دست صبا برفروخت مشعله‌ي نوبهار

دست صبا برفروخت مشعله‌ي نوبهار شاعر : خاقاني مشعله داري گرفت کوکبه‌ي شاخ سار دست صبا برفروخت مشعله‌ي نوبهار قوت از آن يافت روز خوش دم از آن شد بهار ز آتش خورشيد شد نافه‌ي شب نيم سوخت نايب عيسي است ماه، رنگرز شاخ سار خامه‌ي ما نيست طلع، چهره گشاي بهار گشت ز پستان ابر دهر خرف شير خوار گشت ز پهلوي باد خاک سيه سبز پوش زلف بنفشه خميد بر غبب جويبار پروز سبزه دميد بر نمط آب گير تارک گلبن گشاد نيشتر از نوک خار نرگس بر سر گرفت طشت زر از بهر خون...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دست صبا برفروخت مشعله‌ي نوبهار
دست صبا برفروخت مشعله‌ي نوبهار
دست صبا برفروخت مشعله‌ي نوبهار

شاعر : خاقاني

مشعله داري گرفت کوکبه‌ي شاخ ساردست صبا برفروخت مشعله‌ي نوبهار
قوت از آن يافت روز خوش دم از آن شد بهارز آتش خورشيد شد نافه‌ي شب نيم سوخت
نايب عيسي است ماه، رنگرز شاخ سارخامه‌ي ما نيست طلع، چهره گشاي بهار
گشت ز پستان ابر دهر خرف شير خوارگشت ز پهلوي باد خاک سيه سبز پوش
زلف بنفشه خميد بر غبب جويبارپروز سبزه دميد بر نمط آب گير
تارک گلبن گشاد نيشتر از نوک خارنرگس بر سر گرفت طشت زر از بهر خون
غنچه که آن ديد ساخت گنبده‌ي مشک بارشاه رياحين به باغ خيمه‌ي زربفت زد
سوسن کان ديد ساخت نيزه‌ي جوشن گذارآب ز سبزه گرفت جوشن زنگار گون
لاله که آن ديد ساخت گرد خود آتش حصارسرو ز بالاي سر پنجه‌ي شيران نمود
شاخ که آن ديد ساخت برگ تمام از نثارياسمن تازه داشت مجمره‌ي عود سوز
ژاله که آن ديد ساخت شربت کوثر گوارخيري بيمار بود خشک لب از تشنگي
باد که آن ديد ساخت مروحه دست چنارز آتش روز ارغوان در خوي خونين نشست
فاخته کان ديد ساخت ساغري از کوکناربر چمن آثار سيل بود چو دردي مني
بلبل کان ديد گشت مدحگر شهريارفيض کف شهريار خلعت گل تازه کرد
هم ازلش پيشرو هم ابدش پيش کارشاه علاء الدول، داور اعظم که هست
بست به بند کمند گردن دهر استوارخست به زخم حسام گرده‌ي گردون تمام
گنبد حراقه رنگ سوخته حراقه‌واراي به گه امتحان ز آتش شمشير تو
کنيت تيغ تو هست قلزم آتش بخارنام خدنگ تو هست صرصر جودي شکاف
کز پي ترياک نوش نفع کند قرص ماراز پي تهذيب ملک قبض کني جان خصم
هم شجر اخضر است هم يد بيضا و نارتيغ تو با آب و نار ساخت بسي لاجرم
طفل برد درد گوش از قبل گوشوارمرد کشد رنج آز از جهت آرزو
خصم تو را آب پشت خون شود اندر زهاراز فزع آنکه هست هيبت تو نسل بر
ميخ زمان عدل توست، ميخ زمين کوهساربيخ جهان عزم توست بيخ فلک نفس کل
دست سه عادات توست تخم سعادات کارهست سه عادت تو را: بخشش و مردي و دين
آنک جيحون گواست شرح دهد با بحاردر کف بحر کفت غرقه شود هفت بحر
گر چه بدين مرتبت غير تو شد کام کارفرق تو را در خورد افسر سلطانيت
هست به سر تاجور، هست به دم طوق دارمملکه شه باز راست گر چه خروش از نسب
گر همه عنقا به مهر پروردش در کناربا تو نيارد جهان خصم تو را در ميان
ليک نسنجد بدان زيرک زر عيارگر چه ز نارنج پوست طفل ترازو کند
نقش بر ايوان چه سود رستم و اسفنديارصورت مردان طلب کز در ميدان بود
عالم اعظم توئي از پس هژده هزارعالم خلقت ز غيب هژده هزار آمده است
از همه‌اي برگزين، بر همه کن افتخارگر چه ز بعد همه آمده‌اي در جهان
ليک پس هر سه يافت آدمي اين کار و بارز آن سه نتيجه که زاد بود غرض آدمي
بود پس انبيا دولت او را مداراحمد مرسل که هست پيش رو انبياء
گل پس سبزه دمد بر دهن مرغزارصبح پس شب رسد بر کمر آسمان
از پس گرد نبرد چرخ شود خاکسارچون کني از نطع خاک رقعه‌ي شطرنج رزم
پنجه‌ي شيران شکن، حلق پلنگان فشارشير علم را حيات تحفه دهي تا شود
تخت محاسب شود قبه‌ي چرخ از غباردر تب ربع اوفتد سبع شداد از نهيب
وز سم اسبان نبات جعد نهد بر عذاراز خوي مردان شهاب روي بشويد به خون
کوس شود عندليب، خاک شود لاله زارمرگ شود بوالعجب، تيغ شود گندنا
ماهي و گاو زمين لرزه کنان زير بارکرکس و شير فلک طعمه خوران در مصاف
دهر چو نرگس به چشم در يرقان مانده زارچرخ چو لاله به دل در خفقان رفته صعب
گنبد صوفي لباس بر قدم اعتذارچون تو برآري حسام پيش تو آرد سجود
پند دهد روزگار کاي ثقلين اعتبارامر دهد کردگار کاي ملکوت احتياط
لاش کند رمح تو مائده‌ي کار زارفاش کند تيغ تو قاعده‌ي انتقام
بازنمائي به تيغ دانه‌ي دلها چو نارباز شکافي به تير سينه‌ي اعدا چو سيب
رايت دين بر يمين، آيت حق بر يسارتا مژه برهم زني چون مژه باهم کني
وي فلک المستقيم از در تو مستعاراي ملک راستين بر سر تو سايبان
با شرف قدر توست بخت افاضل به کاردر کنف صدر توست رخت فضايل مقيم
موي معاني شکاف روي معالي نگاردر روش مدح تو خاطر خاقاني است
رسته ز شروان نهال، رفته به عالم ثمارمشرق و مغرب مراست زير درخت سخن
هست شعار بديع شعر من از پود و تارهست طريق غريب نظم من از رسم و سان
جمله‌ي ساعات هست بيست و چهار از شمارساعت روز و شب است سال حياتم بلي
تا به دعاها شوم از در حق خواستارعز و جلال آن توست وانکه تو را نيست چيست
رسته ز عين الکمال، دور ز نصف النهارروز بقاي تو باد در افق بامداد
راه طلب رفته هشت، جوي طرب رفته چاربزم تو فردوس وار وز در دولت در او


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
نوجوان عاشق امام رضا(ع) به آرزویش رسید
play_arrow
نوجوان عاشق امام رضا(ع) به آرزویش رسید
نماهنگ معرفی کتاب روایت تولید
play_arrow
نماهنگ معرفی کتاب روایت تولید
لحظه به هلاکت رسیدن سرباز اسرائیلی توسط نیروهای حماس
play_arrow
لحظه به هلاکت رسیدن سرباز اسرائیلی توسط نیروهای حماس
جشن فارغ التحصیلی در آمریکا با رنگ و بوی ظلم ستیزی
play_arrow
جشن فارغ التحصیلی در آمریکا با رنگ و بوی ظلم ستیزی
هدیه کتاب خوانده شده!
play_arrow
هدیه کتاب خوانده شده!
روستایی که دیگر بیکار ندارد
play_arrow
روستایی که دیگر بیکار ندارد
در مقابل ایران بیش از اندازه به خودمان مطمئن بودیم!
play_arrow
در مقابل ایران بیش از اندازه به خودمان مطمئن بودیم!
غرفه‌هایی که رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب از آنها بازدید می‌کنند، چگونه انتخاب می‌شوند؟
play_arrow
غرفه‌هایی که رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب از آنها بازدید می‌کنند، چگونه انتخاب می‌شوند؟
نماهنگ مناجات ناشنوایان با شعری از رهبر انقلاب
play_arrow
نماهنگ مناجات ناشنوایان با شعری از رهبر انقلاب
نماهنگ | مرکز توحید
play_arrow
نماهنگ | مرکز توحید
افشاگری شوکه‌کننده داور بازنشسته فوتبال ایران در خصوص فساد در فوتبال؛ پیشنهادها چه بود؟
play_arrow
افشاگری شوکه‌کننده داور بازنشسته فوتبال ایران در خصوص فساد در فوتبال؛ پیشنهادها چه بود؟
اولین تصاویر از لحظه ترور یکی از اعضای ارشد حزب الله لبنان توسط اسرائیل
play_arrow
اولین تصاویر از لحظه ترور یکی از اعضای ارشد حزب الله لبنان توسط اسرائیل
حکمت | وای از پدران و مادران آخرالزمان! / استاد رفیعی
music_note
حکمت | وای از پدران و مادران آخرالزمان! / استاد رفیعی
ادعای عجیب کارشناس شبکه اینترنشنال درباره دلیل عدم پاسخ اسرائیل به حمله ایران
play_arrow
ادعای عجیب کارشناس شبکه اینترنشنال درباره دلیل عدم پاسخ اسرائیل به حمله ایران
مولودی‌خوانی محمود کریمی بالهجه شیرازی در وصف حضرت شاهچراغ(ع)
play_arrow
مولودی‌خوانی محمود کریمی بالهجه شیرازی در وصف حضرت شاهچراغ(ع)