اي لب و خالت بهم طوطي و هندوستان شاعر : خاقاني پيش جمالت منم هندوي جان بر ميان اي لب و خالت بهم طوطي و هندوستان وز لب و خال تو گشت ديدهي من آبدان از رخ و زلف تو رست در دل من آبنوس تا تو به شب رنگ حسن تاختهاي در جهان ابرش خورشيد را ناخنه آمد ز رشک خوشهي خرماي تر بر طبق آسمان رو که ز عکس لبت خوشهي پروين شده است چاره ز بيمرهمي است سوختن پرنيان صبر من از بيدلي است از تو که مجروح را نيست تو را از وفا بر سر موئي نشان با همه کزاد نيست...