اصناف نيايش از نگاه ترزاى آويلى (1)
نويسنده:بخشعلى قنبرى
اشاره:
مراد ترزا از باغ ، نفس آدمى است و چهار روش آبيارى نيز راه هاى برگزارى نيايش است; چه از نظر او نيايش، راه آبيارى نفس است. آنگاه ترزا خود اين چهار روش آبيارى را بر چهار روش نيايش تطبيق مى كند كه به ترتيب عبارت است از: 1. نيايش ذهنى; 2. نيايش ذكر; 3. نيايش سكوت و 4. نيايش وصال. بدين ترتيب، سالك پس از طى سه مرحله نيايش، در مرحله چهارم به وصال خدا موفق مى شود و از مشاهده او حظ وافى مى برد.
انسان به دلايل و اهداف مختلف با خدا مواجه مى شود تا جايگاه او در هستى را بررسى كند; گاهى براى آن كه نسبت خدا با خلق را مورد توجه قرار دهد و گاهى براى اين كه با او گفتوگو كند. همين گفتوگو نيز بستگى دارد به نوع نگرشى كه انسان به خدا، خود و رابطه خود با خدا دارد. اگر خدا به عنوان آفريدگارِ دوست داشتنى تلقى شود، در آن صورت انسانِ محب علاقه مند خواهد بود تا با او به عنوان محبوب گفتوگو كند; درد دل خود را براى او باز گو كند و از او نيز جواب ها و راهنمايى هايى اخذ كند. و اگر در نگرشش، موجودى باشد كه به قهر و جبر مى آفريند، رابطه و گفتوگوى اش رنگ ديگرى به خود خواهد گرفت. اگر خدا را به عنوان مولا در نظر بگيرد، رابطه و گفتوگوى ديگرى خواهد داشت و اگر او را به عنوان معشوق در نظر بگيرد طبعاً تلقى او عوض خواهد شد.
افزون بر اين، اساساً نيايش وقتى معنا و مبنا پيدا مى كند كه خدا را موجودى متشخص بدانيم; زيرا با مفهوم كلىِ سارى در همه هستى هرگز نمى توان رابطه و گفتوگويى طرفينى برقرار كرد. گفتوگوى انسان و خدا در قالب هاى مختلف مى تواند صورت پذيرد: 1) در قالب واژه هاى از پيش تعيين شده; 2) در قالب واژه هاى از پيش تعيين شده به همراه آيين ها و اعمال ويژه; 3) در قالب واژه ها امّا نامتعين و به صورت رابطه «من و تو».
نوع اول را در ذكر مى توان يافت و نوع دوم را در نماز و نوع سوم را در دعا. در اين مجال و مقال، نيايش ترزا را، كه شامل هر سه قسم نماز، دعا و مناجات مى شود، بررسى مى كنيم. پيش از تعريف دعا بايد اشاره كنيم كه مرادمان از دعا هر چه باشد، دست كم دو دسته گزاره در عموم دعاها مى توان يافت: گزاره ها و بياناتى كه دعاكننده از وضع موجود و نامطلوب گزارش مى دهد; و بخش دوم كه بيانات انشايى است و در طى آنها دعاكننده به بيان درخواست خود و رسيدن به وضع مطلوب ناموجود مى پردازد. به بخش اول، عنوان مناجات داده اند و به بخش دوم استدعا. امّا معناى اصلى دعا در هر دو بخش منطوى است.
پاسخ به اين پرسش كه در آثار ترزا به اين مقولات پرداخته شده است يا نه، مثبت است. بايد گفت كه در نيايش هاى ترزا تمام اين نيايش ها طرح شده است; چه او گفتوگوى خود با خدا را گاه در قالب واژه هايى از پيش تعيين شده بيان مى كند كه با آيينى همراه نيست (ذكر) و گاه آنها را همراه با آيين و در دير ، كليسا يا نمازخانه بيان مى كند (نماز) و گاه آن را بدون در نظرگرفتن مكان و آيين خاصى اجرا مى كند (دعا); ضمن اين كه در آثار ترزا هر دو شق دعاطرح شده و هر دو از اهميت و جايگاه والايى برخوردار است. اهميت نيايش به حدى است كه مى توان ادعا كرد كه همه عرفان او در آن دعاها بيان شده است. به تعبير ديگر، ترزا در دعاهاى خود هم از وضع موجود خود و خدا گزارش داده است (مناجات) و هم خواسته هاى خود را با خدا در ميان گذاشته است (دعا).
دعا در لغت به معناى «خواندن» است. در زبان هاى اروپايى در برابر اين اصطلاح واژه prayer به كار رفته است. اين واژه در آثار ترزا به سه معناى «دعاكردن»، «نيايش كردن» و «نمازخواندن» آمده است.
يوهان آرندت[2] نيايش را راهى براى ورود به روند زندگى و حاضر كردن خدا در زندگى دانسته است. از اين جهت، انسان فاقدِ نيايش از منظر دينى فردى مرده است (loc.cit). پاره اى از صاحب نظران نيز گوهر دين را نيايش دانسته اند (loc.cit).
روشن است كه دعا و نيايش اساس هر دينى است و بدون توجه به آن، دين و ديندارى معناى خود را از دست خواهد داد. ترزا خود نيز به اهميت اين امر واقف بود و به آن رنگ و بوى عارفانه و عاشقانه داد: «نيايش در نظر من چيزى نيست جز مراوده دوستانه و گفتوگوى مكرر و در خلوت با پروردگارى كه به ما عشق مى ورزد» . البته از نظر ترزا كسى مى تواند وارد حوزه نيايش بشود كه به لحاظ معرفتى به اين درجه رسيده باشد كه خدا را ناظر بر اعمال و رفتار و نيايش خود ببيند. نيايشگران عارف هميشه اين حالت را دارند و به اين نظارت خدا باور دارند و هميشه خود را در محضر او مى بينند و هيچ وقت از آن غفلت نمى ورزند; در حالى كه ديگران چنين نيستند بلكه هرگز به ياد ندارند كه خداوند بر همه آنان نظارت دارد , Life (Teresa,p. 109). نظارت خدا بر اعمال و نيايش نيايشگر هميشه جنبه تنبيهى ندارد بلكه در مواردى جنبه بشارتى دارد; چنان كه ترزا بيان مى كند كه نيايش هاى او الهام خداوند بوده است (op. cit, p. 178). هر چند كه از نظر ترزا عشق از عناصر اصلى نيايش به شمار مى رود و فكر و انديشه در آن جايگاه والايى ندارد(op. cit, vol. 2, p. 233) . امّا همه نيايش عشق نيست بلكه عشق در تمام انواع نيايش جريان دارد و در قالب آنها تحقق پيدا مى كند. بنابراين، عشق مورد نظر ترزا عشقى آزاد نيست بلكه عشق جارى در نيايش دينى است; نيايشى كه از طريق ايثار حاصل مى شود و كتب مقدس آن را تعليم مى دهد. ترزا علاوه بر عشق و ايثار كه در تحقق نيايش نقش اساسى دارد، بر عنصر تواضع تأكيد نموده، نيايش را بر آن مبتنى كرده است. وى بر اين باور است كه هر اندازه شخص نيايشگر فروتن باشد خداوند او را به اندازه فروتنى اش بالا مى برد. تواضع در نيايش باعث مى شود كه خداوند به نيايش كننده معرفت ويژه اى عنايت كند. مرتبه نخست اين معرفت خودشناسى است. اوج فروتنى، اعتراف صريح به گناهان است (op. cit. p. 215). «آب اول» بيان كننده وضعيت افرادى است كه تازه نيايش و سلوك را آغاز كرده اند. اينان خود را از بند گناهان مرگ آور و زشت رهانيده اند و به عبارتى پراكنده و بى ترتيب روى آورده اند و گه گاه نيز مكاشفاتى برايشان رخ مى دهد. اما تمامى اين اقدامات به سختى انجام مى شود و با مشقات زيادى همراه است. اين در حالى است كه چنين افرادى پيوسته دچار خستگى و تشنگى و بى حوصلگى اند. , p. 830)Teresa of Avila
«آب دوم» مربوط به كسانى است كه علاوه بر بهره گيرى از توانمندى هاى فردى شان از ابزارهاى ديگرى نيز استفاده مى كنند. چرخ چاه در اين جا كه مورد استفاده نيايش كننده قرار گرفته، نماد الطاف الهى است كه نصيب او شده است.
در «آب سوم» باغبان فرصت پيدا مى كند كه به قواى خود استراحت داده، از آنها كار نكشد. در اين جا نيايش كننده امكان اين را مى يابد كه از بخشى از ثمرات نيايش بهره مند شود; زيرا در اين نيايش آب رودخانه يا جوى، زحمت نيايش كننده را كم مى كند تا او بتواند به سكوت پردازد و قواى خود را به كار نيندازد. اگرچه ترزا در كتاب زندگى نامه از اين نيايش به عنوان مهم ترين بخش نيايش ياد مى كند، در كتاب كاخ درون با تأكيدى ساده بر نيايش سكوت، موقعيت آن را تنزل مى دهد (art.cit).
در نيايش چهارم در واقع تفضلات الهى به اوج خود مى رسد و تمام قوا به خواب مى رود و نيايش كننده وصال با حق را تجربه مى كند. نكته جالب در نيايش هاى ترزا آن است كه اگر عناصر اصلى اين نيايش مورد توجه قرار گيرد، نيايش زمان را در هم خواهد نورديد و بزرگ ترين تسّلى را براى نيايش كننده به بار خواهد آورد. بنابراين، حتى اگر نيايش زمان زيادى به طول انجامد، هرگز ملال آور نخواهد بود; زيرا براى باغ وجود سالك آب زيادى عنايت خواهد شد و او سيراب تر خواهد شد (op.cit, p.149). اين حالت از آن جهت رخ مى دهد كه از يك طرف تشنگى سالكِ نيايش كننده زيادتر مى شود و از طرف ديگر آب زيادى به او مى رسد، در نتيجه لذت نيايش كننده به اوج مى رسد.
انواع نيايش
ترزا با استفاده از تمثيل باغ ، نيايش هاى خود را در چهار مرحله تقسيم بندى كرده است. البته اين تقسيم بندى در آثار او يكسان نيست و در مواردى اصطلاحات انتخاب شده و مفاهيم آنها متفاوت مى شود مثلا در كتاب زندگى نامه خود نوشت، مراحل نيايش ها عبارتند از: 1. نيايش ذهنى (discursive prayer) (مراقبه); 2. نيايش سكوت; (prayer of quiet) 3. نيايش وصال متعارف; (prayer of ordinary union) 4. نيايش وصال نهايى (prayer of extraordinary, Teresa, 1992, ch.xi, pp.127-133). تقسيم نهايى وى از نيايش به قرار زير است: 1. نيايش ذهنى; 2. نيايش ذكر; 3. نيايش سكوت; 4. نيايش وصال. معيار ما هم در اين مكان، تقسيم بندى اخير است.
به هر حال ترزا آموزه هاى عرفانى خود را در قالب دعاهاى ذكرشده بيان كرده و براى اين كه مراد خود را روشن تر كند ابتدا تمثيلى از آبيارى باغ را مطرح مى كند.
تمثيل باغ و باغبان قالبى است براى بيان سير تكاملى سالك. ترزا باغ و باغبانى را فرض مى كند; آنگاه اين سئوال را مطرح مى كند كه اين باغبان از چه طريق يا طرقى مى تواند اين باغ را آبيارى كند. چهار روش براى آبيارى باغ پيشنهاد مى كند كه عبارت است از: 1) آبيارى باغ بدون كمك گرفتن از ابزارهاى مورد نياز (كشيدن آب از چاه با دست(; 2) آبيارى باغ با استفاده از چرخ چاه; 3) آبيارى باغ با بهره گيرى از آب رودخانه و 4) آبيارى باغ با بهره گيرى از آب باران (Didiscursive prayer) البته برخى از مترجمان آثار ترزا اين اصطلاح را با Mental prayer به معناى نيايش قلبى معادل گرفته وآن را به جاى نيايش سكوت ذكر كرده اند و به جاى نيايش وصال، نيايش نكاح روحانى را آورده اند (Smith, 1973). ترزا آنگاه اين روش ها را با نيايش هاى چهارگانه به قرار زير مقايسه مى كند:
1) نيايش ذهنى يا مراقبه.[*] ترزا اين مرحله نيايش را به آبيارى باغ بدون كمك گرفتن از ابزار تشبيه كرده است. در اين روش، باغبان با بهره گيرى از قدرت بازوان خود آب را از چاه بيرون آورده، باغ را آبيارى مى كند. اين روش سخت ترين روش آبيارى باغ است. اين روش و اين نيايش مخصوص مبتديان است. مبتدى از نظر ترزا كسى است كه آب را به زحمت از چاه بيرون مى كشد و متحمل زحمت طاقت فرسايى مى شود. او مجبور است با جمع كردن حواس، خود را خسته كند; زيرا چنين شخصى به زندگى روزمره و آشفته عادت كرده، به سهولت نمى تواند به نظم جديد عادت كند.23 ترزا به افراد مبتدى توصيه مى كند كه به آنچه مى بينند يا مى شنوند توجه نكنند. آنان بايد در تنهايى به گذشته خود بينديشند و موارد ذكرشده در نيايش را رعايت كنند (Loc.cit). به علاوه، نيايشگر مبتدى نبايد به دنبال طى مراتب بالاتر باشد، بلكه بايد به فكر انجام وظايف خود باشد; چه انجام اين وظايف باعث رشد فضايل معنوى او خواهد شد. نيز لازم نيست مبتدى دعاى خاصى بخواند، بلكه با بهره گيرى از كلمات معمولى نيز مى تواند خواسته هاى خود را طلب كند و به مقصود خود نايل آيد و از اين توفيقِ رابطه دوستى با خدا بهرهور شود.
ترزا به مبتديان توصيه مى كند كه در مراقبه حتماً مصداق هايى را در نظر بگيرند و بر آنها مراقبه نمايند. انديشيدن وتأمل كردن بر روى جسم عيسى و مصايب او بسيار مفيد خواهد بود. اين مراقبه مى تواند او را از وساوس شيطان در امان نگه دارد. مضاف بر آنچه گفته شد، بر مبتديان فرض است كه در خود و به خود بينديشند و مراقب نيايش خود باشند و نقاط ضعف خود را در نظر آورند و روز را به روزه گرفتن سپرى كنند.
علاوه بر اين، مبتديان بايد به توصيه هاى راهنمايان خود جامه عمل بپوشاند، و در صورت لزوم، به بيابان رفته، عزلت پيشه كنند و از خوردن و آشاميدن اجتناب نمايند. در تمام موارد ذكرشده، بر مبتدى فرض است كه فروتنى پيشه كند و هرگز از آن غفلت نورزد. در سايه چنين كوشش هايى است كه مبتدى مى تواند اعتماد به نفس لازم را كسب كند و با توكل بر خدا به راه خود ادامه دهد. البته ترزا از ابتدا بيان مى دارد كه اين نيايش در ابتدا براى نيايش كننده منشأ پريشانى و اضطراب مى شود; زيرا تازهواردها هميشه مطمئن نيستند كه از گناهان خود توبه كرده اند، هر چند كه واقعاً توبه كرده باشند , p.129)Lefie(.
پس آنان بايد كوشش كنند كه زندگى خود تأمل كنند و از خدا مدد جويند; زيرا اگر لطف خدا نباشد حتى نمى توان درباره يك انديشه خوب فكر كرد (loc.cit).
ترزا تأكيد مى كند كه مبتديان بايد به وظيفه خود (استخراج آب از چاه) عمل كنند تا بتوانند باغ وجودشان را سيراب كنند. اگر مبتديان متوجه شدند كه چاه خشك است و آبى در آن وجود ندارد، نبايد سرخورده شوند; بلكه بايد بدانند كه خدا بسيار مهربان است و، به دلايلى كه خودش مى داند، به خاطر نفع مبتديان خواسته است كه چاه خشك باشد. اين كار باعث مى شود، تلاش مبتديان بيشتر شده، فضايل زيادى كسب شود (loc._cit). مبتديان در اين موارد مى توانند به اشك ريختن و رقت درونى پناه ببرند تا باعث قوت قلبشان شود.
علاوه بر آنچه گفته شد، مبتديان بايد خدا را در همه جا حاضر و ناظر ببينند تا بتوانند در مراحل بالاتر به وصال او نايل آيند. نيز، بر آنان لازم است كه تفكر كنند و عيسى را چنان تصور كنند كه گويى او هم به همان مصايب ايشان گرفتار است (op.cit, p.209).
ترزا از اين مرحله با عنوان نيايش ذهنى يا مراقبه ياد مى كند. سالك در اين مرحله، در عين اين كه دعا مى كند، كاملا به دعاى خود نيز آگاه است. در اين نيايش نه تنها بهره گيرى از عقل و قواى ديگر مجاز است، بلكه اساساً تفكر و تعقل، سالك را در رسيدن به هدف يارى مى كند. در اين مرحله ـ بر خلاف نيايش هاى دوم، سوم و چهارم كه قوه فاهمه از عمل باز مى ايستد ـ قوه فاهمه همچنان فعّال است و سالك نبايد كارى كند كه اين قوه از كار بيفتد و در جهل و نادانى به سر برد; بلكه بايد از آن بهره مندى لازم را داشته باشد; مگر آن كه خدا خود آن را از عمل ساقط كند، كه قطعاً به جاى آن تفضّل بهترى عطا خواهد كرد. اين مرحله مخصوص مبتديانى است كه كار خود را تازه شروع كرده اند و سعى مى كنند كه از گناهان كبيره دورى كنند. براى اينان حالت هاى شادى رخ مى دهد. امّا گاه اتفاق مى افتد كه چاه خشك است و سالك متحمل زحمات و صدمات زيادى مى شود. دستاورد سالك در اين مرحله چندان قابل ملاحظه نيست. شرط مهم براى كسانى كه مى خواهند وارد اين نيايش شوند آن است كه خود را از هر لذتى دور كرده، سعى كنند از طريق عبادتْ خود را براى كمك به مسيح، جهت حمل صليب، آماده كنند; بدون آن كه در انديشه دريافت مزد و پاداش باشند , p.160)Teresa(.
سالك از طريق اين نيايش مى تواند به دروازه ورود به عرفان راه يابد , p.203)Teresa(. و با خداى خود رابطه صميمانه برقرار كند; زيرا اين نيايش داراى عنصرى است كه مهياكننده چنين وضعيتى براى سالك است. عنصراصلى نيايش تأمل (reflection) و مهر (affection) است. تأمّل زمينه ساز مراقبه و نيز زمينه ساز عشقورزى و مهر است; زيرا از نظر ترزا مراقبه با انديشيدن آغاز و با اثر گذاشتن بر قلب پايان مى يابد; ضمن اين كه انديشيدن زمينه را براى گشوده شدن دل فراهم مى كند. (Ermanno "The degree ofTeresian Prayer", p.79) و با وجود آن كه سالك رنج هايى را تحمل مى كند، امّا سرور روحانى و جسمانى ويژه اى به او دست مى دهد و، از طريق تكامل ذهنى، مواهبى دريافت مى كند.
2) نيايش ذكر. (prayer of recollection) در آثار ترزا اين نيايش به آبيارى باغ از طريق چرخ چاه تشبيه شده است. روشن است كه در اين مرحله باغبان آب بيشترى به دست مى آورد و زحمت كمترى متحمل مى شود. او در سايه فراغتى كه به دست مى آورد، مى تواند به بررسى حقايق پيرامون خود بپردازد. ترزا از اين مرحله با عنوان نيايش ذكر ياد مى كند. نيايشِ ذكرْ عشق جارى ميان انسان و خداست. (op.cit, p.84)اين صميميت ممكن است يك روز يا تمام عمر دوام داشته باشد و به تدريج در تمام عمر استمرار پيدا كند. اين نيايش از طريق توجه عميق به عشق ناب، تكرار دعاهاى شفاهى، استمرار گفتوگوى با خدا تحقق مى يابد (loc.cit). با وجود اين، عنصر اصلى اين نيايش آگاهى انسان از اين نكته است كه خدا در وجود ما حضور دارد. البته چنين آگاهى اى از طريق كوشش هاى خود انسان حاصل مى شود; چنانچه آگوستين اين مسير را طى كرد و همه جا خدا را جست، امّا عاقبت او را در خودش يافت.
حقيقت هم همين است; زيرا او آن قدر به ما نزديك است كه صداى ما را مى شنود و ما مى توانيم كاملا آهسته با او سخن بگوييم (op.cit, p. 82). نيايشِ ذكر راهى است كه از طريق آن مى توانيم خدا را به خانه دل خود دعوت كنيم; هر چند كه توانايى رفتن به بارگاهش را نداشته باشيم.
در اين نيايش، صميميت ما با خدا آن قدر زياد مى شود كه مى توانيم دردِ دل هاى خود را با او در ميان بگذاريم و از او بخواهيم كه گرفتارى هاى ما را برطرف سازد; هر چند كه حقيقتاً شايستگى آن را نداريم كه او ما را به عنوان فرزندان خود صدا كند و لياقت آن را هم نداريم كه با او سخن بگوييم , p .114)Teresa(.
اگر در اين ذكر چنين امكانى براى نيايشگر فراهم شود، در سايه كوشش خود او و عنايت خداست. با عنايت به اين كه كوشش نيايش كننده در اين نيايش مؤثر است، اين نيايش را نيايش فعّال نيز خوانده اند. ترزا در اين مورد واژه «خواستن» را به كار بسته، تا نشان دهد كه اين نيايش يك حالت فوق العاده نيست; بلكه چيزى است كه به اراده ما تحقق يافته است. چون نفس مى تواند به اراده خود درهاى ورود به عالم ظاهر را ببندد و در بهشت در كنار خدا آرام گيرد.
فرد نيايش كننده، در نيايش ذكر، نسبت به انجام ذكر كاملا آگاه است و از روى اراده چنين كارى را انجام مى دهد. او در اين نيايش چيزى جز گرايش به ذكر را نمى جويد. البته متوجه مى شود كه، به رغم اراده او، منشأ چنين نيايشى خداست و فاهمه مى تواند به تأمل و مراقبه بپردازد. سالك به ايجاد رابطه با خدا و مصاحبت با او سخت نيازمند است و چنين مصاحبتى را از طريق عقل جزئى نمى تواند حاصل كند. از اين رو، بايد به روش هاى ديگر متوسل شود تا توفيق يابد. ترزا به چنين نيايشى، علاوه بر ذكر، عنوان نيايش الهامى نيز داده است (Ermanno, op.cit, p. 87). حال اگر نيايشى به آن منجر شود كه نيايش كننده بتواند با خدا سخن بگويد، نيايش او شفاهى (vocal) خواهد بود. امّا اگر در دل او را مكرّر ياد كند، به گونه اى كه با الطافى همراه شود، آنگاه است كه آن را نيايش ذكر گويند (Teresa, op.cit, p. 114).
پس، در نيايشِ ذكر، گفتوگو شرط اصلى است و اين نيايش را از آن جهت «ذكر» گفته اند كه نفسْ تمام استعدادها و قواى خود را جمع مى كند تا به درون خود روى آورده، با همه وجود و با تمام توان ها و استعدادهاى خود بتواند با خدا همراه شود (loc .cit).
ويژگى هاى نيايش ذكر را به قرار زير مى توان ياد كرد:
1) حواس نيايش كننده از پرداختن به امور خارج از خود منصرف مى شود.
2) ديدگان توانايى ديدن اشياى بيرونى را از دست مى دهد.
3) بصيرت درونى شديدتر مى شود (Ermanno, p. 84).
اگر نيايشگر، اين نيايش را به كرّات متحقق ساخته باشد، مى تواند از تفضّلات الهى برخوردار شود. امّا آنانى كه به نظام اين نيايش عادت نكرده اند، به ندرت مى توانند از اين تفضّلات برخوردار شوند (Teresa, Vo1.2, p.115).
4) شعلهور شدن آتش عشق در درون نيايشگر) Way of Perfection(Teresa,.
5) زمينه سازى براى تحقق نيايش سكوت (Ermanno, op.cit, p. 86).
3) انواع نيايش ذكر. نيايش ذكر از دو زاويه قابل بررسى است: از اين منظر كه نيايش كننده فعّاليتى انجام مى دهد و مساعى خود را به كار مى بندد; و از اين جهت كه خداوند به اين مساعى توجه كرده، به نيايش كننده عنايتى شايسته ارزانى مى كند.
از اين نظر، مى توان اين نيايش را به دو نوع نيايش فعّال و نيايش منفعل تقسيم كرد. مسلماً نيايش منفعل محصول عنايت خداوند است، هر چند كه اگر تلاش نيايش كننده نبود چنين عنايتى تحقق پيدا نمى كرد. امّا در نيايش فعّال، «خواستن» نقش ويژه اى ايفا مى كند; به طورى كه مى تواند بيان كننده تأثير فعّاليت شخص در تحقق چنين نيايشى باشد. اين امر نشان مى دهد كه چنين نيايشى محصول عنايت و حالت فوق طبيعى نيست، بلكه به اراده نيايش كننده بستگى دارد .
قواى نفسانى در نيايش ذكر: در اين نيايش، قواى نفسانى به سهولت از اراده نيايش كننده (كه درصدد ايجاد رابطه با خداست) تبعيت نمى كند، بلكه، از آن جهت كه به نظام جديد عادت نكرده، فرد را در انجام نيايش ذكر با مشكل مواجه مى سازد. ترزا براى رام كردن قواى نفس در برابر اراده فرد راه هايى را به قرار زير پيشنهاد مى كند:
1. تأمل كافى در درون به گونه اى كه به اين نتيجه برسد كه در درون دل او پادشاهى ساكن است و آن پادشاه پدر اوست , p. 117) Way of Perfection(Teresa, op.cit.,.
2. عرضه كردن و تسليم مطلق خود به خدا (loc.cit).
3. ايجاد حساسيت به محيط، جهت درك حضور پروردگار; به گونه اى كه نيايش كننده تصور كند كه خدا در درون او سكنا گزيده است (op.cit, p.121).
3) نيايش سكوت. ترزا در مواضع مختلف كتاب زندگى نامه خودنوشت اعلام كرده است كه خداوند اين نيايش را به او عطا كرده است، وگرنه پيش از عنايت خدا، از آن خبرى نداشت. از اين نيايشِ سكوت او، در هنگام نوشتن كتابِ ذكرشده، پنج يا شش سال مى گذشت. هر چند كه در اين فاصله زمانى به دفعات ديگرى نيز چنين نيايشى به او عنايت شده امّا از چگونگى ارزانى شدن آن اظهار بى اطلاعى مى كند (lif, p.163). امّا در جاى ديگرى از كتابِ يادشده اشاره مى كند كه فروتنى او و تفضّل خدا چنين امكانى را فراهم كرده است. او وقتى در سايه فروتنى توانست از درون با خدا ارتباط برقرار كند، خدا چنين نيايشى را به او ارزانى كرد; بدون اين كه اجازه دهد از آن مرتبه فراتر رود. او اظهار مى دارد كه حتى توضيح دادن اين نيايش نيز عنايت خدا بوده است; چه، تمام مسئله را در يك لحظه فهميده است (loc.cit). ترزا براى رسيدن به اين نوع نيايش، چند نكته را توصيه مى كند: 1) نفس شخص بايد آرام و ساكت باشد; 2) در سكوت به معانى عبارات مربوط به سپاسگزارى توجه كند; 3) شخص بايد خود را از گناهان و پليدى هاى انديشه پاك كند; 4) فرد بايد به درجه اى برسد كه درك كند كه او حقيقتاً لايق اين مقام نيست; , p. 157)Lefie( بلكه آنها را محصول عنايت خداوند بداند.
در اين مرحله باغ از طريق جويبار كوچكى كه در آن جارى شده آبيارى مى شود. اين آب روان از رودخانه يا چشمه اى سرچشمه گرفته است و باغ را بدون زحمت آبيارى مى كند. آب جارى هم نتيجه زحمات باغبان است و هم نتيجه لطف خدا; زيرا خدا وقتى زحمات باغبان را مشاهده كرد براى تقويت او الطافى نثارش كرد (Teresa, 1991, p. 163). فضايل سالك در اين نيايش از مرحله قبل بيشتر است; چرا كه نفس او متوجه شده است كه نسبت به گذشته تفاوت پيدا كرده است. نفس كاملا آگاه است كه همه اين ها در سايه عنايات خدا بدست آمده است و تلاش هاى او براى دستيابى به آنها كافى نبوده است. او اذعان دارد كه اگر ساليان درازى هم سپرى مى شد، او نمى توانست به آنها دست يابد، امّا باغبان آسمانى در اين مدت اندك همه آنها را به او ارزانى داشته است (Teresa,, p._169)Lefie.
البته، پابه پاى دريافت تفضّلات الهى، تواضع سالك نيز افزايش يافته و عميق تر شده است; زيرا نتيجه آن را كاملا احساس كرده و آشكارا دانسته است كه تلاش هاى خود او، در رسيدن به اين مقام تأثير زيادى نداشته است; بلكه اين لطف و عنايت خدا بوده است كه باعث شده كه او از چنين مواهبى برخوردار شود (Loc. cit). و سالك از مواهب الهى زيادى برخوردار مى گردد.
نيايش كننده در اين نيايش مهر خدا را احساس كرده، خود را در آرامش كامل مى يابد (Ermanno, p.89). و نفس در مسيرى قرار مى گيرد كه با بهره گيرى از حواس بيرونى نمى تواند كارى انجام دهد و به خوبى مى فهمد كه به خدا نزديك شده، امّا هنوز به وصال خدا دست نيافته است .
ترزا اين نيايش را در واقع يك نوع تجربه مى داند كه از رؤياى واقعى بسيار متفاوت است. وى اظهار مى كند كه اگر كسى يك بار چنين نيايشى را تجربه كرده باشد، اين تفاوت را به خوبى درك مى كند , p. 204)Lefie(. امّا اين تجربه به گونه اى نيست كه شخص كاملا محو شود، بلكه توانايى بهره گيرى از قواى خود را دارد. پس، معلوم مى شود كه سالك در اين مرحله نيز توانايى بهره گيرى از قواى خود را از دست نداده و نيازى نيست كه فعّاليت قواى جسمانى او متوقف شود، زيرا مى تواند به مشاهده انوار عرفانى و تثليث مقدس بپردازد و ذهنش امور ديگرى مشغول باشد. ترزا اين حالت از نيايش را نيايش سكوت ناميده است. وجه نامگذارى اين مرحله آن است كه نفس به درجه اى رسيده كه نمى خواهدحركت و جنبشى داشته باشد. اين در حالى است كه نفس با زندگى متعارف نيز مرتبط است و امور مربوط به آن را هم انجام مى دهد و از آن جهت كه به خدا نيز تعلّق يافته است، درصدد است كه از امور ديگر ساكت بماند. از اين جهت است كه ترزا اين نيايش را نيايش سكوت نام نهاده است , p. 169) Life(Teresa,. به هر حال، نيايش سكوت از نظر ترزا عبارت است از نوعى تجديد قوا كه بر اساس آن، روح فعّاليت هاى ظاهرى را رها كرده تا به طور عميق تر مجذوب حقايق گردد; حقايقى كه او را به سوى خدا رهنمون مى شود.
در اين نيايش، نفس كاملا قواى خود را به حال خود رها نمى كند، امّا براى مدتى خود را از آنها تهى كرده تا ساعتى در معرض الهامات ناگهانى قرار گيرد. چنين امكانى از طريق سكوتى حاصل مى شود كه سالك آن را در نيايش سوم كسب كرده است. نيايش سكوت در واقع مانند استراحت مسافرى است كه به منظور تجديد قوا توقف مى كند تا نَفَس تازه كند و پس از تجديد قوا به سفر خود ادامه دهد ـ به تعبير ديگر، اين نيايش دو ويژگى اصلى دارد: كوشش فرد و جوشش لطف خدا; يعنى اين نيايش هم زمينى است و هم آسمانى. در واقع، مى توان ادعا كرد كه در اين نيايش، سكوتِ نفس آن قدر زياد است كه جسم را تحت تأثير خود قرار مى دهد. ترزا به اين نيايش عنوان نيايش وصال معمولى هم داده است; زيرا در اين نيايش وصال مقدماتى و موقتى ميان نيايش كننده و خداوند حاصل مى شود. در اين نيايش، اراده و فكر نيايش كننده چنان محبوس مى شود كه جز وصال به چيز ديگرى نپردازد ,_1991,_p.171)Lefie(. البته چنان كه گفته شد، اين وصالْ وصالِ كامل نيست و به رغم اين كه شباهت زيادى به وصال نهايى دارد، ولى درعين حال كاملا موقتى است (loc.cit).
ويژگى هاى نيايش سكوت. با نگاهى كلى، ويژگى هاى نيايش سكوت را به قرار زير مى توان بر شمرد:
1. نيايش سكوت عمدتاً محصول تفضّل خداوند است و كوشش هاى فردى تأثير كمترى در آن دارد.
2. در اين نيايش، عقل شهودى در هاله اى از نور قرار مى گيرد و سالك به روش جديدى در رويكرد به خدا شناخت پيدا مى كند.
3. اين نيايش، در واقع، شروع تأمل محض است.
4. فاهمه و حافظه در اين نيايش فارغ از اشتغال است، امّا اراده كاملا مشغول به خداست (Ermanno, p. 89).
نيايشِ سكوت مرحله اى است كه نفس از جنبه بشرى اش فاصله گرفته، به جنبه ربوبى خدا نزديك مى شود. انسان سالك در اين نيايش از خدا آگاه است، امّا نمى تواند او را ببيند; خود را در حضور او احساس مى كند، امّا نمى داند كه چگونه او را ادراك كند. هر چه باشد، چنين ملاقاتى در نفس سالك رخ مى دهد.
مراتب نيايش سكوت. نيايش سكوت به نوبه خود داراى مراحلى است:
1. ذكر انفعالى; 2) نيايش مخصوص سكوت; 3) نيايش خواب قوا (Ermanno,op.cit,_p._87).
نيايش انفعالى به طور كامل محصول عنايت خداوند است و كوشش هاى افراد در آن تأثيرى ندارد. آدمى در اين نيايش به كارى دست نمى زند، بلكه به طور منفعلانه خواسته اى از درون او برانگيخته مى شود و نداى درون به گوش دل مى رسد تا نفس به درون خود رو كند و در اعماق خود فرو رود. خداوند، در فرد، گرايش و توجه آرامى پديد مى آورد تا او به نحوى تقرب به خدا را ترسيم كند; ولى نفس آن اندازه در چنبره اين نداى درونى گرفتار نيست كه بتواند قواى خود را مجذوب حضور او سازد (Ermanno,op.cit, p. 88). از اين جهت است كه قواى نفسانى در نيايش به تعطيلى كشيده نمى شود. بنابراين، اين نيايش محصول اقدام خود خداست و آدمى در پديد آمدن آن هيچ گونه نقشى ايفا نمى كند.
از مراحل ديگر اين نيايش، نيايش خواب قواست. منظور از اين نيايشْ مجذوب شدن نفس است كه از طريق ياد عميق و جانانه خدا در اشكال مختلف تحقق مى يابد. اين نيايش را از آن جهت «خواب قوا» گفته اند كه قواى آدمى نسبت به دنيا بى تفاوت مى شود و نفسْ تمام هم و غم خود را به وصال خود معطوف مى كند (Ermannop. cit, p. 92).
درباره اين نيايش دو نظر مطرح است: 1) كسانى با در نظر گرفتن آن به عنوان يك نيايش متمايز مخالفند و آن را به نيايش وصال مرتبط مى دانند; 2) برخى از صاحب نظران نيز آن را كامل ترين شكل نيايش سكوت مى دانند (Ermann, op.cit, p. 102). ترتيبى كه نگارنده در پيش گرفته، روشن مى كند كه وى نظر دوم را پذيرفته و آن را در اين نيايش (سكوت) مطرح كرده است.
* Didiscursive prayer البته برخى از مترجمان آثار ترزا اين اصطلاح را با Mental prayer به معناى نيايش قلبى معادل گرفته، آن را به جاى نيايش سكوت ذكر كرده اند و به جاى نيايش وصال، نيايش نكاح روحانى را آورده اند.
ادامه دارد ...