اي صبح مرا حديث آن مه کن

اي صبح مرا حديث آن مه کن شاعر : خاقاني اي باد، مرا ز زلفش آگه کن اي صبح مرا حديث آن مه کن بگشاي زبان، قصد آن مه کن اي قرصه‌ي آفتاب پيش من از سبزه‌ي جان مرا چراگه کن اي خيل خيال دوست هر ساعت جان هم بده و به کوي او ره کن اي لاف زده ز عشق و دل داده جان خواهد يار قصه کوته کن اي خاقاني دراز شد قصه
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي صبح مرا حديث آن مه کن
اي صبح مرا حديث آن مه کن
اي صبح مرا حديث آن مه کن

شاعر : خاقاني

اي باد، مرا ز زلفش آگه کناي صبح مرا حديث آن مه کن
بگشاي زبان، قصد آن مه کناي قرصه‌ي آفتاب پيش من
از سبزه‌ي جان مرا چراگه کناي خيل خيال دوست هر ساعت
جان هم بده و به کوي او ره کناي لاف زده ز عشق و دل داده
جان خواهد يار قصه کوته کناي خاقاني دراز شد قصه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط