زندگينامه علامه مولى محمد مهدى نراقى(1)
نويسنده:آيت الله حسنزاده آملى
ويژه نامه كنگره بزرگداشت فاضلين نراقى 1
بىشك آن جناب در تبحر و تمهر به جميع علوم عقلى و نقلى حتى در ادبيات و رياضيات عاليه، در عداد طراز اول از اكابر علماى اسلام، و در اتصاف به فضايل اخلاقى و ملكات ملكوتى از نوادر روزگار است.
حضرتش صاحب تصانيف فائقه و تأليفات لائقه در علوم گوناگون است. در كاشان و اصفهان و عتبات عاليه عراق در نزد اعاظمى چون ملا اسماعيل خواجويى و ملامحمد جعفر بيدگلى و آقا محمد باقر وحيد بهبهانى و ديگران كسب معارف كرده است و از كسانى است كه در ذكر فضايل تثنى اليهم الخناصر.
در آغاز چند كتاب از مصنفات آن جناب ديدهايم كه خود را مهدى بن ابىذر نراقى ناميده است، ولى نجل جليل او مرحوم مولى احمد نراقى صاحب «مستند الشيعه» او را به نام محمدمهدى خوانده است، چنانكه در اول «خزائن» گويد: «و بعد يقول المحتاج الى عفو ربه الباقى احمدبن محمد مهدى النراقى». هم چنين است در اول «عوائد» و «سيف الامة و معراج السعادة» و غير آن. لكن در ابتداى «مستند الشيعه» چاپ سنگى كه همين يك چاپ شده است ، چنين آمده است: «وبعد يقول المحتاج الى عفو ربه الباقى احمدبن محمدبن مهدى بن ابىذر النراقى» ، كه به يقين «ابن» دوم از اشتباه قلم ناسخ است.
دو عالم بزرگ ناشناخته
ملا احمد نراقى در «مستند» از پدرش آراى فقهى بسيارى نقل مىنمايد و بدان استناد مىجويد و اعتماد مىكند؛ مثلا در آخر قبله آن گويد: «لو اختلف المجتهدون فى القبلة فالمشهور عدم جواز ايتمام بعضهم بعضا مع توجه كل منهم الى ما اجتهده لاعتقاد كل بطلان صلوة الاخر، و قيل بالصحة و اختاره والدى(ره) فى مد و هو الاصح لمنع اعتقاد كل بطلان صلوة الاخر بل يعتقد صحتها له و ان اعتقد خطائه فى القبلة و هو غير مؤثر فى البطلان لعمومات جواز الاقتداء بمن يصح صلوته.»
كلمه «مد» در عبارت «مستند» اشاره به كتاب «معتمد» نراقى اول است. عمده تحصيلات فاضل نراقى يعنى ملااحمد در نزد پدرش ملامهدى نراقى بوده است و برخى از تأليفات ملااحمد به مضمون: «الولد سر أبيه» به اقتضاى پدرش ملامهدى نراقى است. مثلا پدر در فقه «معتمد» مىنويسد و پسر «مستند». پدر «تجريد الاصول» در علم اصول مىنويسد وپسر شرحى مبسوط بر آن را در هفت مجلد مىنويسد. (1) پدر در علم اخلاق «جامع السعادات» به عربى مىنويسد و پسر «معراج السعادة» ترجمه آن را به فارسى با بعضى از زيادات. پدر ديوان اشعار به نام «طائر قدسى» دارد و پسر به نام «طاقديس». پدر «مشكلات العلوم» مىنويسد و پسر «خزائن» و آن را تابع «مشكلات» قرار داده است به بيانى كه در اول «خزائن» ذكر كرده است. اين دو كتاب (مشكلات و خزائن) هر يك چون «كشكول» علامه شيخ بهائى، سفينهاى حامل مثقلات از مطالب متنوعه و امتعه ممتعه در هر باباند. «مشكلات» امتن از «خزائن» و «خزائن» املح از آن است.
اين جانب حسن حسنزاده آملى «خزائن» را يك دوره تصحيح نموده است و بر آن مقدمه و تعليقاتى نواشته است كه در سنه هزار و سيصد و هشتاد هجرى قمرى يعنى بيست و سه سال پيش از اين در تهران به طبع رسيده، و در رساله مشكلات نيز تا حدى كار كرده و زحمت كشيده است. اميد است كه آن نيز با تصحيح كامل و تعليقاتى در حل مشكلات مطبوع گردد.
نظريات صاحبان تراجم درباره علامه نراقى
صاحب روضات فرمايد: (2)
«العالم البارع والفاضل الجامع قدوة خيل اهل العلم بفهمه الاشراقى مولانا مهدى بن ابىذر الكاشانى النراقى از اركان علماى متأخرين ما و از اعيان فضلاى متبحرين ما است. در اكثر فنون علم و كمال صاحب تصنيف است، در فقه و حكمت و اصول و اعداد و اشكال مسلم بوده است .» آن گاه كتابهايى از مصنفات وى را برشمرد و بعد از آن گفت:
«ولد اجل افضل امجد او، مولى احمد نراقى نبذى، از مراتب كمالاتش را در اجازهاى كه به بعضى از اعاظم معاصرينش نوشته است، اشارت نموده است و آن اجازه به خط مباركش در نزد ما موجود است كه سلسله مشايخ اجازه روايى خود را با القاب حاكى از مقامات علمى و عملى آنان نام برده است كه مشايخ اجازه روايى والد او نراقى اول نيز دانسته مىشود، به اين صورت:
منها ما أخبرنى به قراءة و سماعا و اجازة والدى واستادى ومن اليه فى جميع العلوم العقلية و النقلية استنادى كشاف قواعد الاسلام و حلال معاقد الأحكام، ترجمان الحكماء و المتألهين و لسان الفقهاء و المتكلمين الامام الهمام و البحر القمقام، اليم الزاخر و السحاب الماطر، الراقى فى نفائس الفنون الى أعلى المراقى مولانا محمدمهدى بن ابىذر النراقى مولدا، والكاشانى مسكنا، و النجفى التجاء ومدفنا قدس الله سبحانه فسيح تربته و أسكنه بحبوحة جنته عن مشايخه الفضلاء النبلاء العظماء:
اولهم: العلامه، الثانى: مولانا محمدباقر البهبهانى، و ثانيهم: المحدث الفاضل والفقيه الكامل الشيخ يوسف بن احمدبن ابراهيم البحرانى، و ثالثهم: النحرر المحقق و الفقيه الجامع المدقق محمدبن محمدزمان الكاشانى و رابعهم: الفقيه الورع الاوحدى الشيخ محمدمهدى بن الشيخ بهاءالدين الفتونى العاملى و خامسهم: اعجوبة الزمان العالم الربانى مولانا محمد اسماعيل بن محمدحسين المازندرانى وسادسهم: العالم المؤيد جامع المعقول و المنقول مولانا محمدمهدى الهرندى.»
بعد از آن، صاحب «روضات» گويد كه: مراد از محمد اسماعيل مازندرانى، مولينا اسماعيل خواجويى است. و ديگر اين گفته است از كسانى كه در بعضى از مراتب معقول در محضر مولى مهدى نراقى قرائت كردهاند صاحب مطالع الانوار و تحفة الابرار و ديگر صاحب اشارات و منهاج است.
مرحوم محمد معصوم شيرازى در «طرائق الحقائق» فرمايد: (العلامة النراقى مولانا محمدمهدى طاب ثراه از افاضل حكماى مجتهدين متأخرين است، احوالات آن جناب و كتب مصنفه حضرتش در رجال علما مشروح است.»
مرحوم حاج زين العابدين شيروانى در «بستان السياحه» گويد:
«نراق بر وزن عراق قريهاى است قصبه مانند و محلى است خاطر پسند از توابع كاشان در دامن كوه اتفاق افتاده، سه طرفش فى الجمله گرفته و سمت مغربش به غايت گشاده است و مردمش شيعى مذهب و مولانا مهدى صاحب تصانيف مفيده از آنجا بوده است.» مرحوم ملا حبيب الله كاشانى در «لباب الالقاب فى القاب الاطياب» فرمايد:
«عارج به اعلى المراقى حاج ملامهدى بن ابىذر بن حاج محمد نراقى، عالمى عيلوم و محققى مدقق و استاد الكل فى الكل و جامع جميع علوم عقليه و ماهر حاذق در علوم شرعيه بود.»
كاشف اسرار دقايقى بود كه قبل از وى بر آنها اطلاع حاصل نكردهاند، و مبين قواعد حقايقى بود كه جز وى، آنها را پيش نياوردهاند. اگر كسى او را بحرالعلوم حقيقى بگويد، مجاز نگفته است بلكه به حقيقت سخن گفته است. و اگر قائلى وى را علامه خواند استحقاق ملامت ندارد. بعضى از افاضل، وى را خاتم الحكما و المجتهدين لقب دادهاند و اين لقبى است كه در جاى خود قرار گرفته است.
استادان علامه نراقى
حكايات مشقات آن جناب در تحصيل و تحمل فقر و فاقه و صبر بر حوادث و نوائب روزگار و رياضتها و عبادات او مشهور است.
به خط فرزند وى مولى احمد نراقى خواندهام كه: «عمده تحصيل پدرش ملا محمد مهدى نراقى در اصفهان در نزد مشايخ بزرگ ملااسماعيل خواجويى و حاج شيخ محمد و مولانا مهدى هرندى و ميرزا نصر بوده است و قسمتى از حديث را در نزد شيخ اجل شيخ يوسف صاحب حدائق قرائت كرده است، و صاحب حدائق و آقا محمدباقر بهبهانى از مشايخ اجازه و قرائت او هستند».
و سپس مصنفات وى را به خط فرزند ياد شدهاش فاضل نراقى نام برده و بعد از آن گفته است :
«وفات او در سنه هزار و دويست و نه هجرى بوده است و به خط فرزندش فاضل نراقى ديدهام كه فرمود كه عمر شريف آن جناب تقريبا شصت سال بوده است و تربت او در نجف اشرف است».
مرحوم مدرس تبريزى در ريحانه فرمايد:
«حاج ملا مهدى يا محمد مهدى بن ابىذر نراقى الولادة، كاشانى المسكن، نجفى المدفن، از فحول فقهاى اماميه و متبحرين علماى اثنا عشريه مىباشد كه فقيه، اصولى، حكيم، متكلم، اعدادى، اخلاقى، جامع علوم عقليه و نقليه بوده، و در كلمات بعضى از اجله به خاتم المجتهدين و لسان الفقها و المتكلمين و ترجمان الحكما و المتألهين و نظاير اينها موصوف است. در حساب و هندسه و رياضى و هيئت و علوم ادبيه، خصوصا معانى و بيان يد طولانى داشت. سى سال به ملااسماعيل خواجويى تلمذ نمود. بعد از فارغ التحصيلى به ايران مراجعت و در كاشان توقف نمود و به بركت وجود شريفش آن شهر دارالعلم و دارالتحصيل و مجمع علما شد و جمعى از اعلام آنجا ظهور يافتند.»
فاضل نراقى ملا احمد در خزائن (3) فرمايد: «با والد ماجد علامه طود علم و تحقيق (رحمة الله عليه) در سنه هزار و دويست و پنجاه از هجرت نبويه به زيارت عتبات عاليات تشرف يافتم و چون از مشهدين مشرف نجف و كربلا برگشتيم، در مقابر قريش چند روزى مكث كردهايم، قاضى بغداد دو لغز كه از نتايج طبع او بود براى والدم فرستاد و حل آن دو را از او طلب كرد آن گاه، هر دو لغز و جواب والدش را نقل كرده است».
ملامهدى نراقى ثانى
در سنه 1268 ه ق فوت كرده، و جنازه او از كاشان به قم انتقال داده شد و مقبره كنار بقعه ابن بابويه معروف به نام او است. وى از برادرش فاضل نراقى و از وحيد بهبهانى و از شيخ جعفر صاحب كشف الغطا و از سيدجواد عاملى اجازه داشته است و صورت قسمتى از اجازه سيدجواد عاملى چنين است:
«وكان ممن جد فى الطلب و بذل الجهد فى هذا المطلب و فاز بسعادتى العلم و العمل و حاز منهما الخط الأوفر العالم الفاضل والفقيه الدقيق الكامل ذوالفطنة الوقادة و الفريحة النقادة، صاحب الصفات القدسية و الاخلاق الملكوتية جناب الأجل الاكرم الملا مهدى المكرم ابن اعلم العلماء وافضل الفضلاء وحيد زمانه و فريد اوانه الملا مهدى النراقى وفقه الله للعروج الى معارج العلماء و الوصول الى اقصى مدارج العرفاء...»
و هم چنين صاحب لباب مذكور، جمعى از اولاد و احفاد علامه محقق نراقى را نام برده كه همه از اكابر دين و فائز به منقبتين علم و عمل و از مراجع بزرگ بودهاند. در حاشيه روضات آمده است كه وفات علامه محقق مولى مهدى نراقى اول، در شب هشتم شعبان هزار و دويست و نه هجرى قمرى بوده است (رضوان الله تعالى عليه).
مصنفات گرانقدر علامه نراقى
آثار قلمى آن جناب بدين قرار است:
2ـ لوامع الاحكام فى فقه شريعة الاسلام؛ فاضل نراقى مرحوم ملا احمد در مستندالشيعه و عوائد الايام از اين دو تأليف پدرش، بسيار نقل مىكند.
3ـ التحفة الرضوية فى المسائل الدينية؛
4ـ التجريد فى اصول الفقه، به نقل از ريحانة مدرس در ايران چاپ گرديده است؛
5ـ كتاب فارسى در اصول الدين به نام انيس الموحدين كه چاپ گرديده؛
6ـ انيس التاجرين كه همان «انيس التجار» معروف مىباشد و به چاپ رسيده؛
7ـ مشكلات العلوم كه چاپ شده است؛
8ـ جامع السعادات، كه مكرر به چاپ رسيده
9ـ رسالهاى در عبادات؛
10ـ رسالهاى در مناسك حج كه به نام «انيس الحجاج» شناخته مىشود؛
11ـ رسالهاى در علم حساب؛
12ـ محرق القلوب در مصائب اهل بيت ـ عليهم السلام ـ.
اين چند كتاب ياد شده را صاحب روضات برشمرده؛
13ـ كتاب اللوامع: لوامع الاحكام فى فقه شريعة الاسلام؛
14ـ انيس المجتهدين؛
15ـ جامع الافكار در حكمت؛
16ـ رساله فارسى در علم عقود انامل؛
17ـ الشهاب الثاقب فى الرد على بعض معاصريه من العامه؛ كه «شهاب ثاقب» را درباره امامت و در رد رساله فاضل بخارى نوشته است؛
18ـ معراج السماء فى الهيئة؛
19ـ جامعة الاصول فى اصول؛
20ـ انيس الحكماء در معقول؛
21ـ اللمعة، مختصر «اللمعات العرشية فى الحكمة الالهيه» بوده كه به نام «اللمعة الالهيه» و به طبع رسيده است؛
22ـ اللمعات العرشية فى الحكمة الالهيه، كه «اللمعات العرشية فى حكمة الاشراق» است؛
23ـ المستقصى فى علم الهيئة؛
24ـ المحصل فى علم الهيئة ايضا؛
25ـ توضيح الاشكال، تحرير اصول اقليدس؛
26ـ شرح شفاء كه شرح الهيات «شفاء» است؛ 27 ـ الكلمات الوجيزة، كه مختصر اللمعة الالهيه و با آن به چاپ رسيده است.
اين چند كتاب ياد شده را از «لباب الالقاب» مرحوم آخوند ملا حبيب الله كاشانى نقل كردهايم كه آنها را با بعضى از مصنفات ياد شده از روضات، به خط خلف صالحش فاضل نراقى ملا احمد نقل كرده است.
جامع الافكار همان است كه مرحوم مدرس در «ريحانه» به اسم «جامع الأفكار و ناقد الانظار فى اثبات الواجب و صفاته الثبوتية و السلبية» نام مىبرد، و گفته كه آن بزرگترين كتابى است كه در اين موضوع نگارش يافته است.
راقم در حدود بيست و پنج سال پيش از اين، نسخهاى از «تحرير اصول اقليدس» كه در حدود نصف اول آن بود در يكى از كتابفروشىهاى تهران ديده كه مكنت ابتياع آن را نداشت. اين تحرير به قلم نراقى بود ولى در خاطر ندارم كه آيا تحرير علامه محقق مرحوم مولى مهدى نراقى بود، يا تحرير نجل جليل او مرحوم فاضل ملااحمد نراقى؛ و لكن در صفحه شانزدهم مقدمه «لمعه الهيه و كلمات وجيزه» آمده است كه: «كتاب توضيح الاشكال فى شرح تحرير اقليدس الصورى فى الهندسة وقد شرحه الى المقالة السابعة بالفارسية يقرب من سنة عشر الف بيت».
28ـ المناسك المكيه فى مسائل الحج كه غير از «انيس الحجاج» مىباشد؛
29ـ رسالة فى صلوة الجمعة؛
30ـ رسالة فى الاجماع؛
31ـ شرح تحرير اكرثاوذوسيوس؛
32ـ جامع المواعظ؛
33ـ رسالة نخبة البيان فى علم المعانى و البيان.
اين چند رساله را از مقدمه جامع السعادات چاپ نجف نقل كردهايم. «نخبة البيان» رسالهاى است در وجوه تشبيه و استعارت و محسنات بديعيه كه به طبع رسيده است.
پي نوشت ها :
1) الذريعه، ج 13 ، ص . 350
2) روضات، ص . 647
3) خزائن، ص . 243