اي بر در بامداد پندار

اي بر در بامداد پندار شاعر : انوري فارغ چو همه خران نشسته اي بر در بامداد پندار چون آتشي از چنار جسته نامت به ميان مردمان در بر آخر شرکت تو بسته ما را فلک گزاف پيشه نوباوه‌ي احمقي برسته نارسته ز جهل و برده هر روز فالش نکند فلک خجسته با شومي جهل هرکه در ساخت احرار چو دايه سينه خسته طفلند مميزان و زينند کم ده به تبر ز شاخ دسته باري چو درخت سست بيخي کز درزه رسيده‌اي به دسته در مجلس روزگارت اين بس اي ساکن کشتي شکسته طوفان...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي بر در بامداد پندار
اي بر در بامداد پندار
اي بر در بامداد پندار

شاعر : انوري

فارغ چو همه خران نشستهاي بر در بامداد پندار
چون آتشي از چنار جستهنامت به ميان مردمان در
بر آخر شرکت تو بستهما را فلک گزاف پيشه
نوباوه‌ي احمقي برستهنارسته ز جهل و برده هر روز
فالش نکند فلک خجستهبا شومي جهل هرکه در ساخت
احرار چو دايه سينه خستهطفلند مميزان و زينند
کم ده به تبر ز شاخ دستهباري چو درخت سست بيخي
کز درزه رسيده‌اي به دستهدر مجلس روزگارت اين بس
اي ساکن کشتي شکستهطوفان منازعت مينگيز
در سلک تناسب از تو رستهاف از خور و خواب اگر نبوديم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما