دي جدل با معطلي کردم

دي جدل با معطلي کردم شاعر : خاقاني که ز توحيد هيچ ساز نداشت دي جدل با معطلي کردم که ز ايمان بر او طراز نداشت آستين فضول مي‌افشاند که سلاحي بجز مجاز نداشت آخرش هم مصاف بشکستم بد او جز خداي باز نداشت نيک دور از خداي بود ز من بر کسي کو به تو نياز نداشت بي‌نيازا تو نصرتم دادي
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دي جدل با معطلي کردم
دي جدل با معطلي کردم
دي جدل با معطلي کردم

شاعر : خاقاني

که ز توحيد هيچ ساز نداشتدي جدل با معطلي کردم
که ز ايمان بر او طراز نداشتآستين فضول مي‌افشاند
که سلاحي بجز مجاز نداشتآخرش هم مصاف بشکستم
بد او جز خداي باز نداشتنيک دور از خداي بود ز من
بر کسي کو به تو نياز نداشتبي‌نيازا تو نصرتم دادي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط