گر بخونم بخط خويش برات آوردي شاعر : خواجوي کرماني نکشم سر ز خطت زانک بوجهست برات گر بخونم بخط خويش برات آوردي پيش جيحون سرشکم برود آب فرات منکه جز آب فراتم نشود دامنگير که نخواهم که رود جز سخن از ذات و صفات آنچنان درصفت ذات تو حيران شدهام که توقع نتوان داشتن از عمر ثبات در وفا چشم ندارم که ثباتت باشد روي زيبا بنما يک نظر از وجه زکوة گر ز کوتي بود اين نعمت زيبائي را بوفات آمد و برخاک درت کرد وفات خواجو از عشق تو چون از سرهستي بگذشت ...