شمس بي نور و خواجهي بياصل شمس بي نور و خواجهي بياصلشاعر : انوري چند از اين دفع گرم و وعدهي سردشمس بي نور و خواجهي بياصلبيش از اين گرد پاي حوض مگرداز سر جوي عشوهي آب ببندمر ترا پوستين نبايد کردتا مرا در ميان تابستان