جرم رهي دوستي روي تو شاعر : انوري آفت سوداي دلش موي تو جرم رهي دوستي روي تو در همه دلها هوس روي تو دل نفس عشق تو تنها زند کشتهي هر غمزدهي خوي تو ناوک غمزه مزن آندان که او پيرهني کوست درو بوي تو هست بسي يوسف يعقوب رنگ رحم کن انگار سگ کوي تو از در خود عاشق خود را مران