گنبد پيروزه گون بااختران سيم رنگ شاعر : انوري هر شبي تا روز وصف بي نوايي من کند گنبد پيروزه گون بااختران سيم رنگ اتفاق تنگ دستي دوست را دشمن کند روزگار بينوايي وصل را هجران دهد شمعها بايد که اين تاريک را روشن کند صعب و تاريکست دوراز وصل تو شبهاي من تاشبم را روشن و اين حجره را گلشن کند پارهاي ازاعتقاد خويش نزد من فرست تا دو دانگي در وجوه يک مني روغن کند ورنه فراش سراي مکرمت را نصب کن