دلم را انده جان مي‌ندارد

دلم را انده جان مي‌ندارد شاعر : انوري چنان کايد جهاني مي‌گذارد دلم را انده جان مي‌ندارد دگر بارش همانا مي‌بخارد حديث عشق باز اندر فکندست چه سازم تا که رنگي برنيارد چه گويم تا که کاري برنسازد که جاي يک غم ديگر ندارد چه خواهد کرد چندين غم ندانم اگر عشقت به دست غم سپارد به زاري گفتمش در صبر زن دست مسلمان، مردم اين را دل شمارد مرا گفتا ترا با کار خود کار به آيين شغلهايي مي‌گذارد بناميزد دلم در منصب عشق
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلم را انده جان مي‌ندارد
دلم را انده جان مي‌ندارد
دلم را انده جان مي‌ندارد

شاعر : انوري

چنان کايد جهاني مي‌گذارددلم را انده جان مي‌ندارد
دگر بارش همانا مي‌بخاردحديث عشق باز اندر فکندست
چه سازم تا که رنگي برنياردچه گويم تا که کاري برنسازد
که جاي يک غم ديگر نداردچه خواهد کرد چندين غم ندانم
اگر عشقت به دست غم سپاردبه زاري گفتمش در صبر زن دست
مسلمان، مردم اين را دل شماردمرا گفتا ترا با کار خود کار
به آيين شغلهايي مي‌گذاردبناميزد دلم در منصب عشق


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط