نافهي آهو شده است ناف زمين از صبا نافهي آهو شده است ناف زمين از صباشاعر : خاقاني عقد دو پيکر شده است پيکر باغ از هوانافهي آهو شده است ناف زمين از صبازر خلاص است خاک بياثر کيمياروح روان است آب بيعمل امتحانهر نفسي بال و پر ريختهشان از قضاشاخ شکوفه فشان سنقر کانند خردزرين شيرازه زد هر ورقي را جدادفتر گل را فلک کرد به شنگرف رنگخشتک نفطي نهاد بر سر چيني قبابر قد لاله قمر دوخت قباهاي رشگفتم هان کيست؟ گفت : قاصديم آشنادوش نسيم سحر بر در من حلقه زداز نفحات ربيع در حرکات صباجان مرا هديه کرد بوي سر زلف يارگفت دل بلبل است در کف گل مبتلاگفتم ز اسرار باغ هيچ شنيدي بگويگفت که خاقاني است بلبل باغ ثناگفتم کامروز کيست تازه سخن در جهانناصر دين خداي مفتخر اوليامادح شيخ امام، عالم عامل که هست