نوبت حسن ترا لطف تو گر پنج کند شاعر : انوري عشق تو خاک تلف بر سر هر گنج کند نوبت حسن ترا لطف تو گر پنج کند چار تکبير دگر روز بر اين پنج کند قبلهي روي ترا هرکه شبي برد نماز سينه چون نار کند چهره چو نارنج کند نرگس مست تو هشيارترين مرغي را زانکه در مهد همي طفل سخنسنج کند عقل بر سخت لبت را به سخن گفت اين است کز مه يک شبه هر مه رخ شطرنج کند رخ و اسبي بنهد روز و رخت را آنکس بيغم و رنج مبادم اگرم رنج کند غم و رنج تو اگر نام و نشانم ببرد...