اي درد تو درمان دل و رنج تو راحت

اي درد تو درمان دل و رنج تو راحت شاعر : خواجوي کرماني اشکم نمک آب و جگر خسته جراحت اي درد تو درمان دل و رنج تو راحت با مردمک چشم من از علم سباحت موج ار چه زند لاف تبحر نزند دم زانرو که توئي گوهر درياي ملاحت يکدم نشود نقش تو از ديده ما دور زيرا که بود در کف کافي تو راحت دستي ز سر لطف بنه بردل ريشم او را که دهد قطره‌ئي از بحر سماحت مستسقي درويش که نم در جگرش نيست زينسان که دهد چشم تو فتواي اباحت در مذهب صاحب‌نظران باده مباحست پيش رخ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي درد تو درمان دل و رنج تو راحت
اي درد تو درمان دل و رنج تو راحت
اي درد تو درمان دل و رنج تو راحت

شاعر : خواجوي کرماني

اشکم نمک آب و جگر خسته جراحتاي درد تو درمان دل و رنج تو راحت
با مردمک چشم من از علم سباحتموج ار چه زند لاف تبحر نزند دم
زانرو که توئي گوهر درياي ملاحتيکدم نشود نقش تو از ديده ما دور
زيرا که بود در کف کافي تو راحتدستي ز سر لطف بنه بردل ريشم
او را که دهد قطره‌ئي از بحر سماحتمستسقي درويش که نم در جگرش نيست
زينسان که دهد چشم تو فتواي اباحتدر مذهب صاحب‌نظران باده مباحست
پيش رخ زيباي تو از روي صباحتاز شرم شود غرق عرق صبح جهانتاب
آيد بسر بام تو از راه وقاحتدر ديده‌ي خورشيد چو يک ذره حيا نيست
خواجو که کند موي شکافي بفصاحتاز پسته تنگت ندهد يکسر مو شرح


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط