ناگذران دل توئي کز طرب آشناتري شاعر : خاقاني خاک توام به خشک جان تا به لب آتش تري ناگذران دل توئي کز طرب آشناتري حد وفا همين بود، جور ز حد چه ميبري خانهي دل به چار حد وقف غم تو کردهام گرچه به کاسهي سرم بر سرم آب ميخوري بر سرآتش هوا ديگ هوس همي پزم جوجوم از چه ميکني چيست بهانه بي زري مايهي عمر جو به جو با تو دو نيمه ميکنم تا تو ز نيل رنگرز بر گل تر نشان گري بر دل من نشان غم ماند چو داغ گاز ران چشم تو و سرشک من، رنگرزي و گازري نور...