مرا تا جان بود جانان تو باشي

مرا تا جان بود جانان تو باشي شاعر : خاقاني ز جان خوش‌تر چه باشد آن تو باشي مرا تا جان بود جانان تو باشي وزين پس نيز جان جان تو باشي دل دل هم تو بودي تا به امروز به هر دردي مرا درمان تو باشي به هر زخمي مرا مرهم تو سازي که تا باشم، مرا سلطان تو باشي بده فرمان به هر موجب که خواهي نخستين حرف سر ديوان تو باشي اگر گيرم شمار کفر و ايمان مرا هم کفر و هم ايمان تو باشي به دين و کفر مفريبم کز اين پس چه خاقاني که خود خاقان تو باشي ز خاقاني...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرا تا جان بود جانان تو باشي
مرا تا جان بود جانان تو باشي
مرا تا جان بود جانان تو باشي

شاعر : خاقاني

ز جان خوش‌تر چه باشد آن تو باشيمرا تا جان بود جانان تو باشي
وزين پس نيز جان جان تو باشيدل دل هم تو بودي تا به امروز
به هر دردي مرا درمان تو باشيبه هر زخمي مرا مرهم تو سازي
که تا باشم، مرا سلطان تو باشيبده فرمان به هر موجب که خواهي
نخستين حرف سر ديوان تو باشياگر گيرم شمار کفر و ايمان
مرا هم کفر و هم ايمان تو باشيبه دين و کفر مفريبم کز اين پس
چه خاقاني که خود خاقان تو باشيز خاقاني مزن دم چون تو آئي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط