دورم از روي تو دور از روي تو | | ترک من اي من سگ هندوي تو |
هر دو بر طاق خم ابروي تو | | بر لب و چشمت نهادم دين و دل |
آب رويت پي کند در کوي تو | | من به گردت کي رسم چون باد را |
اين کمان را هم تو و بازوي تو | | گويي از من بگذران مينگزرد |
گر مرا رنگيست در پهلوي تو | | نيست يک نيرنگ تو بيبوي خون |
گرنه دستي برنهادي موي تو | | روز را رويت به سيلي خواست زد |
با سري شد با سر گيسوي تو | | زلف مرزنگوش را دور قبول |
پوست سوي اوست مغز از سوي تو | | ماهي از خوبي خطا گفتم نهاي |