسانه به امور بنگريم، مطمئن باشيد که همانها به سوي ما برخواهند گشت. مثبتانديشي درهاي رحمت الهي را به سوي ما باز ميکند و گرايش انسان را به سوي يک زندگي توأم با معنويت افزايش ميدهد.
فرصتهاي طلايي
آرزوي دستيابي به سعادت، بالاترين آرزوي يک انسان است. اين حقيقتي است که نميتوان چشمها را به روي آن بست. همه ما خواهان چنين سعادتي هستيم اما براي دستيابي به اين امر همه به يک ويژگي بسيار مشخص و روشن نياز داريم، واکنشي که ما را به شأن و ارزش وجوديمان آشنا کند و آن انگيزه و اشتياق است. بسياري از انسانها گمان ميکنند، فرصتها شبيه کيسه طلايي هستند که تصادفي جلوي پاي آنها ميافتد اما اينها فرصت نيستند. درواقع، فرصتها، شبيه کار سخت و پرزحمت، شب زندهداريهاي پر مشقت و صبر و شکيبايي زياد هستند. فرصتهاي طلايي زندگي به راحتي به دست نميآيند.فرصت، هر موقعيتي است که بتوان در آن تفاوت مثبتي را ايجاد کرد. بايد باور کنيد که موفقيت امري تصادفي نيست و خوشبختانه امکان رسيدن به آن در دسترس همه است. با استفاده از نيرو و انرژي عظيم، بيکران و معجزه آساي دروني، هرکسي ميتواند زندگي خود را به شاهکاري بيهمتا مبدل سازد. آهنگ فردا زيبا خواهد بود اگرمن، تو و همه ما براي سردادن و زمزمه آن نتهاي خواست، اهداف و آرزوهاي خود را به درستي تنظيم کرده باشيم. هرکسي ناخداي سرنوشت خود و سکاندار کشتي خويش است. براي رسيدن به مقصد بايد اهدافي شفاف تعيين و شيوه چگونگي دستيابي به آنها و مدت زمان مورد لزوم را پيشبيني کرد و براي مقابله با شکستهاي احتمالي، همواره خود را آماده ساخت. در چنين شرايطي است که همه ما ميتوانيم با احساس رضايت خاطر، با آرامش و سازنده و مفيد به مقصد برسيم.
به خوشبختي ميرسيم اگر...
منبع:http://www.salamat.com
/ج