موفقيت چيست؟
چرا همواره از انسانهاى خوشبخت مىپرسند: راز موفقيت شما چيست؟
بعضى از صاحب نظران معتقدند موفقيت مثلثى طلايى دارد؛ مثلثى كه سه ضلع آن عبارتند از:
1. نظم و آرامش
2. برنامه ريزى و دقت
3. سرعت عمل و زمانشناسى
پرموديترا مىنويسد:1«حتى يك سازمان موفق امتداد سايه يك مدير موفق است.» در حقيقت هر انسانى ناخداى كشتى زندگى خويش است و زمانى موفق خواهد بود كه خوب بينديشد، خوب حركت كند، خوب با تغييرات سازگار شود، خوب برنامهريزى و خوب عمل كند.
ويلمام جيمز مىنويسد: «بزرگترين كشف نسل ما اين است كه انسان مىتواند با تغيير دادن نگرش خود زندگىاش را تغيير دهد.»
ما امروزه اغلب در شرايط شتاب هستيم و سعى داريم مسائل را حل كنيم؛ اما در واقع بر شدت آنها مىافزاييم. از آن جا كه همه چيز را مسأله مهم مىدانيم، از يك درام به سراغ درام ديگر مىرويم و بعد از مدتى به تدريج باور مىكنيم كه همه چيز مسأله بزرگى است. به اين مهم توجه نمىكنيم كه طرز برخورد ما با مسائل روى چگونگى حل آنها تأثير مىگذارد. ما بايد بياموزيم كه با مسائل راحتتر برخورد كنيم. اگر اين نكته را بياموزيم، مسائلى كه حل ناشدنى به نظر مىرسند راحتتر و بىاهميتتر به نظر خواهند رسيد و حتى مسائل بزرگتر و به راستى استرسآميز به قدر سابق انسان را ناراحت نمىكنند.
خوشبختانه به گونهاى ديگر نيز مىتوان با زندگى روبه رو گشت؛ روشى ملايمتر كه زندگى را سادهتر و اشخاص را سازگارتر مىسازد. لازمه اين زندگى راحتتر و ملايمتر اين است كه عادتهاى كهنه را با واكنشهاى جديد عوض كنيم. عادات جديدتر سبب مىشوند زندگى رضايت بخشتر و سرشارترى داشته باشيم.
الف) نوع نگاهش به زندگى مثبت مىشود.
ب) حركت، فعاليت و تلاش خود را با برنامه ريزى توأم مىكند.
ج) در تكرار شكستهاى جزئى حل نمىشود.
د) همواره براى توفيقات بيشتر فعاليت مىكند.
چنانچه آدمى اميال و آرزوهاى خود را مرده تلقى كند و خود را در كل عالم بىستاره به شمار آورد، به مرحله باور مثبت نمىرسد و همواره در باور منفى غوطهور خواهد شد. برخى از اشخاص فرياد مىزنند «من در انتظار بدترين حوادث هستم» يا فرياد مىزنند و باور دارند كه: «باز هم بدترينها در راه است.»
بديهى است انسان همان گونه مىزيد كه باور دارد. قبول شكست پياپى و ايمان به اضمحلال وجود و عدم انديشه در مراحل موفقيت آدمى را بىخاصيت مىكند و انسان در تخريب خود تسليم مىشود. اين افراد عملاً بدترين و غير منتظرهترين حوادث را به خود مىخوانند. بنابراين، بايد در آغاز انديشه خود را دگرگون كنند. وقتى فرد عادت كند پيوسته باختها، شكستها، فقدانها، كينهها، دشمنىها و اتفاقات ناگوار را پيشاپيش خود فراخواند؛ ديگر به سمت موفقيتها و كاميابىها و خوشبختىها و بركات جهت نمىيابد. پس كارى كنيد تا موفقيت را به مرحله باور برسانيد و چيزى بپنداريد كه شما منتظرش هستيد؛ زيرا ايمان فعال، شعور نيمه هوشيار را تخريب مىكند.
باورهاى مثبت عامل هدايتگر انسان به سمت موفقيت است و انسان موفقيت جو موفقيت ساز مىشود. گويا دستانى نامرئى به سمت او دراز مىشوند تا وى را يارى دهند. چنين انسانى، داراى نظم، برنامه ريزى و فرصتشناسى مىشود.
باورهاى منفى نيز به اندازه باورهاى مثبت قدرت دارند؛ اما تأثير منفى مىگذارند. گاه يك باور منفى يقينى تركشهاى خود را در سرتاسر زندگى يك فرد رها مىسازد. نبايد فراموش كرد كه باور داشتن به چيزى سبب مىشود آن چيز تجلى كند.
اولاً، انسان نياز دارد برنامههاى كوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدت داشته باشد.
ثانياً، انسان بايد و حتماًبراى روز مبادا تداركات منطقى و معقول داشته باشد؛ اما اگر شما خود را براى چيزى كه از آن مىترسيد يا به آن احتياج نداريد، آماده كنيد، همان را به سوى خود جذب خواهيد كرد. حضرت داوود مىفرمايد: «معمولاً آن چه مىترسيم بر سرمان خواهد آمد.»
ما عموماً در اطرافمان مىشنويم: «من بايد پولى براى هنگام بيمارى كنار گذارم.» بدين ترتيب، به طور مُصمم فرد، بيمارى خود را تدارك مىبيند. گروهى مىگويند: «من براى روزهاى سخت پولى كنار مىگذارم.» اين افراد درباره روزهاى سخت و بىچيزى به مرحله باور و شايد يقين رسيدهاند و به طور حتم روزهاى سخت خواهند داشت؛ چون منتظر لحظه بسيار ناگوارند. البته انبارهاى غله هر فرد بايد پر باشد و از حساب مالى مطمئن و ارزشمند بهره برد؛ ولى بايد آگاه بود و درست پيش رفت. موفقيتهايى كه به خاطر ترس آرزو شود، نوعى شكست پنهان يا ترس وحشتناك از شكست بزرگ است. موفقيت را به خاطر توفيق و براى اعتماد به نفس و به خاطر باورمندى خويش آرزو كنيد. نيچه مىگويد: انسان چگونهاى است كه مىتواند با هر چرايى بسازد. به شرطى كه باور داشته باشد.
مجموع سه ركن آرزو، باور و پذيرش را نيت مىناميم. بايد به خاطر سپرد:
الف) هر گاه نيت فرد براى آفريدن چيزى كامل شود، مرزهاى موجود را در هم مىشكند.
ب) هر گاه فرد سراپا طلب و آرزو باشد و اعتقاد كامل داشته باشد، براى انجام هر كارى توانايى دارد؛ به قول دكتر شريعتى وقتى عشق فرمان مىدهد، محال سر تسليم فرود مىآورد.
ج) هر گاه كاملاً مشتاق و باورمند به سمت كارى حركت كرديد، آن را انجام شده تلقى كنيد. در روايات داريم: «الاعمال بالنيات؛ كارها با نيتها تحقق مىيابند.»
د) هر گاه نيت شما روشنتر و نيرومندتر باشد، تجسّم خلاّق شما سريعتر و آسانتر به ثمر خواهد رسيد.
پس اگر در رسيدن به هدفى دچار مشكل هستيد و خود را ناموفق مىپنداريد يا احساس مىكنيد در درونتان مقاومتى وجود دارد كه نمىگذارد به هدف برسيد، تمرين پالايشگرى زير را انجام دهيد:
يك صفحه كاغذ برداريد و بالاى آن بنويسيد: افكار زير علت ناتوانى من در رسيدن به هدف است. آن گاه آن چه به ذهنتان مىآيد فهرست كنيد. مدت زمان طولانى به هر جمله فكر نكنيد و زيادى آن را جدى نگيريد. فوراً حدود 20 يا 30 مورد را - حتى اگر احمقانه و بچگانه مىنمايد - بنويسيد؛ براى مثال مىتوانيد موارد زير را يادداشت كنيد:
1. خيلى تنبل هستم.
2. خودم را كوچكتر از تصور ديگران مىبينم.
3. پول كافى ندارم.
4. قبلاً امتحان كردهام و اثر نكرده است.
5. مادرم گفته نمىتوانم.
6. نمىخواهم.
7. خيلى سخت است.
8. مىترسم.
9. شاد نيستم.
10. در دنيا و اين آسمان يك ستاره ندارم.
11. بدبختترين آدمم.
اكنون چند دقيقه آرام بنشينيد و ببينيد كدام يك از مواردى كه نوشتهايد به راستى حقيقت دارند و تا چه اندازه به آنها اعتقاد داريد. بدين ترتيب، در مىيابيد چه نوع محدوديتهايى را بر خود و جهانتان تحميل كردهايد. هر گاه احساس كرديد بسيارى از اين موارد وهمىاند، فهرست را پاره كنيد و دور بيندازيد. اين نشان مىدهد:
الف) مواردى كه نوشتيد نبايد در زندگيتان اقتدار داشته باشند.
ب) ايمان به هدف فراسوى باورهاى غلط است.
ج) حقيقت وجود خود و توان شما بسيار فراتر از وضع موجود است.
اكنون همه گذشته را به طور كامل رها مىكنم. من آزادم!
اكنون هر گونه اعتقاد منفى و محدود كننده را نابود مىكنم. اين گونه باورها بر من اقتدارى ندارند.
اكنون همه را مىبخشم و رها مىكنم.
من مىتوانم شاد و خوشبخت و سعادتمند باشم.
اكنون هر چه احساس گناه، ترس و خشم و غضب و نفرت و انزجار است، دور مىريزم. من آزاد، روشن و شفاف و پر از انرژىام.
من از موفقيت لبريزم.
من همنام بعضى پيامبرانم. نام ديگر من مانند نام دانيال پيامبر است؛ زيرا دانيال يعنى «خدا نگهدار من است.»
من خود را موفق مىدانم.
همه موانعى كه بر سر راه بيان كامل و كامروايى زندگى من وجود دارند، بر خواهم داشت.
دنيا بسيار زيبا و دوست داشتنى است.
كائنات از وفور نعمت لبريز است و همواره خدا روزى رسان است.
همه را عفو مىكنم و مىبخشم.
من از خوبى و نيكى و خدمت و توفيق آكندهام.
من خدا را به روشنى ستارگان در دل زيباى شبانه آسمان احساس مىكنم.
من با خدا هستم و خدا با من است. پس من تماماً موفقيت هستم.
جالب اين كه همه ما در ژرفاى دل خود از غايت برتر خويش باخبريم. همه ما مىدانيم در وجود ما قدرتهايى نهفته است كه اگر به كار افتد، جهان ما دگرگون مىشود. بسيارى از ما سالها است با موتورهاى خاموش و بدون برنامه و خطى زندگى كردهايم، در حالى كه 90 درصد ما مىدانيم قدرتهاى زيادى در درون ما به وديعه گذاشته شده است. اين داستان شايد براى بسيارى از ما به شيوههاى گوناگون روى داده است. يكى از دوستان تعريف مىكرد:
روزى يك كش محكم پول را به دست گرفته بودم تا با انگشتان دو نيم كنم. ابتدا آن را دور دو انگشت سبابه پيچاندم و با دو دست كشيدم؛ اما پاره نشد. سپس با چهار انگشت هر دو دست آن را كشيدم؛ ولى پاره نشد. سپس محكم با تمام انگشتان و كف دست آن را از دو طرف كشيدم؛ اما پاره نشد. چون احساس مىكردم كسى مرا نمىبيند، پاهاى خود را دراز كردم، يك طرف كش را به انگشت پا قلاب كردم و با دو دست آن را كشيدم؛ ولى پاره نشد. متحير، مأيوس و ورشكسته حلقه كش را بيرون آوردم. برادرم كه مرا زير نظر داشت، فاتحانه به ميدان آمد و گفت: فلانى تو هميشه ناتوانى، اصلاً بىعرضهاى، اين كش را به يك كودك 6 ساله بده تا با دو انگشت قطع كند و... . در يك لحظه غيرتى شدم، نيرويى عجيب در درونم فوران كرد و حلقه كش را با دو انگشت سبابه و با كمترين فشار پاره كردم.
راز اين موفقيت آشكار است. انسان براى موفقيت در هر كارى به مثلث باور، ايمان و تلاش نياز دارد. اين جمله معروف ارشميدس، رياضى دان بزرگ يونان، را هرگز نبايد فراموش كنيم:
«اهرمى از ايمان و باور به من دهيد، تا من بدون محاسبات رياضى زمين را جابه جا كنم.»
ترديدهاى گذشته، ترسهاى قديمى، تلقينهاى اطرافيان، ترمزهاى فكرى، توقفها و سكونهاى كهنه كه اطراف ما را احاطه كردهاند، درهاى موفقيت را به روى ما بستهاند. قفلهاى مذكور را نمىتوان شكست. اين قفلها بايد گشوده شوند؛ چون گاه شكستن قفل به ساختمان زيباى موفقيت آسيب مىرساند. پس بايد كليدها را يافت و قفلها را گشود.
2. خودباورى: اساس ايمان خودباورى است. انسان خودباور به توان خويش ايمان دارد و ايمان انتظارى مطمئن است.
3. حركت: خروج از سكون و عدم توقف ضامن موفقيت است؛ اما حركتى كه حساب شده و طبق برنامه باشد.
4. جرأت: عدم هراس و اين پا و آن پا كردن و حتى پذيرش شكستها اساس موفقيت است.
5. خودتشويقى: خود تشويقى به معناى خود شيفتگى نيست. انسان گاه نياز دارد فهرست موفقيتهاى خود را تنظيم كند و حتى به بعضى تقدير نامهها و سپاسنامهها چشم بيندازد تا باور كند دوباره مىتواند موفقيتى جديد به وجود آورد.
انسان براى موفقيت بايد بلند نظر باشد و از بلند پروازى معقول نهراسد. بايد به جاى غرق شدن در نهرهاى كوچك به سمت درياهاى موفقيت حركت كرد؛ از جويبار حقيرى كه به چالهاى مىريزد، هيچ كس مرواريد صيد نخواهد كرد. شاهين موفقيت در افقها و بلندىها است و مرواريد توفيق در اقيانوسها. بايد بلند نظر و بلند پرواز و غواص بحرهاى بىكران بود و باور داشت كه دستان خداوند همواره به سمت انسانهاى جوياى موفقيت گشوده است؛ به قول شاعر: ما از خدا گم شدهايم او به جست و جو است.
يکي از شاهان قديم، دختري داشت بسيار زيبا. که اين دختر خواستگارهاي فراواني داشت که همه گي کشته مرده ي دخترک بود اند. خواستگارهايي که هيچکدام کوتاه نمي آمدند.
دختر پادشاه، يک روز همه ي خواستگارها را جمع کرد تا آنها را مورد آزمايش قرار دهد.
دختر از آنها خواست اگر به دنبال جواب مثبت هستيد بايد سنگ ريزه درون کفشهاي تان بريزيد و تا آن درخت که يک فرسنگ فاصله است راه برويد.
همه ي خواستگارها به سرعت اقدام به اجراي خواسته ي دخترک کردند و هرکس سعي مي کرد تندتر از ديگري راه برود تا نشان دهد که عشق اش نسبت به ديگران بيشتر است.
ولي در ميان اين افراد، يکي از خواستگارها، بي اعتنا به خواسته ي دخترک به طرف خانه ي خود حرکت کرد.
دختر پادشاه از او خواست که بايستد و از او پرسيد: "مگه تو خواستگار من نبودي؟"
مرد گفت: "چرا بودم!"
دخترک گفت: " پس چرا همانند ديگران دستور مرا اجرا نکردي؟"
مرد گفت: آخه پاهام زخمي مي شد و ديگه نمي تونستم باهاشون راه برم." و بعد ادامه داد: "اگر پادشاه دوست داره، دخترشو همين طوري به من بده. من که نمي تونم خودمو بکشم."
دختر شاه گفت: "آفرين! تو هموني هستي که برازنده ي همسرايي من هستي. چرا که تو به سلامتي خودت ضربه نزدي. پس کسي مي تواند قدر دختر پادشاه را بداند که اول قدر خودش را بداند. اوني که دلش به حال خودش بسوزه، دلش به حال دختر پادشاه هم مي سوزه. اما کسي که به خودش رحم نکنه، به دختر پادشاه هم رحم نخواهد کرد."
حالا ببينيد؛ بعضي از ما براي رسيدن به اهدافمان حاضريم خيلي چيزها را فدا کنيم! مثل سلامتي، خانواده، آرامش، دوستانمان و هزاران چيز ديگر.
واقعا برخي اهداف ما چه قدر ارزش هزينه کردن را دارند؟
تا به حال به اين چيزها فکر کرده ايد؟
آیا موفقیت ، داشتن همسری دلخواه ، محیط خانوادگی آرام و فرزندانی شایسته است؟ آیا موفقیت ، گذراندن مدارج تحصیلی واخذ مدرك علمی و تخصصی است ؟ آیا كسب ثروت موفقیت است؟ و بالاخره آیا موفقیت این است كه آدم ، از دیگران برتر باشد، مثلاً هنرمند، نویسنده ، شاعر ، تاجر یا موسیقی دان مشهوری باشد؟
واقعیت این است كه همه ی اینها كه گفته شد موفقیت اند، اما شاید هم هیچ كدام موفقیت نباشد ، چرا كه انسان ها متفاوت اند و برداشت های گوناگونی از این مفهوم دارند . بنابراین موفقیت امری نسبی است و هرگز نمی توان تعریف واحدی برای آن ارائه داد.
به نظر آلفرد اوستن : «آرامش و اطمینان بهترین موفقیت است.» فرد موفق كسی است كه به آرزوهای خود برسد و در درون رضایت خاطر احساس كند، كه این خود حاصل تلاش وكوشش مداوم در زندگی است . خوشبخت كسی است كه كاری مفید و با ارزش انجام دهد. به این اعتبار، تعریف " فرهنگ وبستر" از موفقیت به مفهوم "نیل رضایت بخش به هدف" ، تعریفی مناسب است.
می دانیم كه همه برای رسیدن به موفقیت به طور خستگی ناپذیر تلاش می كنند، اما به آنچه در آرزویش هستند، دست نمی یابند و رضایت درونی برای آنان ایجاد نمی شود. اگر چنین نیست پس چرا پس از رسیدن به بالاترین مقام بازهم احساس ناخرسندی می كنند؟ چرا با داشتن چندین فرزند كه روزی آرزوی آن را داشتند باز هم ناشادند؟ و ... شاید علت اصلی این باشد كه موفقیت واقعی را برای خودشان تعریف و مشخص نكرده اند یا هدف از موفقیت را نمی دانند.
انسان بی هدف كاملاً تابع حوادث و پیشامدهاست. اما كسی كه هدف روشنی در زندگی دارد، خود تصمیم می گیرد و تلاش می كند و پس از رسیدن به كامیابی ، احساس خوشبختی و آرامش می كند. اما افرادی كه اهداف نامشخص را پی می گیرند، به هر مقام ، ثروت و جایی برسند ، باز هم ناراضی اند. هریك ازما باید بدانیم كه چه می خواهیم؟ چه هدفی را دنبال می كنیم و در انتظار چه موفقیتی هستیم ؟ اگر اینها را دانستیم ، آن موقع است كه برای رسیدن به اهداف باید تلاش كنیم ، مثلاً آگاهی مان را بالا ببریم و از تقلید كوركورانه بپرهیزیم . به شناخت توانایی ها ، ظرفیت ها و استعداد های خود وهمچنین ضعف های خود بپردازیم واعتماد به نفس و توكل به خداوند متعال وسپس حركت و تلاش را گسترش بدهیم . برای این كار تمركز فكر، مطالعه و مشاوره ، ساز و راه كارهای مناسبی اند.
مرد خردمند هنرپیشه را
عمر، دو بایست دراین روزگار
تا به یكی تجربه آموختن
با دگری تجربه بردن به كار
به قول ویكتورپوشه : " خوشبختی ، شادی و نشاط مسری است ؛ پس همواره سعی كن با افراد گشاده رو، دلشا د و خوشبین معاشرت كنی ." آدمی مثبت بین و مثبت اندیش باش. مشورت با آدم مثبت اندیش و خوشبین تو را به زندگی و تلاش امیدوار می كند . یك مَثـَل ژاپنی ، می گوید : " خوشبین به آینده امیداوار است و بدبین از آن بیمناك." دكتر نورمن پیل ، نیز می گوید: " افكارخوب ومثبت همچون تابش نور خورشید براتاقی تاریك است كه همه جا را روشن می كند، به شرط آن كه در و پنجره را نبسته و پرده ها را پایین نكشیده باشید." آدم ترسویی نباشد. آدم ترسو خطرها و ضررها را چندین برابر می كند. هاریمن می گوید: " آینده را از دریچه ترس و وحشت نگاه نكنید." آدم ترسو آن قدر از شكست صحبت می كند كه ناخود آگاه شما را به شك و تردید می اندازد ، تلاش و حركت را در وجود شما تضعیف می كند و در نتیجه وصول به موفقیت را به تأخیر می اندازد. آدم لاف زنی نباش .
آدم لاف زن چون طبله غازی است پرغوغا ، نه عطر عطاری كه بی سر و صدا می بوید و فضا را عطرآگین می كند. آدم لاف زن رؤیایی و متزلزل است ، ثبات رأی ندارد و از سر عیب جویی به همه چیز وهمه كس می نگرد. پس سعی كن با فردی دانا ، خوشبین ، مثبت نگر و شجاع مشورت كنی تا راه رسیدن به موفقیت كوتاه شده ، آن را راحت تر بپیمایی ، چنان كه در تاریخ گزیده می خوانیم : " هر كه با دانا مشورت كند ، از رسوایی درامان است ."
1- افرادی كه وقت شناس اند وبه زمان اهمیت می دهند واز وقت خودشان ودیگران به خوبی استفاده می كنند. همچنین به ظاهر و آراستگی توجه داشته ، از بد پوشی و كثیفی پرهیزمی كنند و باور دارند كه ترفیع و موفقیت و خوشی درشغل و زندگی را باید به دست آورند و دراین راه از تلاش و كوشش دریغ نمی ورزند . در مواجه با مشكلات و مسائل به جای افسوس و آه و ناله ، به یافتن راه حل های مختلف می پردازند وضمن پذیرش اشتباهات خود از دلیل تراشی وحواله ی آن به دیگران خود داری می كنند.
2- افرادی پیروزمندانه زندگی می كنند كه به جای این كه منتظر كمك دیگران باشند، خود به دیگران كمك می كنند و در پذیرش مسئولیت ها منتظر درخواست وپیشنهاد نمی شوند، بلكه داوطلبانه به سوی آن می روند . احترام می گزارند و مؤدب اند . پس از آن از همسر، فرزندان یا همكاران و... تقاضای احترام وادب دارند.
3- همه انسان ها ذهنشان فعال است وتوانایی ایجاد تعداد نامحدودی ایده را دارند. افراد موفق از ایده پردازی خود داری نمی كنند، مغز خود را پرورش وتمرین می دهند و سعی می كنند ایده های بیشتر ومطلوب تر تولید كنند وعلاوه برآن تلاش می كنند تا ایده های خود را با هم مقایسه كرده، بهترین ایده ها راعمل كنند.
هدف عالی و بزرگ ، شما را به تفكر، تلاش و كوشش وا می دارد . پس سعی كنید به اهداف بزرگ بیندیشید و موفقیت را با تمام وجود بخواهید . همواره به خاطر داشته باشید كه افراد موفق، مردان و زنانی جسور وبا اراده اند كه از مشكلات هراسی به دل راه نمی دهند.
2- از هوش و استعداد وپشتكار كمك بگیرید:
یقین بدانید به قول باكستون ، با استعداد متوسط اما پشتكار قوی به هرچه بخواهید ، می رسید . همچنین شیلرمی گوید: تنها كسی موفق می شود كه به انتظا ر ننشیند وهمه چیز را از هوش وحواس خود نخواهد . معنی این سخن این است كه كامیابی وموفقیت زمانی به دست می آید كه از هوش واستعداد ، نظم ودقت و شكیبایی و پشتكار بهره كافی گرفته شود.
3- شانس را جایگزین لیاقت واعتماد به نفس نكنید واز فرصت ها بهره بگیرید
شانس به معنای توانایی درك موقعیت وانتخاب بهترین هاست . ضرب المثل معروف : " شانس فقط یك بار درخانه آدم را می زند" بیانگر همین موقعیت شناسی است . شانس و اقبال یعنی استفاده بجا از فرصت های پیش آمده . به قول بزرگمهر حكیم " كارها به كوشش است وكوشش ، قضا را سبب می شود. " همچنین حافظ شیرین سخن گوید:
" قومی به جد و جهد گرفتند زلف یار قوم دگر حواله به تقدیر می كنند"
پس، از آن قومی باشید كه خوشبختی هایتان را خودتان رقم بزنید. لینكلن می گوید: " بیشترِ خوشبختی ها و بدبختی های افراد صرفاً به دست خودشان است".
4- همواره "خواستن ، توانستن است" را شعار خود قرار دهید :
" خواستن نه به معنای میل داشتن ، آرزو كردن و امیدوار بودن ، بلكه به معنای عمل كردن است . خواستن یعنی اراده كردن واراده كردن یك فرمان درونی است كه عمل به آن موفقیت را به بارخواهد آورد. سعی كنید آری گفتن را بیاموزید و برای غلبه بر مشكلات ، خود را آماده سازید.
5- نمی توانم ، نمی دانم ونمی شود را از ذهنتان بیرون بریزید:
در دنیای انسان ها غیر ممكن وجود ندارد وانجام هر كار به شرط داشتن اراده ی قوی ، امكان پذیر است ومطمئن باشید كه با اراده ، مقاومت و شكیبایی و انتخاب راه درست به سوی مقصد و تصمیم گیری به موقع ، انجام هر كاری ممكن می شود. به قول دكتر دایر " دست به دست كردن ، آدم را در جاده "شاید" سرگردان می كند واو را جز به خانه هرگز به جایی دیگر رهنمون نمی سازد." هم او می گوید : " اگر برای حل مشكلات به خود ترس راه دهید ، خواه ناخواه روحیه یأس و ناامید ی موجب عدم اجرای آن كار می شود." در همین زمینه حضرت علی علیه السلام – می فرما یند : " یأس و ناامیدی از بزرگ ترین گناهان است"، مطمئن باشید اگر كارتان را آغاز كنید، توانایی انجامش به دنبال می آید و كار كوچكی كه انجام بیابد، بهتر از كارهای بزرگی است كه فقط در قالب حرف و طرح باقی بماند.
6- كارها را جزء به جزء كرده ، انجام بدهید:
به قول هنری فورد " اگر كار را به بخش های كوچك تقسیم كنید و جزء به جزء انجامش دهید، به نظربزرگ و دشوار نمی آید " همیشه بدانید كه كارهای انجام شده ی بزرگ ، با قدم های كوتاه آغاز شده اند. یك ضرب المثل چینی می گوید : " مرد ی كه كوه را ازمیان برداشت ، كسی بود كه شروع به برداشتن سنگریزه ها كرد." یقین بدانید راهی كه هزار كیلو متر باشد ، قدم به قدم پیموده می شود. پس سعی كنید كارهای بزرگ را به قسمت های كوچك تقسیم كنید تا با خیالی راحت واطمینان وشجاعت دست به انجام آنها بزنید.
7- از تمام نیروی خود استفاده كنید:
آیا فكركرده اید كه چرا ذره بین پارچه را می سوزاند؟ بسیار ساده است ، زیرا ذره بین نور آفتاب را جذب می كند و در یك نقطه متمركز می سازد ، بنابراین اگر پارچه ای درجلوی آن بگیرید، آن را می سوزاند . تمركزنیروهای شما اعم از جسمانی ، عقلانی و روحی و روانی در یك جا، اثری به مراتب بیشتر از ذره بین خواهد داشت . همواره این را بدانید كه :
نا برده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
8- از نیروی تخّیل یا از ضمیر ناخوآگاه به خوبی استفاده كنید:
دكتر ماكسول مالتر دركتاب "علم كنترل ذهن " می گوید : " مغز و دستگاه عصبی انسان دارای مكانیزم هدف جویی است كه به طور خودكار برای رسیدن به یك هدف بخصوص ، فعالیت می كند." یعنی مغز آن قدر بر هدف مورد نظر تمركز می كند تا سرانجام به پاسخ مطلوب برسد. به همین سبب سپردن آرزوها به ضمیر ناخودآگاه ، شما را به فعالیت برای یافتن راه حل وا دار می سازد. به قول دكتر ژوزف مورفی " ضمیر باطن ، ایده ، عقیده و ایمان مسلط را با آغوش باز می پذیرد ." پس سعی كنید با ورود تفكر مثبت ، ضمیر ناخودآگاه خود را بارور سازید . هرگز نگویید كه شانس من این گونه بود، تقدیر این طور نوشته شده است ، زندگی من با این حرفها تغییر نمی كند ، بلكه سعی كنید خود را از شر افكار ناامید كننده و منفی برهانید تا به آرزوهای خود برسید ، زیرا به قول مولانا :
" ای برادر توهمین اندیشه ای
ما بقی خود استخوان و ریشه ای
گربود اندیشه ات گـُل ، گـُلشنی
ور بود خاری ، تو هیمه ی گلخنی "
مطمئن باشید آنچه را كه مغزانسان تصور و باور كند، به آن می رسد.
9- ترس را ازخود برانید و توكل وامید به خداوند را به جای آن بنشانید :
خداوند در قرآن می فرماید: انسان برترین مخلوقات است : " فتبارك الله احسن الخالقین " ، همه چیز را به خاطر او آفریدیم و " لولاك لماخلقت الافلاك " اگر تونبودی افلاك را نمی آفریدیم و موارد زیادی كه به جهت اختصار از ذكر آنها خودداری می شود. همه ی اینها بیانگر این موضوع اند كه همه چیز به خاطر انسان خلق شده و انسان برا ی خداوند ارزشمند است و در نتیجه تنها نخواهد ماند ، پس ترس برای او معنی ندارد واگر به جای آن توكل به خداوند را قرار داده ، به حركت و تلاش خود بیفزاید ، به پیروزی و موفقیت نایل خواهد شد .
10- احساس مثبت را در خدمت بگیرید:
با توجه به دلایل فراوان و بررسی های متعدد انجام شده ، ثابت شده است كه تنها افكار آمیخته با احساس می توانند روی ذهن نیمه هوشیار تأثیر بگذارند. این امر حقیقت كاملاً شناخته شده ای است كه احساس و هیجان بر اغلب مردم حكومت می كند. پس بهتر است با احساسات وهیجانات بیشترآشنا بشوید.
در وجود انسان هفت احساس مثبت وهفت احساس منفی كلّی شناسایی شده است . احساس منفی بی آن كه ما دخالتی داشته باشیم برتكانش های فكری ما جای می گیرند و به ذهن نیمه هوشیار ما می رسند . اما جنبه های مثبت را باید خود به افكار تزریق كنیم كه راه انجام این كار هم تلقین به خویشتن است .
هفت احساس مثبت عبارت اند از : میل و اشتیاق ، ایمان ، عشق ، غریزه ، دلگرمی وامید بخشی ، تخیّل ، تفكر و دوراندیشی .
هفت احساس منفی نیزعبارت اند از: ترس ، حسادت ، تنفر، انتقام ، حرص وطمع ، خرافات وخشم .
احساس های مثبت به ما نشاط ، امید ، حركت ، تلاش و نیروی فوق العاده می بخشند ، پس سعی كنید عادت استفاده از احساسات مثبت را در خود ایجاد كنید . ولیكن احساس های منفی بازدارنده اند وتمام كمك های ذهن نیمه هوشیار را از بین می برند، پس برای رسیدن به موفقیت باید خوبی ها، زیبایی ها ، سفید ی ها ، شجاعت ها و دلیری ها را دید نه بدی ها، زشتی ها ، سیاهی ها وترس و جُبن را چنان كه سعدی فرموده است :
" بُوَد خار و گل با هم ای هوشمند چه دربند خاری ؟ توگل دسته بند"
" كرا زشت خویی بود درسرشت نبیند زطاووس جز پای زشت "
11- تفاوت های فردی را فراموش نكنید :
دراین باره به حكایتی از سعدی علیه الرحمه ، بسنده می كنیم كه می گوید: پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت : این فرزند توست ، تربیتش همچنان كن كه یكی از فرزندان خویش . ادیب خدمت كرد و مستقبل شد و سالی چند بر او سعی كرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند. مَلك دانشمند را مُؤاخذت كرد و متابعت ( درشتی ) ، كه وعده خلاف كردی و وفا به جا نیاوردی ، گفت : بر رأی خداوند روی زمین پوشیده نماند كه تربیت یكسان است و طبایع مختلف.
" گرچه سیم وزر سنگ آید همی
درهمه سنگی نباشد زر وسیم
برهمه عالم همی تابد سهیل
جایی انبان می كند، جایی ادیم"
با استنباط از این حكایت معلوم می گردد كه تفاوت های فردی در امرموفقیت حائز اهمیت است وچون خلقت همه یك جور نیست ، پس موفقیت همه یكسان نخواهد بود، لذا از این بابت غصه خوردن یا شماتت كردن كسی ، بی مورد است .
احساس آسایش ، خوشبختی ، داشتن آرامش روحی و روانی ، مزاحم دیگران نشدن و مزاحمتی از سوی دیگران ندیدن ، موفقیت واقعی اند ؛ زیرا مقام ، ثروت ، فرزند شایسته ، مدارج تحصیلی و همسر دلخواه ، همه عواملی اند كه با داشتن آرامش روحی ، خوب بودن با دیگران و داشتن آسودگی خاطر می توان آنها را به دست آورد، مشروط به این كه با دانش و آگاهی واقعی ، اهدافی را برای زندگی خود برگزید.
لویی استونی می گوید: " تنها گنجی كه ارزش جست وجو كردن دارد ، هدف است ."
منابع
1. جامع احاديث الشيعه.
2. درى مخفى به روى موفقيت، فلورانس اسكاول شاين، ترجمه شهلا المعى.
3. جادوى مديريت، پرموديترا و ديپاك ماهندرو، ترجمه مهدى قراچه داغى.
4. تجسم خلاق، شاگتى گواين، ترجمه گيتى خوشدل.
5. مجلّه موفّقیّت، احمد حلّت.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : khajehdaloie
/ج
بعضى از صاحب نظران معتقدند موفقيت مثلثى طلايى دارد؛ مثلثى كه سه ضلع آن عبارتند از:
1. نظم و آرامش
2. برنامه ريزى و دقت
3. سرعت عمل و زمانشناسى
پرموديترا مىنويسد:1«حتى يك سازمان موفق امتداد سايه يك مدير موفق است.» در حقيقت هر انسانى ناخداى كشتى زندگى خويش است و زمانى موفق خواهد بود كه خوب بينديشد، خوب حركت كند، خوب با تغييرات سازگار شود، خوب برنامهريزى و خوب عمل كند.
ويلمام جيمز مىنويسد: «بزرگترين كشف نسل ما اين است كه انسان مىتواند با تغيير دادن نگرش خود زندگىاش را تغيير دهد.»
ما امروزه اغلب در شرايط شتاب هستيم و سعى داريم مسائل را حل كنيم؛ اما در واقع بر شدت آنها مىافزاييم. از آن جا كه همه چيز را مسأله مهم مىدانيم، از يك درام به سراغ درام ديگر مىرويم و بعد از مدتى به تدريج باور مىكنيم كه همه چيز مسأله بزرگى است. به اين مهم توجه نمىكنيم كه طرز برخورد ما با مسائل روى چگونگى حل آنها تأثير مىگذارد. ما بايد بياموزيم كه با مسائل راحتتر برخورد كنيم. اگر اين نكته را بياموزيم، مسائلى كه حل ناشدنى به نظر مىرسند راحتتر و بىاهميتتر به نظر خواهند رسيد و حتى مسائل بزرگتر و به راستى استرسآميز به قدر سابق انسان را ناراحت نمىكنند.
خوشبختانه به گونهاى ديگر نيز مىتوان با زندگى روبه رو گشت؛ روشى ملايمتر كه زندگى را سادهتر و اشخاص را سازگارتر مىسازد. لازمه اين زندگى راحتتر و ملايمتر اين است كه عادتهاى كهنه را با واكنشهاى جديد عوض كنيم. عادات جديدتر سبب مىشوند زندگى رضايت بخشتر و سرشارترى داشته باشيم.
سه ركن ضرورى:
1. آرزوها
2. باور
آيا باورم اين است كه حصول و تحقق آن براى من ممكن است؟
الف) نوع نگاهش به زندگى مثبت مىشود.
ب) حركت، فعاليت و تلاش خود را با برنامه ريزى توأم مىكند.
ج) در تكرار شكستهاى جزئى حل نمىشود.
د) همواره براى توفيقات بيشتر فعاليت مىكند.
چنانچه آدمى اميال و آرزوهاى خود را مرده تلقى كند و خود را در كل عالم بىستاره به شمار آورد، به مرحله باور مثبت نمىرسد و همواره در باور منفى غوطهور خواهد شد. برخى از اشخاص فرياد مىزنند «من در انتظار بدترين حوادث هستم» يا فرياد مىزنند و باور دارند كه: «باز هم بدترينها در راه است.»
بديهى است انسان همان گونه مىزيد كه باور دارد. قبول شكست پياپى و ايمان به اضمحلال وجود و عدم انديشه در مراحل موفقيت آدمى را بىخاصيت مىكند و انسان در تخريب خود تسليم مىشود. اين افراد عملاً بدترين و غير منتظرهترين حوادث را به خود مىخوانند. بنابراين، بايد در آغاز انديشه خود را دگرگون كنند. وقتى فرد عادت كند پيوسته باختها، شكستها، فقدانها، كينهها، دشمنىها و اتفاقات ناگوار را پيشاپيش خود فراخواند؛ ديگر به سمت موفقيتها و كاميابىها و خوشبختىها و بركات جهت نمىيابد. پس كارى كنيد تا موفقيت را به مرحله باور برسانيد و چيزى بپنداريد كه شما منتظرش هستيد؛ زيرا ايمان فعال، شعور نيمه هوشيار را تخريب مىكند.
باورهاى مثبت عامل هدايتگر انسان به سمت موفقيت است و انسان موفقيت جو موفقيت ساز مىشود. گويا دستانى نامرئى به سمت او دراز مىشوند تا وى را يارى دهند. چنين انسانى، داراى نظم، برنامه ريزى و فرصتشناسى مىشود.
باورهاى منفى نيز به اندازه باورهاى مثبت قدرت دارند؛ اما تأثير منفى مىگذارند. گاه يك باور منفى يقينى تركشهاى خود را در سرتاسر زندگى يك فرد رها مىسازد. نبايد فراموش كرد كه باور داشتن به چيزى سبب مىشود آن چيز تجلى كند.
قانون تداركات
اولاً، انسان نياز دارد برنامههاى كوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدت داشته باشد.
ثانياً، انسان بايد و حتماًبراى روز مبادا تداركات منطقى و معقول داشته باشد؛ اما اگر شما خود را براى چيزى كه از آن مىترسيد يا به آن احتياج نداريد، آماده كنيد، همان را به سوى خود جذب خواهيد كرد. حضرت داوود مىفرمايد: «معمولاً آن چه مىترسيم بر سرمان خواهد آمد.»
ما عموماً در اطرافمان مىشنويم: «من بايد پولى براى هنگام بيمارى كنار گذارم.» بدين ترتيب، به طور مُصمم فرد، بيمارى خود را تدارك مىبيند. گروهى مىگويند: «من براى روزهاى سخت پولى كنار مىگذارم.» اين افراد درباره روزهاى سخت و بىچيزى به مرحله باور و شايد يقين رسيدهاند و به طور حتم روزهاى سخت خواهند داشت؛ چون منتظر لحظه بسيار ناگوارند. البته انبارهاى غله هر فرد بايد پر باشد و از حساب مالى مطمئن و ارزشمند بهره برد؛ ولى بايد آگاه بود و درست پيش رفت. موفقيتهايى كه به خاطر ترس آرزو شود، نوعى شكست پنهان يا ترس وحشتناك از شكست بزرگ است. موفقيت را به خاطر توفيق و براى اعتماد به نفس و به خاطر باورمندى خويش آرزو كنيد. نيچه مىگويد: انسان چگونهاى است كه مىتواند با هر چرايى بسازد. به شرطى كه باور داشته باشد.
3. پذيرش
مجموع سه ركن آرزو، باور و پذيرش را نيت مىناميم. بايد به خاطر سپرد:
الف) هر گاه نيت فرد براى آفريدن چيزى كامل شود، مرزهاى موجود را در هم مىشكند.
ب) هر گاه فرد سراپا طلب و آرزو باشد و اعتقاد كامل داشته باشد، براى انجام هر كارى توانايى دارد؛ به قول دكتر شريعتى وقتى عشق فرمان مىدهد، محال سر تسليم فرود مىآورد.
ج) هر گاه كاملاً مشتاق و باورمند به سمت كارى حركت كرديد، آن را انجام شده تلقى كنيد. در روايات داريم: «الاعمال بالنيات؛ كارها با نيتها تحقق مىيابند.»
د) هر گاه نيت شما روشنتر و نيرومندتر باشد، تجسّم خلاّق شما سريعتر و آسانتر به ثمر خواهد رسيد.
تمرين پالايشگرى
پس اگر در رسيدن به هدفى دچار مشكل هستيد و خود را ناموفق مىپنداريد يا احساس مىكنيد در درونتان مقاومتى وجود دارد كه نمىگذارد به هدف برسيد، تمرين پالايشگرى زير را انجام دهيد:
يك صفحه كاغذ برداريد و بالاى آن بنويسيد: افكار زير علت ناتوانى من در رسيدن به هدف است. آن گاه آن چه به ذهنتان مىآيد فهرست كنيد. مدت زمان طولانى به هر جمله فكر نكنيد و زيادى آن را جدى نگيريد. فوراً حدود 20 يا 30 مورد را - حتى اگر احمقانه و بچگانه مىنمايد - بنويسيد؛ براى مثال مىتوانيد موارد زير را يادداشت كنيد:
1. خيلى تنبل هستم.
2. خودم را كوچكتر از تصور ديگران مىبينم.
3. پول كافى ندارم.
4. قبلاً امتحان كردهام و اثر نكرده است.
5. مادرم گفته نمىتوانم.
6. نمىخواهم.
7. خيلى سخت است.
8. مىترسم.
9. شاد نيستم.
10. در دنيا و اين آسمان يك ستاره ندارم.
11. بدبختترين آدمم.
اكنون چند دقيقه آرام بنشينيد و ببينيد كدام يك از مواردى كه نوشتهايد به راستى حقيقت دارند و تا چه اندازه به آنها اعتقاد داريد. بدين ترتيب، در مىيابيد چه نوع محدوديتهايى را بر خود و جهانتان تحميل كردهايد. هر گاه احساس كرديد بسيارى از اين موارد وهمىاند، فهرست را پاره كنيد و دور بيندازيد. اين نشان مىدهد:
الف) مواردى كه نوشتيد نبايد در زندگيتان اقتدار داشته باشند.
ب) ايمان به هدف فراسوى باورهاى غلط است.
ج) حقيقت وجود خود و توان شما بسيار فراتر از وضع موجود است.
باورهاى موفقيت
اكنون همه گذشته را به طور كامل رها مىكنم. من آزادم!
اكنون هر گونه اعتقاد منفى و محدود كننده را نابود مىكنم. اين گونه باورها بر من اقتدارى ندارند.
اكنون همه را مىبخشم و رها مىكنم.
من مىتوانم شاد و خوشبخت و سعادتمند باشم.
اكنون هر چه احساس گناه، ترس و خشم و غضب و نفرت و انزجار است، دور مىريزم. من آزاد، روشن و شفاف و پر از انرژىام.
من از موفقيت لبريزم.
من همنام بعضى پيامبرانم. نام ديگر من مانند نام دانيال پيامبر است؛ زيرا دانيال يعنى «خدا نگهدار من است.»
من خود را موفق مىدانم.
همه موانعى كه بر سر راه بيان كامل و كامروايى زندگى من وجود دارند، بر خواهم داشت.
دنيا بسيار زيبا و دوست داشتنى است.
كائنات از وفور نعمت لبريز است و همواره خدا روزى رسان است.
همه را عفو مىكنم و مىبخشم.
من از خوبى و نيكى و خدمت و توفيق آكندهام.
من خدا را به روشنى ستارگان در دل زيباى شبانه آسمان احساس مىكنم.
من با خدا هستم و خدا با من است. پس من تماماً موفقيت هستم.
تجسم موفقيت
جالب اين كه همه ما در ژرفاى دل خود از غايت برتر خويش باخبريم. همه ما مىدانيم در وجود ما قدرتهايى نهفته است كه اگر به كار افتد، جهان ما دگرگون مىشود. بسيارى از ما سالها است با موتورهاى خاموش و بدون برنامه و خطى زندگى كردهايم، در حالى كه 90 درصد ما مىدانيم قدرتهاى زيادى در درون ما به وديعه گذاشته شده است. اين داستان شايد براى بسيارى از ما به شيوههاى گوناگون روى داده است. يكى از دوستان تعريف مىكرد:
روزى يك كش محكم پول را به دست گرفته بودم تا با انگشتان دو نيم كنم. ابتدا آن را دور دو انگشت سبابه پيچاندم و با دو دست كشيدم؛ اما پاره نشد. سپس با چهار انگشت هر دو دست آن را كشيدم؛ ولى پاره نشد. سپس محكم با تمام انگشتان و كف دست آن را از دو طرف كشيدم؛ اما پاره نشد. چون احساس مىكردم كسى مرا نمىبيند، پاهاى خود را دراز كردم، يك طرف كش را به انگشت پا قلاب كردم و با دو دست آن را كشيدم؛ ولى پاره نشد. متحير، مأيوس و ورشكسته حلقه كش را بيرون آوردم. برادرم كه مرا زير نظر داشت، فاتحانه به ميدان آمد و گفت: فلانى تو هميشه ناتوانى، اصلاً بىعرضهاى، اين كش را به يك كودك 6 ساله بده تا با دو انگشت قطع كند و... . در يك لحظه غيرتى شدم، نيرويى عجيب در درونم فوران كرد و حلقه كش را با دو انگشت سبابه و با كمترين فشار پاره كردم.
راز اين موفقيت آشكار است. انسان براى موفقيت در هر كارى به مثلث باور، ايمان و تلاش نياز دارد. اين جمله معروف ارشميدس، رياضى دان بزرگ يونان، را هرگز نبايد فراموش كنيم:
«اهرمى از ايمان و باور به من دهيد، تا من بدون محاسبات رياضى زمين را جابه جا كنم.»
ترديدهاى گذشته، ترسهاى قديمى، تلقينهاى اطرافيان، ترمزهاى فكرى، توقفها و سكونهاى كهنه كه اطراف ما را احاطه كردهاند، درهاى موفقيت را به روى ما بستهاند. قفلهاى مذكور را نمىتوان شكست. اين قفلها بايد گشوده شوند؛ چون گاه شكستن قفل به ساختمان زيباى موفقيت آسيب مىرساند. پس بايد كليدها را يافت و قفلها را گشود.
كليدهاى موفقيت
2. خودباورى: اساس ايمان خودباورى است. انسان خودباور به توان خويش ايمان دارد و ايمان انتظارى مطمئن است.
3. حركت: خروج از سكون و عدم توقف ضامن موفقيت است؛ اما حركتى كه حساب شده و طبق برنامه باشد.
4. جرأت: عدم هراس و اين پا و آن پا كردن و حتى پذيرش شكستها اساس موفقيت است.
5. خودتشويقى: خود تشويقى به معناى خود شيفتگى نيست. انسان گاه نياز دارد فهرست موفقيتهاى خود را تنظيم كند و حتى به بعضى تقدير نامهها و سپاسنامهها چشم بيندازد تا باور كند دوباره مىتواند موفقيتى جديد به وجود آورد.
انسان براى موفقيت بايد بلند نظر باشد و از بلند پروازى معقول نهراسد. بايد به جاى غرق شدن در نهرهاى كوچك به سمت درياهاى موفقيت حركت كرد؛ از جويبار حقيرى كه به چالهاى مىريزد، هيچ كس مرواريد صيد نخواهد كرد. شاهين موفقيت در افقها و بلندىها است و مرواريد توفيق در اقيانوسها. بايد بلند نظر و بلند پرواز و غواص بحرهاى بىكران بود و باور داشت كه دستان خداوند همواره به سمت انسانهاى جوياى موفقيت گشوده است؛ به قول شاعر: ما از خدا گم شدهايم او به جست و جو است.
يکي از شاهان قديم، دختري داشت بسيار زيبا. که اين دختر خواستگارهاي فراواني داشت که همه گي کشته مرده ي دخترک بود اند. خواستگارهايي که هيچکدام کوتاه نمي آمدند.
دختر پادشاه، يک روز همه ي خواستگارها را جمع کرد تا آنها را مورد آزمايش قرار دهد.
دختر از آنها خواست اگر به دنبال جواب مثبت هستيد بايد سنگ ريزه درون کفشهاي تان بريزيد و تا آن درخت که يک فرسنگ فاصله است راه برويد.
همه ي خواستگارها به سرعت اقدام به اجراي خواسته ي دخترک کردند و هرکس سعي مي کرد تندتر از ديگري راه برود تا نشان دهد که عشق اش نسبت به ديگران بيشتر است.
ولي در ميان اين افراد، يکي از خواستگارها، بي اعتنا به خواسته ي دخترک به طرف خانه ي خود حرکت کرد.
دختر پادشاه از او خواست که بايستد و از او پرسيد: "مگه تو خواستگار من نبودي؟"
مرد گفت: "چرا بودم!"
دخترک گفت: " پس چرا همانند ديگران دستور مرا اجرا نکردي؟"
مرد گفت: آخه پاهام زخمي مي شد و ديگه نمي تونستم باهاشون راه برم." و بعد ادامه داد: "اگر پادشاه دوست داره، دخترشو همين طوري به من بده. من که نمي تونم خودمو بکشم."
دختر شاه گفت: "آفرين! تو هموني هستي که برازنده ي همسرايي من هستي. چرا که تو به سلامتي خودت ضربه نزدي. پس کسي مي تواند قدر دختر پادشاه را بداند که اول قدر خودش را بداند. اوني که دلش به حال خودش بسوزه، دلش به حال دختر پادشاه هم مي سوزه. اما کسي که به خودش رحم نکنه، به دختر پادشاه هم رحم نخواهد کرد."
حالا ببينيد؛ بعضي از ما براي رسيدن به اهدافمان حاضريم خيلي چيزها را فدا کنيم! مثل سلامتي، خانواده، آرامش، دوستانمان و هزاران چيز ديگر.
واقعا برخي اهداف ما چه قدر ارزش هزينه کردن را دارند؟
تا به حال به اين چيزها فکر کرده ايد؟
موفقیت و عوامل گذر بر آن
آیا موفقیت ، داشتن همسری دلخواه ، محیط خانوادگی آرام و فرزندانی شایسته است؟ آیا موفقیت ، گذراندن مدارج تحصیلی واخذ مدرك علمی و تخصصی است ؟ آیا كسب ثروت موفقیت است؟ و بالاخره آیا موفقیت این است كه آدم ، از دیگران برتر باشد، مثلاً هنرمند، نویسنده ، شاعر ، تاجر یا موسیقی دان مشهوری باشد؟
واقعیت این است كه همه ی اینها كه گفته شد موفقیت اند، اما شاید هم هیچ كدام موفقیت نباشد ، چرا كه انسان ها متفاوت اند و برداشت های گوناگونی از این مفهوم دارند . بنابراین موفقیت امری نسبی است و هرگز نمی توان تعریف واحدی برای آن ارائه داد.
به نظر آلفرد اوستن : «آرامش و اطمینان بهترین موفقیت است.» فرد موفق كسی است كه به آرزوهای خود برسد و در درون رضایت خاطر احساس كند، كه این خود حاصل تلاش وكوشش مداوم در زندگی است . خوشبخت كسی است كه كاری مفید و با ارزش انجام دهد. به این اعتبار، تعریف " فرهنگ وبستر" از موفقیت به مفهوم "نیل رضایت بخش به هدف" ، تعریفی مناسب است.
می دانیم كه همه برای رسیدن به موفقیت به طور خستگی ناپذیر تلاش می كنند، اما به آنچه در آرزویش هستند، دست نمی یابند و رضایت درونی برای آنان ایجاد نمی شود. اگر چنین نیست پس چرا پس از رسیدن به بالاترین مقام بازهم احساس ناخرسندی می كنند؟ چرا با داشتن چندین فرزند كه روزی آرزوی آن را داشتند باز هم ناشادند؟ و ... شاید علت اصلی این باشد كه موفقیت واقعی را برای خودشان تعریف و مشخص نكرده اند یا هدف از موفقیت را نمی دانند.
موفقیت واقعی چیست ؟
انسان بی هدف كاملاً تابع حوادث و پیشامدهاست. اما كسی كه هدف روشنی در زندگی دارد، خود تصمیم می گیرد و تلاش می كند و پس از رسیدن به كامیابی ، احساس خوشبختی و آرامش می كند. اما افرادی كه اهداف نامشخص را پی می گیرند، به هر مقام ، ثروت و جایی برسند ، باز هم ناراضی اند. هریك ازما باید بدانیم كه چه می خواهیم؟ چه هدفی را دنبال می كنیم و در انتظار چه موفقیتی هستیم ؟ اگر اینها را دانستیم ، آن موقع است كه برای رسیدن به اهداف باید تلاش كنیم ، مثلاً آگاهی مان را بالا ببریم و از تقلید كوركورانه بپرهیزیم . به شناخت توانایی ها ، ظرفیت ها و استعداد های خود وهمچنین ضعف های خود بپردازیم واعتماد به نفس و توكل به خداوند متعال وسپس حركت و تلاش را گسترش بدهیم . برای این كار تمركز فكر، مطالعه و مشاوره ، ساز و راه كارهای مناسبی اند.
فكر خوب
مطالعه مناسب
مرد خردمند هنرپیشه را
عمر، دو بایست دراین روزگار
تا به یكی تجربه آموختن
با دگری تجربه بردن به كار
مشاوره منطقی
به قول ویكتورپوشه : " خوشبختی ، شادی و نشاط مسری است ؛ پس همواره سعی كن با افراد گشاده رو، دلشا د و خوشبین معاشرت كنی ." آدمی مثبت بین و مثبت اندیش باش. مشورت با آدم مثبت اندیش و خوشبین تو را به زندگی و تلاش امیدوار می كند . یك مَثـَل ژاپنی ، می گوید : " خوشبین به آینده امیداوار است و بدبین از آن بیمناك." دكتر نورمن پیل ، نیز می گوید: " افكارخوب ومثبت همچون تابش نور خورشید براتاقی تاریك است كه همه جا را روشن می كند، به شرط آن كه در و پنجره را نبسته و پرده ها را پایین نكشیده باشید." آدم ترسویی نباشد. آدم ترسو خطرها و ضررها را چندین برابر می كند. هاریمن می گوید: " آینده را از دریچه ترس و وحشت نگاه نكنید." آدم ترسو آن قدر از شكست صحبت می كند كه ناخود آگاه شما را به شك و تردید می اندازد ، تلاش و حركت را در وجود شما تضعیف می كند و در نتیجه وصول به موفقیت را به تأخیر می اندازد. آدم لاف زنی نباش .
آدم لاف زن چون طبله غازی است پرغوغا ، نه عطر عطاری كه بی سر و صدا می بوید و فضا را عطرآگین می كند. آدم لاف زن رؤیایی و متزلزل است ، ثبات رأی ندارد و از سر عیب جویی به همه چیز وهمه كس می نگرد. پس سعی كن با فردی دانا ، خوشبین ، مثبت نگر و شجاع مشورت كنی تا راه رسیدن به موفقیت كوتاه شده ، آن را راحت تر بپیمایی ، چنان كه در تاریخ گزیده می خوانیم : " هر كه با دانا مشورت كند ، از رسوایی درامان است ."
اثرهای موفقیت در زندگی و شغل
1- افرادی كه وقت شناس اند وبه زمان اهمیت می دهند واز وقت خودشان ودیگران به خوبی استفاده می كنند. همچنین به ظاهر و آراستگی توجه داشته ، از بد پوشی و كثیفی پرهیزمی كنند و باور دارند كه ترفیع و موفقیت و خوشی درشغل و زندگی را باید به دست آورند و دراین راه از تلاش و كوشش دریغ نمی ورزند . در مواجه با مشكلات و مسائل به جای افسوس و آه و ناله ، به یافتن راه حل های مختلف می پردازند وضمن پذیرش اشتباهات خود از دلیل تراشی وحواله ی آن به دیگران خود داری می كنند.
2- افرادی پیروزمندانه زندگی می كنند كه به جای این كه منتظر كمك دیگران باشند، خود به دیگران كمك می كنند و در پذیرش مسئولیت ها منتظر درخواست وپیشنهاد نمی شوند، بلكه داوطلبانه به سوی آن می روند . احترام می گزارند و مؤدب اند . پس از آن از همسر، فرزندان یا همكاران و... تقاضای احترام وادب دارند.
3- همه انسان ها ذهنشان فعال است وتوانایی ایجاد تعداد نامحدودی ایده را دارند. افراد موفق از ایده پردازی خود داری نمی كنند، مغز خود را پرورش وتمرین می دهند و سعی می كنند ایده های بیشتر ومطلوب تر تولید كنند وعلاوه برآن تلاش می كنند تا ایده های خود را با هم مقایسه كرده، بهترین ایده ها راعمل كنند.
اصول موفقیت
هدف عالی و بزرگ ، شما را به تفكر، تلاش و كوشش وا می دارد . پس سعی كنید به اهداف بزرگ بیندیشید و موفقیت را با تمام وجود بخواهید . همواره به خاطر داشته باشید كه افراد موفق، مردان و زنانی جسور وبا اراده اند كه از مشكلات هراسی به دل راه نمی دهند.
2- از هوش و استعداد وپشتكار كمك بگیرید:
یقین بدانید به قول باكستون ، با استعداد متوسط اما پشتكار قوی به هرچه بخواهید ، می رسید . همچنین شیلرمی گوید: تنها كسی موفق می شود كه به انتظا ر ننشیند وهمه چیز را از هوش وحواس خود نخواهد . معنی این سخن این است كه كامیابی وموفقیت زمانی به دست می آید كه از هوش واستعداد ، نظم ودقت و شكیبایی و پشتكار بهره كافی گرفته شود.
3- شانس را جایگزین لیاقت واعتماد به نفس نكنید واز فرصت ها بهره بگیرید
شانس به معنای توانایی درك موقعیت وانتخاب بهترین هاست . ضرب المثل معروف : " شانس فقط یك بار درخانه آدم را می زند" بیانگر همین موقعیت شناسی است . شانس و اقبال یعنی استفاده بجا از فرصت های پیش آمده . به قول بزرگمهر حكیم " كارها به كوشش است وكوشش ، قضا را سبب می شود. " همچنین حافظ شیرین سخن گوید:
" قومی به جد و جهد گرفتند زلف یار قوم دگر حواله به تقدیر می كنند"
پس، از آن قومی باشید كه خوشبختی هایتان را خودتان رقم بزنید. لینكلن می گوید: " بیشترِ خوشبختی ها و بدبختی های افراد صرفاً به دست خودشان است".
4- همواره "خواستن ، توانستن است" را شعار خود قرار دهید :
" خواستن نه به معنای میل داشتن ، آرزو كردن و امیدوار بودن ، بلكه به معنای عمل كردن است . خواستن یعنی اراده كردن واراده كردن یك فرمان درونی است كه عمل به آن موفقیت را به بارخواهد آورد. سعی كنید آری گفتن را بیاموزید و برای غلبه بر مشكلات ، خود را آماده سازید.
5- نمی توانم ، نمی دانم ونمی شود را از ذهنتان بیرون بریزید:
در دنیای انسان ها غیر ممكن وجود ندارد وانجام هر كار به شرط داشتن اراده ی قوی ، امكان پذیر است ومطمئن باشید كه با اراده ، مقاومت و شكیبایی و انتخاب راه درست به سوی مقصد و تصمیم گیری به موقع ، انجام هر كاری ممكن می شود. به قول دكتر دایر " دست به دست كردن ، آدم را در جاده "شاید" سرگردان می كند واو را جز به خانه هرگز به جایی دیگر رهنمون نمی سازد." هم او می گوید : " اگر برای حل مشكلات به خود ترس راه دهید ، خواه ناخواه روحیه یأس و ناامید ی موجب عدم اجرای آن كار می شود." در همین زمینه حضرت علی علیه السلام – می فرما یند : " یأس و ناامیدی از بزرگ ترین گناهان است"، مطمئن باشید اگر كارتان را آغاز كنید، توانایی انجامش به دنبال می آید و كار كوچكی كه انجام بیابد، بهتر از كارهای بزرگی است كه فقط در قالب حرف و طرح باقی بماند.
6- كارها را جزء به جزء كرده ، انجام بدهید:
به قول هنری فورد " اگر كار را به بخش های كوچك تقسیم كنید و جزء به جزء انجامش دهید، به نظربزرگ و دشوار نمی آید " همیشه بدانید كه كارهای انجام شده ی بزرگ ، با قدم های كوتاه آغاز شده اند. یك ضرب المثل چینی می گوید : " مرد ی كه كوه را ازمیان برداشت ، كسی بود كه شروع به برداشتن سنگریزه ها كرد." یقین بدانید راهی كه هزار كیلو متر باشد ، قدم به قدم پیموده می شود. پس سعی كنید كارهای بزرگ را به قسمت های كوچك تقسیم كنید تا با خیالی راحت واطمینان وشجاعت دست به انجام آنها بزنید.
7- از تمام نیروی خود استفاده كنید:
آیا فكركرده اید كه چرا ذره بین پارچه را می سوزاند؟ بسیار ساده است ، زیرا ذره بین نور آفتاب را جذب می كند و در یك نقطه متمركز می سازد ، بنابراین اگر پارچه ای درجلوی آن بگیرید، آن را می سوزاند . تمركزنیروهای شما اعم از جسمانی ، عقلانی و روحی و روانی در یك جا، اثری به مراتب بیشتر از ذره بین خواهد داشت . همواره این را بدانید كه :
نا برده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
8- از نیروی تخّیل یا از ضمیر ناخوآگاه به خوبی استفاده كنید:
دكتر ماكسول مالتر دركتاب "علم كنترل ذهن " می گوید : " مغز و دستگاه عصبی انسان دارای مكانیزم هدف جویی است كه به طور خودكار برای رسیدن به یك هدف بخصوص ، فعالیت می كند." یعنی مغز آن قدر بر هدف مورد نظر تمركز می كند تا سرانجام به پاسخ مطلوب برسد. به همین سبب سپردن آرزوها به ضمیر ناخودآگاه ، شما را به فعالیت برای یافتن راه حل وا دار می سازد. به قول دكتر ژوزف مورفی " ضمیر باطن ، ایده ، عقیده و ایمان مسلط را با آغوش باز می پذیرد ." پس سعی كنید با ورود تفكر مثبت ، ضمیر ناخودآگاه خود را بارور سازید . هرگز نگویید كه شانس من این گونه بود، تقدیر این طور نوشته شده است ، زندگی من با این حرفها تغییر نمی كند ، بلكه سعی كنید خود را از شر افكار ناامید كننده و منفی برهانید تا به آرزوهای خود برسید ، زیرا به قول مولانا :
" ای برادر توهمین اندیشه ای
ما بقی خود استخوان و ریشه ای
گربود اندیشه ات گـُل ، گـُلشنی
ور بود خاری ، تو هیمه ی گلخنی "
مطمئن باشید آنچه را كه مغزانسان تصور و باور كند، به آن می رسد.
9- ترس را ازخود برانید و توكل وامید به خداوند را به جای آن بنشانید :
خداوند در قرآن می فرماید: انسان برترین مخلوقات است : " فتبارك الله احسن الخالقین " ، همه چیز را به خاطر او آفریدیم و " لولاك لماخلقت الافلاك " اگر تونبودی افلاك را نمی آفریدیم و موارد زیادی كه به جهت اختصار از ذكر آنها خودداری می شود. همه ی اینها بیانگر این موضوع اند كه همه چیز به خاطر انسان خلق شده و انسان برا ی خداوند ارزشمند است و در نتیجه تنها نخواهد ماند ، پس ترس برای او معنی ندارد واگر به جای آن توكل به خداوند را قرار داده ، به حركت و تلاش خود بیفزاید ، به پیروزی و موفقیت نایل خواهد شد .
10- احساس مثبت را در خدمت بگیرید:
با توجه به دلایل فراوان و بررسی های متعدد انجام شده ، ثابت شده است كه تنها افكار آمیخته با احساس می توانند روی ذهن نیمه هوشیار تأثیر بگذارند. این امر حقیقت كاملاً شناخته شده ای است كه احساس و هیجان بر اغلب مردم حكومت می كند. پس بهتر است با احساسات وهیجانات بیشترآشنا بشوید.
در وجود انسان هفت احساس مثبت وهفت احساس منفی كلّی شناسایی شده است . احساس منفی بی آن كه ما دخالتی داشته باشیم برتكانش های فكری ما جای می گیرند و به ذهن نیمه هوشیار ما می رسند . اما جنبه های مثبت را باید خود به افكار تزریق كنیم كه راه انجام این كار هم تلقین به خویشتن است .
هفت احساس مثبت عبارت اند از : میل و اشتیاق ، ایمان ، عشق ، غریزه ، دلگرمی وامید بخشی ، تخیّل ، تفكر و دوراندیشی .
هفت احساس منفی نیزعبارت اند از: ترس ، حسادت ، تنفر، انتقام ، حرص وطمع ، خرافات وخشم .
احساس های مثبت به ما نشاط ، امید ، حركت ، تلاش و نیروی فوق العاده می بخشند ، پس سعی كنید عادت استفاده از احساسات مثبت را در خود ایجاد كنید . ولیكن احساس های منفی بازدارنده اند وتمام كمك های ذهن نیمه هوشیار را از بین می برند، پس برای رسیدن به موفقیت باید خوبی ها، زیبایی ها ، سفید ی ها ، شجاعت ها و دلیری ها را دید نه بدی ها، زشتی ها ، سیاهی ها وترس و جُبن را چنان كه سعدی فرموده است :
" بُوَد خار و گل با هم ای هوشمند چه دربند خاری ؟ توگل دسته بند"
" كرا زشت خویی بود درسرشت نبیند زطاووس جز پای زشت "
11- تفاوت های فردی را فراموش نكنید :
دراین باره به حكایتی از سعدی علیه الرحمه ، بسنده می كنیم كه می گوید: پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت : این فرزند توست ، تربیتش همچنان كن كه یكی از فرزندان خویش . ادیب خدمت كرد و مستقبل شد و سالی چند بر او سعی كرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند. مَلك دانشمند را مُؤاخذت كرد و متابعت ( درشتی ) ، كه وعده خلاف كردی و وفا به جا نیاوردی ، گفت : بر رأی خداوند روی زمین پوشیده نماند كه تربیت یكسان است و طبایع مختلف.
" گرچه سیم وزر سنگ آید همی
درهمه سنگی نباشد زر وسیم
برهمه عالم همی تابد سهیل
جایی انبان می كند، جایی ادیم"
با استنباط از این حكایت معلوم می گردد كه تفاوت های فردی در امرموفقیت حائز اهمیت است وچون خلقت همه یك جور نیست ، پس موفقیت همه یكسان نخواهد بود، لذا از این بابت غصه خوردن یا شماتت كردن كسی ، بی مورد است .
احساس آسایش ، خوشبختی ، داشتن آرامش روحی و روانی ، مزاحم دیگران نشدن و مزاحمتی از سوی دیگران ندیدن ، موفقیت واقعی اند ؛ زیرا مقام ، ثروت ، فرزند شایسته ، مدارج تحصیلی و همسر دلخواه ، همه عواملی اند كه با داشتن آرامش روحی ، خوب بودن با دیگران و داشتن آسودگی خاطر می توان آنها را به دست آورد، مشروط به این كه با دانش و آگاهی واقعی ، اهدافی را برای زندگی خود برگزید.
لویی استونی می گوید: " تنها گنجی كه ارزش جست وجو كردن دارد ، هدف است ."
منابع
1. جامع احاديث الشيعه.
2. درى مخفى به روى موفقيت، فلورانس اسكاول شاين، ترجمه شهلا المعى.
3. جادوى مديريت، پرموديترا و ديپاك ماهندرو، ترجمه مهدى قراچه داغى.
4. تجسم خلاق، شاگتى گواين، ترجمه گيتى خوشدل.
5. مجلّه موفّقیّت، احمد حلّت.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : khajehdaloie
/ج