دل باز به عاشقي درافکندم شاعر : انوري برداد به باد عهد و سوگندم دل باز به عاشقي درافکندم ببريد ز خاص و عام پيوندم پيوست به عشق تا دگرباره تا بيخ صلاح و توبه برکندم برکند به دست عشوه از بيخم اين بار که نيک نيک دربندم پندم بدهد همي شود در سر کي سود کند نصيحت و پندم چون بستهي بند عاشقي باشم کز يار به درد هجر خرسندم از مرهم وصل فارغم زيرا گر بگذارند روزکي چندم آخر شب هجر بگذرد بر من